بازدید 32099
32099 بازدید
در حاشیه مصاحبه اخیر اکبر گنجی؛
تلاش بی ثمر گنجی در انکار امام زمان(عج)
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۸۸ - ۱۶:۴۰ 19 January 2010
کد خبر: ۸۱۹۱۰
| ۲۹ دی ۱۳۸۸ - ۱۶:۴۰ 19 January 2010
| 32099 بازدید
32099 بازدید
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای اکبر گنجی اخیراً به طرح مباحثی درباره اعتقادات دینی، از مبدا تا معاد و از قرآنشناسی تا امامشناسی پرداخته و یکی از ویژگیهای بحثهای وی، سایهافکندن بارز انگیزههای سیاسی بر آنها است.
در این نوشتار البته قصد بر آن است که مطالب وی پیرامون امام زمان حضرت ولی عصر(عج) که در مصاحبه اخیرش با شبکه بیبیسی نیز بدان اشاره کرده ـ صرف نظر از انگیزههای سیاسی وی که بررسی جداگانهای میطلبد ـ مورد نقد علمی قرار گیرد.
نخستین اشکال مطرح شده از سوی گنجی، خدشه در قوّت اسناد تاریخی درباره وجود امام زمان(ع) است. وی گزارشهای تاریخی این موضوع را ضعیف و غیر قابل اعتماد دانسته است.
پاسخ: باید گفت که در باب علم به وجود شخصیتهای تاریخی، طریق علمی معمول و متعارف، استناد به نقلهای تاریخی است که خواهیم گفت درباره امام زمان، حضرت حجة بن الحسن(عج)، این قبیل نقلیات به فراوانی در منابع تاریخی آمده است.
اما نکتهای که جا دارد پیشتر به آن بپردازیم، سند اضافهتر و قویی است که در این زمینه وجود دارد و عبارت است از «خبرهای فراوان غیبی که پیش از ولادت آن حضرت، از رسول خدا(ص) و ائمه طاهرین(ع) صادر شده» و علاوه بر منابع شیعی، در منابع تسنن نیز ذکر گشته است. در این نقلها، مشخصات امام زمان(ع) با ذکر جزئیات بیان شده است.
در اینباره دو نکته قابل توجه است:
ـ ممکن است کسی ادعا کند که عقیده به حضرت مهدی(ع) فرزند امام عسکری(ع) برساخته برخی عالمان شیعی است، اما گمان نمیرود که ادعای همدستی عالمان اهل سنت در چنین توطئه! فرضی قابل طرح یا اعتنا باشد.
ـ درست است که اکثر عالمان اهل سنت، عقیده مهدویت را کاملاً مطابق باور شیعی نپذیرفتهاند، اما گواهی دادن برخی منابع و اسناد آنان بر باور شیعی، سند مهمی است. این مسئله در اصل عقیده امامت نیز به شکل جدیتری وجود دارد و عدم التزام آنان به اسناد ثبت شده خودشان، سندیت آنها را مخدوش نمیکند.
موضوع مهدویت و تأکید بر این که حضرت مهدی(ع) از نسل پیامبر اکرم(ص) و از فرزندان حضرت فاطمه(س) و امام حسین(ع) و ... در آخر الزمان ظهور و دنیا را از عدل و داد پر میکند، در صدها روایات نقل شده در منابع تسنن آمده، که علاقمندان میتوانند از جمله به کتاب «منتخب الأثر» تألیف حضرت آیة الله صافی گلپایگانی، یا «معجم أحادیث المهدی» تألیف آقای علی کورانی مراجعه کنند اما در برخی نقلها یا تصریحات بزرگان تسنن، جزئیات افزونتری ذکر شده تا آن جا که حضرت، فرزند امام حسن عسکری(ع) معرفی شدهاند.
