مرد جوان وقتی فهمید خواستگار سابقِ همسرش از خارج از کشور برگشته احساس خطر کرد و در اقدامی عجیب سناریوی آدمربایی خودش را نوشت. او نزد پلیس رفت و وانمود کرد مرد جوان او را ربوده و شکنجه کرده اما در ادامه معلوم شد هیچیک از حرفهایش واقعیت ندارد.
به گزارش همشهری، 15فروردین امسال مرد جوانی نزد مأموران پلیس آگاهی رفت و با بازگو کردن ماجرایی هولناک، مدعی شد خواستگار سابق همسرش او را ربوده و شکنجه کرده است. این مرد گفت: 3سال از ازدواج من و همسرم میگذرد. ما زندگی خوبی داریم و در این 3سال حتی یکبار هم نشده که با یکدیگر دچار اختلاف شویم.
وی ادامه داد: چند روز قبل بود که متوجه شدم همسرم بهطور تلفنی با مردی غریبه صحبت میکند. نگران شدم و وقتی در اینباره تحقیق کردم فهمیدم مردی که همسرم با او صحبت میکرد خواستگار سابقش بود. همسرم گفت او که مدتی خارج از کشور بوده برایش مزاحمت ایجاد میکند.
به همین دلیل با او تماس گرفتم و خواستم به مزاحمتهایش برای همسرم پایان دهد اما او باز هم به تماسهای وقت و بیوقتش ادامه میداد تا اینکه ماجرای آدمربایی اتفاق افتاد. شاکی در اینباره گفت: چند روز قبل میخواستم به محل کارم بروم اما جلوی در خانه مرد مزاحم را دیدم. او گفت میخواهد با من صحبت کند و به این بهانه من را سوار ماشینش کرد اما در ادامه با تهدید چاقو من را به خانهای در اطراف تهران برد و 3شبانه روز من را در آنجا نگه داشت و شکنجه کرد. او میگفت باید هر طور که شده همسرم را طلاق بدهم. شرایط سختی بود و حتی فکر کردم میخواهد من را بکشد اما بعد از 3روز توانستم از دستش فرار کنم. حالا هم از دست او امنیت جانی ندارم.
آغاز تحقیقات
اولین نفری که مأموران به تحقیق از او پرداختند همسر شاکی بود. او درباره خواستگار سابقش گفت: مدتها از آخرین مرتبهای که او را دیده بودم میگذرد. وقتی به او جواب منفی دادم، دیگر پیگر ماجرا نشد و چندماه بعد هم من ازدواج کردم. زندگی من و شوهرم خوب بود تا اینکه چند روز قبل با من تماس گرفت و گفت میخواهد من را ببیند، اما من قبول نکردم. بعد از آن هم یک روز همسرم مثل همیشه برای رفتن به سر کار از خانه خارج شد اما تا 3روز خبری از او نداشتم تا اینکه برگشت و گفت خواستگار سابق من او را ربوده بود.
در نگاه اول حرفهای شاکی درست بهنظر میرسید و آثار کبودی که روی بدن وی بود نشان میداد شکنجه شده است اما هنوز به درستی پشت پرده ماجرا روشن نبود. در این شرایط متهم بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت اما دست داشتن در آدمربایی را انکار کرد و گفت که روحش هم از این ماجرا اطلاعی ندارد. با وجود این پرونده برای تصمیمگیری نهایی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در جلسه رسیدگی به این پرونده که چند روز قبل در شعبه هشتم، به ریاست قاضی حشمتالله توکلی برگزار شد ابتدا شاکی بار دیگر آنچه را که ادعا میکرد اتفاق افتاده بازگو کرد. او گفت: مرد آدمربا 3شبانه روز من را شکنجه کرد و تا یکقدمی مرگ کشاند. حالا باید مجازات شود و تاوان کاری را که کرده پس بدهد.
در ادامه اتهام آدمربایی به متهم تفهیم شد و وی به دفاع از خود پرداخت. او گفت: من سالها قبل به همسر شاکی علاقه داشتم و میخواستم با او ازدواج کنم. حتی به خواستگاریاش هم رفتم. اما او و خانوادهاش مخالفت کردند و من به خواستهام نرسیدم. مدتی بعد هم به خارج از کشور رفتم و چند سالی در آنجا زندگی میکردم تا اینکه چندماه قبل به ایران برگشتم و با او تماس گرفتم.
نمیدانستم که زن جوان ازدواج کرده و میخواستم او را ببینم اما شوهرش جواب تماسم را داد و با من قرار گذاشت. وقتی یکدیگر را در خیابان دیدیم او با من درگیر شد و من هم دیگر با زن جوان تماس نگرفتم تا اینکه مأموران من را به اتهام آدمربایی دستگیر کردند. همه حرفهای شاکی دروغ است و من دست به چنین کاری نزدهام.
پشت پرده آدمربایی
دفاعیات متهم در حالی بود که بررسی تماسهای تلفنی شاکی نشان میداد متهم هیچ تماسی با او نداشته است و ممکن است ماجرای آدمربایی ساختگی باشد. در این شرایط قاضی برای روشن شدن واقعیت به تحقیق از شاکی پرداخت. مرد جوان که فهمیده بود هیأت قضایی به او مشکوک شدهاند سرانجام گفت که ماجرای آدمربایی داستانی خیالی بوده است. او گفت: چون فهمیده بودم خواستگار سابق همسرم از خارج برگشته احساس خطر کردم که مبادا زندگیام متلاشی شود. به همین دلیل نزد پلیس رفتم و ماجرای آدمربایی را مطرح کردم تا مرد جوان به دردسر بیفتد.با روشنشدن پشت پرده این ماجرا قضات دادگاه وارد شور شدند و مرد جوان را از اتهام آدمربایی تبرئه کردند.