تنها 37 روز تا آخرین مهلت نامه ابلاغ رئیسجمهور مبنی بر اجرای قانون جدید منع به کارگیری بازنشستگان در دستگاه ها و نهادهای مختلف مانده است و وزارت ورزش و جوانان در مواضع قطعی خود نشان داده که قصد ایجاد استثنا برای هیچ یک از مدیران زیرمجموعه اش را ندارد و به هر قیمتی، خواهان جدایی مدیران بازنشسته از چرخه مدیریت ورزش کشور است تا فضا برای حضور جوانترها باز شود.
به گزارش «تابناک ورزشی»؛ در میان چندده مدیر سرشناس بازنشسته شاغل در حوزه ورزش، قطعا داستان مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال با مابقی همتایانش در فدراسیون های ورزشی متفاوت است و در صورت مقاومت این رئیس اصفهانی مقابل ابلاغیه وزارت ورزش، شاهد یک تقابل تمام عیار بین این نهاد با دولت خواهیم بود.
در این میان، حتی مقاومت احمد ضیایی، رئیس فدراسیون والیبال و تلاش احتمالی او برای سرپیچی از اجرای دستور صریح رئیس جمهور نیز به هیچ عنوان قابل مقایسه با ماجرای فدراسیون فوتبال نخواهد بود، چون F I V B (فدراسیون جهانی والیبال) نه قدرت سیاسی فیفا را دارد و نه در کانون توجه رسانه های داخلی و بین المللی است.
در این حال بعید است، دولتی که به جدایی چندده استاندار و معاون وزیر و رئیس سازمان تن داده و با چند صد درخواست و نامه از سوی مدیران رده بالا برای ابقا با توجیهات مختلف مواجه شده، حالا زیر بار مخالفت و مقاومت یک رئیس فدراسیون ورزشی و اعضای بازنشسته هیأت رئیسه اش برود؛ هرچند وزن ریاست این فدراسیون را در محاورات روزمره تا سطح یک وزیر کابینه ارتقا داده باشند.
همه تقابل های رؤسای فوتبال با دولتی ها
مهدی تاج در نخستین واکنش هایش به تصویب اولیه این قانون در مجلس شورای اسلامی، به صراحت گفته بود که از قانون تبعیت می کند و حاضر است صندلی اش را ترک کند؛ اما بعد از آن، خبرهای منتشره درباره تلاش او برای افزایش درصد جانبازی به بالای 50درصد و استفاده از معافیت این دسته از افراد طبق قانون ـ که منجر به واکنش هایی جالب از سوی بنیاد شهید شد ـ نشان می دهد وی تمایلی ندارد که پیش از پایان دوره چهارساله ریاستش که با آرای مجمع انتخاباتی فوتبال حاصل شد، به آسانی کنار برود.
جامعه فوتبال ایران هنوز ماجرای تعلیق فوتبال ایران بعد از عزل دستوری دکتر محمددادکان را که احمدی نژاد تقصیر آن را گردن علی آبادی انداخت و علی آبادی را به احمدی نژاد نسبت داد، فراموش نکرده است. همین کافی است تا مطمئن شویم دیگر آن نوع برکناری سلیقه ای رئیس فدراسیون با حکم رئیس دولت را شاهد نخواهیم بود.
جامعه فوتبال ایران کمتر از یک دهه بعد، مقاومت شدید علی کفاشیان برای رهاکردن میز ریاست فوتبال ایران را هم از یاد نبرده است؛ نبردی علنی که علیه سه وزیر ورزش ادامه پیدا کرد و حتی یک بار در نمایشی دیدنی مقابل چشم نماینده فیفا و رسانه ها در مجمع، با فریب عباسی وزیر وقت ورزش همراه شد؛ اما چهارسال بعد سرانجام در آخرین شب ثبت نام انتخاباتی که قرار بود برای سومین بار رأی به ریاست وی بدهد، به شکل عجیبی ناپدید شد و به این ترتیب مدیری که در به کارگیری هوش و ذکاوت جهت حفظ منافع شخصی سرآمد مدیران ورزش ایران طی چهاردهه اخیر بود، به نایب رئیسی بسنده کرد تا به مرور از چرخه تصمیم سازی برای فوتبال ایران خارج شود.
کفاشیان از جهات بسیاری با مهدی تاج تفاوت های اساسی دارد؛ رئیس خندان در دوره طولانی مسئولیتش، روابط مستحکمی با سران ای اف سی و رئیس متقلب و مجرم وقت فیفا سپ بلاتر ایجاد کرده بود و در واقع اغلب فوتبالی ها او را عضوی از « گروه مدیران معتمد بلاتر » می دیدند که با برخورد گازانبری پلیس و نهادهای امنیتی با پرونده ای مملو از فساد گسترده از ساختمان زوریخ اخراج شد؛ اما تاج چنین روابط خاصی با رئیس امروز فیفا ایجاد نکرده و به رغم انتصاب به عنوان عضو کمیته مسابقات فیفا، روابطی عادی و ضابطه مند با اینفانتینو دارد.
