بعد از فضاسازیهایی که در خصوص کمبود برخی کالاهای مصرفی صورت گرفت و این مسئله به جامعه القا شد که با کمبود اساسی در خصوص کالاهای مختلف ازجمله اقلام بهداشتی و مواد غذایی در کشور روبهرو شدهایم، بخشی از افراد با رفتن به فروشگاهها در روزهای گذشته شروع به خرید گسترده کالاهای مصرفی کردهاند. با وجود اینکه در روزهای گذشته مسئولان وزارتخانههای صنعت، معدن و بازرگانی و کشاورزی و همچنین مدیران برخی از فروشگاههای زنجیرهای عنوان کردهاند که کمبودی در زمینه توزیع کالاهای اساسی نداریم اما با هجوم مردم برای خرید انواع کالاها بهخصوص کالاهای بهداشتی روبهرو شدهایم. اتفاقی که خود به کمبود برخی از کالاهای مصرفی و ضروری خانوادهها در فروشگاهها و انبار شدن آنها در خانهها و حتی افزایش قیمت آنها منجر شده است. همشهری در گفتوگو با کارشناسان اجتماعی نگرانیهای مردم در ارتباط با افزایش خرید کالاهای مصرفی را بررسی کرده است.
فضاسازیهای روانی جو خرید را ایجاد کرده است
احمد شیرزاد ـ فعال سیاسی، اجتماعی
اشتیاق مردم برای خرید برخی کالاها در روزها و هفتههای اخیر را از چند منظر باید بررسی کرد. درخصوص صف خرید خودرو، دلار و سکه و یا خرید پوشک و اقلام بهداشتی نمیتوان با یک حکم واحد صحبت کرد، چراکه هر کدام از دیگری متفاوت است. بهنظر من صف و تقاضا برای خرید خودرو قابل مذمت نیست، چراکه فرد متقاضی با صرف چند دقیقه وقت در یک مسابقه لاتاری شرکت میکند و چنددهمیلیون تومان پول میدهد و در عرض چند دقیقه و از پشت مانیتور خرید را انجام میدهد و در مقابل سود چندین میلیون تومانی بهدست میآورد. البته افرادی که سرمایه– نه به معنی کلان – دارند، ترجیح میدهند این خرید لاتاریوار را انجام دهند که یا برنده میشوند و یا نه. طبیعی است افرادی که پولهایشان را در بانک گذاشتهاند، ترجیح میدهند به جای انتظار خواب پول در بانک، آن را برای خرید خودرو خرج کنند و بعد از مدتی خودرویی را که خریداری کردهاند، با قیمتی بالاتر بفروشند. بهنظر من فشاری که از سوی شورای رقابت و... به خودروسازان آمد، کاری اشتباه بود و خودروسازان با رندی میخواستند این نحوه فروش خودروهایشان را به رخ شورای رقابت بکشند که وقتی کالایی ارزش واقعیاش در جامعه بیشتر است، مردم برای آن صف میکشند تا آن کالا را خریداری کنند.
اما مسئله دیگر موضوع خرید اجناس مصرفی مثل اقلام بهداشتی بانوان، پوشک بچه و... است. طبیعتا خانوادههای بچهدار نگران این میشوند که درصورت توزیعنشدن پوشک دچار مشکل میشوند پس اگر احساس اختلال در توزیع کالایی وجود داشته باشد، خانوادههایی که به نوعی با آن کالا در ارتباط هستند، دست به احتکار یا خرید زیاد آن میزنند و البته به این نوع خرید از طرف خانوادهها نمیتوان عنوان احتکار را داد. اما مسئلهای که نباید فراموش کرد، جو روانی بسیار شدیدی است که از خارج از کشور به جامعه ما وارد میشود. مثلا قرار است در آبانماه برخی تحریمهای دیگر علیه کشورمان اتفاق بیفتد اما پیشاپیش آثار روانی این تحریمها در کشورمان اتفاق افتاده و فضاسازیای که درخصوص این تحریمها شده باعث شده تا مردم به سمت برخی اقلام هجوم بیاورند.
