در روزهایی که ساخت مجموعه تلویزیونی با چاشنی طنز و مضمون اجتماعی مرسوم نبود، مهران مدیری با عدهای از بازیگران نوظهور طنز چشمها را خیره کرد و این رویه در سالهای بعد هم بهرغم فرازونشیبهای فراوانی که داشت ادامه یافت.
به گزارش همشهری؛ یوسف صیادی جزو بازیگرانی بود که با ساعتخوش درخشید اما آرامآرام از جمع بازیگران مطرح طنز خارج شد و بعد از ایفای یک نقش جدی در سریال «معمای شاه»، حالا دیگر ژانرهای جدیدی را تجربه میکند. با او که این روزها برای جذب اسپانسر مجموعه تلویزیونیاش به نام «سرحال شو» تقلا میکند درباره ورودش به عرصه بازیگری، خاطرات ساعتخوش و ماندنش در دوراهی نقشهای طنز و جدی گفتوگو کردهایم.
کارتان را با کارگردانی فیلمهای کوتاه شروع کردید. چه شد که بهعنوان بازیگر از مجموعه «ساعت خوش» سر درآوردید؟
از سال67 در انجمن سینمای جوان، دوره کارگردانی دیدم و 5فیلم کوتاه ساختم که 2تای آن در جشنواره وحدت تبریز جایزه گرفت. تا سال69 بهطور همزمان کارعکاسی و فیلمبرداری پشت صحنه تئاتر و فیلم هم انجام میدادم تا اینکه نمایش«سیمرغ» به کارگردانی قطبالدین صادقی در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفت و برای نخستینبار در مقام بازیگر در این نمایش بازی کردم.
یکی از دوستانی که در فیلم کوتاه من بازی میکرد، مدیر تولید این نمایش بود و برای عکاسی و فیلمبرداری پشت صحنه از من دعوت کرد. وقتی کار شروع شد و قطبالدین صادقی را دیدم از علاقهام به بازیگری گفتم و بعد از دادن تست بازیگری، قرار شد علاوه بر عکاس و فیلمبردار در نمایش سیمرغ نقش «پرنده مردد» را بازی کنم و آن نمایش پرفروشترین تئاتر سال شد. مهران مدیری و رضا عطاران هم در این نمایش حضور داشتند و همین کار نقطه آشنایی ما شد.
شما به اتفاق مهران مدیری و رضا عطاران از عوامل اصلی ساعت خوش بودید. میتوان گفت ایده ساخت این مجموعه حین اجرای نمایش سیمرغ و در تئاتر شهر شکل گرفت؟
بله، ما به واسطه بازی در این نمایش به دوستان خوبی برای همدیگر بدل شدیم. بعد از پایان این نمایش، مهران مدیری با من تماس گرفت و گفت دوربینت را بردار و بیا چون میخواهیم به مناسبت دهه فجر، یک مجموعه طنز به نام پرواز 57 بسازیم. بعد هم چند نفر از بازیگران نمایش سیمرغ مثل نادر سلیمانی و نصرالله رادش و چند نفر از بچههای دانشکده هنر مثل فاطمه هاشمی، ارژنگ امیرفضلی و مرحوم داوود اسدی را در تالار مولوی دانشگاه تهران دور هم جمع کرد و ساعتخوش بعدها با همین گروه ساخته شد.
ظاهرا در یک دورهای کار خبرنگاری هم کردهاید؟
بله.وقتی کار فیلمبرداری و کموبیش بازیگری میکردم بهعنوان خبرنگار در مجله کیان هم مشغول بهکار شدم.در این مجله هم نقد فیلم مینوشتم هم عکاسی میکردم و در واقع عکاس خبرنگار بودم اما حضور در مجموعه ساعتخوش مرا از عکاسی، فیلمبرداری و خبرنگاری دور کرد و بهعنوان بازیگر حرفهای در مسیر جدیدی قدمگذاشتم.
