گوشمالی سخت در انتظار عوامل حادثه تلخ اهواز، افسارگسیختگی بازار ارز و سکه، بدرقه شهدای جنایت تروریستی خوزستان با خشم و آه، مقابله با جنگ دارویی، رئیس جمهور چه خواهد گفت؟، عبور از عطش افشاگری، مهاجرت سیدعلی خمینی به نجف، جدال دیپلماتیک ایران – امریکا، باخت آمریکا در بازی نفتی، سرنوشت مبهم بودجه ۹۸ و راهکارهای گذر از بحران ارزی، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه سوم مهرماه در حالی چاپ شدند و بر پیشخوان روزنامه فروشیهای کشور قرار گرفت که تشییع پیکر شهدای حادثه تروریستی خوزستان با تصاویر و عناوین مختلف در صفحات نخست آنها نقش بسته است. بیانان رهبر معظم انقلاب، مبنی بر گوشمالی سخت در انتظار عوامل حادثه اهواز، جدال دیپلماتیک ایران- آمریکا در نیویورک و افسارگسیختگی ارز و سکه، از دیگر تیترهایی است که در صفحات نخست روزنامهها برجسته شده است.
روزنامه کیهان، گوشمالی سخت در انتظار عوامل ترور اهواز را از میان بیانات رهبر انقلاب در جمه ورزشکاران و مدال آوران المپیک به عنوان تیتر یک انتخاب کرد. عنوانی که در بیشتر روزنامههای امروز برجستهتر از سایر بخشهای بیانات ایشان منعکس شده است. این روزنامه در گزارشی دیگر عنوان کمبود کالا نداریم/مردم از خرید مازاد نیاز پرهیز کنند را به نقل از اتاق اصناف در صفحه اول خود قرار داده است.
روزنامه اعتماد ضمن چاپ تصویری از زنان عزادار اهواز، تیتر دریغ و حماسه را برای خبر تشییع و بدرقه شهدای حادثه اخیر تروریستی در خوزستان انتخاب کرده است. حمیدرضا جلایی پور در سرمقاله امروز این روزنامه، مطلبی با عنوان پیامدهای اقدام تروریستی نوشته است.
روزنامه ایران این گفته رئیس جمهور در دیدار جمعی از مدیران رسانههای امریکایی در نیویورک مبنی بر اینکه ترامپ جبران کند را تیتر یک کرده و سرمقاله امروز خود با عنوان وحدت ملی دغدغه ایرانیان را به مسعود پزشکیان، نایب رئیس مجلس سپرده است.
روزنامه خراسان، تیتر دوئل نطقها را برای مصاف شدن نطقهای روحانی و ترامپ در مجمع عمومی سازمان انتخاب کرده است. این روزنامه همچنین گفت وگویی با مخاطب شوخی تلخ وزیر بهداشت در روزهای گذشته که واکنشهای زیادی را در فضای مجازی به همراه داشته، انجام داده است.
در ادامه تعدادی از یاددشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
پنج پیامد جنایت تروریستی اخیر برای خوزستان و ایران
حمیدرضا جلاییپور طی یادداشتی با عنوان پیامدهای اقدام تروریستی در روزنامه اعتماد نوشت: روز شنبه ۳۱شهریور سال ۹۷ در مراسم رژه سالروز جنگ تحمیلی در اهواز بر اثر یک حمله تروریستی بیش از بیستوپنج نفر شهید و بیش از شصت نفر مجروح شدند و در همان ساعات اولیه رسانههای ماهوارهای ذوقزده شدند و این رخداد را به عنوان یک جنایت تروریستی محکوم نکردند.
۱- این اقدام ضدبشری، ضداخلاقی و ضدایرانی که بهوسیله چهار تروریست انجام شد توسط چه سازمانی انجام شد؟
هنوز پاسخ دقیق روشن نیست. هم «داعش» و هم «جبهه مقاومت اهواز» خود را مجری این جنایت دانستهاند. فعلا علائم و شواهد نشان میدهد این جنایت محصول یک کار ترکیبی از نیرویهای داخلی و خارجی بوده است. افراد عامل این جنایت زمینه سلفیگری داشتهاند و بعید نیست جزو سلولهای افقی داعش باشند که بیارتباط با قومگرایان تجزیهطلب در خوزستان نیستند ولی «اطلاعات» و «برنامههای عملیاتی و تبلیغی» این جنایت کار سازمانهای اطلاعاتی- رسانهای خبره مثل موساد و سیا با همکاری عربستان و اقمار آن بوده است. از اینرو برنامه این جنایت در توان چهار نفر طرفدار داعشی در کف جامعه نبود. فرضیه من این است که این جنایت محصول یک کار ترکیبی از داخل- خارج بود.