کفاشیان یکی از نزدیکترین مدیران به شیخ سلمان شناخته می شد و دایره نفوذش هر روز در کنفدراسیون فوتبال آسیا در حال گسترش بود اما از این برش و نفوذ، تقریبا هیچ عایدی قابل ذکری نصیب فوتبال کشور نشد و بیشتر در استحکام صندلی کفاشیان کاربرد داشت. تاج اما اینجا هم فاقد چنان روابط پیچیده و عمیق و بعضا عاطفی با رئیس AFC است و آن شبکه قدرتمند ارتباطی با شیخ بحرینی را برای اعمال فشار به ساختار ورزش ایران درجهت حفظ صندلی خودش ندارد.
تاج؛ تمکین کننده ای که ظرفیت مقابله دارد!
ملاقات چندی پیش مهدی تاج با رئیس فدراسیون جهانی فوتبال در مقر فیفا، منتقدانش را به این برداشت رساند که آقای رئیس با وجود اصرار دولت به پایان خدمت بازنشستگان، در تلاش است بتواند با کمک گرفتن از حمایتهای فرامنطقهای در فدراسیون فوتبال ابقا شود. از آنجا که در اطلاعات مخابره شده از این دیدار توسط فدراسیون چنین چیزی دیده نشد، حالا می توان از تلاش طیف نزدیک به تاج فهمید که وی زمزمه های جدی دولتی نبودن مجموعه متبوعش را آغاز کرده و محترمانه این پالس ها را برای وزارت ورزش می فرستد که برای فوتبال استثنا قائل شود. این پیام ها هنوز به مرحله تهدید به تعلیق فدراسیون توسط فدراسیون جهانی نرسده است اما چنانچه در هفته های پیش روی، مصاحبه هایی درباره جدیت فیفا در برخورد با دخالت های دولتی در فوتبال خواندید، بدانید که مهدی تاج هم وارد کانال مقاومت در جهت ادامه عمر مدیریتی خود شده و با تمسک به حربه «تعلیق» می خواهد از زیر بار اجرای قانون همگانی شانه خالی کند. در آن صورت مشخص نیست آیا استفاده از چنین روشی تا چه اندازه کارایی مدنظر او و تیمش را خواهد داشت؟
جالب اینکه خود تاج هم دوسال پیش در جریان نامه سازمان بازرسی کل کشور چندده تن از مدیران پابه سن گذاشته فعال در فدراسیون و سازمان لیگ را با استناد به قانون کشوری به خانه هایشان فرستاد و اقدام دیگری غیر از گردن نهادن به قانون جدید، نوعی تناقض در تصمیمات محسوب می شود.
تا این لحظه فدراسیون فوتبال خود را تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده که در مقابل هر قانونی که شاملش بشود، تمکین میکند، ولی این تمکین یک «اما»ی بزرگ دارد: اینکه فدراسیون با استناد به ماده یک اساسنامه خود ـ که البته آن هم به تایید رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران نرسیده است ـ این فدراسیون را یک نهاد غیر دولتی قلمداد کرده که هیچ قید دیگری اعم از عمومی و ... هم ندارد. همین یک «اما» کافی است تا دریابید چه جبهه ای مقابل اجرای این قانون صریح شکل گرفته است.
افکار عمومی و پرسش مهم از دولت و مجلس؛ چرا فوتبال مستثناست؟
پرسش افکارعمومی بی طرف که منتظر اجرای کامل و بدون کم و کاست این قانون در اوج بیکاری قشر جوان تحصیلکرده در مملکت است، اینجاست که اگر در سایر حوزه ها هم هر نهاد داخلی برای خود سندیکا، فدراسیون و یا تشکل و انجمن مستقلی مستقر کرده و با تصویب یک اساسنامه داخلی، به رغم استفاده از بودجه عمومی و دریافت کمک از دولت و بیت المال، خواستار استقلال و استثنا از قوانین ملی شود، تکلیف چیست و دیگر چه نیازی به قانونگذاری است؟ این که فوتبال برای خود قدرتی ماورای معادلات داخلی قایل شود و در یک چرخه همیشگی، تنها از مجمعی دستور بگیرد که اکثریت آن اعضایش قابل چینش باشند، پس چگونه می توان از شکل گیری یک مافیای طولانی مدت و چنددهه ای در آن جلوگیری کرد؟ از سوی دیگر، تقریبا همه کارشناسان به آفات غیرقابل کتمان دخالت دولت در جزییات فوتبال آگاهند. سلطانی فر، وزیر ورزش درصورت موافقت با ابقای تاج، غیر از پاسخگویی به نمایندگان مجلس با این پرسش اساسی لایه های جامعه هم روبرو خواهد بود.
