سی سال از زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل توسط جمهوری اسلامی ایران ـ که ناظر بر پایان نبرد هشت ساله ایران و عراق بود ـ گذشت؛ قطعنامهای مهم و سرنوشت ساز که تحت تأثیر رخدادهای متفاوت در دوران دفاع مقدس صادر شد و زمینه را برای پایان یک جنگ بی امان میان ایران و دنیای غرب فراهم کرد. به راستی نسل جدید کشورمان در مورد جزئیات این قطعنامه چه میزان اطلاعات دارند؟
به گزارش «تابناک»؛ 29 سال پیش در چنین روزی، شورای امنیت سازمان ملل پس از پیگیریهای فراوان و رصد تحولات مختلف دوران دفاع مقدس قطعنامه معروف خود را برای پایان جنگ میان ایران و عراق صادر کرد؛ قطعنامهای که در ابتدا از سوی طرف ایرانی مورد موافقت قرار نگرفت، اما شرایط به گونهای پیش رفت که درست یک سال بعد ایران نیز این قطعنامه را بپذیرد.
قطعنامه ۵۹۸ را باید یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین تصمیمات مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر بنامیم که با پذیرشش، ایران از یک جنگ تحمیلی و ناخواسته رهایی یافت و فرصت سازندگی و توسعه برای ایران فراهم شد؛ قطعنامهای که همواره در تاریخ با واکنشهای مختلفی رو به رو بوده است.
نظر به اینکه نسل جوان، دوران پذیرش قطعنامه را درک نکردند و بعضاً در مظان صحبتهای تحریف شده و یا ناقصی از این رویداد سیاسی بزرگ هستند، مروری بر خاطرات دقیق و حقیقی تحولات مرتبط با این قطعنامه خالی از لطف نیست؛ مروری که در آن تلاش شده است از هر گونه قضاوت و پیش داوری اجتناب شود و حقیقت ماجرا در اختیار عموم قرار بگیرد.
الف) مروری بر مهمترین قطعنامههای دوران دفاع مقدس
با اینکه بسیاری از شهروندان کنونی دوران دفاع مقدس را تنها با قطعنامه ۵۹۸ میشناسند، واقعیت این است که در این دوران و از زمان آغاز تا پایان جنگ، شانزده قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل صادر شد که در میان افکار عمومی و رسانهها کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
قطعنامه ۴۹۷ را که در ششم مهرماه سال ۱۳۵۹ صادر شد، باید نخستین قطعنامه شورای امنیت در دوران دفاع مقدس نامید که یک هفته پس از آغاز تجاوز همه جانبه عراق به داخل مرزهای ایران صادر شد و مضمون این قطعنامه توصیه به آتش بس دو طرفه بود.
با اینکه شورای امنیت در هنگام اشغال خرمشهر و تا پایان اشغال، هیچ قطعنامه ای دیگری را در جهت جلوگیری از قتل و تجاوز به خاک ایران و نیز خروج نیروهای عراقی از سرزمینهای اشغالی صادر نکرد، بلافاصله پس از اینکه ایرانیان با کسب اعتماد به نفس و تجهیز قوا با چهار عملیات بزرگ ثامن الائمه (شروع در تاریخ ۵ /۷/ ۶۰)، طریق القدس (تاریخ ۸/ ۹ /۶۰)، فتح المبین (تاریخ ۲/ ۱/ ۶۱) و سرانجام بیت المقدس (تاریخ ۱۰ /۲/ ۶۱) موفق به آزادی خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ شدند، قطعنامه ی ۵۱۴ خود را در ۲۱/ ۴/ ۶۱ صادر کرد که در آن طرفین توصیه به آتش بس و عقب نشینی به مرزهای بین المللی شدند.
در تاریخ ۱۲/ ۷/ ۶۱ یعنی کمتر از سه ماه پس از قطعنامه ی دوم، سومین قطعنامه شورای امنیت با شماره ۵۲۲ صادر شد که در آن طرفین به آتش بس فوری و عقب نشینی به مرزهای بین المللی فرا خوانده شدند؛ قطعنامهای که دوباره پس از آغاز موفقیتهای ایران در عرصههای نبرد صادر شد.
