رئیس سازمان پدافند غیرعامل اظهار داشت: آقای ظریف به من می گفت وقتی در مذاکرات هستهای میخواستم با رئیس جمهور صحبت کنم، همه شنود میکردند و نفر دهم، یازدهم به رئیس جمهور میرسید.
به گزارش فارس، سازمان پدافند غیرعامل را اگرچه بیشتر افکار عمومی با موضوعاتی نظیر ساخت پناهگاهها در زمان جنگ میشناسند اما این سازمان امروزه با توجه به گستردگی و تنوع تهدیدات علیه کشور در حوزه های مختلف مسئولیت دارد که از جمله آنها میتوان به حوزه سایبری، انرژی، محیط زیست، ایمن سازی مراکز حساس و راهبردی و... اشاره کرد.
سردار سرتیپ پاسدار غلامرضا جلالی ریاست سازمان پدافند غیرعامل کشور در گفتگویی تفصیلی به تشریح وظایف و مسئولیت های این سازمان و نیز بیان برخی نکات امنیتی در حوزه تقابل با تهدیدات پرداخته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* مردم ما به دلیل تجربه جنگ تحمیلی و بمباران شهرها، عموما با مفهومی به نام پدافند غیرعامل آشنایی مختصری دارند که بیشتر همان پناهگاههایی بود که در شهرها وجود داشت تا مردم در بمباران ها آسیب نبینند، ولی پدافند غیرعامل امروز معنا و شرح وظایف گسترده تری دارد.
برای شروع گفتگو بفرمایید که این سازمان از کی شروع به کار کرد و در مقطع فعلی چه وظایفی برای آن تعریف شده است؟
حوزه و چارچوب فعالیت ما در اساسنامه سازمان مشخص شده و تحول موضوعات در پدافند غیرعامل یک بازه زمانی دارد، هرچند در گذشته، پدافند غیرعامل در حوزه استحکامبخشی به زیربناها در برابر تهدیدات و حفظ کارکردهای زیربنایی در شرایط جنگ مورد استفاده قرار میگرفت.
در دنیا، معمولا حفاظت و اداره مردم در زمان جنگ برعهده سازمانهای پدافند غیرعامل است که در خیلی از کشورها هم اسمش را گذاشتهاند سازمان دفاع غیر نظامی و تحت همین عنوان، فدراسیون دفاع غیرنظامی نیز در سازمان ملل ایجاد شد.
تفاوت ما با آنها در این است که در این کشورها، تهدیدات طبیعی مثل سیل و زلزله و... هم شامل وظایف این سازمانها میشود اما در کشور ما -غلط یا درست- مجلس تصمیم گرفته که مقابله با تهدیدات طبیعی در حیطه کار سازمان مدیریت بحران وزارت کشور باشد و تهدیدات غیر طبیعی برعهده سازمان پدافند غیرعامل.
در دنیا معمولاً هر دو برعهده یک سازمان است البته برخی هم چند سازمان دارند. مثلاً آمریکاییها یک سازمان مدیریت بحران و یک سازمان امنیت سرزمینی و در حوزه سایبری هم یک فرمانده سایبری و یک بخش هم امنیت سایبری دارند.
بعد از جنگ تحمیلی، رهبر معظم انقلاب بیشترین دغدغه را برای تشکیل پدافند غیرعامل داشتند و مرتب از دولتها پیگیری میکردند و وقتی این مسئولیت به من واگذار شد، پروندهای به من دادند که مطالعه کنم و دیدم که دغدغه آقا این بود که وقتی جنگ تمام شد و خواستیم کشور را بسازیم، طوری نسازیم که دوباره در زمان جنگ به همان مشکلات قبل دچار شویم.
* این دغدغه چقدر توسط دولت ها جدی گرفته شد؟
متأسفانه هرچه ایشان تاکید کردند، کار بخوبی پیش نرفت چون دولتها با سرعت مشغول ساخت و ساز شدند و خیلی از ملاحظات پدافند غیرعامل را رعایت نکردند و در برخی اماکن نه تنها ملاحضات رعایت نشده بود، بلکه انبوهی از آسیبپذیریها را تولید کردند.
* مثلا در کجاها؟
به عنوان مثال در عسلویه، مراکز پرخطر و پرتراکم با ارزش بالا را کنار هم و کنار مرز ایجاد کردهاند که با هیچ معیار و مقیاس پدافندی قابل توجیه نیست.
