خبرنگاران جنگ، رزمنده‌های بی‌دفاع

جلال خوش‌چهره
کد خبر: ۸۲۲۹۹۴
|
۱۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۷ 06 August 2018
|
11042 بازدید

خبرنگاران به‌عنوان چشم و گوش افکارعمومی هستند. از این‌رو درعرصه‌های مختلف در صحنه حاضر می‌شوند و بعضاً خطر را به جان می‌خرند تا اخبار و گزارش‌های لازم را در اختیار جامعه قرار دهند. در دوران دفاع مقدس خبرنگاران با ایثار و اخلاص هم دوش رزمندگان برای تهیه اخبار و گزارش به خط مقدم می‌رفتند و حتی گاهی در این مسیر به شهادت می‌رسیدند. این نشان از این دارد که خبرنگاران، عکاسان و تصویربرداران ما در دوران دفاع مقدس تنها به‌دلیل انجام رسالت حرفه‌ای‌شان که از سر عشق به وطن و ملت در دل خطر حاضر شدند و حتی شهید، مجروح یا مفقودالاثر شدند. ما امروز بعد از گذشت 30 سال از آن سال‌ها به سراغ یکی از خبرنگاران آن سال‌ها رفته‌ایم و با او درباره خبرنگاری جنگ گفت‌و‌گو کرده‌ایم. جلال خوش‌چهره از فعالان مطبوعاتی امروز و از چهره‌های فعال در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. خوش‌چهره در دوران دفاع مقدس جزو روزنامه‌نگارانی بود که تلاش می‌کرد از تاکتیک‌های روزنامه‌نگاری و ژورنالیستی در تنظیم اخبار، گفت‌و‌گوها و گزارش‌ها به شکلی بهره بگیرد که به نوعی همسویی خود را با حرکت مردمی نشان دهد. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌و‌گوی ما با این پیشکسوت عرصه رسانه است.

ابتدا برایمان درباره نقش رسانه‌ها و خبرنگاران در انتقال اخبار جنگ، روحیه رزمنده‌ها و حماسه آفرینی هایشان به جامعه و بالطبع بالا بردن روحیه دفاع ملی بگویید؟

رسانه‌ها در دوران دفاع مقدس به‌عنوان یک رکن محسوب می‌شدند و همگام و همراه با رزمندگان در جای‌جای جبهه‌های حق علیه باطل به رسالت خود می‌پرداختند. نقطه قوت سال‌های جنگ در این بود که همه باور داشتند که باید از تمامیت ارضی کشور، ارزش‌های انقلاب و حتی نظام حاکم با تمام وجود حمایت کرد. بین مردم، مسئولان و رسانه‌ها هیچ تفاوت و اختلاف نظری وجود نداشت. البته ممکن بود سلیقه‌ها متفاوت باشد اما فهم و درک و خواست همه یکی و مشترک بود. به همین دلیل ما با وجودی که در دوران جنگ با کمبودهای بسیاری روبه‌رو بودیم؛یعنی جامعه، مسئولان و رسانه ای هایی‌ کم تجربه در زمینه مدیریت جنگ اما چون فهم و درک و ارزش‌های اعتقادی همه با هم مشترک بود بسیاری از کارها در جامعه انجام می‌شد. مثلاً در دوران دفاع مقدس قیمت بنزین تغییر کرد، بعد از پایان جنگ هم قیمت بنزین دو یا سه بار تغییر کرد اما هیچ اتفاق خاصی در جامعه رخ نداد. یعنی ما در پمپ بنزین‌ها نه شاهد تجمع ماشین‌ها بودیم نه اینکه مردم با بشکه بیایند بنزین بگیرند تا برای خودشان ذخیره کنند! بلکه مردم وضعیت جنگی را درک می‌کردند و می‌گفتند ما همه با هم باید این وضعیت را تحمل کنیم. مردم تعهد داشتند وضعیت را به شکلی اداره کنند که دشمن دل شاد نشود یا از موقعیت جاری در کشورمان سوءاستفاده نکند. در این وضعیت نظام سیاسی نسبت به مطالبات مردم خودش را پاسخگو می‌دانست و مردم هم در دفاع از هر آن چیزی که از آنها خواسته می‌شد خودشان را متعهد می‌دانستند. در این میان رسانه‌ها هم بازتاب دهنده اوضاع بودند و سعی می‌کردند عامل تقویت‌کننده قوام ملی، وفاق ملی و وفاق ارزشی باشند.