از زمان آغاز جنگ یعنی دی ماه ۱۳۵۹، رژیم عراق بارها به مناطق مسکونی و شهرهای ایران حمله و تأسیسات زیربنایی کشور را تخریب و از طرفی از همان ابتدای جنگ، جنگ دریایی در مناطقی از خلیج فارس را آغاز کرده و کشتیهای تجاری و نفتی ایران را مورد حمله قرار داده بود. با این حال در تاریخ ۹ /۸/ ۶۲ و پس از عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر ۱ و ۲ و ۳ و ۴ از سوی قوای ایرانی و پس از آنکه ایران نیز با چند موشک مناطقی از عراق را مورد حمله قرار داد قطعنامه ی چهارم با شماره ۵۴۰ توسط شورای امنیت صادر شد که در آن طرفین توصیه به توقف فوری جنگ شدند و حمله به منطق مسکونی و کشتیهای تجاری محکوم شد.
از اردیبهشت ماه سال ۶۳ جنگ کشتیها در خلیج فارس آشکارا آغاز شد و با توجه به تداوم تهدید ایران به بستن تنگه هرمز در صورت ادامه حملات عراق به کشتیهای ایرانی و حمایت غرب از عراق و مشخص شدن جدیت ایران در دفاع و احتمالاً بستن تنگه هرمز، دوباره شورای امنیت دست به کار شد و قطعنامه ی پنجم با شماره ۵۵۲ را در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۶۳ صادر کرد که در آن حفظ آزادی کشتیرانی و محکومیت حمله به کشتیهای تجاری مورد تأکید قرار گرفت.
از مهر ماه سال ۶۳ تا مهر ماه سال ۶۴ را باید سال فروکشی موقت آتش جنگ و آغاز اقدامات سیاسی از سوی ایران دانست که البته اقدامات سیاسی ایران در این سال چندان نتیجه بخش نبود و شورای امنیت هم در این دوران هیچ قطعنامه ای در حمایت از اقدامات ایران برای توقف جنگ صادر نکرد. تا اینکه در تاریخ ۲۰/ ۱۱/ ۶۴ قوای ایران پس از نا امیدی از تلاش سیاستمداران خود برای توقف جنگ، دست به اجرای عملیات والفجر ۸ زدند که در آن موفق به فتح فاو و اسارت تعداد زیادی از نیروهای عراق شدند و پس از موفقیت قوای ایران قطعنامه ی ششم شورای امنیت با شماره ۵۸۲ شورای امنیت صادر شد که در آن طرفین توصیه به آتش بس فوری و عقب نشینی به مرزهای بین الملل شدند و مبادله ی اسرا نیز در این قطعنامه از طرفین درخواست شد.
در اواخر سال ۶۴ و اوایل سال ۶۵ نیز عملیات والفجر ۹ و کربلای ۱ از سوی ایران اجرا شد و در این دوره بود که استراتژی دفاع متحرک عراق به شکست انجامیده بود. پس از این تحولات در تاریخ ۱۶/ ۷/ ۶۵ قطعنامه هفتم شورای امنیت با شماره ۵۸۸ شورای امنیت صادر شد و در آن اجرای قطعنامه ی ششم مورد تأکید قرار گرفت.
در اواخر سال ۶۵ و اوایل سال ۶۶ چندین عملیات کوچک و بزرگ از جمله کربلای ۴ و ۵ و ۱۰ ... و نصر توسط نیروهای ایرانی طراحی و اجرا شد. در عملیات کربلای ۵ شدیدترین درگیریهای طول جنگ در پشت دروازههای شهر بصره و تهدید بصره توسط ایران به وقوع پیوست. در این دوران، موازنه ی قدرت به نفع ایران بود لذا از اسفند ۶۵ تلاشی جهانی برای تهیه و تنظیم قطعنامه هشتم شورای امنیت موسوم به ۵۹۸ آغاز شد که در پایان تیر ماه ۶۶ به تصویب شورای امنیت رسید.
وزارت خارجه ایران از پاییز ۱۳۶۵ تا تصویب قطعنامه ۵۹۸، هیأتهای مختلفی را جهت تأثیرگذاری بر طرح این قطعنامه به کشورهای مختلف اعزام کرد. تا جایی که تهیه کنندگان پیشنویس قطعنامه ۵۹۸ مجبور شدند در مقابل دیپلماسی فعّال ایران، بندهای ۶، ۷، ۸ را در آن بگنجانند که تا اندازهای متضمن نظرهای ایران بود.