بعد از مدتی مجمع تشخیص مصلحت نظام یکسری سیاست برای پدافند غیرعامل آماده کرد و در سال ۸۶ به جمعبندی رسید و سال ۸۹ توسط حضرت آقا ابلاغ شد که در آنجا یکسری مأموریتهای دیگر برای پدافند غیرعامل تعریف کردند.
در سال ۹۳ اساسنامه سازمان پدافند غیرعامل به تصویب رهبری رسید و مأموریتها در حوزههای مختلف تصریح و گستره کار پدافند مشخص شد که شامل موضوعاتی نظیرآمادهسازی، پیشگیری، مقام سازی و مستحکمسازی کشور و مردم در برابر تهدیدات ناشی از حوادث صنعتی و امنیتی و نظامی میشد. البته با توجه به تنوع تهدیدات، با تلفیق برخی حوزهها، شاخههای جدید نیز ایجاد میشود.
* در خصوص اماکنی مثل همان عسلویه که فرمودید، بالاخره چاره چیست؟ این اماکن را که نمیشود همینطور رها کرد، آیا راهکاری برای جبران اشتباهات گذشته وجود دارد؟
حتما راهکار دارد. کار نشد ندارد اما کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در ۲ حالت است.
یک وقت میخواهیم جایی را الان بسازیم. فرض کنید در منطقه پارس شمالی که عسلویه شماره ۲ میخواهد درست شود، یا عسلویه شماره ۳ که در چابهار قرار است باشد، از همین الان میتوانیم برویم و ملاحظاتمان را پیشبینی کنیم که فاصلهها رعایت شود و عمق داده شود و همه این کارها شدنی است.
اما مسئلهای به نام هزینه و فایده وجود دارد یعنی رقمی که خرج میکنیم چقدر برایمان فایده دارد. در این خصوص شاید جاهایی افزایش هزینه، کار را غیراقتصادی کند که باید کنترل و ملاحظه کرد.
اما در خصوص وضع فعلی و جایی مثل عسلویه هم راهکار هست، منتهی باید هزینه و فایده را سنجید. مثلا اینکه بخواهیم وضع موجود را خراب کنیم و دوباره بسازیم، طبیعتا هم زمانبر است و هم هزینه های زیادی دارد که دست ما را می بندد.
راه دیگر هم این است که خطرات و آسیبها را با فرمول هزینه و فایده کم کنیم که در حال انجام است.
مثلاً در یک جایی که کل گاز از یک لوله عبور میکند و بعد از یک پمپ گذر میکند، بیاییم یک لوله را به چهار لوله تقسیم و فاصلهها را زیاد کنیم که اگر یکی از آنها آتش گرفت دیگری مشکل نداشته باشد. به اینها کاهش ریسک و خطرات میگویند که در حال انجام است.
اما در هر صورت، اثربخشی این کار نسبت به اینکه از ابتدا مکانی درست ساخته شود، متفاوت است و باید از الان هرچه میسازیم با رعایت قوانین باشد تا آیندگان مشکلی نداشته باشند.
* حوزه کار سازمان پدافند غیرعامل ارتباط تنگاتنگی با دولت دارد و شما نمایندگانی هم در سازمانهای مختلف دارید. ب این تفاسیری هم که شما گفتید، اگر دولت پای کار نیاید، کار پیش نمیرود. با این حال، برخی مواقع گلایههایی میشنویم که دولت موضوع را جدی نمیگیرد، اصلا این موضوع پدافند غیرعامل چقدر برای دولتها جا افتاده و آن را جدی گرفتهاند؟
در همه جای دنیا ساختاری شبیه ساختار ما در داخل دولت هم وجود دارد مثل سازمان استاندارد و مدیریت بحران که در دولت و زیر نظر رئیس جمهور هستند اما در کشور ما چون بخش دفاع، ساختارش از بخش دولت جداست، موضوع پدافند غیرعامل هم جدا از دولت تشکیل و به ستادکل نیروهای مسلح واگذار شد.
به هرحال پدافند غیرعامل، بدنه و ساختار و تفکرش در بخش دفاع است اما حوزه و کارکردش در دولت است. لذا در اواخر دولت اصلاحات، یک آییننامه اجرایی تنظیم کردیم که با امضای دکتر عارف که معاون اول بود ابلاغ شد که سازوکار مشترک بین دولت و سازمان است و میگوید هر وزارتخانه و دستگاهی مؤظف است یکی از معاونینش را به عنوان رابط ما با هماهنگی معرفی کند و آنجا دبیرخانه و مدیرکل ایجاد شود و ما تعاملمان با آن دستگاه را از طریق این معاونت انجام دهیم. این کار انجام شده است.