۲- پیامدهای این جنایت برای خوزستان و ایران چیست؟ حداقل از پنج پیامد میتوان صحبت کرد.
یکم اینکه به نظر میرسد هدف این جنایت در سالروز شروع جنگ تحمیلی ضربه امنیتی و حیثیتی به جمهوری اسلامی در جهت اهداف براندازانه و جداییطلبانه قومی بوده است.
ولی این جنایت و حمله قدرت نظامی جمهوری اسلامی را تضعیف نمیکند بلکه با رفع نقاط ضعف امنیتی این جنایت باعث تقویت قدرت نظامی حکومت میشود.
دوم اینکه برخلاف نظر جداییطلبان و براندازان مردم ایران به خاطر «مصالح امنیتی کشور» از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور بیشتر دفاع خواهند کرد.
سوم اینکه در روند توسعه مناطق عربنشین خوزستان به خاطر امنیتی شدن فضا اخلال و کندی ایجاد میشود. به بیان دیگر برخلاف ادعای جداییطلبان این مردم مظلوم عرب هستند که بیشترین آسیب را میبینند.
چهارم اینکه روابط ایران و عربستان بدتر شده و حل مساله کشور یمن بغرنجتر میشود.
پنجم اینکه این جنایت مقداری فضای کسب وکار مردم را ناامن میکند ولی از طرف دیگر به روند همبستگی بیشتر مردم در برابر دشمن خارجی کمک میشود.
۳-، اما چرا این جنایت ترکیبی در اهواز رخ میدهد؟ چند علت دارد ولی به نظر من دو عامل بیش از سایر علل موثر است؟
عامل اول اینکه باید توطئه عملی و هماهنگی اطلاعاتی و رسانهای ائتلاف ترامپ، نتانیاهو، بن سلمان با جداییطلبان و سلولهای سلفیها در ضربه زدن به جمهوری اسلامی و ایران را جدی تلقی کرد. این ائتلاف شیطانی یک سال بود که خبر انجام این جنایات را میداد.
عامل دوم زمینههای نارضایتی و تبعیض در مناطق عربنشین خوزستان است که افراد «ناکام» تولید میکند. در این فضای نارضایتی، پیدا شدن چهار نفر داعشی یا سلفی یا جداییطلب کار سختی نیست.
۴- چه باید کرد؟
اول اینکه حاکمیت در ایران باید در فضای توطئه ائتلاف شیطانی علیه ایران نقاط ضعف امنیتی و اطلاعاتی خود را ترمیم کند، چون جنایت اهواز نه اولین آن و نه آخرین آن است.
دوم اینکه شایسته است راهبرد اصلی حکمرانی در فضای این توطئه شیطانی به طرف توسعه پایدار و همهجانبه باشد و از گشایش سیاسی نهادی و رسانهای، دیپلماسی نرمال و مبتنی بر منافع ملی به جای دیپلماسی تقابلی و قوه قضایی عدالتپیشه دفاع کند. (متاسفانه پس از اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ هنوز حاکمیت قدمهای موثری در این زمینههای مذکور برنداشته است.)
سوم اینکه هویتگرایی قومی و ملی هر دو پدیدههایی مدرن هستند. ما ملیگرایی دربرگیرنده و مدنی داریم و ملیگرایی تکبعدی و ناعادلانه که به قومگرایی دامن میزند نیز داریم. شایسته است حاکمیت و نیروهای جامعه مدنی و رسانههای عمومی از ملیگرایی انسانی، مدنی و عادلانه (و ایران برای همه ایرانیان) دفاع کنند.
وقاحت بیحد و مرز ارتجاع عرب
روزنامه جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله خود با عنوان وقاحت بیحد و مرز ارتجاع حکام عرب نوشت: اعتراف صریح هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا، دونالد ترامپ رئیسجمهور کنونی و مقامات ارشد سازمان جاسوسی سیا بارها به نقش اصلی و مستقیم آمریکا و متحدانش در این زمینه اعتراف کردهاند و به عنوان تشریح شیرین کاریهای خود به برخی ابعاد پنهان تشکیل، تجهیز و هدایت القاعده، طالبان، داعش و سایر گروههای ریز و درشت تروریستی اذعان کردهاند. طبعاً اگر در دنیای کنونی قاعده و قانونی در کار میبود و کشورها به خاطر عملکرد جنایتکارانه خود پاسخگو میبودند، اکنون دنیا با چنین مخاطرات فجیع تروریستی در چنین مقیاسی مواجه نمیبود.