با تأکید بر اینکه در جریان دفاع مقدس قطعنامههای دیگری نیز به تصویب شورای امنیت رسید، به لحاظ رعایت اختصار در ادامه مهمترین قطعنامه مطرح یعنی قطعنامه ۵۹۸ مورد بررسی قرار میگیرد.
ب) صدور قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۶ و کشورهای فعال در آن
۲۹ تیرماه سال ۱۳۶۶ شورای امنیت سازمان ملل با هدف پایان دادن به جنگ میان ایران و عراق قطعنامهای را صادر کرد که به قطعنامه ۵۹۸ معروف شد و با اینکه عراق بلافاصله آن را پذیرفت، ایران حاضر به پذیرش آن در تاریخ مذکور نشد.
در نهایت دبیر کل سازمان ملل در تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۸۷، طی گزارشی به شورای امنیت خواست که اعضای شورای امنیت ـ به خصوص اعضای دایم ـ برای خاتمه جنگ تلاش جدی تری کنند. کار این گروه پس از چندین ماه به صدور قطعنامه ۵۹۸ منجر شد؛ گروهی که در آن کشورهای فرانسه، انگلیس، چین، آمریکا و شوروی اعضای دائم و کشورهایی مثل آرژانتین، آلمان غربی، بلغارستان، ایتالیا، ژاپن و امارات اعضای غیر دائم آن را تشکیل میدادند.
پ) مشروح قطعنامه ۵۹۸
قطعنامه ۵۹۸ دارای یک مقدمه و ده بند است که در جلسه ۲۵۷۰ شورای امنیت با اتفاق آرا به تصویب رسید. بندهای قطعنامه بر اساس مواد ۳۹ و ۴۰ منشور سازمان ملل متحد به شرح زیر است؛
۱ ـ مطالبه میکند که به عنوان اولین قدم به سوی یک حل و فصل از طریق مذاکره، ایران و عراق به یک آتشبس فوری اقدام و تمام عملیات نظامی را در زمین، دریا و هوا متوقف کنند و همچنین تمام نیروها را بیدرنگ تا سرحدات شناخته شده بینالمللی باز گردانند.
۲-از دبیر کل درخواست میشود گروهی از ناظران سازمان ملل متحد را برای تأیید، تحکیم، نظارت بر آتشبس، و عقبنشینی به مرزها اعزام کند. به علاوه از دبیر کل درخواست میشود که ترتیبات ضروری را برای مشاوره با طرفین انجام دهد و گزارش آن را به شورای امنیت تسلیم کند.
۳-شورا اصرار دارد که پس از توقف مخاصمات فعال بی درنگ اسرای جنگی را براساس کنوانسیون سوم ژنو در ۱۲ اوت ۱۹۴۹، آزاد کند و عودت داده شوند.
۴-از ایران و عراق دعوت میشود با دبیر کل در خصوص به اجرا درآوردن این قطعنامه و در کوششهای میانجیگرانه برای کسب یک حل و فصل جامع، عادلانه، شرافتمندانه، و مورد قبول طرفین در مورد تمام موضوعات مهم، بر اساس اصول مندرج در منشور ملل متحد همکاری کنند.
۵ ـ از تمامی دولتهای دیگر دعوت میشود که حداکثر خویشتنداری را به عمل آورند و از هر اقدامی که ممکن است به تصاعد و گسترش بیشتر مخاصمه منجر شود، دوری جویند و بدین گونه به اجرا درآوردن قطعنامه حاضر را تسهیل کنند.
۶-از دبیر کل درخواست میشود که ضمن مشورت با ایران و عراق، مسأله تفویض کار تحقیق در باب مسئولیت مخاصمه به هیأتی بیطرف را بررسی کند و در حداقل مدت ممکن به شورا گزارش دهد.