مردم برای اینکه در زمانهای بحران اتفاق بدی برایشان نیفتد، به مغازهها و فروشگاههای زنجیرهای برای خرید هجوم میبرند و بیش از حد معمول خریداری میکنند که بهنظرم این اتفاق طبیعی است و اغلب دامن کالاهایی را میگیرد که امکان نگهداری بلندمدت را دارد و فاسدشدنی نیست و کمتر شاهد خریداری بیش از اندازه مواد غذایی در این خصوص هستیم. با وجود این، تب خریدی که این روزها در جامعه شاهد آن هستیم، با مدیریت درست بازار و تأمین کالاهای اساسی و مصرفی مردم از سوی دولت حتما به یک موضوع موقتی تبدیل خواهد شد ولی آنچه در شبکههای مجازی به آن پرداخته میشود، بهخاطر ترسی است که در جامعه بهوجود آمده و چندان هم غیرمعمول نیست.
کاهش اعتماداجتماعی، علت افزایش خرید
حسین ایمانی جاجرمی ـ جامعه شناس
آنچه امروز در کشورمان درخصوص خرید بیش از اندازه برخی مایحتاج خانوادهها از قبیل پوشک و اقلام بهداشتی، خوراکی و... شاهد آن هستیم بهدلیل تغییر شرایط است. با وجود این بخشی از مردم شرایط را درک کرده و معتقدند هر اتفاقی در جامعه روی دهد برای تمام افراد جامعه است و هیچ فردی به دیگری ارجحیت ندارد؛ چراکه ما در ایران همانند سرنشینان یک کشتی هستیم که بهجای اینکه فقط به فکر راه نجات خودمان باشیم باید به فکر نجات همگان باشیم تا بتوانیم از شرایط بحران به سلامت عبور کنیم. اما بخشی دیگر از مردم همچنان معتقدند که با خریداریکردن برخی اجناس -بیش از اندازه نیاز فعلیشان- میتوانند بر مشکلاتشان غلبه کنند.
یک مسئله که نباید آن را فراموش کنیم این است که تا قبل از شروع تحریمها توسط ترامپ اوضاع اقتصادی کشورمان چندان خوب نبود اما فشارهای خارجی آن را وسعت داد و بحثهایی مثل افزایش قیمت دلار و کمبود کالا این وضعیت نابسامان اقتصادی را تشدید کرد. الان چون هیچ دورنمای روشنی وجود ندارد مردم اطمینانی از آینده ندارند و نمیدانند که چه اتفاقی قرار است روی دهد. یکی از عواملی که این مسئله را تشدید میکند شایعات و پیامهای منفی است که رسانههای خارج از کشور آن را به جامعه تزریق میکنند. از سوی دیگر و در مقابل آن هجمه رسانه ملی هم نتوانسته آرامش را در فضا بهوجود آورد و همین مسئله باعث وخیمتر شدن اوضاع شده. سیاستمداران و قوای سهگانه نیز بهجای اینکه با یکدیگر وحدت و همدلی داشته باشند بهنوعی باهم درگیرند و شاهد طرح سؤال از رئیسجمهور و... هستیم و این مسئله این پیام منفی را به جامعه میدهد که همدلی وجود ندارد. کنار هم قرار دادن همه اینها باعث میشود مردمی که توان مالی دارند تصور کنند باید سرمایهشان را به سکه، دلار و ارز تبدیل کنند و وقتی ما با نقدینگی بالا در جامعه روبهرو هستیم این شرایط را تشدید کرده است.
آنچه نباید از نظر دور داشت این است که در سالهای اخیر ارزشهای جامعه ما نسبت به اوایل انقلاب فرق کرده است؛ شاهد فاصله طبقاتی در جامعه، شکافهای اجتماعی، توجه به مصرفگرایی و مادیگرایی در بخشی از جامعه، شکلگیری فقیر و غنی و... هستیم و در این بین طبقه متوسط هم که همیشه نقش تعدیلکننده شرایط را داشته است، تحلیل رفته.
