چرخش ترامپ برای مذاکره بدون پیش شرط با ایران، تخلیه بخشی از حباب سکه و ارز، تناقض آمریکایی، موافقت روحانی با استعفای سخنگوی دولت، ائتلاف نازیآبادیها، آمادگی شهرداری برای کنسرت خیابانی «همایون شجریان»، ۲۰۰ امضا برای تغییر کابینه ۱۰۰ امضا برای سؤال از روحانی، تاریخ سازی بورس، تغییر ۱۵ استاندار و ایران بین المللی و تحریم ترامپ، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه دهم مردادماه در حالی چاپ و منتشر شدند که اعلام آمادگی ترامپ برای مذاکره بدون پیش شرط با ایران در صفحات اول بیشتر آنها به عنوان سوژه اصلی روز برجسته شده است. این خبر و واکنشهای داخلی و خارجی به آن با عناوین مختلفی از جمله دام ترامپ، تناقض آمریکایی و رکورد جدید بی اعتباری آمریکا منعکس شده است.
روزنامه خراسان عنوان رکورد جدید بی اعتباری آمریکا را تیتر یک کرد و در گزارشی نوشت: سخنان ترامپ درباره مذاکره بدون پیش شرط با ایران فقط دو ساعت دوام داشت! این روزنامه همچنین در یادداشت روز امروزش مطلبی با همین موضوع و با عنوان آهن را باید با آهن برید منتشر کرد.
روزنامه اعتماد عنوان تله ترامپ را در پس زمینه تصویری خاص از ترامپ چاپ کرد و در گزارشی هزینه و فایده سناریوهای موجود در رابطه با مذاکره با آمریکا را مورد بررسی قرار داد. اگر جای روحانی بودم عنوان یادداشتی از سید حسین موسویان دیپلمات سابق ایرانی است که طی آن پیشنهادهایی به رئیس جمهور برای چگونگی مواجهه با این موقعیت ارائه شده است.
روزنامه کیهان با انتخاب عنوان پنجه عدالت بر گلوی مفسدان اقتصادی جیغ ترامپ را درآورد! به عنوان تیتر یک نوشت: انتشار اخباری مبنی بر آغاز برخورد قاطعانه دستگاه قضا با تروریستهای اقتصادی همزمان با اعلام آمادگی ترامپ برای مذاکره با ایران زمینهساز آن شده که بزککنندگان غرب به میانه میدان آمده و از پیشنهاد رئیسجمهور آمریکا استقبال کنند، این گروهها و اشخاص مشکلات را نه مشکلاتی داخلی که ناشی از اخم و لبخند آمریکا میدانند و القا میکنند!
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مذاکره با آمریکا تهدید یا فرصت؟!
علیرضا صدقی در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان طرحی تازه برای تابوشکنی نوشت: بدون تردید آخرین موضعگیری ترامپ در قبال گفتگو با طرف ایرانی، بیش از هر چیز نشاندهنده عزم جدی او برای تغییر تاکتیک بازی و وادار کردن ایران به اتخاذ روشهای انفعالی، واکنشی و ناکارآمد است.
مدعای رئیس ایالات متحده آمریکا مبنی بر آمادگیاش برای مذاکره بدون پیششرط با دولتمردان ایران، آن هم پس از خروج یکسویه او از معاهده بینالمللی برجام، حکایت از تبیین راهبردهایی تازه در سیاست آمریکا در قبال ایران دارد.
بیگمان رفتار تازه ترامپ تهدیدی توام با فرصت را برای کشور به همراه دارد. تهدیدی که میتواند ایران را گریزان از مذاکره، مفاهمه بینالمللی و اقدامات موثر جهانی جلوه دهد و فرصتی که باید با تغییر نوع بازی دیپلماتیک توجهها را به ظرفیتهای تازه در عرصههای جدید معطوف کند.
در این هنگامه مهمترین اقدام برای چابکسازی تیم دیپلماتیک کشور، گذر از تابوی «عدم مذاکره با دولت ترامپ» است. این به معنای تایید انجام گفتگو نیست. بلکه دیپلماتهای ایرانی نباید از برگزاری نشست مشترک با طرف آمریکایی واهمه داشته باشند. یا نگران «خائن» قلمداد شدن از سوی نیروهای تندروی داخلی باشند. ایران طی سالهای گذشته توانست در مذاکراتی نفسگیر با ۶ قدرت جهانی ـ آن هم در حالی که همگی علیه او بودند ـ زمینه را برای دستیابی به توافقی قابل توجه در قالب معاهده برجام مهیا کند. معاهدهای که به اعتراف آمریکاییها ثمرات و نتایج مهمی برای ایران به همراه داشت؛ لذا عبور از این تابو و توجه به ضرورتهای انجام گفت وگو در سطحی با مقامات آمریکایی یک الزام حیاتی برای کشور محسوب میشود.