۷ ـ عظمت خسارات وارده در خلال مخاصمه و نیاز به کوشش در جهت نوسازی، با امدادهای بینالمللی در خور، زمانی که مخاصمه خاتمه پذیرد، تصدیق و در همین خصوص از دبیر کل درخواست میشود، هیأتی از کارشناسان را برای پژوهش در باب مسأله نوسازی تعیین کند و به شورای امنیت گزارش دهد.
۸- به علاوه از دبیر کل درخواست میشود با مشورت با ایران و عراق و سایر کشورهای منطقه، طرق افزایش امنیت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد.
۹ -از دبیر کل درخواست میشود که شورای امنیت را در مورد به اجرا درآوردن این قطعنامه، به طور مداوم مطلع کند.
۱۰- شورای امنیت تصمیم دارد برای در نظر گرفتن اقدامات بیشتر و تضمین اجرای این قطعنامه، در صورت ضرورت جلساتی تشکیل دهد.
ت) واکنش اولیه ایران به قطعنامه ۵۹۸
مقامات سیاسی و نظامی ایران پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۶ بنا به دلایل فراوان از جمله قرارگیری ایران در موضع قدرت و نیز لحاظ نشدن ملاحظات ایران مثل تعیین متجاوز این قطعنامه را مورد پذیرش قرار نداد.
مرحوم هاشمی رفسنجانی در مورد چرایی عدم موافقت ایران با این قطعنامه در سال ۱۳۶۶ اعلام کرد که ایران خواستار آن است که اول متجاوز معرفی و بعد راه حل مسائل جدی هموار شود. وی به عنوان مقام فرماندهی جنگ تأکید داشت که محاکمه و تنبیه متجاوز و بازپرداخت غرامت باید در قطعنامه دیده شود.
دکتر ولایتی، وزیر خارجه وقت ایران نیز عدم مشورت با ایران در مورد تصویب قطعنامه ۵۹۸ و عدم اعلام عراق به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ را از دلایل عدم پذیرش قطعنامه ذکر کرد و آن را نشان دهنده خطمشی غیرعادلانه و یک طرفه شورای امنیت دانست.
به صورت کلی میتوان گفت: بعد از تصویب قطعنامه در سال ۱۳۶۶ در ایران دو نوع برخورد متفاوت با قطعنامه وجود داشت. یک گروه از افراد اعتقاد داشتند که قطعنامه را باید صریحاً و کلاً رد کرد، ولی گروه دیگری به سیاست نه رد، نه قبول، اعتقاد داشتند.
این گروه با توجه به آمریت قطعنامه و صدور آن بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد و لازم الاتباع بودن آن و نیز سیاستهای هماهنگ شرق و غرب در جهت پایان بخشیدن به جنگ ایران و عراق، این موضع را نسبت به قطعنامه ۵۹۸ در پیش گرفتند، تا هم از طرفی با تبلیغات شدیدی که بر اثر رد کردن قطعنامه ناشی میشد، مواجه نشوند و از طرفی هم با تمسک به تقدم بخشیدن به اجرای بند ۶ قطعنامه بر دیگر بندهای آن، مستمسکی بر عدم پذیرش قطعنامه داشته باشند.
یکی دیگر از دلایل عدم پذیرش قطعنامه در سال ۱۳۶۶ اصرار رزمندگان و فرماندهان نظامی کشور بود که به نوعی در خط مقدم نبرد قرار داشتند. به باور آنها تمام شدن جنگ بدون رسیدن به خواسته هایشان همچون سرنگونی صدام، بازگشایی راه کربلا، تنبیه متجاوز، پذیرفتن قطعنامه غیر قابل قبول بود.
به هر حال در آن دوران دلایل مهمی همچون عدم معرفی متجاوز در متن اولیه قطعنامه، عدم اطمینان به اجرای مفاد قطعنامه توسط دشمن و حامیان، حضور وسیع و گسترده نظامی آمریکا در خلیج فارس، فاصله داشتن مفاد قطعنامه با خواستههای ایران، ایجاد فرصت تلاش برای تغییر مفاد قطعنامه، تهیه قطعنامه بدون مشورت ایران و... از جمله دلایل اصلی رد قطعنامه توسط ایران بود.
