چگونه امام جواد(ع) در اوج خفقان تجسم صلابت بود؟

امام جواد (ع) با دو خلیفه نیرنگ‌باز عباسی یعنی مأمون و معتصم معاصر بود. به گواهی متون تاریخی، مأمون مکارترین و منافق ترین خلفای عباسی است. او کسی است که برای کسب پیروزی نهایی و قطعی بر اندیشه شیعه، بسیار کوشید. هدف نهایی مأمون از تشکیل مجالس مناظره با امامان شیعه، شکست آنان و در نهایت سقوط مذهب تشیع بود.
کد خبر: ۸۲۴۶۱۱
|
۲۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۸ 12 August 2018
|
12068 بازدید
|
۵

چگونه امام جواد(ع) در اوج خفقان تجسم صلابت بود؟بیست و نهم ذوالقعده مصادف با سالروز شهادت امام جواد (ع) است. عصر امام رضا(ع) مشکلات خاص خود را داشت و حضرت رضا(ع) در معرفی امام بعدی با مسائلی رو به رو شد که در عصر امامان قبل سابقه نداشت. از یک سو، پس از شهادت امام کاظم(ع)گروهی که به «واقفیه» معروف شدند.

بر اساس انگیزه‌های مادی، امامت امام رضا(ع) را منکر شدند و از سوی دیگر، امام رضا(ع)تا حدود چهل و هفت سالگی دارای فرزند پسر نشد. چون احادیث رسیده از پیامبر(ص)حاکی بود که امامان دوازده نفرند و نه نفر آنان از نسل امام حسین(ع)خواهند بود، فقدان فرزند برای امام رضا(ع)هم امامت خود آن حضرت و هم تداوم امامت را با پرسش رو به رو می ساخت.

واقفیان نیز این موضوع را دستاویز قرار داده، امامت امام رضا(ع) را انکار می کردند. اعتراض حسین بن قیامای واسطی به امام هشتم(ع)در این باره و پاسخ آن حضرت، بر درستی این سخن گواهی می دهد. ابن قیاما که از سران واقفیه بود. درنامه ای امام رضا(ع)را عقیم خواند و نوشت: چگونه ممکن است امام باشی در صورتی که فرزند نداری؟ امام در پاسخ فرمود: از کجامی دانی من دارای فرزند نخواهم شد. سوگند به خدا، بیش از چندروز نمی گذرد که خداوند پسری به من عطا می فرماید و این پسر، حق را از باطل جدا می کند.

خطر دیگری که در این مقطع حساس شیعیان را تهدید می کرد، قدرت گرفتن مذهب «معتزله » بود. مکتب اعتزال به مرحله رواج و رونق گام نهاده بود و حکومت وقت نیز از آنان پشتیبانی می کرد. معتزلیان دستورها و مطالب دینی را به عقل خود عرضه می کردند. آنچه عقلشان صریحا تایید می کرد، می پذیرفتند و بقیه را انکار می کردند. چون رسیدن به مقام امامت امت در سنین خردسالی با عقل ظاهر بین آنان قابل توجیه نبود، پرسش های دشوار و پیچیده ای مطرح می کردند تا به پندار خود آن حضرت را در میدان رقابت علمی شکست دهند.

البته امام جواد(ع) با پاسخ های قاطع از این مناظره هاسربلند برون آمده، هرگونه تردید در مورد امامت خود را از بین برد و اصل امامت را تثبیت کرد. به همین دلیل، در زمان امام هادی(ع)این موضوع مشکلی ایجاد نکرد، زیرا برای همه روشن شده بود که در برخورداری از این منصب الهی، خردسالی تأثیری ندارد.

چگونه امام جواد(ع) در اوج خفقان تجسم صلابت بود؟

عصر تهاجم عقیدتی

امام جواد (ع) با دو خلیفه نیرنگ‌باز عباسی یعنی مامون و معتصم معاصر بود. به گواهی متون تاریخی مأمون مکارترین و منافق ترین خلفای عباسی است. او کسی است که برای کسب پیروزی نهایی و قطعی بر اندیشه شیعه، بسیار کوشید. هدف نهایی مامون از تشکیل مجالس مناظره با امامان شیعه، شکست آنان و در نهایت سقوط مذهب تشیع بود. او می‌خواست برای همیشه ستاره تشیع خاموش گردد و بزرگترین منبع و مصدر مشکلات وخطراتی که مامون و دیگر حاکمان غاصب و ستمگر را تهدید می کرد،از میان برداشته شود. مأمون به حمیدبن مهران - که در خواست مناظره با امام رضا(ع)کرده بود.- گفت: نزد من هیچ چیز از کاهش منزلت وی محبوب تر نیست.

