تا هفت هفته دیگر، باید همه مدیران بازنشسته پایینتر از سطح وزیر، مسئولیت خود را در دولت ترک کرده باشند و در این شرایط، اتفاقات قابل تأملی در حال وقوع است که مهمترین آنها، تلاش برخی مدیران برای تأثیرگذاری بر انتخاب جانشینشان و همچنین انتصابهای شتابزدهای است که در حکم تحمیل مدیر به جانشینهایی است که حداکثر در پنجاه روز آینده باید مسئولیت را بر عهده بگیرند.
به گزارش «تابناک»؛ مهلت دو ماهه کلیه دستگاههای اداری کشور برای پایان خدمت مدیران بازنشسته در چارچوب قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان، با شتاب در حال پیمودن است و پس از این تاریخ، با هر مدیری که بازنشسته باشد و جزو استثناهای قانونی تلقی نشود، برخورد قانونی جدی از سوی نهادهای نظارتی خواهد شد. شماری از دستگاههای نظارتی لیست این بازنشستهها را تهیه کردهاند که به محض پایان مهلت قانونی، به بررسی آن و برخورد با متخلفین بپردازند.
در این شرایط، برخی مدیران در پی روشهای قابل تأملی برای دور زدن قانون رفتهاند که شواهد نشان میدهد، چندان موفق نبودهاند. گروهی از مدیران نیز در پی مدیریت سایه رفتهاند و در پی اعمال نفوذ برای انتخاب جانشینی همسو با خود هستند تا بتوانند همچنان امورشان را در مجموعهای که اکنون مدیریتش را در اختیار دارند، پیش ببرند. مشخص نیست در این زمینه چه میزان شاهد تأثیرگذاری مدیران بازنشسته ی در حال ترک خدمت بر انتخاب مدیران جدید باشیم، ولی دور از انتظار نیست که برخی جانشینان با لابیِ سلفشان منصوب شوند!
در کنار این اتفاقات، یک تحرک دیگر نیز رخ داد و انتصابهای شتابزده در هفتههای واپسین مدیریت این اشخاص بازنشسته است. این بازنشستهها که عملاً باید استعفا داده و ترک مسئولیت کنند، در رفتاری که نمیتواند چندان اخلاقی باشد، اشخاصی را منصوب میکنند که چه بسا گزینههای مدیر بعدی نباشند و در واقع مدیرانی به رئیس بعدی تحمیل میشوند. انتظار میرود مدیران ارشد نهادهای مختلف در این زمینه دست کم دستورهای شفاهی بدهند و مانع از انتصاب جدید مدیران بازنشسته در دوران جابجایی و پایان خدمتشان شوند.
در همین ارتباط، امروز شاهد اتفاق قابل تأملی بودیم و بار دیگر ابراهیم داروغه زاده، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی به عنوان دبیر جشنواره فجر منصوب شد و اگر در هفتههای آینده، رئیس جدید سازمان سینمایی انتخاب شود، یا باید بپذیرد که یک پزشک عمومی در این دوره نیز همچون دوره پیشین، دبیر جشنواره فجر باشد و نگران جشنواره فجر باشد و یا هزینه تغییر جشنواره فجر را بدهد. این در حالی است که اخلاق حکم میکرد، حیدریان در این زمینه انتصابی انجام نمیداد و اجازه میداد، مدیری که در چند هفته آینده اداره سینما را در اختیار میگیرد، دبیر جشنواره را منصوب کند.
جشنواره فیلم فجر در دوره سی و ششم نیز با وجود همه تمهیدات اندیشیده شده برای برگزاری بیحاشیه، مفتضحانه به پایان رسید و با وجود آنکه تقریباً نیمی از فیلمهای جشنواره، سهمی از جوایز را از آن خود کرده بودند ـ چه آنهایی که سیمرغها را برده بودند در دوره پیشین و چه آنهایی که جوایز را به دست نیاورده بودند ـ با ناراحتی مراسم را ترک کردند و برخی پس از دریافت جوایز ـ مستقیم یا غیرمستقیم ـ به جشنواره داوران و حواشی آن تاختند و این حواشی هفتهها تداوم داشت و بدین ترتیب، سال نو سینمای ایران با تلخکامی اهالی سینما آغاز شد.
در فاصله سه ماه تا آغاز سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، «تابناک» در مطلبی درباره تبعات تصمیمات عجیب سینمایی درباره جشنواره هشدار داد و پیش بینی شد: «نباید از سینمایی که پس از گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب، یک چهره دارای تحصیلات دانشگاهی در سینما بر صدر آن تکیه نکرده، بیش از این انتظار داشت. در جشنواره فیلم فجر امسال، تبعات انتصاب یک پزشک عمومی، ابراهیم داروغه زاده دبیر جشنواره فیلم فجر... به خوبی قابل لمس خواهد بود.» اما متأسفانه این هشدارها نادیده انگاشته شد و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز برای بازنگری در ترکیب مدیران سینمای کشور ورود نکرد.
اکنون که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به حکم قانون مجبور است ترکیب بازنشسته مدیران سینمایی از جمله رئیس سازمان سینمایی را تغییر دهد، چرا باید مدیری که کارنامه موفقی نداشته و اساساً تخصص سینمایی ندارد، دبیر جشنواره فجر شود؟ سینمای ایران، سینماگران توانمند فراوانی دارد که میتوانند جشنواره فیلم فجر را اداره کنند؛ اما کار پس از چهار دهه به یک پزشک عمومی سپرده میشود؟!
آیا تحمیل چنین تصمیم اشتباهی به مدیر بعدی سینمای ایران پذیرفته است؟
حال که بزرگترین رویداد فرهنگی کشور، بار دیگر قربانی انتصاب چهرههای غیرمتخصص شده و سینمای ایران از هماکنون به استقبال حواشی سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر میرود، باید امیدوار بود که این روند پرهزینه در سایر دستگاه تکرار نشود. انتظار میرود، روندی که این روزها در سینمای ایران در حال پیگیری است، در سایر دستگاهها تکرار نشود و مدیران بازنشسته در واپسین روزهای حضور در مسئولیتشان، وصیتنامه کاریشان انتصاب مدیرانی نباشد که جانشینشان مجبور به تحمل یا برکناری این گروه باشد.