در همان روزها بهعنوان کارگردان با تلویزیون همکاری میکردید؟
در حال ضبط مجموعه تلویزیونی پرواز 57 بودیم که علی سمنانی، یکی از تهیهکنندگان تلویزیون بهطور اتفاقی مرا در راهروی ساختمان صداوسیما دید و گفت ما مشغول ساخت مجموعه جنگجوان برای شبکه سوم که قرار است بهزودی افتتاح شود هستیم و همانجا گفتم که من میتوانم بهعنوان کارگردان بعضی آیتمها با شما همکاری کنم. همین گفتوگوی کوتاه به ساخت آیتمهای دوربین مخفی در برنامه جنگ جوان ختم شد.
این برنامه بلافاصله بعد از افتتاح شبکه سوم روی آنتن رفت و در ادامه هم پرواز 57 پخش شد. بعد از این ماجراها با علی سمنانی به دفتر مدیراجتماعی شبکه دو تلویزیون رفتیم و آنجا از ما خواسته شد مجموعهای از بازیگران جنگ جوان و پرواز 57 را دور هم جمع کنیم تا یک سریال طنز بسازیم. در همان جلسه اول علی سمنانی گفت چه اسمی برایش انتخاب کنیم که ما گفتیم اسمش را بگذاریم ساعت خوش. به همین راحتی پایه ساخت این مجموعه طنز در یک جلسه کاری گذاشته شد و علی سمنانی بهعنوان تهیهکننده و مهران مدیری بهعنوان کارگردان انتخاب شدند و من هم به اتفاق سایر بازیگران طنزی که خودمان معرفی کرده بودیم یکی از بازیگران ساعت خوش شدم.
وقتی ارتباطات خوبی با مدیران شبکه و تهیهکننده داشتید چرا بهعنوان کارگردان انتخاب نشدید؟
در ساعتخوش آیتمهای ورزشی را کارگردانی میکردم اما واقعیت ماجرا این بود که مهران مدیری بهواسطه کارگردانی مجموعه پرواز 57 وجهه مقبولتری داشت. قبل از توقیف ناگهانی ساعت خوش، تلویزیون یک سریال طنز به نام دکتر قلابی را به من و یک سریال دیگر به نام زیر آسمان شهر را به رضا عطاران سفارش داد. وسط ساخت این دو مجموعه بودیم که خبر ممنوعالکاری را به ما دادند و این دو سریال هیچ وقت از تلویزیون پخش نشد. بعدها سریالی به نام زیر آسمان شهر ساخته شد اما با آن زیر آسمان شهری که قرار بود عطاران بسازد به کلی متفاوت بود. بعد از اینکه همگی ممنوعالکار شدیم چند نفر از بچههای گروه افسردگی گرفتند و حتی نصرالله رادش در بیمارستان بستری شد.
دلیل ممنوعالکاری شما مشخص نبود؟
کسی اعلام نکرد چرا ممنوعالفعالیت شدیم اما در آن سالها این ذهنیت بین مدیران صدا و سیما شکل گرفته بود که چهرهها نباید بیش از حد بزرگ شوند. یادم هست در همان سالهایی که ساعت خوش ساخته میشد گاهی برای اجرای برنامه به شهرستانها میرفتیم و بلافاصله بعد از بازگشت به تهران به حراست صداوسیما احضار میشدیم. در آن روزها استقبال مردم عجیب بود و گاهی اوقات با خودروی نیروی انتظامی ما را از لوکیشن خارج میکردند. در آن برهه که جنگ تازه تمامشده بود، مردم مثل حالا خیلی به شادی و خنده نیاز داشتند.
در مورد حواشی ساعتخوش هم خبرهای زیادی به گوش میرسید. شما در بطن این حواشی بودید؟
در روزهایی که ساعتخوش ساخته میشد یک روز زودتر از بقیه بچهها به لوکیشن رسیدم و متوجه شدم ارژنگ امیرفضلی و مرحوم داوود اسدی، یکسری از بچهها را جمع کرده بودند و میگفتند خودمان میخواهیم کارگردانی کنیم. مهران مدیری هم از این ماجرا خیلی ناراحت شد و با چند نفر از بازیگران تئاتر که از دوستانش بودند تماس گرفت و طی چند ساعت 20نفر از بچههای تئاتر به لوکیشن میدان ونک آمدند اما هیچ کدام چهره معروفی نبودند. ارژنگ و داوود متنها را مینوشتند و نظرشان این بود که خودشان هم میتوانند کارگردانی کنند اما با ورود یکی از مدیران تلویزیون این ماجرا ختم به خیر شد.