او همچنین به سلیمان مروزی گفت: به خاطر شناختی که از قدرت علمی ات دارم، تو را به مباحثه با او(امام رضا(ع » می فرستم و هدفی ندارم جز این که او را فقط در یک مورد محکوم کنی.

در چنین عصری امام جواد(ع) قاطعانه و با صلابت در برابر انحراف ها، کجروی ها، مسامحه ها، توهین ها و دیگر حیله ها و مکرهای خلفای باطل ایستاد و از حقانیت دین دفاع کرد. این مقاله نمونه هایی از قاطعیت و صلابت امام جواد(ع)در برابر دستگاه ستم وتزویر بنی عباس را گرد آورده است.

1- امام جواد و انتقام از قاتلان حضرت زهرا(س)

همه امامان شیعه در برابر ستمی که به حضرت زهرا(س) شد، حساس بودند و به مناسبت های مختلف خشم خود را از این قضیه ابراز می کردند. زکریا بن آدم می گوید: خدمت حضرت رضا(ع)نشسته بودم که امام جواد(ع)را پیش او آوردند. پس آن حضرت از چهار سال کمتر بود. حضرت جواد(ع)دستهایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان بلند کرد و در فکری عمیق فرو رفت.

امام رضا(ع)فرمود: جانم فدایت چرا در فکری؟ امام جواد (ع) فرمود: به آنچه در باره مادرم زهرا(س)انجام شد، می‌اندیشم. به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است که اگر دستم به آنها برسد، آنان را سوزانده، تکه تکه کنم و ریشه شان را برکنم. در این هنگام، امام رضا (ع) او را در آغوش کشید، میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت، به راستی که تو لایق امامت شیعه هستی.

 

2- خطبه کوبنده

شایعه انقطاع نسل امامت از امام رضا (ع) که ساخته واقفیه بود تا آنجا پیش رفت که به حد افترا رسید و گفتند: چون رنگ چهره امام جواد(ع)گندمگون است، فرزند امام رضا (ع) نیست و برای این که ثابت شود او فرزند امام رضا (ع) است، باید او را نزد قیافه شناس‌ها ببریم. بدین ترتیب، با گستاخی، امام جواد (ع) را که در آن وقت حدود دو سال داشت. نزد قیافه شناس ها بردند.

آنان به محض دیدن امام به سجده افتادند و خطاب به کسانی که امام را آورده بودند، گفتند: وای برشما! چگونه این کوکب درخشان و نور منیر را بر امثال ما عرضه می کنید؟! به خدا قسم، او از نسلی پاک و پاکیزه واز اصلاب طاهر و مطهر است. او از ذریه علی بن ابی طالب(ع)و رسول الله(ص)است. او را ببرید و بر این کار خود استغفار کنید. در این هنگام، امام جواد(ع)با فصاحتی بی نظیر فرمود: ستایش مخصوص کسی است که ما را از نور خودش و با دست خودش خلق کرد و از میان خلقش ما را برگزید و امین خود قرار داد. ای مردم! من محمدفرزند رضا و او فرزند کاظم و او فرزند صادق و او فرزند باقر واو فرزند زین العابدین و او فرزند حسین شهید و او فرزند علی ابن ابی طالب است. من پسر فاطمه(س)و محمد(ص) هستم. آیا در نسب چون منی شک کرده، بر من و پدرم افترا می بندید و مرا به قیافه شناسان عرضه می کنید؟! به خدا قسم، من هم نسب شما و هم نسب قیافه شناسها را از خود شما و آنها بهتر می دانم. من ظاهر و باطن همه را می دانم و نیز می دانم چه آینده ای در انتظار شما و آنهاست؛ این علمی است که از خداوند قبل از خلقت آسمان و زمین به مارسیده است.