ث) پذیرش قطعنامه توسط ایران در سال ۱۳۶۷
عدم پذیرش قطعنامه توسط ایران در سال ۱۳۶۶، رژیم بعث عراق را وارد فاز جدیدی از حملات خود کرد و نیروهای این رژیم حملات خود را به مناطق مسکونی و نفتکشهای ایرانی گسترش دادند. از طرفی حضور نظامی آمریکا به بهانه حمایت از نفتکشهای کویتی در خلیجفارس، بحران را تشدید کرد.
طی یک سال که از صدور قطعنامه و تصویب قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۲۹/ ۴/ ۱۳۶۶ تا زمان پذیرش آن در تاریخ ۲۷/ ۴/ ۱۳۶۷ توسط جمهوری اسلامی ایران، اتفاقات و حوادثی رخ داد که ایران را راغب به پذیرش قطعنامه کرد.
از این اتفاقات میتوان به مواردی نظیر تغییر استراتژی و حمایت مستقیم کشورهای غربی از صدام، معرفی صدام به عنوان صلح طلب، بکارگیری سلاحهای شیمیایی توسط عراق، تهدیدات وسیع بین المللی علیه ایران، سلب منطق دفاع مشروع از ایران، تغییر روند تحولات در جبهههای نبرد و تحریم شدید تسلیحاتی ایران اشاره کرد.
ج) واکنش مقامات سیاسی ایران به پذیرش قطعنامه
همان طور که اشاره شد، پذیرش قطعنامه مذکور در ایران با اینکه یک سال با تأخیر صورت گرفت، اما در آن دوران نیز اعتراضهای شدیدی از سوی برخی به چرایی پذیرش آن میشد.
با این حال برخی از شخصیتهای سیاسی و مذهبی با موضع گیری در این باره سعی کردند، واقعیتهای موجود را برای مردم تشریح کرده و از حجم فشارهای پیش آمده بکاهند.
حضرت امام خمینی (ره) در رابطه با قطعنامه و چرایی پذیرش آن فرمودند: اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم، در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری مینگریستیم و میرسیدیم، ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان رفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود، مغلوب خصم شده ایم. چه کوته نظرند آنهایی که خیال میکنند، چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیده ایم پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بی فایده است. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. تاخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمیشود که ما از اصول خود عدول کنیم. البته معترضیم که در مسیر عمل، موانع زیادی به وجود آمده است که مجبور شده ایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم.
مقام معظم رهبری نیز در تاریخ ۲۲ مرداد ماه سال ۱۳۶۷ در این باره فرمودند: اعلام قبول قطعنامه، به وسیله جمهوری اسلامی ایران دو فایده اساسی داشت؛ اول آتش بس را به صلاح انقلاب و کشور دانستیم. دوم با اعلام قبول قطعنامه ماهیت رژیم عراق علی رغم ادعاهای صلح طلبی آشکار شد و تحولات بعدی اصالت هردو مصلحت را مشخص ساخت.
در آن زمان مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی نیز در این باره گفت: شما بهترین صورت را میفرمایید، چون اگر الان موشکی بیندازند که ما کشته شویم نهایت این است که ما پنج، شش یا ده سال جلوتر مرده ایم. اما بدتر از این صورت هم هست، اگر اینها بیایند استان خوزستان را تا کرمانشاه بگیرند و دیگر جلو نیایند، نفت را که میگیرند. دست ما را از آن چیزی که نان مردم را تامین میکند قطع میکنند، آن وقت نمیتوانیم جواب مردم را بدهیم. اگر مردم گفتند کاری که شما خواستید بکنید این بود؟ این وضع بدتر است.
مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز در مورد پذیرش قطعنامه سال ۱۳۶۷ گفت: مگر ما ضمانت داده بودیم اگر جنگ به نفع ما هم نبود آن را ادامه بدهیم. آدم وقتی میجنگد که به سرباز نمیتواند بگوید شما یک سال دیگر بجنگ؛ اصلاً آن شعارهایی که در جنگ داده میشد حتی اگر ما نیاز داشتیم که در فلان تاریخ جنگ را ختم کنیم، تا میجنگیدیم هم بایست همان (شعارها) را میگفتیم. ما یکی دو ماهی بود که تصمیم داشتیم، فکر و مقدمات را درست میکردیم. برای اینکه دیگر جنگ تمام بشود؛ بنابراین اینکه قطعنامه را پذیرفتیم، دلیل بر هیچی نمیشود، جز اینکه آدم عاقل کسی است که وقتی مصلحت ملت و نظام را چیزی تشخیص داد به آن عمل کند. حتی اگر اشتباه کرده باشد وقتی تشخیص داد، باید عمل کند.