ساعتخوش نقطه شروع طنز آیتمی در تلویزیون بود. این نوع کار طنز پیشنهاد چهکسی بود؟
پرواز 57 ویژهنامه دهه فجر بود و بهگونهای ساخته شد که مردم لابهلای تماشای برنامه، آیتم طنز هم تماشا کنند و از همانجا بود که ساخت طنز آیتمی شکل گرفت. بعدها در سریالهای طنز آن روزها ازجمله ساعتخوش این روال تکرار شد.
بعد از ساعتخوش طنز آیتمی موفقی دیدهاید؟
مجموعهای به نام طنز5 به کارگردانی من ساخته شد که بهنظرم خیلی از مولفههای طنز آیتمی را داشت اما ساعتخوش مجموعهای از بازیگران موفق و نویسندههای مجرب را داشت و معتقدم هنوز هم مشابه آن ساخته نشده است. سریالی هم به نام 39ساخته شد که بیژن بنفشهخواه، جواد رضویان و مهران غفوریان را معرفی کرد و کارگردانش داریوش کاردان بود اما جا نیفتاد چون بهنظرم قصدشان کپی کردن از سبک طنز آیتمی بود و هویت مستقلی نداشت.
شما که با این مدل کمدی شروع کردید، چرا آن را ادامه ندادید؟
چون فضا به نفع طنز آیتمی نیست؛ یعنی من و دیگر دوستانی که با این مدل شروع کردیم، شاید در ادامه دوست داشتیم شکلهای دیگر را تجربه کنیم. خود مهران مدیری هم به سمت سریالهای داستانی رفت. در این وضعیت کارهایی هم که در قالب آیتمی پخش شد، چندان موفق نبود. در نتیجه این قالب مهجور ماند و نوعی بدبینی نسبت به آن ایجاد شد. البته معنایش از دست رفتن این قالب نیست چون نوعی سبک است.
بازیگر هم در این مدل طنز، اهمیت زیادی دارد. قبلا هم دیدهایم که گاهی کمدینهای مطرح در این مدل کار موفق نشدهاند. بازیگر طنز آیتمی دقیقا چه ویژگیهایی دارد؟
بازیگر این مدل کار باید بتواند در لحظه ارتباط برقرار کند و توانایی بداههپردازیاش مهم است؛ نه لزوما بهمعنای دیالوگ فی البداهه گفتن؛ به این معنا که در کمترین زمان، با تواناییاش مخاطب را بهخود جلب کند و به نوعی سرعت عمل در دریافت و اجرا نیاز دارد. این استعداد در برخی بازیگران وجود دارد و در عدهای هم نیست. زمانی که ما طنز آیتمی کار میکردیم چیزی به نام متن نداشتیم. اتفاق و موقعیت طنز را روی صفحه مینوشتند و کارگردان آنها را بین چند بازیگر تقسیم میکرد. شاید 95درصد کارمان بداهه بود.
شما همیشه به اندازه بازی میکنید و کیفیت کار برایتان از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است؛ مثلا در سریال «مرد دوهزار چهره» یا معمای شاه، نقش کوتاه اما تأثیرگذاری داشتید. این نوع نقشها انتخاب شماست یا کارگردان؟
گاهی انتخاب کارگردان است و گاهی انتخاب خودم. من کارم را با ساخت فیلمهای کوتاه شروع کردم و هنوز به تأثیرگذاری اتفاقات موجز روی ذهن مخاطب اعتقاد دارم؛ مثلا در یکی از برنامههای طنز، آیتمی داشتیم به نام مسابقه محله که من فقط 10ثانیه و بدون دیالوگ دست به سینه میایستادم و به اطرافم نگاه میکردم اما همان لحظات کوتاه برای خودم و مخاطب جذاب بود. امروز هم اگر بازی در یک سکانس به من پیشنهاد شود و مطمئن باشم همان یک سکانس تأثیر خودش را روی ذهن مخاطب میگذارد، با کمالمیل قبول میکنم.
