درگیری بین دو دوست که با میلگرد به جان هم افتادند، صاحب ملک را قربانی کرد و مرد ضارب به اتهام قتل عمدی بازداشت شد.
به گزارش شرق، یک سال قبل خبر درگیری بین چند مرد به مأموران پلیس گزارش شد. پلیس وقتی در محل حضور یافت، متوجه شد درگیری بین چند نفر به خاطر یک تلویزیون بود و مقتول نقشی در این دعوا نداشت.سه مردی که در درگیری بودند، بازداشت شدند. یکی از آنها به نام جمعه گفت: من پیمانکار ساختمان نیمهکارهای بودم که قتل در آن واقع شد.
روز حادثه برای انجام کاری رفته بودم که صاحب ملک با من تماس گرفت و گفت دو کارگر به نامهای شیرمحمد و عباس با هم دعوا کردهاند و هردوی آنها افغانستانی هستند. صاحب ملک با من به تندی صحبت کرد؛ او گفت: تو پیمانکار هستی و باید بالای سر کارگرها میبودی؛ حالا که نیستی آنها با هم دعوا کرده و آبروی من را بين مردم بردهاند. من بلافاصله خودم را به آنجا رساندم و دیدم درگیری بین عباس و شیرمحمد بر سر یک تلویزیون رخ داده است. شیرمحمد بعد از دعوا و بگومگو تلویزیونی که در اتاق عباس بوده را برداشته و به زمین کوبیده بود. عباس هم میخواست همین کار را بکند و یکی از وسایل شیرمحمد را بشکند که من سر رسیدم.
آنها مرتب فحاشی میکردند؛ ما با هم فامیل هستیم. من سعی کردم آنها را آرام کنم و حتی تهدید کردم اگر به حرفم گوش نکرده و دعوا را تمام نکنند، اخراجشان میکنم ولی باز هم توجهی نکردند تا اینکه دعوا بالا گرفت و من هم وارد این درگیری شدم. صاحب ملک که دید من هم نتوانستم ماجرا را تمام کنم، خودش برای وساطت آمد. برای لحظاتی همه چیز آرام شد اما شیرمحمد هنوز عصبانی بود. او بعد از چند دقیقه یکدفعه به سمت میلگرد رفت، آن را برداشت و به سمت عباس حمله کرد. مرد صاحب ملک پشت سر او ایستاده بود؛ عباس جاخالی داد و میله محکم به سر مرد صاحب ملک برخورد کرد و داخل سر او فرو رفت.
متهم ادامه داد: ما بلافاصله سعی کردیم به او کمک کنیم؛ اورژانس را خبر کردیم و مرد صاحب ملک را به بیمارستان رساندیم اما فایدهای نداشت و او جانش را از دست داد.در ادامه شیرمحمد مورد بازجویی قرار گرفت؛ او گفت: درگیری من و عباس به خاطر یک شوخی بود؛ عباس مدام به من حرفهای رکیک میزد و بعد هم میگفت که با من شوخی کرده است اما من عصبانی میشدم و چندباری هم به او گفته بودم که حق ندارد با من اینطور شوخی کند؛ بعد هم به من گفت تلویزیون را من خریدهام و اجازه نمیدهم برنامه تماشا کنی. وقتی جر و بحث ما بالا گرفت، من هم از سر عصبانیت تلویزیون را بلند کردم و از بالای چند طبقه به پایین پرت کردم و همین باعث شد که تلویزیون خرد شود.
عباس میخواست تلافی کند و یکی از وسایل من را بردارد و به زمین بکوبد؛ من هم مقاومت کردم. این موضوع آنقدر ادامه پیدا کرد که صاحب ملک عصبانی شد و به ما گفت که آبروی من را بردهاید. وقتی جمعه به عنوان پیمانکار آمد، باز هم دعوای ما تمام نشد؛ عباس نمیخواست موضوع تمام شود. او مدام به من حمله میکرد و با عصبانیت حرف میزد و فحاشی میکرد؛ من هم که نتوانستم جلوی عصبانیتم را بگیرم، با اینکه با وساطت صاحب ملک دعوا تمام شده بود، در یک لحظه آنقدر عصبی شدم که میلگرد را برداشتم تا عباس را بزنم که او جاخالی داد؛ من با شتاب میلگرد را چرخانده بودم و همین که چندسانتی مانده بود به سر عباس بخورد، او جاخالی داد و ضربه با همان شتاب به سر مالک ساختمان برخورد کرد و او به زمین افتاد. من اصلا قصد کشتن او را نداشتم.
با پایان گفتههای متهمان از اولیای دم خواسته شد تا شکایت خود را مطرح کنند؛ آنها که در مرحله ابتدایی نیز شکایت خود را مطرح کرده بودند، یک بار دیگر اعلام کردند شکایت آنها از متهمان به خاطر قتل عمدی است و خواستار مجازات متهمان شدند.آنها گفتند: پدر ما بارها به کارگران تذکر داد که ساکت باشند و گفت که ما در این محل آبرو داریم. پدر ما فقط سعی داشت بین آنها آشتی برقرار کند اما آنها در عوض کاری که پدرمان کرده بود، با میلگرد او را کشتند.
اینکه گفته میشود فردی که قرار بوده میلگرد به او بخورد جاخالی داده و میلگرد به پدر ما برخورد کرده را قبول نداریم و درخواست مجازات متهمان و قصاص آنها را داریم.با توجه به درخواست اولیای دم، گفتههای شاهدان و متهمان و سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.این متهمان به اتهام قتل عمدی به زودی محاکمه می شوند.