وقتی این خبر به امام رضا(ع) رسید، فرمود: مانند این قضیه در زمان رسول خدا(ص)نیز تکرار شد. وقتی ماریه قبطیه حضرت ابراهیم را به دنیا آورد، عده ای به او تهمت زدند وگفتند: این پسر به رسول الله شبیه نیست. در نهایت پیامبراکرم(ص) حضرت علی(ع) را مأمور پیگیری قضیه کرده، فتنه سازان را رسوا ساخت و خطاب به آنان فرمود: خدا شما دو نفر را نیامرزد. وقتی آن دو از پیامبر(ص) تقاضای استغفار کردند، آیه 80 سوره توبه نازل شد: و ان تستغفرلهم سبعین مره فلن یغفرالله لهم. سپاس خدای را که در من و پسرم اسوه‌ای مانند پیامبر و پسرش قرار داد.

 

3- مبارزه با حدیث سازان

پس از آن که مأمون دخترش را به امام جواد(ع) تزویج کرد، در مجلسی که مأمون و بسیاری دیگر از جمله فقهای درباری مانند یحیی ابن اکثم حضور داشتند، یحیی به امام عرض کرد: روایت شده جبرئیل حضور پیامبر(ص)رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام می رساند و می گوید: من از ابوبکر راضی ام؛ از او بپرس آیا او هم از من راضی است؟ البته علامه امینی در جلد پنجم کتاب الغدیراین حدیث را دروغ و از احادیث مجعول محمد بن بابشاد دانسته است. امام فرمود: کسی که این خبر را نقل می کند باید خبر دیگری که پیامبر اسلام(ص)در حجه الوداع بیان کرد، از نظر دور ندارد.

پیامبر فرمود: «کسانی که بر من دروغ می بندند، بسیار شده اند وبعد از من نیز بسیار خواهند بود. هرکس به عمد بر من دروغ بندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا وسنت من عرضه کنید. آنچه با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آنچه مخالف کتاب خدا و سنت بود، رها کنید». این روایت با کتاب خداسازگاری ندارد؛ زیرا خدا فرموده است: «ما انسان را آفریدیم و می دانیم در دلش چه می گذرد و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم». آیا خشنودی و ناخشنودی ابوبکر ب رخدا پوشیده بود تا آن را از پیامبر(ص) بپرسد؟

یحیی گفت: روایت شده که ابوبکر و عمر در زمین مانند جبرئیل ومیکائیل در آسمانند. حضرت فرمود: دراین حدیث نیز باید دقت شود،چرا که جبرئیل و میکائیل دو فرشته مقرب خدایند، هرگز گناهی ازآنان سرنزده است و لحظه ای از دایره اطاعت خدا خارج نشده اند؛ ولی ابوبکر و عمر مشرک بوده اند. البته آنها پس از ظهور اسلام مسلمان شده اند، اما اکثر دوران عمرشان را در شرک و بت پرستی سپری کردند؛ بنابراین، محال است خدا آن دو را به جبرئیل ومیکائیل تشبیه کند.

یحیی روایت دیگری مطرح کرد که ابوبکر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند. امام فرمود: این روایت نیز از جعلیات بنی امیه است و درست نیست، زیرا بهشتیان همگی جوانند و پیری در میان آنان وجودندارد. این حدیث را بنی امیه در مقابل حدیثی از پیامبر(ص)درمورد امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) که فرمود: «حسن وحسین دو سرور جوانان بهشت شمرده می شوند.» جعل کرده اند.

یحیی گفت: روایت شده که پیامبر(ص) فرمود اگر من به پیامبری مبعوث نمی شدم، حتما عمر مبعوث می شد. امام فرمود: کتاب خدا از این حدیث راست‌تر است؛ زیرا فرموده است: «ای پیامبر! به خاطر بیاور هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم.» از این آیه صریحا برمی آید که خداوند از پیامبران پیمان گرفته است. در این صورت، چگونه ممکن است پیمان خود را تبدیل کند. علاوه بر این، هیچ یک از پیامبران به قدر یک چشم برهم زدن به خدا شرک نورزیده اند. چگونه خدا کسی را به پیامبری مبعوث می کند که بیشتر عمر خود را با شرک سپری کرده است و نیز پیامبر فرمود: «من در حالی پیامبر شدم که آدم بین روح و جسد قرار داشت.»