در همه استانها، یک مدیرکل پدافند غیرعامل داریم و در همه دستگاهها هم یک مدیرکل داریم و یکی از معاونین هم معاون ما محسوب میشود و با آن تعامل میکنیم.
اما ساختارهایی که بین دولت و نیروهای مسلح وجود دارد معمولاً دچار ضعف در ارتباطات است. یعنی دولت کار خودش را جلو میبرد و نیروهای مسلح هم کار خود را دارند و دولتهای مختلف هم نگاهشان به نیروهای مسلح متفاوت است، برخی از خودشان میدانند و برخی خیر.
لذا شیب همکاری یک مقداری متفاوت است. ولی بالاخره این کار به صورت یک روال در حال انجام است و مانع جدی نداریم. هرچند با توجه به سوابق دکتر روحانی که در زمان جنگ فرمانده پدافند هوایی و غیرعامل بودند -و خودشان تعبیری دارند که میگویند اولین مسئول پدافند غیرعامل من بودم- و نیز اینکه رئیس کمیسیون دفاعی مجمع بودند و سیاستهای مجمع که در مورد پدافند غیرعامل تنظیم شده در جلساتی بود که خود ایشان تشکیل می داد، و در مجمع هم خودشان از آن دفاع میکردند، پس قاعدتا توجیهترین رئیس جمهور نسبت به پدافند غیرعامل هستند و ما از رئیس جمهوری که تا این اندازه توجیه است، انتظار همکاری بیشتری داریم.
* اخیراً هم میان شما و وزارت ارتباطات موضوعی تبدیل به بحثهای حاشیهای شد، این اختلافها چقدر جدی است؟
ما با همه وزارتخانهها ارتباط داریم و ممکن است در برخی موضوعات اختلافنظر باشد. مثلاً در حوزه محصولات تراریخته، ما با وزارت جهاد کشاورزی اختلاف داریم، ما میگوییم این موضوع ضرر دارد آنها میگویند ضرر ندارد.
اینها بحثهایی است که برای آن جلسه میگذاریم و صحبت میکنیم ولی بازتاب آنها در رسانهها بعضی اوقات به گونهای است که مخاطب برداشت میکند شاید دعوایی وجود داشته باشد، در صورتی که اینطور نیست.
اختلافنظر هست و طبیعی هم هست چون نگاه ما تهدیدمحور و نگاه آنها فرصتمحور است. لذا اختلافنظر داریم اما چالشی که قابل حل نباشد، نیست.
در خصوص وزارت ارتباطات هم الان هماهنگی خوبی داریم و اقدامات اولیه رزمایش مشترک را انجام میدهیم.
* اوایل امسال گزارشی منتشر شد که نشان می داد انتقال حسابهای بانکی یا اطلاعات جایگاه های سوخت از طریق ماهواره ای انجام می شود که شرکت عربست که مالکیت ۴۰درصد آن برای عربستان است، مالک اصلی آن است. این کار چقدر توجیهپذیر است که ما اطلاعاتمان را از طریق ماهواره عربست که اسم آن را ایرانست ۲۱ گذاشته ایم، منتقل کنیم؟
جدا از بحث ماهواره بومی، در وضعیت فعلی، اصولا ما باید ماهواره خودمان را داشته باشیم؛ یعنی دولت و بخش خصوصی و... باید یک ماهواره حتی خارجی را بخرد و تماماً کنترل و مالکیت آن در اختیار خودمان باشد. این را چند سال است پیگیری میکنیم.
از سال ۸۶ به آقای ضرغامی میگفتیم که در صداوسیما اتکا فقط به ماهواره نباشد چون یک روز ماهواره را قطع میکنند اما ایشان گفت نه امکان ندارد و مقررات بینالمللی به آنها اجازه نمیدهد. اما ما هیچ اطمینانی به دشمن نداشتیم و معتقدیم وقتی در شرایط خاص قرار بگیریم، قوانین بینالملل نادیده گرفته میشود.
به هر حال ایشان پذیرفت و با کمک وزارت ارتباطات آن موقع که دکتر سلیمانی وزیر آن بود، شبکه فیبر نوری کشور را به هم وصل کردیم و بعد سیگنال را از ماهواره وارد شبکه کردیم و بعد به ایستگاههای فرستنده بردیم و هر سال هم این مانور را برگزار میکنیم که اگر ماهواره قطع شد، از طریق فیبر ارتباط برقرار باشد.