شما و چند بازیگر طنز دیگر رفتهرفته به سمت نقشهای جدی سوق پیدا کردهاید. فضای کار طنز دلخواه شما در تلویزیون مطلوب نیست یا میخواهید ژانرهای دیگر بازیگری را تجربه کنید؟
بازی در سریال معمای شاه برایم یک چالش تازه بود و میخواستم بهعنوان بازیگر قابلیتهای دیگرم را نشان بدهم. البته اینکه طنز فاخر ساخته نمیشود را قبول دارم اما نقشهایی مثل امیرمسعود در معمای شاه انتخاب خودم بود و از این به بعد میخواهم بازی در نقشهای جدی را امتحان کنم. به همین دلیل نخستین نقش جدی را در فیلم خودم به نام «بختک» بازی کردم و بعد از آن پیشنهاد معمای شاه از راه رسید.
البته این احتمال هم وجود داشت که با انتخاب نقشهای جدی، کارنامه هنری شما بهعنوان یک کمدین زیر سؤال برود.
بازیکردن نقش امیرمسعود در سریال معمای شاه بسیار سخت و مثل تیغ دولبه بود. اگر نقش درست از آب درمیآمد تواناییام در ژانر دیگری را نشان میدادم و اگر مقبول نمیافتاد همه کارهای طنزم را زیر سؤال میبرد. بهنظرم ریسک خطرناکی بود چون احتمال بد درآمدن خروجی کار بیشتر بود. رضا شفیعیجم، نیما شاهرخ شاهی و چند بازیگر دیگر برای این نقش گریم شده بودند و چند سکانس هم بازی کرده بودند اما محمدرضا ورزی که کارگردان کار بود و قبلا هم سریال سالهای مشروطه را با هم کار کرده بودیم در حضور تهیهکننده و نماینده تلویزیون گفت این نقش را فقط به یوسف میدهم. حرف و حدیثهای زیادی درباره سریال معمای شاه مطرح شد اما مردم ارتباط خوبی با نقش امیر مسعود برقرار کردند و رضایت مردم مرا ترغیب کرد تا کارهای جدی بیشتری انجام بدهم.
دلیل کم کاری شما این است که در انتظار پیشنهاد نقشهای جدی هستید؟
اینگونه نیست که بهطور کامل از کمدی و طنز فاصله بگیرم. حتی اگر نقشهای جدی هم بازی کنم جنبههایی از طنز را در آن بهکار خواهم برد.
این تغییر ژانر قطعا دایره پیشنهادات را وسیعتر میکند.فکر میکنید با بازی در نقشهای جدی بهعنوان بازیگر درآمد بیشتری خواهید داشت؟
اگر شرایط انجام کار طنز مطلوب بود و همهچیز سر جای خودش قرار داشت، ترجیح میدادم فقط کار کمدی انجام بدهم چون دغدغه و علاقه من است. مسائل مالی برایم در درجه دوم اهمیت قراردارد.
در کمدی چه چیزی سر جای خودش قرار ندارد؟
متأسفانه در خیلی از امور کشور میبینیم چیزی سرجای خودش نیست و این قاعده در جامعه هنری هم حاکم است. بنابراین مثل بازیگری که بداهه بازی میکند باید ببینیم در لحظه چه اتفاقی رخ میدهد. همانطور که در جامعه امروز ما هر روز و هر لحظه اتفاق تازهای میافتد و ثبات نسبی جای خودش را به تغییر و تحولات ناگهانی داده در سینما و تلویزیون هم شاهد این روند هستیم؛ مثلا بازیگری با یک کار خوب به سوپراستار تبدیل میشود اما بازیگری که توانمندی بیشتری دارد با یک انتخاب یا اتفاق غلط از یادها میرود.