4- قضاوت امام و شکست فقهای درباری

زرقان محدث می گوید: روزی ابن ابی داود را دیدم در حالی که به شدت افسرده و غمگین بود، از مجلس معتصم باز می گشت. علت را جویاشدم، گفت: امروز آرزو کردم کاش بیست سال پیش مرده بودم. پرسیدم: چرا؟ گفت: به خاطر آنچه از ابو جعفر جواد در مجلس معتصم بر سرم آمد. شخصی به سرقت اعتراف کرد و از معتصم خواست تابا اجرای کیفر الهی او را پاک سازد. خلیفه همه فقها راگرد آورد. امام جواد را نیز دعوت کرد و از ما در مورد قطع دست دزد و حدود آن پرسید. من گفتم: باید از مچ دست قطع شود، به دلیل آیه تیمم که می گوید: (فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم.

گروهی از فقها در این نظر با من موافق و عده ای دیگر مخالفت کردند و گفتند: باید از آرنج قطع شود، به دلیل آیه وضو که می گوید: فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق

آنگاه معتصم رو به محمد بن علی(ع)کرد و پرسید: نظر شما در این مسأله چیست؟

امام فرمود: اینها در اشتباهند. فقط باید انگشتان دزد قطع شود، به دلیل این که پیامبر(ص)فرمود: «سجده بر هفت عضو بدن تحقق می پذیرد: صورت، دوکف دست، دوسرزانو، دوانگشت بزرگ پا. بنابراین، اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستی برای اونمی ماند تا سجده کند. خداوند می فرماید: (وان المساجد لله) یعنی اعضای هفتگانه سجده از آن خداست و آنچه برای خداست، قطع نمی شود. مععصم نیز جواب امام را پذیرفت و دستور داد انگشتان دزد را قطع کردند. در این لحظه من (ابن ابی داوود) از شدت ناراحتی آرزوی مرگ کردم.

5- حکم محارب

در زمان معتصم برخی از راه های مواصلاتی، به ویژه راه خانه خدا،نا امن شده بود و عده ای راهزن نزدیک شهر خانقین برای کاروان ها مزاحمت ایجاد می کردند. خلیفه به حاکم محل دستور داد تا راهزنان را دستگیر و مجازات کند. حاکم آنان را دستگیر کرد و منتظر ابلاغ حکم از سوی خلیفه شد. معتصم با فقها مشورت و درخواست حکم کرد. آنان در جواب به قرآن (انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله ویسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم وارجلهم من خلاف اوینفوا من الارض)استناد کردند و گفتند: هر یک از این مجازات اجرا شود، حاکم اختیار دارد.

امام جواد(ع)فرمود: این فتوا غلط است و در این زمینه باید بیشتر دقت کرد؛ زیرا این افراد یا فقط راه را ناامن کرده، کسی را نکشته اند و مال کسی رانبرده اند، در این صورت فقط زندانی می شوند و این همان تبعیداست، ولی اگر هم راهها را نا امن کرده اند و هم کسی را کشته اند، باید به قتل برسند، و اگر علاوه بر این دو مورد، اموال را نیز غارت کرده اند، باید دست و پای آنان به صورت عکس قطع گردد و سپس به دار آویخته شوند.

6- قاطعیت در طرد افراد ناصالح

یکی از خطراتی که همیشه بزرگان و رهبران یک مذهب یا کشور را تهدید می کند، وجود اطرافیان ناصالح است که به خاطر اغراض انحرافی، مادی یا اعتقادی پیرامون بزرگان را گرفته، بین آنان و مردم فاصله ایجاد می کنند و معمولا راه های ارتباطی آنان را بامردم قطع می کنند. اگر بزرگان مواظب این گونه افراد نباشند، چه بسا زیانهای جبران ناپذیری به بار خواهد آمدکه جبران آن مشکل است.