حالا شرایط به طور کلی تغییر کرده است. کشورهای اروپایی سعی میکنند آنچه از برجام باقی مانده را حفظ کنند. تعاملات دیپلماتیک فرامنطقهای ایران نسبت به آن دوره بسیار گستردهتر شده و ایران توانایی چانهزنی و گفتگو با بسیاری از کشورهای اثرگذار بینالمللی را پیدا کرده است. در چنین شرایطی است که انتظار میرود مسئولان سیاست خارجی کشور تدابیری جدی برای یافتن راهبردهای تازه در مواجهه با ایالات متحده پیدا کنند.
شاید لازم باشد تا مدیران تصمیمگیر دستگاه دیپلماسی استفاده از ادبیات شعارزده و راستگرا را به کناری نهاده و به سوی برخوردهایی دیپلماتیک حرکت کنند. امروز زمان سر دادن شعارهای تابوساز نیست و سیاست خارجی را باید در بستری عملگرایانه، به دور از هیجانزدگی و مبتنی بر اصول منطقی در چهارچوب منافع ملی را دنبال کرد.
از آنجا که در آمریکا بیش از هر چیز ساختار تصمیمسازی میکند و نه بازیگر، نباید تفاوت چندانی میان آمریکای ترامپ با آمریکای اوباما قائل شد. هر چند نوع و نحوه بازی این دو رئیسجمهوری تفاوتهایی آشکار با یکدیگر داشته و هر یک از منظر و زاویه خود موضوعات را به تحلیل مینشینند، اما در اصل کلی حرکت در راستای منافع ملی آمریکا با یکدیگر تفاوتی ندارند. از این رو، میتوان همانگونه که ایران با جان کری مذاکره میکرد، با پمپئو هم مذاکره کند.
موضوع اصلی بر سر موضعگیریهای ایران و توجه دیپلماتها به منافع حداکثری کشور در شرایط فعلی است. تردیدی نیست که اگر مذاکره با آمریکاییها در موقعیت کنونی آغاز شود، دنیا شاهد روندی طولانی، نفسگیر، پر پیچ و خم و شکننده خواهد بود. مسیری که ایران یکبار آن را پیموده و سیاستورزان عرصه خارجی ایران حالا با تجربهای اندوخته پای به این میدان خواهند گذاشت. تجربهای که طرف آمریکایی ندارد. این مزیت نسبی هم میتواند ابعاد تازه و بدیعی فراروی سیاست خارجی ایران قرار دهد.
البته نباید فراموش کرد در این راه ناهموار ایران هم باید مطالبات و خواستههای خود را بیش از گذشته پیگیری کند و درخواست «تعدیل مواضع آمریکا» به طور حتم یکی از این مطالبات خواهد بود.
بهرهبرداری حداکثری از موقعیت «تهدید ـ. فرصت» به وجود آمده پس از تغییر موضع رئیس ایالات متحده، یک الزام تاریخی در «زمان طلایی» باقیمانده است. بسیاری از ناظران بر این باورند که امروز کشور در شرایط خطیری قرار دارد و از هر فرصتی ـ. ولو اندک ـ. باید برای برونرفت از موقعیت بحرانی فعلی عبور کرد. از این رو، بار دیگر چشمها به مردان سیاست خارجی ایران دوخته شده و انتظار میرود تا طرحی تازه در عرصه دیپلماسی کشور در اندازند.