ثابت قدم بودن بازیگر و وفادار بودن به ژانری که در آن تخصص دارد هم تعیینکننده است؛ مثلا رضا عطاران که کار طنز و کمدی را با شما شروع کرد بیشتر روی بازیگری آن هم در ژانر خودش تمرکز کرد و حتی مدتهاست بهعنوان کارگردان کار جدید نکرده اما شما بازی در نقشهای جدی را تجربه کردید و دستی هم در کارگردانی و تهیهکنندگی و تولید برنامه داشتهاید. فکر نمیکنید بهتر بود شما هم در سینما و تلویزیون مسیر مستقیم را طی میکردید؟
رضا عطاران بازیگر مستعدی است اما خیلی از دوستانی که بازیگر قابلی هم نبودند برایشان موقعیت ایجاد شد.
این موقعیت خاص چگونه برای برخی بازیگران ایجاد میشود. سفارش میشوند یا برای بازی در فیلم و سریالها پول پرداخت میکنند؟
فکر میکنم مادیات نقش کمرنگی در این ماجراها داشته و بازیگرانی از این دست با رفتاری که بروز دادند برای خودشان موقعیت ایجاد کردند. آنها با مناسبات پشتپردهای که در سینما و تلویزیون تأثیرگذار است ارتباط برقرار کردند و موقعیت ویژه در اختیارشان قرار داده شد درحالیکه اگر این موقعیت در اختیار بازیگرانی مثل من قرار میگرفت نتیجه کار مطلوبتر میشد.
البته شما هم با افرادی مثل علی سمنانی که تهیهکننده شناخته شده تلویزیون بود ارتباط برقرار کردید.چرا این ارتباطها مداوم نبود؟
متأسفانه علی سمنانی بعد از ساعتخوش 2 مجموعه تلویزیونی دیگر بیشتر کار نکرد. دلیل ادامه پیدا نکردن ارتباطم با مدیران تلویزیون این بود که سفارشها و پیشنهادهایی که داده میشد با روحیات من سازگار نبود. شاید با پذیرفتن این پیشنهادها، موقعیت تازهای نصیبم میشد اما همانطور که گفتم با پرنسیبهای من سازگار نبود. اگر در شرایط سالم، موقعیت ساخت 3 مجموعه شبانه در 3سال یا 3موقعیت کارگردانی و تهیهکنندگی در اختیار خیلی از دوستان من قرار میگرفت، این توانایی را داشتند که برنامههای پرمخاطبی بسازند.
منظور شما از کدهایی که میدهید مهران مدیری است؟
مهران مدیری هم مثل رضا عطاران هنرمند باهوشی است. من مثل یوسف تیموری که بهعنوان بازیگر طنز معرفیاش کردم قدرنشناس نیستم و همیشه اذعان میکنم که نخستینبار مقابل دوربین مهران مدیری کار طنز کردم. بعد از نخستین نمایشی که در تئاتر شهر اجرا کردیم، با پیشنهاد مدیری به مجموعه ساعتخوش ملحق شدم و نمیتوانم آن روزها را فراموش کنم.
احساس دینی که به مهران مدیری دارید باعث میشود با احتیاط بیشتری در این مورد صحبت کنید؟
مهران مدیری هم هنرمند است هم باهوش. شاید خیلی از دوستانی که با هم کارمان را شروع کردیم هنرمند خوبی باشند اما مثل مهران مدیری باهوش نیستند. اوضاع فعلی سینما و تلویزیون بهگونهای نیست که شما با یک برنامهریزی از پیش تعیین شده جلو بروی و به جایگاه مطلوبی برسی. یکسری اتفاقات دست بهدست هم میدهد تا یک موقعیت خاص برایتان ایجاد شود و زمانی که ایجاد شد باید از آن استفاده کنید. فکر میکنم مهران مدیری با استفاده از بهرههوشیاش از چنین موقعیتی استفاده کرد.