اینکه برخی رژیمها با وقاحتی کم نظیر به شرارتهای آشکار و نهان خود افتخار میکنند و تهدید میکنند که دامنه جنگ را به داخل ایران میکشانند یا به خاطر انفجار اخیر اهواز بیانیههای جانبدارانه از تروریستها را انتشار میدهند تصادفی نیست و شاید باور کردهاند که فردا پاسخی به خاطر اینهمه وقاحت بیحد و مرز دریافت نخواهند کرد. اما با مروری بر سرنوشت صدام انتظار نمیرود که سرمایهگذاری بر روی جنایات وحشیانه تروریستی پیامدهای دلخواه و دلنشینی برای ارتجاع عرب و به ویژه برخی رژیمهای فاسد عرب منطقه داشته باشد. تا همین جای قضیه روشن است که حداقل در قبال چنین فجایع دلخراشی، حامیان غربی تروریسم برای حفظ ظاهر هم که شده، تلاش میکنند حساب خود را از حساب رژیمهای فاسد عربی جدا کنند و آنها را در قبال پیامدهای ناگوار سرمایهگذاری بدفرجام به حال خودشان بگذارند. این برای رژیمهای فاسد عربی بسیار شرم آور است که وقتی دشمنان اسلام به خاطر حفظ ظاهر هم که شده، فجایع تروریستی را محکوم کرده و از قربانی شدن انسانها اظهار تاسف میکنند، عناصر فاسدی در منطقه به استقبال کشتار مسلمانان بیگناه میروند و شادی ابلهانه خود را از قتل و جنایت پنهان نمیکنند.
باید پرسید چنین عناصری از رفتار ضدانسانی علیه مسلمانان چه نفع و بهرهای ممکن است ببرند که به رسوائی و پیامدهای ناگوار آن میارزد؟ به راستی چنین عناصر فاسدی برای مردم کشور خود و متحدانشان و جامعه جهانی چه توضیح و توجیهی دارند که با چنین وقاحت بینظیری از رنج و محنت مسلمانان دیگر استقبال و شادمانی میکنند؟ روشن است که حتی وجود چنین عناصر کینه توز و فاسدی در میان همین کشورها نیز مخالفین و معترضین فراوانی دارد که به مدد سرکوب و اختناق حاکم، فرصتی برای ابراز انزجار ندارند. در واقع چنین اشراری در عربستان و امارات هم در اقلیت قرار دارند، ولی فعلاً در قدرتند و اسب چموش حاکمیت را چند صباحی در اختیار گرفتهاند. آنها که از برخی مسائل پشت پرده در عربستان و امارات آگاهند، به رمز و راز این قبیل شرارتهای سیاسی و ضدامنیتی به خوبی پی بردهاند و میدانند که حتی درون دربار سعودی هم عنصر فاسد و شروری همچون بن سلمان در اقلیت مطلق است و کاملاً در انزوا قرار دارد، ولی به لطف سرنیزه و داغ و درفش توانسته با دستگیری و سرکوب مردم و حتی درباریان و شاهزادگان عربستان، یکه تازی کند و پادشاه فرتوت و ناتوان سعودی را هم با خود همراه نماید. تکلیف درباریان فاسد امارات هم روشن است که به خاطر یک وصلت سیاسی که معلوم نیست چقدر دوام داشته باشد، به دنباله روی از جوان نادان و تازه به دوران رسیدهای همچون بن سلمان افتخار میکنند و برای خویشاوندی حاضرند خود را به آب و آتش بزنند و از هر جنایتی استفاده کنند. خوبست امارات به سرنوشت روابط قطر و عربستان هم قدری بیندیشد و نسبت به تکرار همان کینه توزیهای ابلهانه دربار فاسد سعودی نگران و بیمناک شود.
حتی اگر مغازله شیخین فاسد امارات و عربستان هم تداوم یابد، از رسوائی و انزوای محتوم آنها در منطقه و در مقیاس جهانی گریزی نیست. به ویژه آنکه ممکن است روزی ترامپ باهمان دیدگاهش درباره گاوهای شیرده سعودی و تهدید به سر بریدن سلمان و فرزندش بخواهد همان ذهنیت را درباره گاوهای شیرده امارات هم عیناً اعمال کند. اما تا همین جای قضیه هم ترامپ با اظهارات صریحش، باقیمانده حیثیت رژیمهای فاسد عربی را پیشاپیش برباد داده که میگوید آمریکا از آنها دفاع و حمایت کرده و اگر چنین دفاع و حمایتی متوقف شود، آنها حتی یک هفته هم دوام نخواهند آورد.