مرحوم آیة الله منتظری، در کتابی به نام «موعود ادیان» که در سالهای اخیر، برای پاسخگویی به برخی شبهات راجع به عقیده شیعی مهدویت تألیف نمودند، برخی از این نقلیات را از منابع اهل سنت نقل کردهاند؛ به عنوان نمونه، در صفحه 118، روایتی از کتاب «فرائد السمطین» (جلد1، صفحه54،حدیث19) تألیف «شیخ الاسلام حموئی خراسانی» متوفای732هـ آمده که از رسول خدا(ص) نقل کرده است:
* «... حسن و حسین دو امام امت من هستند، و پدرشان سید اوصیاء است؛ و از اولاد حسین، نُه امام خواهد بود که نهمین آنان، قائم از اولاد من خواهد بود.»
* و از همان کتاب(جلد2، صفحه 136،حدیث 435) حدیث جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا را نقل کردهاند که پس از نام بردن از یکایک اوصیای پیامبر اکرم(ص) تا امام حسن عسکری(ع)، میگوید: «سپس ابوالقاسم محمد بن الحسن، حجت خدا و قائم خواهد بود.»
اما صرف نظر از منابع تسنن، روايات مربوط به مهدویت و غيبت آنقدر در میان شیعیان زياد و مشهور بوده كه در زمان حيات خود ائمه اطهار(ع)، اصحاب آنها كتابهايي مستقل درباره مفهوم غيبت گردآوري كرده اند.
جمع آوری اين همه روايت و تاليف کتب مستقل درباره آن توسط آنها در زمان خود ائمه(ع)، و سالها قبل از تولد فرزند امام حسن عسکری (ع) نشان دهنده اين است که اعتقاد به غيبت و مفهوم امام غائب امری اصيل بوده است.
در اينجا فقط چند نمونه از اين افراد را معرفی میکنيم:
* عباس بن هشام ناشري اسدي از شيعيان معاصر با امام رضا و امام جواد(ع) است. نجاشي رجال شناس معروف درباره وي ميگويد: «او ثقه و جليل القدر است. روايات بسياري از او نقل شده و كتابهاي زيادي نگاشته است از جمله .... كتاب غيبت.» وفات وي در سال 220 هجري يعني 40 سال قبل از وفات امام حسن عسكري (ع) بوده است.
* ابراهيم بن صالح الانماطي از اصحاب امام كاظم و امام رضا (ع) بوده است. نجاشي و شيخ طوسي وي را توثيق کرده اند. نجاشي تنها كتابي كه از وي ذكر مي كندكتابي درباره غيبت است.
* ابراهيم بن اسحاق احمري نهاوندي يكي ديگر از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادي (ع) بوده و كتابي تحت عنوان غيبت تاليف نموده است.
* حسن بن محبوب سراد متوفي سال 224 هجري است. وي كتابي دارد تحت عنوان "مشيخه" كه در آن كتاب احاديثي را درباره غيبت حضرت قائم(عج) نقل كرده است. شيخ صدوق، شيخ طبرسي و نعماني در كتب خويش روايات او را دراين باره عينا نقل کردهاند.
* محمد بن ابي عمير يكي ديگر از اصحاب امام كاظم و امام رضا (ع) است و در سال 217 هجري وفات يافته و مجموعه احاديثی را درباره موضوع غيبت جمع آوری کرده است.
از ديگر افراد مي توان به صفوان بن يحيي، عثمان بن عيسي الكلابي، حسن بن علي فضال، محمد بن اسماعيل بزيع، حسن بن ايوب، عباس بن عامر قصباني، عبد الله بن جبله و محمد بن سنان اشاره كرد. تمامي اين افراد صاحب كتاب و تاليفات متعددي بوده اند كه نجاشي و شيخ طوسي در كتاب رجال خود آنها را ذكر كرده اند. نسخه هاي اين كتب در نزد افرادی مانند شيخ صدوق، شيخ طوسي، نعماني و ديگران موجود بوده و آنها بخشهايي از آن تاليفات را در كتب خويش آورده اند.