ایشان همچنین پس از ماجرای حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران در ۱۲ تیرماه سال ۱۳۶۷ در این مورد بیان کرد: کفر جهانی و استکبار در این مقطع تصمیم گرفته اند، به طور جدی از پیروزی سریع ما جلوگیری کنند. پافشاری ما در این مقطع ممکن است منجر به خسارات فوق العادهای برای مردم ما و مردم عراق شود. از دلایل دیگر آن است که نشان میدهد به او (صدام) اجازه داده اند هر جنایتی را مرتکب شود. مجموعه این شرایط و ادله دیگری که فعلاً ذکر نمیشود ما را به این نتیجه رساند که مصلحت انقلاب و ملت ایران و عراق و منطقه این است که قطعنامه مذکور پذیرفته شود.
به هر شکل باید گفت: قطعنامه ۵۹۸ هرچند انتظار کامل جمهوری اسلامی ایران را برآورده نکرد، در مقایسه با قطعنامههای قبلی سازمان از ویژگیهای خاصی برخوردار بود. برای مثال بند شش قطعنامه که در باب تعیین آغازگر جنگ است، با توجه به اهداف اولیه شورای امنیت در جنگ، برای جمهوری اسلامی ایران پیروزی بزرگی به حساب آمد، زیرا در سایه مقاومت رزمندگان و حرکت دیپلماسی فعّال ایران توانست شورای امنیت را متقاعد کند که صلح بدون تعیین متجاوز بر خلاف عدالت و امنیت، و در واقع عین ظلم است.
چ) مخالفت و موافقتها با قطعنامه ۵۹۸ در ایران
پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران برخی مثبت به آن نگاه کردند و اعتقاد داشتند قطعنامه ۵۹۸ مفصلترین قطعنامه، از نظر حجم و عبارت دقیقترین قطعنامه، برخاسته است از اعتقاد شورای امنیت و نگرانی عمیق آن به ادامه جنگ بین ایران و عراق، آمرانه و بهترین راه حل جامع بین المللی برای برقراری صلح عادلانه و شرافتمندانه در منازعه ایران و عراق بود.
برخی نیز از همان ابتدا به فرایند پذیرش قطعنامه اعتراض داشتند و تأکید داشتند اگر قطعنامه ۵۹۸ از اعتقاد اعضای شورای امنیت برخاسته است، چرا این اعتقاد در سالهای اولیه تجاوز که افکار جهانی در انتظار تصمیم جدی شورای امنیت بود، برنخاست؟ اگر قطعنامه ۵۹۸ ناشی از نگرانی عمیق شورای امنیت از ادامه جنگ ایران و عراق است، چرا موقعی که رژیم عراق از زمین و هوا و دریا به خاک کشور ایران حمله میکرد و زنان و کودکان بیدفاع مناطق مرزی ما را به خاک و خون میکشید، این نگرانی عمیق به وجود نیامد؟ چرا زمانی که رژیم عراق مناطق مسکونی ایران را هدف موشک قرار میداد و بمبهای اهدایی اربابان خود را بر سر مردم کوچه و بازار و دانشآموزان بیگناه مدارس و بیمارستانها میریخت، نگرانی اعضای شورای امنیت عمیق نشد و چرا هنگامی که رزمندگان اسلام در خاک دشمن با عملیات پی در پی خود در صدد تنبیه متجاوز برآمدند، نگرانی شورا عمیق میشود؟
ح) تفسیرهای متفاوت دستاوردهای قطعنامه برای ایران
در همان دورانی که قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران مورد پذیرش قرار گرفت، تفسیرهای متفاوتی از بندهای این مصوبه در ایران مطرح شد که هنوز نیز محل مناقشه است.