اگر جای روحانی بودم
سید حسین موسویان در بخشی از یادداشتی با عنوان اگر جای روحانی بودم در واکنش به اعلام آمادگی ترامپ برای مذاکره با ایران در روزنامه اعتماد نوشت: اگر من جای آقای روحانی بودم با تصمیم شورای عالی امنیت ملی و موافقت مقام معظم رهبری در پاسخ به پیشنهاد آقای ترامپ، به ایشان پیشنهاد میکردم به تهران سفر کند و قبل از گفتگوهای کاری چند برنامه ایرانشناسی برای او میگذاشتم. ١- دیداری برای او با خانوادههای شهدای جنگ، قربانیان سلاحهای شیمیایی صدام، قربانیان هواپیمای مسافری ایران بر فراز خلیج فارس و بازدید از موزه جنگ میگذاشتم تا آقای ترامپ عواقب نمونههایی از سیاستهای امریکا بعد از انقلاب اسلامی در ایران را از نزدیک لمس، علت بیاعتمادی ایرانیها را درک و با فرهنگ مقاومت ایرانیها نیز آشنا شود. ٢- از سردار سلیمانی خواهش میکردم اوضاع واقعی منطقه را برای وی تشریح کرده و اسناد و مدارک و شواهدی که اثبات میکند امریکا نقش مهمی در بیثباتی منطقه داشته و از گروههای تروریستی حمایت کرده را برای ایشان توضیح و یک فایل کامل و مستند هم به ایشان بدهد تا برای ایشان روشن شود که چه کشوری عامل بیثباتی منطقه بوده و هست. چون ترامپ خواهان خروج نیروهای امریکا از افغانستان و عراق است سردار میتواند راههای خروج آبرومندانه امریکاییها از باتلاقهایی مثل افغانستان و عراق را به او نشان داده و راههای حل و فصل صلحآمیز بحرانهای منطقه را به او معرفی کند. ٣- بازدیدی از تاسیسات هستهای ایران میگذاشتم و از دکتر صالحی خواهش میکردم که خلاصهای از تاریخچه هستهای ایران قبل و بعد از انقلاب همراه با اسناد و مدارک برای ایشان تشریح کند تا هم از ماهیت صلحآمیز هستهای ایران اطمینان حاصل کند و هم با استانداردهای دوگانه امریکا قبل و بعد از انقلاب آشنا شود. ٤- بازدیدها، شواهد و مدارکی که نشان دهد تحریمهای امریکا علیه مردم ایران است را روی میز میگذاشتم تا درک کند که طرفداری آنها از مردم ایران با سیاستهای اعمالیشان کاملا مغایرت دارد و مردم ایران قربانی تحریمها هستند. ٥-بازدیدی از آثار چند هزار ساله تمدن و تاریخ ایران برای او تنظیم میکردم تا از نزدیک لمس کند که با ملتی روبهروست که ریشه ٧٠٠٠ ساله درتاریخ و تمدن بشری دارد و نه باکشوری که سابقه پیدایش آن از عمر خود آقای ترامپ هم کمتر است.
٦-درمرحله آخر سه توافقنامه بین ایران و امریکا، معاهده مودت بین ایران و امریکا قبل از انقلاب و قرارداد الجزایرو توافق هستهای بعد از انقلاب را به عنوان مبنای گفتگو پیش روی آقای ترامپ میگذاشتم. معاهده مودت و قرارداد الجزایر دارای اصول کلیدی مورد نظر ایران همچون اصل احترام متقابل، اصل عدم مداخله و روابطی برابر است. این سه توافق را به عنوان مبنای مذاکره با ترامپ قرار میدادم. اما در مورد عواقب این دعوت: *اگر ترامپ این دعوت را رد کند، توپ به زمین طرف امریکایی شوت خواهد شد، چون ترامپ میخواهد به مقامات و افکار عمومی جهان تلقین کند که او خواهان گفتوگوو حل و فصل اختلافات از طریق دیپلماسی است و این ایران است که مخالفت میکند. *اگر ترامپ بپذیرد و به تهران سفر کند، بخشی از خواسته او تامین میشود. او میخواهد فردی تاریخساز تلقی شود. نفس سفر او به تهران، امکان این مانور را به او خواهد داد بدون اینکه هزینهای برای تهران داشته باشد. *درنهایت هم دوحالت بیشتر متصور نیست؛ اینکه در جریان این سفر پیشرفت قابل ملاحظهای به دست آید یا خیر. حتی درصورتی که توافقی هم حاصل نشود، این ترامپ است که ریسک سفر را پذیرفته و دست خالی برگشته و تهران چیزی را از دست نخواهد داد؛ ضمن اینکه نفس سفر رییسجمهور امریکا به تهران برای حل مشکلات با ایران، حاکی از عزت و اقتدار ایران خواهد بود.
