تابناک - «محمود ملکی» احمدی نژادی ها از روز گذشته، هدف تازه ای برای هجمه های خویش پیدا کرده اند. سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران در ساعات گذشته در رسانه ها و شبکه های اجتماعی احمدی نژادی ها به شدت مورد هجمه قرار گرفته؛ صرفا به این خاطر که از اظهارات ضد صهیونیستی رئیس جمهور در سفر به سوئیس و اتریش، حمایت و قدردانی کرده است.
به گزارش «تابناک»؛ هجمه های کنونی احمدی نژادی ها و امثال رسایی ها در این مرحله، بیشتر ثبت مقدمات حمله بعدی آنان در روزها و ماه های آینده است؛ زمانی که احتمالا اختلافی بین رئیس جمهور و سپاه پاسداران رخ بنماید و آن روز، احمدی نژادی ها «پز» بصیرتشان را بدهند و دیگران را به بی بصیرتی به خاطر امروز متهم کنند! طبیعتا این حرکت را نامی جز فرصت طلبی نمی توان نهاد.
اما چرا احمدی نژاد و احمدی نژادی ها، از درک رفتار قاسم سلیمانی عاجزند؟ مگر قاسم سلیمانی نمی داند که فرصت طلبانی چون احمدی نژادی ها در کمین هستند؟ مگر نمی داند که اختلاف نظر روحانی و سپاه پاسداران چه اندازه است و هر آن ممکن است بخشی از این اختلاف رخ بنماید؟ مگر نمی داند که موضع گیری رئیس جمهوری که عموما روحیه دیپلماتیکی دارد، ممکن است با عمل وی در آینده تفاوت داشته باشد؟ آیا فقط احمدی نژادی ها و رسایی ها، این مسائل را می دانند و بقیه از این موضوع غافل هستند؟
بر اساس این گزارش، تحلیل عدم درک رفتار قاسم سلیمانی برای احمدی نژادی ها را می توان در دو کلید واژه «اخلاص» و «مصلحت» جستجو کرد؛ دو کلید واژه ای که هر دو در دایره واژگان انقلاب اسلامی جای داشته و شاگردان واقعی حضرت امام(ره) با آن آشنایی دیرینه ای دارند.
اخلاص عبارت است از خالص ساختن قصد از غیر خدا و پرداختن نیت از ماسوی اللّه؛ فرد مخلص، یا فردی که به دنبال اخلاص در عمل است، همه حرکات و سکناتش برای قرب الهی است. هزینه دادن هایش برای نزدیکی به باری تعالی است. چنین فردی بازنده شدن را به جان می خرد، نیش ها به جانش می نشیند، چون به بالاتر از دنیا می اندیشید. در مقابل اخلاص در نیت و عمل، نیت و عمل ریاکارانه و کاسب کارانه وجود دارد؛ یعنی عمل برای رسیدن به قدرت دنیوی، برای پایمال کردن رقیب، برای کینه کشی، برای پیروز شدن به هر قیمتی؛ قدرت کامیابی در دنیا؛ سرکوفت زندن به رقیب به خاطر موفقیت های دنیوی!
با محاسبات غیر مخلصانه احمدی نژادی ها و رسایی ها، شهید و شهادت، بی معناست. هشت سال دفاع از کشور در مقابل دشمن، امکان وقوع ندارد، چون با محاسبه عقلی دنیوی، هیچ رزمنده ای توان حرکت و حتی جرأت شهادت هم نداشت. تصور کنید مثلا فرماندهان جنگ یا ررمندگان محاسبه می کردند که بعد جنگ ممکن است افرادی چون احمدی نژاد و رسایی در این کشور قدرت بگیرند و خون آنان پایمال شود، آیا هرگز این کار را انجام می دادند؟ آیا می توان امروز رزمنده ای که خود را خالص کرده بود و هدفی جز قرب الی الله نداشت و به سوی شهادت رفت، شماتت کرد؟ می توان گفت تصمیم شتابزده ای برای شهادت گرفته است؟ چون بعد از او صاحبان زر و زور و تزویر ـ همان طور که دیدیم ـ خون او را پایمال خواهند کرد؟
احمدی نژادی ها و رسایی ها حرکتی بر مبنای اخلاص انجام نمی دهند؛ شاید قبول ندارند چنین راهبردی را در عمل سیاسی، چون چنین راهبردی لزوما به پیروزی دنیوی ختم نمی شود! آنچه در درون سردار سلیمانی هم می گذرد، بر ما پوشیده است؛ اما عمل بی درنگ وی در حمایت از اظهارات ضد صهیونیستی روحانی، بوی اخلاص می دهد؛ بوی از خودگذشتگی برای آرمانی که حتما خدایی است؛ تقویت جبهه مقاومت ضد تجاوزگری. این حمایت بی درنگ، همین حالا هم ممکن است برای او هزینه داشته باشد و فردا هم شاید بیشتر از امروز، او را هدف طعن و کنایه احمدی نژادی ها قرار دهد! اما اگر نیت، خالص شده باشد، چرا باید از هزینه ها و طعنه ها و کنایه ها ترسید؟!
عنصر دیگر که احمدی نژادی ها ـ چه در دوران ریاست هشت ساله او بر دولت جمهوری اسلامی و چه در دوران پس از قدرت ـ به آن بی تفاوت بودند، نقش «مصلحت» در تصمیم گیری هاست. آنان چه در دوران هشت ساله ریاست جمهوری و چه اکنون، آنچه خود تشخیص می دادند و مفید می دانستند ـ فارغ از اینکه برای نظام سیاسی و کلیت جامعه چه پیامدی دارد ـ اجرا می کردند، بدون اینکه به عنصر زمان و مکان توجهی کنند.
ممکن است گفته شود، همین بی توجهی به مصلحت بود که احمدی نژاد را از محافظه کاری رایج دور و برای او محبوبیتی فراهم کرده بود. هرچند این سخن ظاهرش درست است، باطنی به شدت اشتباه دارد؛ اینکه مصلحت سنجی های افراطی و دروغین دوران پیش از احمدی نژاد همه را به ستوه آورده بود و به او به شکل یک درهم کوبنده این ساختار محافظه کار نگاه می کردند؛ به معنی موفقیت عدم توجه به مصلحت نیست، بلکه به معنای دوری جستن از مصلحت سنجی های افراطی و دروغین و منفعت طلبانه ای است که برخی به خاطر منافع شخصی و قبیله ای برای خود، ایجاد کرده بودند، وگرنه مصالحی که در توجه به زمان و مکان تصمیم گیری، خیر عمومی را تأمین می کند، جای تردید ندارد.
حال حمایت از اظهارات ضد صهیونیستی رئیس جمهور، ولو اینکه ادامه دار نباشد و یا با عملی آن گونه که انتظار می رود، همراه نباشد، در چنین زمانی و در چنین دوره ای، اگر به یکپارچه کردن حاکمیت در مقابل ظلم بینجامد، اشکالی هم ندارد که سردار سلیمانی به قیمت تلاش برای یکپارچه سازی حاکمیت علیه تجاوزگری، طعن و کنایه هم بشنود! احمدی نژادی ها هم او را بکوبند. اگر در این زمان، صدای واحد از حاکمیت در مقابل تجاوزگری شنیده شود یا چند روزی چند نفر از طایفه ای بر قاسم سلیمانی افسوس بخورند، ارزش آن را حتما خواهد داشت.