کمی درباره افت کیفی برنامههای طنز تلویزیون صحبت کنیم؛ چرا برنامههای طنز پرمخاطب در تلویزیون ساخته نمیشود؟
متأسفانه برای اینکه مردم با تلویزیون آشتی کنند و ماهواره را کنار بگذارند، کاری نمیکنند. وقتی برنامههای طنز 90شبی از تلویزیون پخش میشد کسانی را میدیدم که میگفتند ماهواره تماشا میکنیم اما اخبار و برنامههای طنز را از دست نمیدهیم، که حالا البته از این نوع برنامهها خبری نیست. مدیران تلویزیون به کمبود بودجه برای ساخت برنامههای 90شبی اشاره میکنند اما بهنظرم مشکل پول و بودجه نیست و برنامهساز خوب نداریم. اگر مدیران تلویزیون کار را به برنامهسازهای کاربلد بدهند به راحتی میتوان با آنچه تهاجم فرهنگی نامیده میشود مقابله کرد. میشود کاری کرد که مردم ماهواره را خاموش کنند و سراغ رسانه ملی بیایند. میشود کاری کرد تا شبکههایی مثل جم به خانههای مردم راه پیدا نکنند.
البته شبکههایی مثل نسیم و آیفیلم هم چنین رویکردی دارند و برای مقابله با امثال جم تاسیس شدهاند.
اگر برنامههایی مثل خندوانه و دورهمی نباشد، شبکهای مثل نسیم هم خیلی مورد استقبال مردم قرار نمیگیرد. برنامههایی از این دست باید برای شبکههای دیگر هم ساخته شود.
فکر نمیکنید اگر همه شبکههای تلویزیونی برنامه طنز داشته باشند تلویزیون بخش دیگری از مخاطبانش را از دست میدهد؟
بهنظرم طنز نیاز امروز جامعه است. همانطور که وضع اقتصادی مردم باید بهبود پیدا کند، نشاط و شادی هم باید به بطن جامعه تزریق شود. هر چند با توجه به مشکلات اقتصادی کشور، ارتباط برقرارکردن کمدینها با مردم سختتر از قبل شده است و مردم دیگر به هر چیزی نمیخندند.
کیفیت سریالهای طنزی را که این روزها از تلویزیون پخش میشود چگونه ارزیابی میکنید؟
هماکنون هیچ سریالی که جنبه طنز داشته باشد از تلویزیون پخش نمیشود و سالهاست مجموعه طنز درست و حسابی ندیدهام. آخرین سریال طنز خوبی که از تلویزیون دیدم «زیر آسمان شهر» بود. من مدتهاست درگیر ساخت یک شوی طنز شبانه هستم به نام «سرحال شو» اما مذاکراتم با مدیران تلویزیون به نتیجه نرسیده است.
قرار بود شبکه سوم برای رقابت با دورهمی، یک برنامه طنز ترکیبی بسازد. من و خانم روشنک عجمیان برنامه «10شب» را در شبکه نسیم اجرا میکردیم و همین طرح برنامه را در قالب یک برنامه 100قسمتی به مدیران شبکه سوم پیشنهاد دادیم. 2سال است که همه فعالیتهای هنریام را تعلیق کردهام و دنبال جذب اسپانسر برای این برنامه هستم اما با توجه به شرایطی که صدا و سیما برای اسپانسرها تعیین کرده حامیان مالی پا پیش نمیگذارند. اگر اسپانسر پیدا نکنم مجبورم عطای «سرحال شو» را به لقایش ببخشم.
با توجه با این رویه میتوان به آینده برنامههای طنز تلویزیون امیدوار بود؟
باید امیدوار باشیم چون بازیگران طنز خوبی داریم. بهویژه بازیگران زن که همه موانع حضور در برنامههای طنز و فیلمهای کمدی را زیر پا گذاشتهاند و آینده درخشانی دارند. البته فراموش نکنیم که خنداندن مردم در این روزگار کار دشواری است درحالیکه طنز و کمدی میتواند به مثابه سوپاپ عمل کند. بهنظرم در موقعیت فعلی هیچ اتفاقی مثل کمدی دل مردم را خنک نمیکند، پس باید به دلخوشی مردم بها بدهند.