در زمان امام جواد(ع) نیز این گونه افراد با سوء استفاده ازکمی سن امام، به خیال خود فکر می کردند می توانند بر امور امام مسلط شوند و هر طور که خواستند، عمل کنند. امام این خطر رااحساس کرد و بی هیچ اغماضی آنان را طرد کرد. ابوالعمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابی هاشم در شمار این افراد جای داشتند. امام درباره آنان فرمود: خداوند آنان را لعنت کند، زیرا به اسم ما از مردم اخاذی می کنند و ما را وسیله دنیای خود قرار داده‌اند.

۷- نهی از اظهار نظر در امور دینی

کسانی می توانند در امور دینی اظهار نظر کنند که در این کارخبره باشند. اگر سیره معصومان: را ملاحظه کنیم، احادیث بسیاری در نهی از فتوای بدون علم و اظهارنظرهای کم مایه در امور دینی می یابیم. بعد از شهادت امام رضا(ع)، وضعیت شیعیان مقداری متزلزل گردید؛ به حدی که برخی از بزرگان مانند یونس بن عبدالرحمان نیز دچار لغزش شدند.

در تاریخ آمده است: عده‌ای از بزرگان شیعه مانند ریان بن صلت، صفوان بن یحیی، یونس بن عبدالرحمان و دیگران در خانه عبدالرحمان بن حجاج در بغداد گرد آمدند و در سوگ امام رضا(ع) به گریه و زاری پرداختند. یونس به آنان گفت: از گریه دست بردارید. برای امر امامت چاره ای بیندیشید و ببینید تا امام جواد(ع) بزرگ شود، چه کسی عهده دار امامت شیعه گردد و ما مسائل خود را از چه کسی بپرسیم.

در این هنگام، ریان بن صلت برخاست و گلوی یونس را فشرد و گفت: معلوم شد تو در عقیده ات در مورد امامت استوار نیستی؛ زیرا اگر امر امامت از جانب خدا باشد، فرقی بین طفل یک روزه و پیرمرد صدساله نیست. سپس حدود هشتاد نفر از بزرگان شیعه برای انجام مراسم حج و دیدار با امام جواد(ع)عازم مدینه شدند. آنها هنگام ورود به مدینه به خانه امام صادق(ع) که در آن هنگام خالی ازسکنه بود. رفتند. بعد از مدتی عموی امام جواد(ع) (عبدالله بن موسی) وارد شد و در صدر مجلس نشست.

شخصی بلند شد و گفت: عبدالله پسر رسول خدااست و هرکس پرسشی دارد، از او بپرسد. او می خواست زمینه جانشینی عبدالله بن موسی را به جای امام رضا(ع) فراهم سازد. چند نفر از حاضران مسایلی را پرسیدند، ولی عبدالله پاسخهای نادرست داد. شیعیان غمگین و ناراحت شدند و تصمیم گرفتند. مدینه را ترک کنند.

در این هنگام، امام جواد(ع) وارد شد، به پرسشهای شیعیان پاسخهای درست و قانع کننده داد و خطاب به عمویش فرمود: عمو! از خدا بترس؛ چرا با این که در میان امت داناتر از تووجود دارد، اظهار نظر می کنی؟ در قیامت چه جوابی خواهی داشت؟

۸- شخص منحرف نباید امام جماعت شود

نماز جماعت یکی از میدان‌های بزرگ نمایش قدرت و اتحاد مسلمانان است که بر اقامه آن تأکید فراوان شده است. در نماز جماعت یکی از مسائل بسیار مهم، شرایط امام جماعت است. امام جماعت باید از نظر فکری و عقیدتی سالم باشد. امام جواد (ع) در این زمینه خطاب به شیعیان فرمود: به کسی که در موردخداوند قایل به تجسیم است و اعتقاداتش درست نیست، زکات ندهید و پشت سرش نماز نخوانید؛ و نیز فرمود: پشت سر کسی که به دینش اطمینان ندارید و نیز درباره ولایت و دوستی او باما مشکوک هستید، نماز نخوانید و نیز فرمود: به گروه واقفیه اقتدا نکنید.

