رفتار علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی درباره فوت برادرش ـ که بر خلاف رویه مرسوم در فضای سیاسی کشور است ـ در نوع خود یک الگو به شمار می رود که باید رواج یابد؛ اما شمخانی حتی مانع از انعکاس گسترده این مسأله از طریق امکانات دولتی شد؛ رویکردی که پیامهای مهمی برای کارگزاران کشور به همراه دارد که اگر مورد توجه واقع شود، در افزایش اعتماد عمومی به مسئولان نیز تاثیر بسزایی خواهد داشت.
به گزارش «تابناک»؛ هادی شمخانی، برادر علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و شهیدان محمد و حمید شمخانی، به تازگی درگذشت. او که از کارشناسان برجسته و متخصص در حوزه نفت بود، سابقه حضور در جبهههای جنگ را داشت و پس از فوت او، حضرت آیتالله خامنهای طی پیامی درگذشت برادر دریابان شمخانی را تسلیت گفتند اما خبری از برگزاری مراسم تشییع و ختم با حضور مسئولان کشور نبود؛ اتفاقی که پرسشهایی با خود به دنبال داشت.
در این میان، یک روایت تکان دهنده از این ماجرا پرده برداشت. احسان گلمحمدی، فعال رسانهای در یادداشتی در خصوص دیدار غیرمنتظره شب گذشته خود با دبیر شورایعالی امنیت ملی در فرودگاه مهرآباد نوشت: «دیشب (شنبه ۲۷ مردادماه) نزدیک اذان مغرب در سالن انتظار فرودگاه مهرآباد تهران، دریابان شمخانی دبیر شورایعالی امنیت ملی را دیدم. تنها بود، نه محافظی و نه خدم و حشمی. گوشهای نشسته بود و سر در قرآن کوچکی داشت. فرصت خوبی بود تا سرکی به عالم خلوتش بکشم. سلام کردم، سرش را بالا آورد و همین طور که جواب سلامم را میداد، نم دور چشم هایش را با دستمال پارچهای سفیدی گرفت. شمخانی همیشه نبود، به زور لبخند میزد... پیراهن مشکی و چهره گرفته اش خبر از حزنی عمیق داشت... طاقت نیاوردم و از دلیل سیاه پوشیدنش پرسیدم... درفراق برادر، عزادار بود؛ برادری که بعدا متوجه شدم از مهندسان برجسته صنایع نفت بوده و در واپسین ساعات پنجشنبه گذشته از دنیا رفته.... اما چرا من به عنوان یک خبرنگار تا شامگاه شنبه هیچ خبری در رسانهها از آن ندیدم؟ به عنوان یک خبرنگار کمی شرمنده شدم که شاید درگیری مستمر من در پیگیری اخبار سیاسی و اجتماعی و ... موجب بی توجهی به این خبر شده باشد، اما توضیحات شمخانی ابهام را مرتفع کرد: «با وجود این همه اخبار مهمی که در مورد شرایط اقتصادی کشور و تلاش دشمنان برای لطمه زدن به وضعیت اجتماعی و معیشتی مردم وجود دارد، عدم انتشار خبر فوت برادر من خیلی مهم است؟»
شمخانی عازم اهواز بود برای شرکت در مراسم تشییع و تدفین برادر. پس چرا با دو روز تأخیر؟! سؤالم را این گونه پاسخ داد: «خانواده اشتباه کردند و منتظر حضور من شدند».
قبلا شنیده بودم که این فرمانده پرافتخار سالهای دفاع مقدس در زمان شهادت دو برادرش که با فاصله حدود یک سال در عملیات مختلف به شهادت رسیده بودند حاضر به ترک منطقه عملیاتی و حضور در مراسم تشییع و تدفین آنها نشده بود، اما حالا چرا؟
پاسخش به شدت شرمنده ام کرد:«مگه الان در جنگ نیستیم؟»
از تاریخ مراسم تهران پرسیدم که گفت: «فرصتی برای برگزاری مراسم در تهران نداریم، ان شاالله مراسم اصلی را برادران شهیدش در روضه رضوان برگزار خواهند کرد».