الان ۹۰ درصد جغرافیای جمعیتی کشور را به صورت کامل، تحت پوشش سیگنالی از روی زمینی داریم تا اگر ماهواره قطع شود، ما ارتباط داشته باشیم.
اما به هر حال وابستگی ما به ماهواره یک واقعیت جدی است. در مواقعی هم آمریکاییها ماهوارههای ما را تحریم کردند و بخشی از ماهوارههای ما که در آمریکای شمالی کار میکرد قطع شد و فکر میکنم الان هم قطع است.
لذا حتماً باید یک ماهواره ملی داشته باشیم. حالا که نداریم، باید از متنوعسازی سبد اجاره استفاده کنیم یعنی با جاهای مختلف قرارداد ببندیم که یکی هم ممکن است عربست باشد. به هر حال داخل کشور را خودمان پوشش میدهیم و امسال هم آبان ماه طی یک مانور، ماهواره را در صداوسیما قطع میکنیم و همه را بر فیبر منتقل میکنیم تا ببینیم ضعفی وجود دارد یا خیر.
خوبی تنوع سبد اجاره هم این است که اگر مثلاً اروپاییها با یک چشمک آمریکا ماهواره ما را قطع کردند، گزینههای دیگری مثل عربست داشته باشیم. اما راهحل اساسی این است که باید ماهواره ملی داشته باشیم که قدرت تولید و پرتاب آن هم وجود دارد.
* در مقطعی شما چندینبار درخصوص استفاده مسئولین کشور از تلفنهای هوشمند هشدار دادید. این موضوع چقدر جدی گرفته شد و چقدر بر آن نظارت میشود؟ موضوع دیگر اینکه جایگزینی برای این تلفنها در اختیار افراد قرار می گیرد یا نه؟
هدف ما این بود که اولاً مسئولین، تهدیدات این گوشیها را بشناسند چون تلفن هوشمند قابلیتهای زیادی دارد. نکته دوم هم این بود که گفتیم هوشمندانه از آن استفاده کنند.
یکی از تهدیدات این گوشیها این است که مکان آن قابل ردیابی است. به عنوان مثال وزیری که یک تیم محافظ و ۲ ماشین پیش و پس دارد و میخواهد کسی از رفت و آمد و مکان مراسمش چیزی نفهمد، خب با داشتن آن گوشی بیمعنی است.
اگر مهم نیست وزیر هر لحظه کجاست، خب تیم حفاظت نیاز ندارد و اگر مهم است که کسی خبر نداشته باشد، پس آن گوشی را هم نباید استفاده کند.
مکانیابی تنها یکی از این موارد تهدیدات است. ما حدود ۱۸ مورد آسیبپذیری در گوشی شناسایی کردیم که تقریباً هرچه بخواهند میتوانند برداشت کنند؛ از اثر انگشت و عکس قرنیه چشم و پسوردها گرفته تا صدا و عکس و تصویر و فیلمبرداری و باکس پیام و تقویم و مکان و...
کافیست شماره تلفن شما را داشته باشند. از طریق آن، نوع گوشی شما و بعد شماره سریال آن را به دست میآورند، بعد وقتی سرور میخواهد آپدیت برای آن گوشی بفرستد یک آپدیت خاص میفرستد. آن آپدیت روی گوشی طرف مینشیند و دیگر تمام گوشی تحت اختیار فرامین آنهاست.
مثلاً شما دوربین گوشی را خاموش میکنید و به ظاهر خاموش است اما آنها دوربین را روشن میکنند و شما متوجه نمیشوید و... این سادهترین روش تهدید است.
لذا هدف اول، فرهنگسازی و شناخت تهدیدات بود که انجام شد. هدف دوم هم این بود که تلفن در مکانهای حساس وارد نشود که طی بخشنامهای ابلاغ کردیم و طبیعتا ناظر بر اجرای آن، حراست دستگاهها هستند.
اما درخصوص اینکه مابهازایی هم وجود دارد یا نه، به بحث ساخت گوشیهای بومی برمیگردد. ما در این خصوص سه طرح تعریف کردیم که ۲ طرح به نتیجه رسیده و طرح سوم هم در دست اقدام است. ۲ طرح اول این است که روی همین گوشیها قابلیت کنترل سیستم عامل را گذاشتیم.
امسال یکی از معاونین ما به مکه رفت و یک نمونه از آن را به او دادیم و یک نمونه هم در اینجا در اختیار ما بود و این ارتباط را تست کردیم که همه چیز به صورت کد و رمز منتقل میشد و مشکلی نداشتیم و موفق بود.