۹- تشکیلات امام (ع) در برابر خلیفه

علی بن مهزیار، وکیل امام، می‌گوید: در سال ۲۲۰ از نظراقتصادی فشار زیادی به شیعیان وارد گردید و حکومت اموال بسیاری از آنان را به عنوان مالیات مصادره کرد. در آن سال، من نامه‌ای به امام نوشتم و این مشکلات را بیان کردم.

امام در جواب فرمود:، چون سلطان به شما ستم کرده است و شیعیان تحت فشار قرار دارند، امسال من خمس را فقط در طلا و نقره‌ای که سال بر آن گذشته است. واجب کردم. دیگر وسایل زندگی مانند حیوانات، ظروف، سود سالیانه، باغ‌ها و کالا‌ها خمس ندارد. این تخفیف از ناحیه من به شیعیان است تا فشار دستگاه حاکم آنان را مستاصل نکند.

۱۰- افراط و تفریط، ممنوع

خطر انحراف فکری همیشه جوامع را تهدید می‌کند. گروهی در باره مسائل اعتقادی راه افراط پیش می‌گیرند و عده‌ای راه تفریط. پیامبر بزرگوار اسلام (ص) هنگام رحلت، میزان و ملاک عقیده صحیح را معرفی فرمود و کتاب و عترت را ملاک مصونیت از انحراف شمرد. متاسفانه در بین مسلمانان و شیعیان همیشه عده‌ای گرفتار افراط و دسته‌ای درگیر تفریط بودند. محمدبن سنان از کسانی است که در محبت اهل بیت زیاده روی می‌کرد. به همین جهت برخی از علمای رجال، او را به غلو متهم می‌کنند.

او می‌گوید: روزی خدمت امام جواد (ع) نشسته بودم و مسایلی ازجمله اختلافات شیعیان را مطرح می‌کردم. امام فرمود:‌ای محمد! خداوند قبل از هر چیز نور محمد (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) را خلق کرد. سپس اشیا و موجودات دیگر را آفریده، طاعت اهل بیت را برآنان واجب کرد و امور آن‌ها را در اختیار اهل بیت قرار داد. بنابراین، فقط اهل بیت حق دارند چیزی را حلال و چیزی را حرام کنند و حلال و حرام آنان نیز به اراده خداوند و با اجازه اوست.‌ای محمد! دین همین است. کسانی که جلوتر بروند، انحراف و کج رفته اند و کسانی که عقب بمانند، پایمال و ضایع خواهند شد. تنها راه نجات، همراهی اهل بیت است و تو نیز باید همین راه را طی کنی.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۵
در انتظار بررسی: ۲۱
انتشار یافته: ۵
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۳/۲۹
لعنت بر خلفای عباسی
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۳/۲۹
خدایا مشکلات اقتصادی واخلاقی تمامی مسلمانان به خصوص شیعه ومردمان ایران را برطرف کن ومارا هم به عتبات عالیات برسان تا امامان مظلوم را زیارت کنیم
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۳/۲۹
در خصوص مطالب بالا سوالاتی پیش می آید که به ۲ مورد اشاره می کنم.
۱- زمانی که مامون مناظره امام رضا با یهود و ترسا و گبر و... را برگزار می کرد،امام نماینده مسلمین و مامون هم خلیفه مسلمین بود!! آیا به نظر شما اگر امام شکست می خورد، بیشتر از خودِ امام، این شکست باعث سرافکندگی خلیفه مسلمین نمی شد؟ پس برعکس شما نظر بنده این است که مامون چون به علم امام آگاهی داشت، می خواست هم جایگاه مسلمین و هم جایگاه خودش را با مناظره بالا ببرد.
۲- در خصوص حکم قطع دست، یعنی بعد از حدود ۲۰۰ سال هنوز حکم سارق مشخص نشده بود که تازه بخواهند حکم آنرا با اختلاف بپرسند و تشکیک کنند؟ثانیاً اگر مواضع سجود برای خدا هستند و نباید قطع شوند، در اینصورت قصاص دست و پا در مقابل دست و پا هم نباید صورت بگیرد!!! ثالثاً همه چیز متعلق به خداست
فاطمه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۳/۲۹
سلام و سپاس از مطلب ارزنده تون
جواد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۳/۲۹
درود و سلام بر حضرت امام جوادع .اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین .
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