«اعتماد اجتماعی» در چه طبقاتی از جامعه قوت بیشتری دارد
«سرمایهاجتماعی» همچون مفاهیم سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی (یعنی ابزار و آموزشهایی که بهرهوری فردی را افزایش میدهند) به ویژگیهای سازمان اجتماعی از قبیل شبکهها، هنجارها و اعتماد اشاره دارد که هماهنگی و همکاری برای کسب سود متقابل را تسهیل میکند. سرمایهاجتماعی سود سرمایهگذاری در زمینه سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی را افزایش میدهد و در جامعهای که از نعمت سرمایهاجتماعی چشمگیری برخوردار است، همکاری آسانتر است.
سرمایه اجتماعی از دهه 90 به این سو به صورت بینرشتهای در حوزههای گوناگون علمی وارد شده است که عمدهترین آنها مطالعات توسعهای (اقتصادی- اجتماعی و سیاسی) است.
همانطور که «سرمایه فیزیکی» با ایجاد تغییرات در مواد جهت شکل دادن به ابزارهایی که تولید را تسهیل میکند به وجود میآید و از جنبهای ملموس و قابل مشاهده برخوردار است؛ «سرمایه انسانی» با تغییر دادن افراد برای کسب مهارتها و تواناییها پدید میآید و آنان را توانا میسازد تا به شیوههای جدید رفتار کنند. بنابراین کمتر ملموس است و در مهارتها و دانشی که فرد کسب کرده تجسم مییابد. اما «سرمایهاجتماعی» حتی کمتر از این ملموس بوده و در روابط میان افراد تجسم مییابد و موقعی سرمایهاجتماعی به وجود میآید که روابط میان افراد به شیوهای دگرگون شود که کنش را تسهیل نماید.
اشکال سرمایه اجتماعی
1. ارتباطات خانوادگی و خویشاوندی؛ شامل خانوادههای هستهای، خانوادههای گسترده، طایفه یا قبیله میشود و وجه تمایز آشکار آن پیوند خونی و عضویت غیرداوطلبانه اعضای آن است.
2. شبکههای اجتماعی یا زندگی انجمنی؛ شامل یک شبکهای از افراد، گروهها و سازمانهایی است که افراد را از خانواده و گروههای مختلف در فعالیتها و اهداف متفاوت مشترکی مرتبط میسازد. این تعریف از سرمایه اجتماعی به انجمنهای محلی و شبکه مشارکتهای مدنی نزدیک است.
3. ارتباطات بین بخشی یا شبکه شبکهها؛ شامل شبکههایی است که سازمانها را از بخشهای گوناگون اجتماع (مانند: سازمانهای غیردولتی، سازمانهای مردمی و محلی، کارگزاران دولتی و بنگاههای خصوصی) به هم متصل میسازد. این کار باعث تعاطی بین شاخههای مختلف برای حل مسائل پیچیده میشود و از طریق این شبکههای ارتباطی بخشهای عمومی و خصوصی به یکدیگر متصل شده و روابط حمایتی و مکمل متقابل بین آنان تثبیت میشود. این نوع از سرمایه باعث ترکیب سازمانها و انجمنهای افقی و عمودی میگردد. سرمایه اجتماعی در تعریف بهعنوان منبعی جهت تسهیل «کنش جمعی» تلقی میشود و این منبع علاوه بر آگاهی و توجه نسبت به امور عمومی اجتماعی- سیاسی (شناخت) یعنی آگاهی که موجب علاقهمندی و دلنگرانی است، شامل اعتماد (اعتماد عمومی یا تعمیمیافته و اعتماد نهادی/ مدنی)، هنجارها یا رفتارهای معامله متقابل (همیاری) که در درون شبکههای اجتماعی عمل میکنند و عناصر ساختاری شبکهها و مشارکتهای رسمی و غیررسمی میشود. نتایج سرمایهاجتماعی در داخل شبکه شامل مجموعهای از کنشهای جمعی در اشکال و اندازههای مختلف است.
4. هنجارها و شبکههایی که روابط میان جامعه مدنی و دولت را شکل میدهند؛ و از طریق آن، جامعه بواسطه پاسخگویی مؤثر و تقاضاهای شهروندی متعدد، منازعات را حل میکند. این ترتیبات اجتماعی، در صورت مؤثر و صحیح آن، مسئولیتپذیری و مشارکت را موجب میشود و شامل نهادها و کنشگرانی است که میانجی روابط جامعه مدنی و دولت هستند.
5. چارچوب سیاستگذاری و نهادی؛ شامل قوانین و هنجارهای رسمی (قانون اساسی، نظام حقوقی، سیاستها، آییننامهها و دستورالعملها) میشود که نظم زندگی عمومی را برقرار میکنند. این بخش از سرمایه اجتماعی تحت عنوان «سرمایه اجتماعی کلان» نامگذاری میشود و نقش فزایندهای در ایجاد سرمایه اجتماعی برعهده دارد و میتواند منبع تسهیلکننده شکلگیری سرمایه اجتماعی باشد و باعث ایجاد و تقویت «اعتماد عمومی» شود.