جالب اینکه رئیس کمیته ملی المپیک نیز در دیدار اخیرش با شیخ احمد رئیس کویتی شورای المپیک آسیا ـ که نفوذ قابل توجهی در فوتبال قاره نیز داشته است ـ خط فکری دولت را دنبال کرده و این مقام را در جریان اجرای این قانون جدید و فراگیر در ایران قرار داده است و تلویحا از او خواسته تا مدیران کنفدراسیون آسیا و فدراسیون جهانی را در جریان این فرآیند ملی قرار دهد.
در همین راستا، جعفرزاده، عضو فراکسیون ورزش مجلس هم به صراحت اعلام کرده بود که تاج به قانون مجلس احترام گذاشته و قطعا از ریاست فوتبال کنار خواهد رفت. او در مواجهه با احتمال به کارگیری قدرت فیفا برای ابقای برخی روسای فدراسیون ها هم گفته است: «رؤسای فدراسیون های جهانی عاقل تر از آن هستند که مقابل قوانین مصوبه پارلمان کشورها ایستادگی کنند.»
استعفای تاج؛ چگونه و با کدام استدلال فیفاپسند؟
در مورد سناریوهای رفتن تاج هم بحث های زیادی مطرح است. اگر رئیس اصفهانی ، زیر نامه ای را امضا کند که دلیل کناره گیری اش را ابلاغ دولت توضیح داده باشد، به احتمال زیاد با ورود فیفا مواجه خواهیم بود. تاج البته می تواند استعفای خود را به دلایلی شخصی مثلا ناراحتی های قلبی که در او سابقه داشته است و حداقل در دو برهه که ما می دانیم او را در بیمارستان بستری کرده، اشاره کند. نارسایی های قلبی که آخرین بار همین چندماه پیش، در آستانه جام جهانی در جریان اردوی ترکیه رخ داد و باعث شد تاج برای تماشای بازیهای تیم ملی به روسیه سفر نکند و حتی پای تلویزیون نیز با احتیاط و تدابیر پزشکی بیننده بازیها باشد.
در نقشه راه دوم می توان با درخواست اکثریت اعضای مجمع فدراسیون، خواستار برگزاری مجمع فوق العاده و تعیین جانشین برای رئیس بازنشسته این فدراسیون شد. در آن صورت هیچ مشکلی گریبان فوتبال ایران را نخواهد گرفت و همین روش می تواند میزان پایبندی و تمکین فدراسیون از قوانین ملی را به بوته آزمایش بگذارد.
آبان؛ ماه سرنوشت برای مهدی تاج و سلطانی فر
با توجه به شناختی که از شخصیت مسعود سلطانی فر و مهدی تاج داریم، در فرصت کوتاه باقیمانده تا اجرای این قانون ملی که می تواند چند ده هزار فارغ التحصیل جوان ایرانی دانشگاه ها را از خانه نشینی بحران ساز جدا و به جاده امید به زندگی گسیل دارد، شاهد صف آرایی طیف مدیران دوطرف خواهیم بود که در واقع حامل پیام طرفین در رسانه های جمعی هستند و بعید است تقابل از نوع آنچه درمورد علی آبادی - دادکان و عباسی-کفاشیان رخ داد، بروز کند. در واقع تاج از جنسی نیست که برای حفظ صندلی اش، کلیت فوتبال کشور را دچار مشکل کند چرا که خوب می داند بدون کمک دولت اداره فوتبال در شرایط اقتصادی فعلی تقریبا محال است و حتی اگر در این تلاش موفق به تعلیق فوتبال شود، چیزی عایدش نخواهد شد.
بنابراین از میان سه سناریوی پیش روی؛ یعنی ابقای تاج با موافقت دولت و مجلس، مقاومت تاج تا مرز تعلیق فوتبال ایران و یا تمکین بدون قیدوشرط این سردار سابق سپاه از قانون ، به نظر می رسد شاهد یکی از دو مورد اول یا سوم خواهیم بود. در این میان موافقت با افزایش درصد جانبازی تاج یا پذیرش غیردولتی بودن فدراسیون فوتبال، محتمل تر است تا نظر مساعد سازمان امور استخدامی کشور هم تامین شود هرچند قرار نیست این بند برای سایر بازنشسته های فوتبال هم پیاده شود! در غیراین صورت، بزرگترین حسرت تاج این خواهد بود که جام قهرمانی احتمالی ایران پس از چهاردهه در تورنمنت ملت های آسیا را با دستان خودش در بهترین نقطه ویترین افتخارات اتاق ریاست قرار نمی دهد.
نویسنده: مجید کوهستانی