حجم حضور خبرنگاران در صحنه رزم و بازتاب کار آنان چطور بود؟

خبرنگاران با مردم بیگانه نبودند، آنها هم مثل بقیه برای رفتن به جبهه داوطلب می‌شدند. از زمانی که زمینه‌های شروع جنگ فراهم شده بود، زمانی که مردم و رزمنده‌ها در خرمشهر مقاومت می‌کردند، زمانی که نیروهای ارتش عراق تا اهواز پیش آمده بودند و سوسنگرد اشغال شده بود و آبادان زیر آتش حملات هوایی و زمینی دشمن بود و... تمام آن صحنه‌ها را همین خبرنگارها ثبت و گزارش می‌کردند. آن زمان دولت در وضعیت سخت اقتصادی بود. همین‌طور وضعیت بودجه کشور اصلاً مناسب نبود و توزیع امکانات در سراسر کشور با سختی روبه‌رو شده بود. در این شرایط آرام نگه داشتن فضای کشور فقط هنر سیاستمداران نبود بلکه این عناصر رسانه بودند که با پوشش اخبار توانستند فضای عمومی جامعه را حفظ کنند. آن موقع نه ماهواره بود نه اینترنت، همه مردم نگاه‌شان به روزنامه‌ها بود و هر روز برای آگاهی از وضعیت و رصد اخبار مهم برای خرید روزنامه صف می‌کشیدند.

خبرنگاران چطور توانستند این شرایط را مدیریت کنند در صورتی که تا آن زمان در آن موقعیت قرار نداشتند؟

جالب است بگویم نه تنها در پوشش اخبار جنگ بلکه ما وقتی از داخل کشور هم گزارش‌هایی تهیه می‌کردیم (مثلاً از کارخانه‌ها و وضعیت اقتصادی یا از هرکدام از شهرستان ها) به نوعی گزارش توصیفی می‌نوشتیم که نقشه یا سرنخی به دشمن ندهیم که بتواند از آن علیه خودمان استفاده کند. یعنی این همه مراقبت در حالی اتفاق می‌افتاد که هیچ کدام از ما روزنامه نگاران، خبرنگاران و عکاسان دوره خبرنگاری جنگی را ندیده بودیم و تنها این باورمان بود که مجبورمان می‌کرد خودمان را برای این وضعیت آماده کنیم. خوشبختانه الان در دانشگاه‌ها کرسی‌هایی داریم که خبرنگاری بحران را آموزش می‌دهند و افراد با حضور در پادگان‌ها دوره‌هایی را می‌گذرانند، آموزش نظامی می‌بینند و... اما در 8سال دفاع مقدس هیچ‌کدام اینها نبود و خبرنگاران خودشان بودند و خودشان.

میراث اهالی رسانه چه آنهایی که دوربین فیلمبرداری یا عکاسی به‌دست داشتند و چه خبرنگارانی که در حوزه خبر فعالیت می‌کردند در شرایط بعد از جنگ چه شد؟

بعضی اوقات خودم یادم می‌رود که من هم در صحنه‌های جنگ بودم. چرا؟ چون کسی یادم نینداخته است که جلال خوش چهره هم در جبهه بوده، اگر از خودم نام می‌برم می‌خواهم از کوچک ترین‌های اهالی رسانه بگویم، ما خبرنگاران و عکاسانی داشتیم مثل سعید صادقی یا محمود حاج محمدی و خیلی از خبرنگارهای دیگر که در 8 سال دفاع مقدس شاهکار بودند اما الان یا بازنشسته شده‌اند یا خانه نشین. متأسفانه کسی یادش نماند که همکاران من چه نقش ویژه‌ای داشتند. اتفاقی که بعد از جنگ افتاد این است که ما وقتی تصاویر و فیلم و گزارش‌هایی را که صدا و سیما پخش می‌کند می‌بینیم، هم از مردمی یاد می‌کنیم که در آن دوران جانانه مقاومت کردند و هم از فرماندهان و رزمنده‌هایی که در سخت‌ترین شرایط در خط مقدم جبهه‌ها مردانه جنگیدند. اما کمتر کسی به این فکر می‌کند که صحنه‌هایی که می‌بینند حاصل تلاش خبرنگاران، عکاسان و فیلمبردارانی بوده که با جرأت و غیرت همراه رزمنده‌ها پیش رفتند تا توانستند این صحنه‌ها را ثبت کنند. حتی در جبهه‌ها هم خبرنگارها را فراموش می‌کردند و همیشه می‌گفتیم ما خبرنگارها رزمنده‌های بی‌دفاع هستیم، چون اکثر رزمنده‌ها اسلحه و تجهیزاتی داشتند اما ما خبرنگارها در بهترین وضعیت یک کلاه کاسکت، کاغذ و خودکار، دوربین عکاسی و ضبط در اختیار داشتیم. درصورتی که ما هم با دشمن درگیر می‌شدیم یا در احاطه دشمن قرار می‌گرفتیم اما چیزی برای دفاع از خودمان نداشتیم. با این حال خبرنگاران با دل و جان می‌ماندند و اتفاقات را ثبت می‌کردند. می‌خواهم این را بگویم که همه، رزمنده‌ها را می‌بینند، مردم را می‌بینند حتی دشمن را در خط مقدم می‌بینند! اما یادشان می‌رود که یک نفر هم پشت آن دوربین بوده که این گزارش‌ها را گرفته است. فراموش می‌کنند عکس‌هایی که می‌بینند حاصل تلاش عکاسی است که جرأت کرده در خط مقدم سرش را از سنگر بالا بگیرد و صحنه‌ای را ثبت کند در حالی که هر آن ممکن بوده تک‌تیرانداز دشمن او را هم بزند. چندین همکار من هستند که درعملیات‌ها بشدت مجروح شدند یا در حملات شیمیایی، به‌دلیل نداشتن ماسک شیمیایی شدند و هنوز که هنوز است آثارش با آنها مانده و با مشکلاتش دست و پنجه نرم می‌کنند. بعد از جنگ کسی سراغ ما نیامد حداقل خود من کلی عکس و خاطره از جبهه دارم اما کسی نیامد از ما چیزی بپرسد. فقط گفتند عکس خاصی دارید ما بگذاریم در صفحه روزنامه مان؟! نگفتند تو به‌عنوان خبرنگار چه خاطره‌ای داری! اما خوشحالم که امروز شما یادی از خبرنگارهای دوران دفاع مقدس کردید و سراغ کسانی را می‌گیرید که جنگ را ثبت کردند. البته این را هم بگویم که به همت چند نفر از دوستان یک انجمن صنفی روزنامه نگاران دفاع مقدس تشکیل داده‌ایم و به مناسبت‌های مختلف دور هم جمع می‌شویم و حال واحوالی با همدیگر می‌کنیم یعنی ما خودمان هوای همدیگر را
داریم.

