سال 89 از مرکز پلیس 110 به ما اعلام شد که مردی به نام «مهردل» در خانهاش به ضرب گلوله به قتل رسیده است که در ادامه همراه با اکیپی از تشخیص هویت برای بررسی ماجرا به محل جنایت رفتیم.
به گزارش قانون، در بررسی محل جنایت متوجه شدیم مقتول در سالن پذیرایی به پشت افتاده است و جای چند گلوله در بدن وی کاملا مشخص بود. گلولهها به شکم و شانه راست او برخورد کرده بود و تجسسها حاکی از این بود كه هفت گلوله کلاشینکف شلیک شده است.
همسر قربانی به نام «بلقیس» که بچهاش را در آغوش گرفته بود همچنان در شوک این جنایت قرار داشت و در حالی که گریه میکرد ماجرای این جنایت هولناک را اینگونه برایمان توضيح داد که داخل آشپزخانه در حال آشپزی بوده و پسر کوچکش هم خواب بوده و شوهرش نیز در اتاق کناری در حال تلاوت قرآن بوده که یکدفعه صدای رگبار گلوله را شنیده است.
وی مدعی بود که مرد مسلحی را دیده که از اتاقی که شوهرش آنجا بوده به بیرون فرار کرده است در حالی که سر و صورتش را با پارچهای پوشانده بوده تا شناسایی نشود. تحقیقات پیرامون علت و انگیزه قتل مهردل از خانواده او و نزدیکانش به عمل آمد. آنها ادعا کردند که پسرشان با کسی خصومت و دشمنی نداشته است و نمیدانند چرا فرزندشان به قتل رسیدهاست! در حالی که خانواده مهردل قصد داشتند ما را از مسیر اصلی پرونده منحرف کنند شواهد نشان میداد قربانی از افراد سابقهدار است و خواهرزادهاش به نام بهنام توسط متهمی به نام «یاسر» چندی پیش بهخاطر اختلاف بر سر یک خودرو با شلیک 23 گلوله به قتل رسیده است.
بررسی این پرونده نشان داد یاسر تحت تعقیب قضایی و پلیسی قرار گرفته است تا اینکه مشخص شده وی نیر توسط افراد ناشناسی در منطقه بشاگرد به قتل رسیده. در ادامه یعنی سال گذشته خانواده یاسر نیز از مهردل به دلیل شرکت در این جنایت شکایت کرده بودند و حکم جلب و دستگیری وی از دادسرای میناب صادر شده اما بهرغم اینکه ماموران چندین بار برای بازداشت مهردل اقدام کرده بودند ولی موفق به دستگیری او نشدهاند تا اینکه وی به طرز مرموزی به قتل رسیده است.
چند روز بعد از قتل مهردل، خانواده او از خانواده یاسر از جمله پدرش و دو پسرش به نامهای فرامرز و فریبرز شکایت میکنند و مدعی شدند که خانواده یاسر، مهردل را به قتل رساندهاند. از آن طرف در همان زمان خانواده یاسر از روستای توکهور خارج و به شکل عجیبی ناپدید میشوند. کارآگاهان هم برای دستگیري آنها وارد عمل میشوند ولی حتی با اطلاعاتی که منابع محلی در اختیارشان قرار میدهند موفق به یافتن سرنخی در این باره نمیشوند.
با گذشت 10 روز از این ماجرا خانواده مهردل در ادعای جدید عنوان کردند مردی به نام «اسلام» از سوی خانواده یاسر اجیر شده بوده تا پسرشان را به قتل برساند. برای دستگیری تنها مظنون پرونده دوباره دست به کار شدیم ولی باز هم هیچ موفقیتی بهدست نیامد و این مرد که سابقه شرارت در پروندهاش داشت، پیدا نشد.
همه تلاشهایمان به در بسته خورده بود و ناامید شده بودیم تا اینکه خبر آمد اسلام در خانهای روستایی پنهان شده است. نیمههای شب برای دستگیری او وارد عمل و موفق شدیم او را بازداشت کنیم. او در تحقیقات منکر هرگونه اطلاع یا دخالتی در قتل مهردل شد. وی مدعی شد در این ماجرا هیچ نقشی نداشته و ندارد.
با توجه به اظهارات ضد و نقیض او درباره این جنایت پس از چند روز بازجویی فنی از اسلام، وی به ناچار لب به حقیقت گشود و گفت شب قتل همراه با فریبرز با ماشین پژو 405 از روستای راشک بهسوی خانه مهردل حرکت کردهاند. آنها همراهشان دو اسلحه کلاشینکف داشتهاند. اسلام راننده بوده و پس از اینکه به مقابل خانه مهردل میرسند ابتدا چند دقیقهای صبر میکنند، سپس صورتشان را برای اینکه شناسایی نشوند با پارچهای میپوشانند و وقتی موقعیت را مناسب میبینند از ماشین پیاده میشوند و به داخل خانه قربانی میروند.
فریبرز با دیدن مهردل در اتاق بهسوی او شلیک میکند و اسلام هم چند شلیک میکند و پس از اطمینان از کشته شدن هدفشان به بیرون میدوند و پس از سوار شدن به سوی روستای راشک برمیگردند. اسلام در ادامه بازجویی مدعی شد خبری از فرامرز و فریبرز ندارد و چند روز بعد از ماجرا دیگر هیچ اطلاعی از مخفیگاهشان ندارد.
با سرنخی که اسلام در اختیارمان گذاشت همراه با چندین تیم دیگر مجهز به تجهیزات کامل برای دستگیری وارد عمل شدیم. به دلیل اینکه میدانستیم خانوادهای که قصد بازداشتشان را داریم بسیار خطرناک و مسلح هستند برنامهریزی دقیقی کردیم با کمترین اشتباه.
به چند روستایی که احتمال میدادیم خانواده یاسر در آنجا پنهان شدهاند، رفتیم ولی شواهد نشان میداد آنها از این منطقه گریختهاند و هیچ ردی از خود برجای نگذاشتهاند. در ادامه باتوجه به اعتراف اسلام در دست داشتن در این جنایت، پرونده پس از بازسازی صحنه قتل و تکمیل در اختیار بازپرس پرونده قرار گرفت و تلاش برای بازداشت فریبرز با گذشت چند سال از این حادثه همچنان در دستور کار کارآگاهان قرار دارد.
در این پرونده سه جوان به دلیل یک اختلاف قدیمی و البته کوچک کشته میشوند و این اتفاقات باعث فراری شدن چند خانواده میشود چرا که احتمال وقوع قتلهای دیگری هم میرفت.