مجموعه اين روايات بيان ميكنند كه براي حضرت مهدي(عج) دو غيبت خواهد بود كه يكي از ديگري طولاني تر است، تولد او از مردم مخفي خواهد بود و او دوازدهمين امام است. رواياتی بيان میکنند که او نهمين فرزند امام حسين(ع)، ششمين فرزند امام صادق(ع) و پنجمين فرزند از نسل امام كاظم(ع) ، و از فرزندان امام رضا(ع) خواهد بود. مؤلفين اين كتابها همگي در ابتداي قرن سوم يعني سالها پيش از تولد امام حسن عسكري(ع) از دنيا رفتهاند. روايات نقل شده از اين كتابها از طرق مختلف و در حد تواتر است.
چنان که در ابتدا گفته شد، درباره ولادت امام زمان(عج)، خبرهای غیبی که پیش از وقوع بیان شده، یک بخش اسناد است؛ و البته گزارشهای پس از ولادت نیز به وفور در منابع وجود دارد.
نمونهای از گزارشهای عالمان اهل سنت، درباره وقوع ولادت امام زمان(عج) از این قرار است:
* حافظ محمد بن یوسف گنجی شافعی متوفای 658 هـ، در کتاب کفایة الطالب (صفحه312) مینویسد:
«... حسن بن علی [امام عسکری(ع)] در جمعه هشتم ربیع الاول سال 260 هـ در 28سالگی از دنیا رفت و در خانهای که پدرش در سامراء دفن شده بو، مدفون گردید و پسرش را که امام منتظر است، از خود باقی گذارد.»
* ابن خلکان متوفای 681 هـ، صاحب کتاب «وفیات الأعیان»، (در جلد4، صفحه176) در معرفی آن حضرت مینویسد:
«أبوالقاسم محمد پسر حسن عسكري پسرعلي الهادي پسر محمد الجواد که قبل از این ذکر شد [یعنی معرفی امام عسکری پیشتر گذشت]، به اعتقاد شیعه، دوازدهمین امام و معروف به حجت است ... ولادت وی روز جمعه نیمه شعبان سال 255 بوده است ...»
* محیی الدین عربی متوفای 638 هـ ـ که آقای گنجی نیز در مصاحبه خود از او یاد کرده ـ در کتاب مشهورش «فتوحات مکیه» از امام زمان(ع) با توصیفات بسیار مفصلی یاد کرده است.
شیخ عبدالوهاب الشعرانی الشافعی متوفای973هـ در کتاب «الیواقیت و الجواهر فی بیان عقائد الأکابر»(جلد2، صفحه145، مطبعة الأزهریه، مصر،1307هـ.ق + جلد2، صفحه 143، مطبعة مصطفىالبابيالحلبي وأولاده، مصر ، 1378هـ) عبارات وی را از باب 366 کتاب یادشده چنین نقل کرده:
« ... و بدانید که گریزی از خروج مهدی(ع) نیست؛ البته ظاهر نخواهد شد تا زمانی که زمین از ظلم و جور آکنده شود، پس آن را از عدل و قسط سرشار خواهد نمود، ... و او از عترت رسول خدا(ص)، از فرزندان حضرت فاطمه(س)، و جدش حسین بن علی، و پدرش حسن عسکری، پسر امام علی النقی، پسر محمد التقی، پسر امام علی الرضا، پسر امام موسی الکاظم، پسر امام جعفر الصادق، پسر امام محمد الباقر، پسر امام زین العابدین، پسر امام حسین بن علی بن ابی طالب است. نامش مشابه نام رسول خدا(ص) است و ...»
البته در چاپهای اخیر فتوحات، در این بخش کتاب، دخل و تصرف شده است.
نکته دیگری که آقای گنجی، منجر به تردید در اصالت مهدویت دانسته است، این که گفته: «شما اگر به تاريخ دوازده امام نگاه کنيد می بينيد تک تک ائمه بعد از وفاتشان مهدی موعود خوانده شدهاند.»
در واقع وی، وجود این آراء متفاوت و مغایر در موضوع مهدویت را، نشانهای بر عدم اعتبار اصل موضوع گرفته است.