یک بار در زمان مذاکرات هستهای، آقای ظریف به من میگفت من وقتی برای مذاکره میروم، آقای کری (وزیر خارجه وقت آمریکا) که میخواست با تلفن صحبت کند یک گوشه سالن مینشست و یک چادر الکترومغناطیسی دورش میکشند که هیچکس نتواند از بیرون آن را شنود کند و با رئیس جمهور آمریکا مشورت میکرد. بعد من (ظریف) که میخواستم با رئیس جمهور خودمان صحبت کنم همه آنجا شنود میکردند و نفر دهم، یازدهم به رئیس جمهور میرسید! لذا یک وسیلهای برای من درست کنید که بتوانم ارتباط امن برقرار کنم.
خب الان این وسیله در اختیار است و میتوانند از آن استفاده کنند. در مرحله بعد، باید یک گوشی هوشمند داخلی بسازیم که در سال ۹۷ انشاءالله به نتیجه میرسد. البته ما این را به عنوان نمونه اول درست میکنیم و بعد صنعت باید آن را تولید انبوه کند.
* خبری مطرح شده که آمریکا در مرحله جدید تحریمها در آبانماه، اینترنت کشور را با اختلال جدی مواجه کند، آیا آنها امکان این کار را دارند؟
اگرچه احتمال این کار را ضعیف میدانیم اما از طرفی، در صورتی که این اتفاق بیفتد، تدابیری دیده شده که کارکردهای ضروری کشور حفظ شود و شبکه ملی اطلاعات به اندازهای که آماده شده بنا است که بتواند خدمات اساسی مردم را جواب دهد.
در حوزه سایبری توانمندی متقارن نیست و ابرقدرت در سایبر نداریم، یک کشور کوچک هم به اندازه یک ابرقدرت میتواند نقشآفرینی کند و بنابراین بستگی به میزان توانمندی و آسیبپذیری است. کشوری آسیبپذیرتر است که سایبریتر است. آمریکاییها نسبت به ما سایبریتر هستند و زیرساختهایشان بیشتر از ما سایبری است پس طبیعتاً آسیبپذیرترند.
البته تصور ما از تهدید آمریکا یک تهدید ترکیبی بر بستر شبکه اجتماعی است. یعنی او میخواهد با ابزار شبکه، رسانه و گوشی و اینترنت، مردم ما را تحریک و سازماندهی کند و به جان دولت و حکومت بیندازد. خب اگر اینترنت را قطع کند دست خودش را کوتاه میکند.
عراقیها یک بار در جنگ به ما شیمیایی زدند و باد به سمت آنها وزید و خودشان مسموم شدند و از بین رفتند الان هم همینطور است.
من تحلیلی راجع به جابهجایی فرمانده اسبق سایبری آمریکا داشتم و اعتقادم این است که این تغییر براساس اقدام ناشیانه در حمله سایبری به نطنز اتفاق افتاد.
برداشت او این بود که میتواند با حمله سایبری تمام سیستم هستهای ما را نابود کند و تبعات آن را هم بپذیرد. رفت این را به اوباما گفت و اوباما هم خامی کرد و رمز عملیات به نام بازی المپیک را طرح کرد و وقتی این مطرح شد در واقع برای اولینبار یک رئیس جمهور، مسئولیت حمله سایبری به یک کشور دیگر را پذیرفته و اینگونه به ما حمله شد.
یک سال بعد بررسی کردند که در برابر حملهای که کردند چقدر منفعت کردند و چقدر آسیب دیدند؟ نتایج بررسیشان نشان می داد که میزان آسیبپذیری با چیزی که به دست آوردند صد به یک بود یعنی یکی زدند، صدتا خوردند. لذا این فرمانده را بازنشسته و عزل کردند.
این موضوع در رسانه مطرح نشد اما تحلیل ما این است که این فرمانده به دلیل بیکفایتی در این موضوع عزل شد. بنابراین ما یک صحنه درگیری سایبری داشتیم.
فرض کنید خانه ما چهار پنجره شیشهای دارد و نمای ساختمان طرف مقابل سرتاسر شیشه است او باید نشانهگیری کند و یک پنجره را بزند اما این طرف یک مشت سنگ هم پرت کند تمامی دیوارهای شیشهای طرف مقابل میشکند. در حوزه سایبری هم همینطور است، آمریکاییها همه چیزشان سایبری و آسیبپذیر است. شاید ما چند نقطه سایبری داشته باشیم. لذا اینجا سایبری بودن یک توازن منفی برای آنها ایجاد میکند.
