راننده شیطان صفت که متهم است در پوشش مسافربر با تهدید شوکر به دو تازه عروس تعرض کردهاست روز گذشته پای میز محاکمه ایستاد. یکی از شاکیان دختری در حال فراهم کردن مقدمات جشن عروسیاش بود که با طلاق از سوی شوهرش مواجه شد و دومین شاکی هم با کابوسهای شبانه راهی خانه بخت شده است.
به گزارش جوان، رسیدگی به پرونده از آذرسال۹۶ با شکایت دختر ۲۸ساله به نام سپیده به جریان افتاد. شاکی گفت: «در یک عکاسی کار میکردم و در پارک وی منتظر ماشین بودم تا به خانه برگردم. خودروی تیبا ایستاد و سوار شدم، اما بعد از دقایقی در حاشیه خیابان خلوتی ایستاد و با تهدید گاز اشک آور و شوکر....»
بعد از طرح شکایت تلاشها در جریان بود که شکایت مشابهی مطرح شد. کارآگاهان پلیسآگاهی تهران در جریان تحقیقات بعدی راننده شیطانصفت را که مردی۳۰ساله به نام ایرج بود شناسایی شد و بازداشت کردند.
او بعد از مواجهه با شاکیان به جرمش اعتراف کرد. با کامل شدن تحقیقات پرونده به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در اولین جلسه رسیدگی که صبح دیروز به ریاست قاضی عبداللهی و مستشار واعظی تشکیل شد یکی از شاکیان در جایگاه ایستاد و در حالیکه به شدت گریه میکرد، گفت: «یکسالی از تاریخ عقدم میگذشت و در حال تدارکات برای گرفتن جشن عروسی بودیم. بعد از این حادثه حال و روز خوبی نداشتم و عصبی شده بودم به همین دلیل نتوانستم مسئله را از نامزدم مخفی کنم. شوهرم نظامی بود به همین خاطر مرا راهنمایی کرد و به اداره آگاهی رفتیم. او همراهم بود، اما یک روز گفت: میدانم مقصر نیستی ولی نمیتوانم با این اتفاق کنار بیایم. بهتر است از هم جدا شویم.»
شاکی در حالیکه به شدت گریه میکرد ادامه داد: «نامزدیام به هم خورد و از دست دادن شوهری که به او علاقه داشتم زندگیام را تباه کرد. حالا در این یکسال هر ماه یکبار پیش روانشناس میروم، اما همچنان دچار مشکلات روحی هستم. از متهم شکایت دارم و به خاطر زندگی سیاهی که برایم ساخته درخواست اشد مجازات دارم.»
دیگر شاکی نیز دختر ۲۹ساله به نام نگار بود که بعد از ایستادن در جایگاه در طرح شکایتش گفت: «روز حادثه از محل کار به دانشگاه میرفتم که سوار خودروی متهم شدم. در طی مسیر متوجه شدم او قصد دارد مسیرش را تغییر دهد که اعتراض کردم، اما او بدون توجه به مسیرش ادامه داد و بعد از ایستادن در مکانی خلوت....»
متهم در ادامه گفت: «من هم عقد کرده بودم و خانوادهام در شهرستان بودند. از آنجائیکه کارم و دانشگاهم در تهران بود در خانه مادر شوهرم زندگی میکردم. وقتی این حادثه پیش آمد روحیهام را باختم و مجبور شدم آنرا را برای خانواده همسرم تعریف کنم. از آن روز مدام کنایه و طعنههای خانواده همسرم شروع شد تا اینکه فهمیدم آنها شوهرم را وادار میکنند تا مرا طلاق دهد ولی شوهرم به من علاقهمند بود و حرف مرا قبول داشت. این شد که با هم خانهای مستقل اجاره کردیم و تنها و بدون حمایت خانوادهاش زندگی میکنیم. برای متهم درخواست اشد مجازات دارم.»
در ادامه متهم به اتهام آدمربایی و رابطه نامشروع در جایگاه ایستاد و گفت: «آدمربایی را قبول ندارم و شاکیان دروغ میگویند من گاز اشکآور نداشتم.»
متهم در آخرین دفاعش در حالیکه به شدت گریه میکرد گفت: «به خاطر وضعیت همسرم تحت فشار بودم و از طرفی به خاطر مصرف مواد در حال طبیعی نبودم. حالا از آنها درخواست گذشت دارم و میخواهم به خاطر دو فرزندم مرا ببخشند.»
در پایان هیئت قضایی بعد از شور با توجه به تناقضگوییهای متهم با تشدید وثیقه به مبلغ یکمیلیارد تومان دستور بازداشت متهم را صادر کرد.