تریبون شورای امنیت؛ فرصت طلایی برای ایران
نعمت احمدی حقوقدان در سرمقاله امروز روزنامه آرمان امروز نوشت: شورای امنیت که برابر ماده ۲۴ منشور ملل، از طرف تمامی اعضای سازمان ملل مسئول اصلی حفظ صلح و امنیت بینالمللی است، با داشتن حق وتو برای ۵ عضو و نیز نحوه انتخاب ۱۰ عضو غیردائم که با لابی قدرتهای برتر انتخاب میشوند، که به باور من نمیتواند حافظ صلح بینالمللی باشد. قطعنامههای این شورا ضمانت اجرا ندارد تا جایی که دهها قطعنامه علیه اسرائیل و به نفع فلسطینیان از این شورا صادر شده است که اجرایی نمیشوند. قطعنامه بازگشت اسرائیل به مرزهای قبل از جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل یا قطعنامه ۵۹۸ مربوط به جنگ ایران و عراق که آغازگر جنگ باید خسارات طرف مقابل را بپردازد، اما قطعنامههایی که کشورهای قدرتمند در صدد اجرای آن باشند به سرعت اجرا و اعمال میشود.
قطعنامه فصل هفتمی بین دو کره که منجر به حمله نظامی به کره شد، قطعنامه حمله به عراق در سال ۱۹۹۱ بعد از اشغال کویت به وسیله عراق که جواز حمله به عراق را صادر کرد یا قطعنامه فصل هفتمی علیه لیبی که منجر به حمله نظامی به این کشور شد، حمله به افغانستان و القاعده هم برابر قطعنامه شورای امنیت صورت گرفت. شورای امنیت امسال در حالی در جوار مجمع عمومی سازمان ملل برگزار میشود که ریاست دورهای شورای امنیت برعهده آمریکاست و آقای ترامپ در توئیت خود نوشته است که شخصا ریاست جلسه شورای امنیت را برعهده خواهد گرفت و موضوع جلسه رسمی شورای امنیت، ایران و برنامه هستهای ایران خواهد بود. برابر مواد فصل ششم منشور ملل هرگاه دستور کار شورای امنیت راجع به کشوری خاص باشد، این کشور حق دارد در جلسه شورای امنیت که با حضور ۱۵ عضو دائم و غیردائم برگزار میشود شرکت کرده و از خود دفاع کند. ظاهرا عوامل آمریکایی در صددند که اجازه حضور هیأت ایرانی در شورای امنیت را ندهند و آقای ترامپ از پشت تریبون ایران را مورد حمله قرار دهد. نمیدانم هیأت ایرانی و مشاوران رئیسجمهور برای شرایط پیش آمده چه برنامهای دارند. کاش هیأت ایران از این فرصت طلایی استفاده کند و از پشت تریبون شورای امنیت سازمان ملل عملکرد دولت آمریکا را زیر سوال ببرد. خروج از برجام، همدستی با روسیه و عربستان برای جایگزینی نفت این دو کشور با نفت ایران پس از تحریمهای ۱۳ آبان ماه به بعد آمریکا و مهمتر از همه تحریم عضوی از اعضای سازمان ملل به وسیله عضو دیگری از این سازمان باوجود اینکه برابر قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، ایران همه تعهدات خود را به نحو احسن برابر نظریه شورای حکام انرژی هستهای انجام داده است. این فرصت طلایی را نباید از دست داد و ایران در موقعیتی است که میتواند از تریبون شورای امنیت در نیویورک، علیه آمریکا اقدام کند و جامعه جهانی را به داوری بطلبد که ترامپ زورگو با سرنوشت مردم یکی از اعضای قدیمی و اولیه سازمان ملل قلدرمآبانه چه برنامههایی در سر دارد. با تأسف، کشورهایی که خود را دوست ایران میدانند چگونه دست در دست دشمن واقعی مردم ایران -اسرائیل و دولتمردان آمریکایی- منافع مردم مظلوم ایران را تضییع میکنند. مردم از رئیسجمهور حقوقدان توقع دارند با تکیه بر قواعد و قوانین بینالمللی خصوصا منشور ملل از حقوق آنان دفاع کند.