رزمندگان به حضور گروه خبرنگاران در جبهه‌ها چه واکنشی داشتند؟

اول این را بدون تعارف بگویم که آن زمان خبرنگار و افراد رسانه‌ای در جامعه احترام ویژه‌ای داشتند و مثل الان نبود که حتی از کمترین حقوق اجتماعی و مدنی محروم باشند. آن موقع خبرنگار در هر محلی که می‌رفت و اسمش می‌آمد با حرمت برخورد می‌کردند. دوم اینکه رزمنده‌ها خبرنگاران را خیلی دوست داشتند. وقتی قرار بود عملیاتی انجام شود ما از چند روز قبل به جبهه اعزام می‌شدیم و همراه رزمنده‌ها بودیم و به نوعی با آنها زندگی می‌کردیم. شب‌ها در سنگر می‌نشستیم و به خاطرات شان گوش می‌دادیم و ثبت‌شان می‌کردیم و در عملیات‌ها باز هم ما همراه شان بودیم و تا جایی که فرمانده اجازه می‌داد همراه شان جلو می‌رفتیم. آنها آنقدر با ما احساس صمیمیت می‌کردند که از خاطرات خانوادگی‌شان به ما می‌گفتند. آن زمان من در روزنامه اطلاعات یک ستونی داشتم با عنوان «خاطرات یک رزمنده»، قبل از من مرحوم محمود مسعودی آن را می‌نوشت. یادم هست خاطرات یکی از رزمنده‌ها را مثل داستان‌های دنباله دار می‌نوشتم، برایم جالب بود که مردم آن را مثل یک کتاب رمان دنبال می‌کردند و اگر بنا به دلایلی روزی آن ستون کار نمی‌شد، زنگ می‌زدند که چرا خاطرات را چاپ نمی‌کنید! بنابراین رزمنده‌ها وقتی ما را در جبهه‌ها می‌دیدند احساس می‌کردند که یک همدل، یک سنگ صبور پیدا کردند که بنشینند و حرف هایشان را با آنها بزنند و ما هم صمیمانه در کنارشان بودیم. خیلی از رزمنده‌ها شهید شدند اما خیلی هایشان هم هستند و رفاقت میان آنها و ما خبرنگاران همچنان ادامه دارد.

صحبت دیگری هست که دوست داشته باشید بگویید؟

همه آن چیزی را که من درباره خبرنگاران و رسانه‌ها در 8 سال دفاع‌مقدس گفتم درکم از کار و تلاش همکارانم بوده است نه شخص خودم که من هرچه یاد گرفتم از آنها بوده است.

گفت‌وگو از: مرجان قندی

این گفت‌وگو نخستین بار در روزنامه ایران منشتر شده است.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # قیمت طلا # مهاجران افغان # یارانه # حمله اسرائیل به ایران # خودرو
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
به نظر شما چه کسی در انتخابات آمریکا پیروز خواهد شد؟