دولتمردان: چرا و تا کی سکوت؟
رضا سلیمانی در یادداشتی که در شماره امروز شرق چاپ شده نوشت: درحالیکه شرایط امروز جامعه از لحاظ فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و بهویژه اقتصادی، ملتهب است، متأسفانه سکوت مسئولان، به ویژه دولتمردان و پاسخگو نبودن به سؤالات و ابهامات بیشمار مردم، بسیار درخور تأمل است. مردم هر روز صبح که از خواب بیدار میشوند، با حجم زیادی از اخبار و شایعات راست و دروغ دشمنشادکن درباره تورم، نرخ ارز، سکه و... روبهرو میشوند که متأسفانه، غیر از بیانیههای آنهم گهگاه بیپشتوانه و توجیهکننده تکراری، هیچ پاسخ و توضیح قانعکننده مستدلی از طرف مسئولان بهویژه در بخش اقتصادی دولت و شخص رئیسجمهور نمیشنوند.
مدتهاست که رئیسجمهوری محترم و معاون اول ایشان، غیر از حضور در قاب تلویزیون و جراید، آنهم در جلسات و سخنرانیها با وجود قولهای مکرر، بهطور رسمی، رودررو و شفاف درباره شرایط سخت اقتصادی و کسبوکار و معیشت جامعه با مردم سخن نگفتهاند و افکار عمومی را در شرایطی سخت و پر ابهام و سؤال، به حال خود رها کردهاند. مردم انتظار و توقع بحق و بجایی دارند که در چنین شرایطی، شخص رئیسجمهور بیشتر در بین آنها باشد، به زبان بیاورد که مشکلاتشان را درک میکند، درددلهایشان را بشنود، با آنها گفتگو کند، سکوت خود را بشکند و با همان قاطعیت و صلابت سخنرانیهای زمان انتخابات، بر سر متخلفان و اخلالگران اقتصادی، چه در دولت یا دستگاهها و نهادهای دیگر، فریاد بکشد و بدون تعارف عزل یا برخورد کند. متأسفانه، خلأ اقناع افکار عمومی و بیپاسخماندن سؤالات و شبهات مردم، باعث شده که مخالفان و رسانههای معاند و بیگانه با شایعات و اخبار راست و دروغ این خلأ را پر کنند. ۲۴ میلیون رأیدهنده امیدوار به دکتر روحانی با مرور وعدههای انتخاباتی ایشان و معاوناول محترم که اینروزها مرتب در فضای مجازی فیلم و تصاویر آن بازنشر میشود، میپرسند: چرا به وعدههای دادهشده عمل نشده و نمیشود؟ قطعا رئیسجمهوری محترم و دکتر جهانگیری در زمان تبلیغات انتخاباتی سال ۹۶ –خدایناکرده- قصد فریب افکار عمومی را نداشتند و با اعتقاد و باور به تواناییها و امکانات کشور آن وعدهها را دادهاند. اما مردم، بهویژه رأیدهندگان، انتظار دارند رئیسجمهوری محترم و معاوناول ایشان، با صراحت و شجاعت توضیح دهند چرا اکنون پس از گذشت بیش از یک سال، نهتنها وعدهها محقق نشده، بلکه برعکس، شرایط در برخی حوزهها بدتر شده است؟
موانع، مشکلات و دلایل واقعی و تحمیلی محققنشدن وعدهها، اگر وجود دارد، چیست و چه باید کرد؟ حتی اگر قصور و کارشکنی مسئول یا دستگاه و نهادی در کار است، ضمن معرفی و عذرخواهی از مردم، با تغییرات مدیریتی، روند آینده اصلاح و به مردم توضیح داده شود.
اگر مردم فهیم و نجیب، نسبت به موانع، مشکلات، کمبودها و مضیقههای اقتصادی و سیاسی کشور، به درستی توجیه و قانع نشوند و بهموقع و بهطور اصولی در جریان واقعیتهای داخلی و خارجی قرار نگیرند، چگونه میتوان از آنها انتظار همدلی، همیاری، همکاری و مساعدت داشت؟
مسئولان عزیز، مخصوصا رئیسجمهوری محترم، باور کنید تا همین امروز هم متأسفانه خیلی دیر شده و سکوت شما به اعتماد، اطمینان و باور مردم لطمه وارد کرده است. پس تا پیش از آنکه دیرتر شود، تدبیری بیندیشید.