وقتی که دست هایم را برای خداحافظی میفشرد گرمایی از امید و اشتیاق همه وجودم را فراگرفت. در ایامی که چی چی نیوزهای داخلی و خارجی با راه اندازی هشتگهای مختلف به دنبال ایجاد شبهه در زندگی و وضعیت خانواده و فرزندان مسئولین کشور هستند، روبه رو شدن با مردان بزرگی که در کوره سوزان انقلاب و دفاع مقدس آبدیده شدند و هنوز هم با ایثار و ازخودگذشتگی به دنبال اعتلای کشور و خدمت صادقانه به مردم هستند، جان را از عطر سحرآمیز مجاهدان و سنگر نشینان واقعی لبریز میکند.
چندی قبل که شمخانی برای سخنرانی در مراسمی با نام نشست رسانه در سالن همایشهای صداوسیما حاضر شده بود دست اندرکاران برنامه، مصاحبه کوتاهی از 38 سال قبل که او فرمانده سپاه خوزستان بود، پخش کردند که صحبتهای آرمان خواهانه اش جمع حاضر را بخ شدت تحت تأثیر قرار داد. شمخانی بعد از پخش این مصاحبه به پشت تریبون رفت و با بغضی فرو خورده گفت: «آن زمان این درجهها و عناوین وزیر و وکیل را نداشتیم. تشریفات و محافظ و تردد از پاویون فرودگاه را نداشتیم. اما اصولی داشتیم که میتوانستیم به راحتی با مردم حرف بزنیم. باید برگردیم به جنس قبلیمان. البته بسیار سخت است. بسیار سخت».
این اتفاق در نوع خود دارای چند پیام مشخص است؛ نخست اینکه دبیر شورای عالی امنیت ملی به جای برگزاری مراسم معمول برای برادرش ـ که با حضور سیلی مسئولین همراه میشود و گاهی عملاً کل کشور در یک مجلس ختم جمع میشوند ـ ترجیح داده، مراسم در شهر خودش (اهواز) و بدون هرگونه تشریفاتی برگزار شود.
بر اساس اطلاع خبرنگار «تابناک»، در مراسم ختم برادر دریادار شمخانی که به واسطه استقبال گسترده مردم برای قدردانی از خانواده شهیدپرور شمخانی در مصلای اهواز برگزار شد، بر خلاف رویه معمول، خبری از گیتهای امنیتی و بازرسیهای معمول نبود و مراسم تشییع و ترحیم در سادگی کامل برگزار شد. شمخانی اجازه تعطیلی اداره یا استفاده از امکانات دولتی برای مراسم برادرش را نیز نداد و حتی درباره تبلیغ و اطلاع رسانی وسیع درباره این مراسم نیز تأکید کرده بود لازم نیست از این امکانات برای من استفاده شخصی شود.
نوع برخورد شمخانی برای حضور در این مراسم در عدم استفاده از پاویون، تیم امنیتی گسترده مرسوم برای مسئولان پیشین نیز حکایت از آن دارد که اصرار او برای کاهش تیمهای حفاظتی در ایران هرچند با مقاومت برخی مسئولین مواجه شد، دست کم دبیر شورای عالی امنیت ملی که عالی ترین مقام امنیتی پس از رئیس جمهور است، در این زمینه خود در خط مقدم عمل قرار دارد.
به تعبیر دقیقتر، شمخانی این پیام را به وضوح داد که حتی استانهایی نظیر خوزستان که جزو اهداف دشمن برای ناامنسازی بودهاند نیز امروز از چنان امنیتی برخوردارند که عالیترین مقامات بدون تیم حفاظت ویژه و ملاحظات امنیتی نظیر استقرار تیم چک و خنثی یا گیت در آنها حضور مداوم داشت و نگران اقدامات مخرب نبود. در واقع اقدام شمخانی فراتر از یک رویه شخصی و تأثیرگذار بر فضای امنیتی بخشی از کشور بوده و هر که این نوع رفت و آمد دبیر شورای عالی امنیت ملی را در انظار ببیند، به درستی احساس اطمینان میکند کشور از سطح بالایی از امنیت برخوردار است.
حتماً همین روحیه باعث شده تا شمخانی به عنوان چهره مقبول در خوزستان همراه با لبخندهای جنوبیهای خونگرم مواجه شود و مردم خوزستان در روزهای سخت او را در آغوش گرم خود بگیرند و مراسم ختمی با این شیوه اطلاعرسانی محدود، با سیل عظیم جمعیت که برای مراسم این برادر شهید همراه شود. ای کاش روحیهای که در این یادگار دوران دفاع مقدس مشهود است، بیش از پیش در رفتار مسئولان نمایان بود و بدین ترتیب مردم حس بهتری در مواجهه با مسئولانشان داشتند.