بنابراین، در «سرمایه اجتماعی» عمدهترین مؤلفههای آن در بعد فردی، آگاهی و توجه نسبت به امور عمومی اجتماعی- سیاسی است. «اعتماد عمومی» یعنی اینکه فرد مردم را تا چه میزان قابل اعتماد میبیند، (در وفا به قولوقرارهای خود، حفظ و نگهداری وسایل امانت گرفته شده، صداقت، راستگویی و...) «اعتماد نهادی» یعنی مردم تاچه اندازه به عملکرد گروهها، اصناف و اداراتی که بهطور مستقیم با آنها در ارتباط هستند، اعتماد دارند.
«مشارکتهای رسمی» یعنی شرکت و همکاری با انجمنهای رسمی و نوع شرکت به لحاظ عادی، فعال و دارای مسئولیت (تمایز مشارکت رسمی با غیررسمی مشخص بودن هویت افراد از طریق ثبتنام و در برخی از اشکال پرداخت حقالزحمه و انتظار شرکت عضو در جلسات دورهای و... میباشد).
«مشارکتهای غیررسمی همیارانه» یعنی اینکه آیا فرد در طول یکسال گذشته همسایه و دوستان خود را در انواع فعالیتهای روزمره زندگی کمک کرده است. «مشارکتهای غیررسمی خیریهای» یعنی اینکه فرد در انواع کمکهای خیریهای در یکسال گذشته شرکت داشته است؛ مانند جشن نیکوکاری، جشن عاطفهها، خیرات و مبرات و... «مشارکتهای غیررسمی مذهبی» یعنی اینکه فرد در انواع مراسم و مناسک مذهبی و دینی شرکت دارد.
تصویر اجمالی از وضع موجود اعتماد در بین مردم
1. در ایران با استحکام نهاد خانواده در برطرف نمودن نیازهای عاطفی و ایجاد حس اعتماد در درون خانواده روبهرو هستیم به گونهای که اعتماد به اعضای خانواده در ایران نسبت به سایر کشورهای جهان بیشتر است. این موضوع نیازمند به رصد مستمر است و براساس آن میتوان سایر ابعاد اعتماد عمومی و نهادی را نیز تقویت کرد.
2. البته کاهش میزان اعتماد فردی به موازات افزایش شعاع اعتماد و مقاومت در برابر شکلگیری شبکههای خارج از خانواده و خویشاوندان، جزء مشکلات این نوع از اعتماد در جامعه ایرانی است.
3. بالا بودن میزان سرمایه اجتماعی (اعتماد و شبکههای تعاملی و کمک متقابل) درونگروهی در ایران، که این موضوع نیازمند پیوند اینگونه از سرمایه اجتماعی با سرمایه اجتماعی برونگروه است. در صورت عدم ایجاد پیوند مذکور این موضوع خود به ضد سرمایه اجتماعی بدل میشود و به ترجیح منافع فردی و خانوادگی بر منافع جمعی میانجامد.
4. سنین بالاتر و نسل انقلاب و جنگ، در مقایسه با سنین پایینتر از اعتماد عمومی بالاتری برخوردارند. این موضوع در قالب یک ظرفیت میتواند در بازتولید اعتماد توسط این نسل قابلتوجه و برنامهریزی باشد. البته در بین زنان و مردان در میزان اعتماد تفاوتی ملاحظه نمیشود ولی متأهلان نسبت به مجردان، از اعتماد عمومی بالاتری برخوردارند. این موضوع با روند افزایش نرخ تجرد و سن ازدواج در کشور میتواند به کاهش سطح اعتماد عمومی در جامعه منجر شود.
5. در میان گروههای شغلی، شاغلان و بازنشستهها نسبت به خانهدارها و محصلان و بیکاران از اعتماد بالاتری برخوردارند. این موضوع در خصوص افزایش تعداد بیکاران در جستوجوی کار و در نتیجه کاهش اعتماد عمومی در سطح جامعه، بسیار حائز اهمیت است.
6. تعهد دینی، در ارتباط با اعتماد عمومی رابطه معنادار و مستقیمی دارد و دین باوری، در ارتباط با اعتماد نهادی این رابطه مستقیم و معنادار را داراست.
7. مهاجران از روستا به شهر از «اعتماد عمومی» بالاتر و «اعتماد نهادی» کمتری، از ساکنان غیرمهاجر شهری برخوردار هستند. این موضوع البته در شهر تهران ملاحظه شده است و چرایی آن نیاز به مطالعه و بررسی بیشتری دارد.
8. سطوح بالاتر درآمدی از اعتماد عمومی پایینتری نسبت به سطوح درآمدی متوسط و پایین برخوردارند و این موضوع میتواند ناشی از عمق شکاف، فاصله طبقاتی و دوری از سازوکارهای رسمی و پذیرفته شده نهادی، سنتی، درازمدت و پایای طبقه دارا در ثروتمند شدن، نسبت به سایر اقشار متوسط و پایین باشد.
9. کسانی که سابقه تلخی در زندگی دارند مانند طلاق، سرقت یا قربانی جرمی بودهاند، از اعتماد پایینتری نسبت به دیگران برخوردارند.
10. در کلانشهرها و شهرهایی که مدرنیته از سابقه بالاتری برخوردار است توسعه اقتصادی-اجتماعی با اعتماد رابطه مستقیمی دارد و در شهرهای سنتیتر و جدیدتر توسعهیافتگی با اعتماد رابطه منفی دارد.
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.