امید و اعتماد اجتماعی در کشور آسیبهای جدی دیده و همین موج باعث میشود که ترسها و نگرانیهای اجتماعی نسبت به شرایط اقتصادی بیشتر شود و مردم اعتمادشان را در ارتباط با بهبود شرایط از دست بدهند. در این شرایط مردم بهجای اینکه به فکر دیگران باشند میخواهند خودشان را از این وضعیت نابسامان نجات دهند درحالیکه در کشوری مثل ژاپن در اینگونه حوادث شاهد این هستیم که اتحاد مردم با یکدیگر بیشتر شده و مردم هوای افراد ناتوان و ازکارافتاده را بیشتر دارند. همین ضعیفشدن روحیه همبستگی مردمی در کشورمان جای نگرانی دارد که یکی از علل آن شاید این باشد که در سالهای اخیر ابعاد اجتماعی و فرهنگی جامعه قربانی سیاستهای اقتصادی شده و دولتها با نادیده گرفتن این ابعاد بیشترین توجه را به اقتصاد داشتند و همین مسئله باعث شد که روحیه همبستگی و تعلق اجتماعی و اعتماد در مردم از بین برود.
گزارش سرمایه اجتماعی وزارت کشور نیز که چندی قبل منتشر شد نشان داد که وضعیت اعتماد مردم به مسئولان بسیار پایین آمده و این زنگ خطر جدی گرفته نشده است. اگر میخواهیم اوضاع تغییر کند باید اعتماد مردم به مسئولان بازسازی شود. باید مسئولان به گروههای کمتوان و کمدرآمد جامعه و همچنین طبقه متوسط توجه بیشتری داشته باشند و با ایجاد فضای آرام در کشور و مدیریت شرایط اقتصادی نشان دهند که چشمانداز تاریکی در پیش نیست.
گزارش از: مهدیه تقوی راد
نبود انسجام اجتماعی و موج خرید کالا
علیرضا شریفییزدی ـ جامعهشناس و روانشناس اجتماعی
حافظه تاریخی رفتار اجتماعی امروز مردم را تأیید میکند. به گواهی تاریخ، قحطیهای ریز و درشت بسیاری جامعه ما را تهدید و در تنگنا قرار داده است. روایت این قحطیها نسل به نسل در نقل قولها و خاطرات آمده است. مادربزرگها و پدربزرگها بهعنوان راویان این داستانها نقش مهمی ایفا کردهاند؛ بهگونهای که اکنون میبینیم در حافظه اغلب مردم قحطی ندیده، تصویر واضحی از قحطی نقش بسته و به محض اینکه شرایط یک مقدار از حد متعارف و طبیعی خارج میشود، مردم بلافاصله خاطره قحطی را در ذهن تداعی میکنند. تداعی این خاطرات شفاهی، باعث اضطراب میشود و تلاش برای حفظ بقا را در پی دارد. علاوه بر فعال شدن حافظه تاریخی مردم، بهکارگیری «عقلانیت ابزاری» نیز در این ماجرا دخالت دارد. شرح عقلانیت ابزاری بسیار ساده است؛ برای مثال وقتی مردم جنسی را امروز به قیمت 8هزار تومان خریداری میکنند، فردا 10هزار تومان و هفته بعد 14هزارتومان، خودبهخود به این نتیجه میرسند که ارزش پول و درآمدشان در حال کاهش است. در نتیجه آنهایی که نقدینگی بیشتری دارند گرایش به خرید ملک، خودرو، طلا و ارز پیدا میکنند و طبقه متوسط و ضعیف که جمعیت عظیمی از جامعه ما را تشکیل میدهند برای تهیه اقلام ضروری مثل برنج، حبوبات، آرد، روغن و... به تکاپو میافتند.
بهکارگیری «عقلانیت ابزاری» در چنین مواقعی نشاندهنده عدمآموزش مردم است. مردم ما در نظام تعلیم و تربیت برای مواقع بحران و سختی آموزش ندیدهاند. متأسفانه ما نتوانستهایم طی سالیان گذشته و بهویژه در 15سال اخیر که با تحریمهای مستقیم روبهرو بودهایم به مردم آموزش دهیم که «همه درون یک کشتی نشستهایم.» و اگر در جامعه فردی بخواهد به تنهایی خودش را نجات بدهد، هرگز به منزل و مقصود نمیرسد.