* شما قطعا به واسطه مسئولیتی که برعهده دارید، دائم در حال رصد تهدیدات هستید؛ امروز مهمترین تهدیدی که متوجه کشور است را چه میدانید؟
ما با طیف ترکیبی تهدید روبهرو هستیم که به آن تهدیدات هیبریدی میگویند. بخش اول آن عملیات روانی در حوزه فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی است و بخش بعدی امنیت ملی و در کلاس براندازی است که ابزار همه اینها، شبکههای اجتماعی است که حضرت آقا از آن با تعبیر سلاح شیمیایی نام بردند.
لذا تهدید ترکیبی با محوریت شبکه های اجتماعی اولویت اول ماست و اولویت دوم هم تهدید اقتصادی و اولویت سوم تهدید سایبری است که هم فعالسازی شبکههای اجتماعی و هم حمله به زیرساختها را شامل میشود.
* با توجه به اهمیت بحث اقتصادی در مقطع کنونی که از آن با عنوان جنگ اقتصادی نام برده میشود، آیا سازمان پدافند غیرعامل در این خصوص هم وظیفهای دارد؟
رصد و پایش اقدامات دشمن در حوزه اقتصادی و در مقیاس راهبردی اهمیت بسیاری دارد از جمله اینکه بدانیم دشمن چه استراتژیای علیه کشور به کار گرفته و قرار است اتفاق بیفتد. لذا جنگ و حمله با ابزار اقتصادی به مؤلفههای اقتصادی کشور و به کارگیری سایر ظرفیتها مثل حوزه دیپلماسی و روابط بینالملل و اطلاعات را جنگ اقتصادی مینامند.
پس این جنگ یک حوزه منفرد نیست و از همه ظرفیتها در آن استفاده میشود و هدف نهایی آن این است که اقتصاد کشور را با زمینگیر کردن مردم از بین ببرد. به همین منظور رصد، تشخیص و پایش تهدید اقتصادی یک بحث جدی است.
دشمن استراتژیهای مختلفی در این جنگ اقتصادی دارد مثل تهدید P۲C که تحمیل اراده از طریق فشارهای مالی و اقتصادی است و مشاهده کردم که خبرگزاری فارس هم آن را ترجمه کرده و کار بسیار خوبی بود.
لذا استراتژی دشمن این است که از این طریق به اقتصاد کشور فشار بیاورد و آمریکا آن را دنبال میکند. جنگ ارزی، مالی، پولی، اولویتهای تحریم و پایش شبکههای اقتصادی داخل کشور از دیگر حوزههای قابل اهمیت است.
از طرفی پرداختن به تصمیمات اثرگذار کشور در حوزههای مختلف اقتصادی مثل دلار و ارز بسیار مهم است.
بحث دیگر، موضوع رمز ارزها مثل «بیتکوین» است که باید در کشور یک تصمیم جدی برای آن بگیریم. ما یک کنفرانس برگزار کردیم و فرصتها و تهدیدات رمز ارز را مورد بررسی قرار دادیم و پیشنهادمان این بود که باید یک ساختار برای آن تعریف و بانک مرکزی دیجیتال تشکیل شود که در آینده نزدیک حتماً باید این کار را انجام دهیم و خودمان برای تولید رمز ارز ملی در کشور اقدام کنیم.
باید با یک سیاستی بتوانیم اقتصاد خودمان را از «رمز ارز»های بیرونی کنترل کنیم تا موجب خروج سرمایه از کشور نشود.
از طرف دیگر، باید از فرصتهایی که نظام رمز ارز ایجاد میکند استفاده کنیم و از طریق آن میتوانیم تحریمها را نیز دور بزنیم. البته کشور در این زمینه هنوز کمی تردید دارد و به تصمیم نهایی نرسیده است.
در مجموع اگر این موضوع در مقیاس کلان به نتیجه برسد، بسیاری از مشکلات کشور حل میشود.
البته باید توجه داشت که این موضوع مثل یک چاقوی دولبه است که اگر دست خودمان باشد خوب است و اگر دست دشمن باشد علیهمان استفاده میشود.
رسانهها باید در این خصوص اطلاعرسانی کنند و در این صورت خود مردم هم به سمت شبکههای اجتماعی خارجی نمیروند و به دنبال شبکههای اجتماعی داخلی خواهند بود.