در مقام بررسی، ابتدا باید گفت که گنجی در اینجا نیز با طرح ادعای فوق درباره «تک تک ائمه(ع)» اغراق و افراط کرده، بله این صحیح است که ادعای مهدویت، درباره برخی از ائمه معصومین(ع)، پس از درگذشت آنان، توسط افرادی مطرح شده است؛ اما این امر هیچ دلالتی بر سستی عقیده مهدویت ندارد، بلکه برعکس، نشانه وجود سابقه و پیشینهای قوی از این اعتقاد در میان مسلمانان است؛ که گاه در تشخیص مصداق آن، اشتباه یا سوءاستفاده میشده؛ و دلالت این گزارشها، در جهت تقویت «اصالت مهدویت» است و نه تضعیف آن.پ
سخن دیگر گنجی این است که پس از امام یازدهم، در میان شیعیان اختلافات زیاد درافتاده و به دلیل اختلاف در مصداق امام دوازدهم، به گروههای متعددی انشعاب یافتهاند.
در این باره نیز میگوییم: اصل انشعاب یافتن، دلایل متعددی میتواند داشته باشد و امری رایج در همه زمانها و مکانها، و ادیان و احزاب... بوده است. هیچ تحلیلگر منصفی انشعاب را دلیل عدم وجود اصالتِ قبل از آن نمیشمارد.
نکته مهم دیگر این که (برخلاف ادعای گنجی مبنی بر اقلیت شیعیان دوازده امامی) در میان گروههای پس از امام یازدهم(ع)، اكثريت اماميه پس از وفات امام حسن عسكري(ع) قائل به امامت فرزند ايشان شدند. به عبارت ديگر، سایر گروهها، تعداد بسيار كمي بوده اند و اثري هم از آنها باقي نمانده است.
ابوالحسن اشعري از علماي مشهور اهل سنت، در كتاب مشهور خود «مقالات الاسلاميين» كه در سال 297 هجري تاليف كرده (يعني تنها 37 سال پس از رحلت امام حسن عسكري ع )، تصريح مي كند: «جمهور شيعه (يعني اكثريت قريب به اتفاق) معتقدند ... حسن بن علي عسكري، برای پس از خود، فرزندش محمد بن حسن بن علی را به عنوان امام معرفی نمود و در نظر آنان، او همان غايب منتظر است كه ظهور خواهد کرد، و زمين را پر از عدل و داد خواهد نمود.» (مقالات الاسلاميين، جلد 1، صفحه 17) وي در اين اثر خود اشارهاي به گروههای ديگری نميكند، كه نشان میدهد در زمان تاليف كتاب وي، اثر قابل ذکري از آنها باقي نمانده بوده است.
مجدداً یادآور میشویم که نقلیات شیعی، قبل و بعد از ولادت امام عصر(ج) و گزارشهای افرادی که آن حضرت را مشاهده کردهاند، بسیار فراوان است، که این مقال را مجال بازگوی آنها نیست.
مرحوم شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» که مختص روایات مربوط به امام عصر(عج)، و حاوی صدها روایت است، ابوابی را با عنوانهای «آن چه درباره ميلاد قائم، صاحب الزمان حجة الله بن الحسن(ع) روایت شده» شامل 16 روایت، و «ذكر کسانی که قائم (ع) را دیده و با ایشان سخن گفتهاند.» شامل 26 روایت ترتیب داده است.
افزون بر این که روایات یادشده، حاوی گزارش افراد مختلف از ولادت و مشاهده حضرت مهدی(ع) در ابتدای طفولیت است، از برخی از آنها به دست میآید که امام عسکری(ع) اصرار داشتهاند تا علیرغم فضای خطرناک موجود، فرزند خود را به افراد و جماعاتی از شیعیان حضوراً معرفی نمایند؛ و حتی گاهی افرادی را برای این موضوع فراخوان میکردهاند.
اکنون با توجه به اطلاعات بسیار مختصر و گزارشگونهای که گذشت، قضاوت فرمایید که عبارات آقای گنجی، از قبیل این که گفته: «تنها دليل تاريخي! براي تولد امام دوازدهم، گزارش وكيل امام حسن عسكري بوده است.» یا این که « شيعيان، حتی يک دليل هم برای وجود امام زمان ارائه نکردهاند.» تا چه حد منصفانه و علمی است ؟!!
*دکتر جواد محدثین استاد دانشگاه