از طرفی جامعه ما دچار «کاهش انسجام اجتماعی» شده است. انسجام اجتماعی جامعه از اواسط دهه 80 کاهش پیدا کرد، اواخر این دهه شدت گرفت و با برگشت برجام تا حدودی در حال بازسازی بود که متأسفانه با اتفاقاتی که رخ داد و ناامیدیهایی که ایجاد شد انسجام اجتماعی دوباره در سراشیبی افتاد. انسجام اجتماعی یعنی افراد در جامعه ضمن اینکه به فکر خود هستند باید به دیگران هم فکر کنند. در زمان جنگ تحمیلی کشور با دشمن خارجی بهصورت مستقیم روبهرو بود و اوضاع از الان خیلی وخیمتر بود اما رفتار اجتماعی ناشی از انسجام اجتماعی مردم، حس همبستگی اجتماعی را ایجاد کرده بود. آن زمان شاهد بودیم کمتر کسی احتکار میکرد و اگر شخصی 2کیلوگرم برنج اضافه در خانهاش داشت به همسایهاش میداد.
عدمانسجام اجتماعی در جامعه کنونی ما نشاندهنده پیشبینی نومیدانه مردم در ترسیم آیندهشان است. این احساسات بهشدت خطرناک است که سادهترین و بیخطرترین رفتار اجتماعی ناشی از آن همین هجوم آوردن به فروشگاهها و گرایش به فردیتگرایی افراطی است که امروزه شاهد آن هستیم. اگر به لحاظ روانشناسی بخواهیم به رفتار فعلی مردم نگاه کنیم باید بگوییم این موضوع را باید در تیپهای شخصیتی مختلف بررسی کرد. برخی از تیپهای شخصیتی اضطرابی هستند و با هر اتفاق کوچک به هم میریزند و از آنها رفتارهای عجیب و غریب سر میزند.اغلب کسانی که به فروشگاهها هجوم میبرند برای تهیه اقلام ضروری و غیرضروری از این دست تیپهای شخصیتی هستند. موضوع دیگری که برای تحلیل رفتار مردم در این شرایط باید با جدیت دنبال شود، مسئله رسانههاست. ما پیشتر از این دست مشکلات و نوسانات اقتصادی بسیار داشتیم اما اکنون رسانههای ریز و درشت، رسانههای خارجی و داخلی و شبکههای مجازی به مشکلات اخیر دامن میزنند. رسانههای خارجی بسیار فعال شده و بیش از پیش اذهان عمومی را به تشویش وامیدارند. برخی از رسانههای داخلی نیز در اختیار کسانی است که شرایط را برای تسویهحسابهای شخصی و حزبی مناسب دیده و با اغراض شخصی خواسته و ناخواسته به احساسات مردم آسیب روانی میرسانند.
راهکارهای بلندمدت بسیاری برای خروج از این بحران وجود دارد اما حال باید به راهکارهای کوتاهمدت تکیه کرد. راهکار کوتاهمدت برای نجات از این فوبیای اجتماعی، ارائه یک برنامه مشخص و عملیاتی توسط دولت برای تهیه اقلام ضروری و مایحتاج مردم است. دولت باید با ارائه یک برنامه روشن به مردم اطمینان بدهد که برای تهیه نیازهای روزمرهشان با مشکل روبهرو نخواهند شد.گام دوم آگاهسازی است. باید مردم بدانند این شرایط یک شرایط موقتی است و به آنها گفته شود که راهکارهای بسیاری برای عبور از این بحران وجود دارد. در آخر هم باید مردم بدانند که هجوم آوردن به فروشگاهها و سوپرمارکتها خود عامل بزرگی برای گرانی و کمبود است و نهتنها شرایط را بهبود نمیبخشد
بلکه زندگی آنها را با چالش روبهرو میکند.
این مطلب نخستین بار در روزنامه همشهری منتشر شده است.