درست ۳۷ سال پیش در چنین روزی، حجت الاسلام سید حسن بهشتی نژاد به همراه برادرزاده خردسالش جلوی درب منزل، هدف گلولههای گروهک تروریستی منافقین قرار گرفت و دعوت حق را لبیک گفت: شهید بزرگواری که مبارزات انقلابی و تلاشهای سیاسی اش برای خدمت به مردم اصفهان، هنوز از خاطر مردم این دیار فراموش نشده است.
به گزارش «تابناک»؛ برگههای تاریخ دفاع مقدس سرشار از خاطرات تأثربرانگیزی است که در سطر سطر آن مظلومیت و رشادتهای اسطورههای بی مثال این آب و خاک موج میزند؛ انسانهای بزرگواری که بعضاً مثل شهید بهشتی نژاد، فرسنگها دورتر از جبهههای نبرد نظامی، قربانی اقدامات جنایتکارانه دشمن میشدند.
شهید سیدحسن بهشتی نژاد در سال ۱۳۲۴ در اصفهان در خانودهای روحانی دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم حجت الاسلام سید مصطفی بهشتینژاد از اساتید حوزه علمیه اصفهان بود که در علم، تقوا و فضیلت زبانزد مردم شهر اصفهان بود.
این شهید بزرگوار پس از دوران دبیرستان وارد حوزه علمیه شد و از محضر اساتید حوزه اصفهان، از جمله پدر بزرگوارش، حاج آقا حسن مصطفوی، سید محمد باقر امامی و حاج شیخ علی مشکوه بهرهمند شد. سپس به شهر مقدس قم رفت و در مدرسه دارالشفای قم ساکن شد.
شهید بهشتی نژاد بیش از دوازده سال در این شهر به تحصیل و تدریس پرداخت که در این مدت سختکوشی و جدیت در تحصیل، تحقیق و اخلاق نیکو از خصوصیات روحی و اخلاقی این شهید بزرگوار بود، به طوری که همانند پدر در تقوا و اخلاق شهره شهر قم شد.
وی در قم از درس اساتیدی هم، چون آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری، آیت الله شیخ محمد فاضل لنکرانی، آیت الله حسین مظاهری و آیت الله نوری همدانی بهرهمند شد و پس از آن در مدرسه حقانی به پیشنهاد شهید بهشتی و شهید قدوسی، مشاور راهنمای طلاب شد؛ فرصتی که بستری شد تا آرام آرام با اندیشهها و آرای شخصیت هایی، چون شهید بهشتی و شهید مطهری آشنا و جذب مکتب انقلابی آنها شود.
بهشتی نژاد در جریانات سیاسی پیش از انقلاب نقش پررنگی داشت و سخنرانیهای موثر ائ در سالهای ۵۶ و ۵۷ علیه رژیم شاهنشاهی هنوز در خاطر مردم شهر اصفهان هست؛ سخنرانیهایی که عمدتاً در محله مسجد سید اصفهان برگزار میشد و مردم این شهر و دیار در تلاش برای سرنگونی رژیم پهلوی مصممتر میکرد.
از مهمترین سخنرانیهای وی میتوان به سخنرانی هفتم محرم سال ۵۷ اشاره کرد که با صدای رسا گفت:ای مردم مسلمان هیچ نمره تمایلی به ظالم پیدا نکنید اگر به ظالم تمایل پیدا کردید، آتش شما را میگیرد. همیشه بازگو کردن گذشته برای آینده سازندگی دارد؛ یعنی در بعدهایی که ما در پیش داریم، باید به هوش باشیم و به گوش باشیم که نکند این عوامل گذشته تکرار شود و ما آنچنان در فشار قرار بگیریم که دیگر امکان رهایی نداشته باشیم.
سید محسن بهشتینژاد برادر شهید درباره منش سیاسی و انقلابی برادر معتقد است: وی از ارادتمندان به امام خمینی (ره) و از جمله روحانیونی بود که در مسیر انقلاب اسلامی تلاشهای فراوانی کرد، همچنین در راستای قوت بخشی به خط اسلام ناب محمدی، جلوگیری از انحرافات جامعه و بصیرت دینی جوانان فعالیتهای به سزایی داشت.
وی هم چنین عنوان کرده بود: ملاک برادرم فقط و فقط حرکت در مسیر رضای باریتعالی و عمل به وظایف شرعی بود و در مسیر خود حتی در برخی موارد که برخلاف میل باطنیاش بود راهی را انتخاب میکرد که اولویت و اهمیت داشت و بر اساس میلش تصمیمگیری نمیکرد.
این شهید بزرگوار پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ستاد تبلیغ و منبر به صورت جدی در مقابل خطهای انحرافی فکری و سیاسی نفاق و لیبرالیسم میایستاد و روشنگری میکرد، همچنین به تبلیغ و تدریس در نهادهای انقلابی هم، چون جهاد سازندگی و سپاه مشغول بود.
شهید بهشتی نژاد در سال ۱۳۵۹ ش. با اصرار بعضی از علما و دوستانش به عنوان حاکم شرع در دادگاه انقلاب شیراز مشغول به فعالیت شد و در مدت کوتاهی وضع نابسامان آنجا را انتظام بخشید و به خاطر عملکرد دقیق و احتیاط فراوان، بارها تحسین شد و مسئولان را تحت تاثیر خود قرار داد.
قاطعیت ایشان در مقابله با فساد و فحشا در دادگاه شیراز به شدت مورد توجه شهید بهشتی قرار گرفت و سرانجام با اصرار دوستان و مشورت شهید بهشتی کاندیدای نمایندگی مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی شد.
حجه الاسلام بهشتی نژاد همزمان با فعالیت در دادگاه شیراز، به عنوان امام جمعه موقت اصفهان نیز به انجام وظیفه پرداخت. ایشان با کلام گیرای خود در خطبههای نماز جمعه و دیگر جلساتی که حضور داشت، سعی در بیداری روح انقلابی و دینی مردم مینمود. در زمان اوج گیری نهضت اسلامی سخنرانیهای وی در تحصن تاریخی مردم اصفهان در منزل آیت الله خادمی و مسجد سید زبانزد خاص و عام بود.
این عالم فرزانه که پس از فوت پدر بزرگوارش، آقا سید مصطفی، در مسجد گورتان، نماز جمعه را اقامه مینمود، هنگامی که کاندیدای مجلس شورای اسلامی شده بود و انتظار میرفت تا در مجلس نیز بتواند مدافع اسلام و انقلاب و خدمتگزار مردم مسلمان ایران باشد، توسط کوردلان منافق، در سوم مرداد ماه سال ۱۳۶۰ شمسی به همراه برادر زاده سه ساله اش ترور شد و به شهادت رسید.