یکی از مهمترین موضوعات که ایران در قطعنامه ۵۹۸ به شدت روی آن تأکید داشت، بندهای ۶ و ۷ بود که به نوعی میتوانست آغازگر جنگ و بر همین اساس، مسئول پرداخت غرامت را تعیین کند. با اینکه دبیر کل سازمان ملل در سال ۱۳۷۰ در گزارش خود به شورای امنیت به صورت مشخص، عراق را آغازگر جنگ عنوان کرد، بنا به برخی شواهد حقیقی این موضوع ایران را در رسیدن به اهداف مطلوب چندان کمک نکرد.
علیاکبر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت حتی پیش از گزارش دبیرکل سازمان ملل تأکید کرده بود، ما به دنبال اجرای کامل و دقیق قطعنامه شورای امنیت هستیم و تأمین خسارات وارده در جنگ تحمیلی به ایران و پرداخت غرامت از سوی عراق چیزی است که هرگز از آن نمیگذریم.
کمال خرازی، وزیر خارجه دوره اصلاحات در این باره گفت: آنچه که پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ انجام گرفت در درجه اول اجرای بند ۶ بوده که توفیقی برای جمهوری اسلامی ایران بود و دبیرکل بعد از بررسیهایی که کرد رسماً به شورای امنیت سازمان ملل گزارش کرد که آغازگر جنگ، رژیم عراق بود. این یک توفیقی بود. با این حال شورای امنیت هیچ عکسالعملی نسبت به گزارش دبیرکل نشان نداد و طبیعی بود که در فضای سیاسی آن موقع نمیخواستند کاری علیه عراق و به نفع جمهوری اسلامی ایران انجام بدهند.
در همین باره علی خرم، مشاور وزیر امور خارجه وقت و رئیس ستاد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ درباره گزارش سال ۱۳۷۰ گفت: این گزارش در شورای امنیت ثبت شد و شورای امنیت نه، آره گفت و نه، نه گفت. میتوانست اکشنی انجام بدهد و قطعنامهای صادر بکند، ولی این نیازمند رابطه خوب ایران با همان اعضای دایم شورای امنیت بود. ایران باید اقلا با سه چهار تا از این اعضای شورای امنیت رابطه خوبی میداشت، ما با هیچ یک رابطه عالی نداشتیم. کسی نبود برای ما در شورای امنیت در مقابل عراق یقه پاره کند. در حالی که در مقابل کویت اکشن داشتند.
با اینکه هدف ایران پس از اعلام صدام به عنوان متجاوز، دریافت غرامت جنگی بوده، اما دبیرکل سازمان ملل چنانکه طارق عزیز یکی از مسئولان رده بالای رژیم بعث از او نقل کرده است، در یکی از مذاکراتش به خسارات عراق اشاره کرد و گفت: چه کسی غرامت خسارات عراق را خواهد داد؟ عراق هم باید غرامت بگیرد!
همان طور که تأکید شد به رغم همه انتقادات یکی از شروط اصلی جمهوری اسلامی در پذیرش قطعنامه تعیین متجاوز و برآورد و پرداخت خسارات جنگ بود که این دو موضوع مهم با اینکه غیر مستقیم در بندهای ۶ و ۷ قطعنامه قابل برداشت است، اما نه تنها به شکل صریح در این قطعنامه مورد اشاره قرار نگرفت، بلکه بنا به گفتههای علی خرم، مشاور وزیر امور خارجه وقت ایران قدرت دیپلماسی موثری برای پیشبرد این موضوع را در میان اعضای شورای امنیت در اختیار نداشت.
پس از پایان جنگ نیز برخی تحولات شکل گرفته در عراق مثل حمله این کشور به کویت و پس از آن فروپاشی رژیم بعث عراق در جریان حمله آمریکا به این کشور و نیز استقرار دولتهای متحد با ایران در عراق، پیگیریهای جمهوری اسلامی ایران برای اخذ غرامت از عراق را هیچ گاه برای ایران فراهم نکرد.
آنچه در مجموع میتوان به آن اشاره کرد، این است که قطعنامه مذکور با اینکه بستری برای پایان جنگ هشت ساله و فروکش کردن خصومتهای میان ایران و عراق شد، در مورد اینکه با این قطعنامه، ایران توان دریافت غرامت از عراق را دارد یا نه، اختلاف نظرهایی وجود دارد که تاریخ گذشته نیز بر آن مهر تأیید میزند.