تشت رسوايي اكثر اين شبكههاي فارسيزبان ماهوارهاي از بام افتاده. حتي بچهمدرسهايها هم فهميدهاند كه بيطرفي و حرفهايگري در اين شبكهها شوخي است. ديروز چندتا از بچههاي خوش ذوق تنظيم خبر مربوط به پيروزي ايران را در لاهه، در بيبيسي فارسي مقايسه كرده بودند با بيبيسي جهاني. انگار يكي از خبرها را پمپئو تنظيم كرده بود، ديگري را ظريف. بعد از اين قصه خزر و قضيه نفت و ماجراي دلار بعيد است كسي هنوز بر اين اعتقاد باشد كه اين شبكههاي خبري بيطرفند و جز حقيقت به چيز ديگري سرسپرده نيستند.
حقيقت؟ خيلي از اينها كه امروز در اين تلويزيونها خبر ميخوانند و تحليل سياسي ميكنند چند سال پيش در روزنامهها و خبرگزاريهاي داخلي كار ميكردند، الحق والنصاف بچههاي بدي هم نبودند. اما دست روزگار آنها را به سختترين آزمون ملي كشاند. خدا عاقبت همه ما را ختم به خير كند. به خودم و به شما يادآوري ميكنم كه همه ما در معرض امتحانيم و به پول و سياست و تمناهاي شخصي سنجيده ميشويم. حتي بعضي از اينها كه در ايران اينترنشنال كار ميكنند سابقه چپ دارند و از قبل از انقلاب طرفدار خلق بودهاند و براي مبارزه با سرمايهداري هزينه دادهاند. اما بازي دهر آنها را حقوق بگير سعوديها كرده و به خدمت نظام سلطه درآورده. در دلار امريكا و ريال سعودي و پوند انگليسي جذبه سفت و سختي وجود دارد كه همهكس نميتواند از آن بگريزد. به قول سعدي «مصاف پلنگان نيايد ز مور». احتمالا هيچكدام از دستاندركاران اين شبكه يا شبكههاي ديگر نميپذيرند كه به خدمت سعودي و امريكا و اسراييل درآمدهاند و كماكان داعيه «خبرنگار مستقل بودن» دارند و بر اين باورند كه به وظيفه حرفهاي/ رسانهاي خود عمل ميكنند. اما آيا دستمزد گرفتن از ملك سلمان و پسرش وظيفه حرفهاي است و منافاتي با مستقل بودن و حرفهاي بودن ندارد؟ سعوديها پول هنگفتي دادهاند و بيشتر سهام اينديپندنت را خريدهاند. شنيدم كه خيلي از ژورناليستهاي انگليسي به همين دليل از اينديپندنت بيرون آمدهاند و چنين ننگي را به جان نخريدهاند.
آخر عربستان سعودي، براي رضاي خدا و گردش آزاد اطلاعات كه نميرود رسانه بريتانيايي بخرد. بالاخره روزنامهنگار مستقل چارهاي ندارد جز اينكه تاوان مستقل بودنش را بپردازد. اگر ديديد در گروهي قرار گرفتهايد كه بايد بكن نكنهاي نظام سلطه را گردن نهيد بدانيد كه تنها سهمتان از استقلال همان تعبير بيمصداقي است كه در پروفايلهايتان به اسمتان ضميمه كردهايد. بريتانياييها از اينديپندنت آمدهاند بيرون بعد آن همكاران سابق ما فوجفوج دارند به خدمت امبيسيفارسي درميآيند. برايتان عجيب نيست؟ يك حساب دو دو تا چهارتاي ساده است اما آدميزاد معمولا خودش را توجيه ميكند و قسم خوردن به سر ملكه بريتانيا را يا به خدمت بنسلمان درآمدن را و زير بليت ترامپ رفتن را به اسم مبارزه سياسي و مخالفت با ايدئولوژي جمهوري اسلامي لاپوشاني ميكند. ايدئولوژي؟ مبارزه؟ برفرض هم كه چهارتا بيخبر از همه جا باور كردند، شما خودتان كه ميدانيد انگيزهها و انگيختههاي رسانهايتان چه پيوند تنگاتنگي باهم دارند. پسران يعقوب وقتي به اين نتيجه رسيدند كه يوسف را به چاه بيندازند، نفس اماره به دادشان رسيد و اين كار را در نظرشان نيكو جلوه داد. من و شما هم كمابيش كارهايي ميكنيم كه توجيهش را نفس اماره گردن ميگيرد و با كلماتي متظاهرانه ما را در عين ناحقي، بر حق مينشاند. سر وجدان را راحت ميشود كلاه گذاشت اما كافي است بتوانيم دقايقي خودمان را از بيرون ببينيم و جايگاه و پايگاه خود را در مناسبات قدرت و سياست دنيا بفهميم. آن وقت است كه بايد دعا كنيم زمين دهان باز كند و ما را ببلعد و روسياهيمان را بپوشاند. بارها در اين منتهااليه روزنامه نوشتهام كه جنگ رسانهاي تمامعيار راهافتاده. عربستان و اسراييل و امريكا با تمام وجود به ميدان آمدهاند و بيست و چهارساعته دارند روي ذهن وضمير ما كار ميكنند.
جنگ كه شاخ و دم ندارد. آنها از كانالهاي تلگرامي را مشغول خريدند تا شبكههاي بزرگ را. بعضيها هم نزده ميرقصند و بيپول و خواهش در خدمت نظام سلطهاند. خسرالدنيا و الآخره همينها هستند كه بيجيره و مواجب دروغهاي مايوسكننده را به نفع امريكا و متحدانش كپيپيست ميكنند. اين كپي پيستها را فكر نكنيد تاثيري كمتر از منو تو و ايران اينترنشنال و امبيسي دارند. دروغي كه باعث قدرتمند شدن و فراگير شدن ايده امپرياليسم شود، حتي از كار رسانهاي منسجم خطرناكتر و بدتر است. لااقل در آنها انگيزه مالي نهفته است، در اينجا ناداني و فريب و سادهلوحي. نگذاريد اين گوشيهاي موبايل و اين تلويزيونهاي وابسته شما را به هرجا كه ميخواهند ببرند و شما را به پيادهنظام مفت و مجاني جنگ رسانهاي تبديل كنند. به زودي با شما از مسووليت كپيپيست خواهم گفت و خطر بيمبالاتي در سند و ريسيو دروغها و شوخيهاي سياه و حرفهاي نااميد كننده را به خودم و شما گوشزد خواهم كرد.
* سردبیر روزنامه اعتماد
این مطلب نخستین بار در روزنامه اعتماد منتشر شده است.