«حسین راغفر» اقتصاددان 65 ساله، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا و دانش آموخته دانشگاهی در انگلستان است. نگاهی به کارنامه او نشان می دهد که راغفر بیشتر مسئولیت های اقتصادی اش را در دولت اصلاحات بر عهده داشته و به عنوان پژوهشگر فقر شناخته میشود و در حوزه رفاه اجتماعی تألیفاتی دارد؛ هرچند او به عنوان یکی از سرسخت ترین منتقدان اقتصادی دولت تدبیر و امید شناخته می شود و اوج این موضوع را می توان در واکنش های او در مسأله افزایش نرخ ارز دید.
به گزارش «تابناک»، به دنبال بروز آشفتگی در بازار ارز طی ماه های ابتدایی سال جاری، او از بالا رفتن بی رویه و رسیدن قیمت دلار به نرخ های باور نکردنی سخن گفت. «حسین راغفر» همچنین در یک برنامه زنده تلویزیونی حضور یافت و اعلام کرد، بالا رفتن چشمگیر و نا باورانه نرخ ارز یک کودتایی بیش نیست.»
او همچنین گفته، «سخت شگفت زده شده که چرا مقامات امنیتی کشور از وقوع یک کودتای نرم اقتصادی که بازار ارز ایران را هدف گرفته غافل ماندهاند. جای تأسف تاسف است که دختری به نشانه اعتراض روسری خود را در میدان انقلاب تهران روی چوب برده به زندان برده میشود، ولی سوداگران و کسانی که در فساد چشمگیر دولتی نقش داشتهاند همچنان آزاد هستند و کسی به دنبال دستگیری طمع کاران و فاسدین نیست.»
این گفت وگو با این اقتصاددان به بهانه فرارسیدن چهارم نوامبر (13 آبان ماه) موعد اجرای تحریم های ظالمانه و ثانویه آمریکایی ها علیه جمهوری اسلامی ایران پس از خروج یکجانبه آنها از برجام انجام شده است. راغفر در این گفت و گو ابراز عقیده کرده که بیشتر مشکلات ما در اثر عدم اقدام کردن ها و بی عملی در داخل کشور است تا تحریم ها. او همچنین ابراز عقیده کرده که «افزایش نرخ ارز کاری است توسط خود دولت انجام شده و ربطی به بازگشت تحریم ها از سوی آمریکایی ها ندارد.»
آنچه در ادامه می خوانید، مشروح گفت و گوی خبرنگار «تابناک» با «حسین راغفر» اقتصاد دان و استاد دانشگاه پیرامون اجرای تحریم های ثانویه است که از فردا اجرایی خواهد شد.
* آقای راغفر از فردا دور دوم تحریم های آمریکا علیه ایران پس از خروج آنها از برجام اجرا خواهد شد؛ موضوعی که به اجرای تحریم های ثانویه مشهور است، این مسأله چه تأثیری بر اقتصاد کشور خواهد گذاشت؟
مهمتر از هر چیز، مسأله سیاست های داخلی است که چگونه می تواند روی آثار تحریم ها بر کشور تعیین کننده باشد. آنچه من متوجه می شوم، این است متأسفانه آسیب هایی که بر اثر افزایش دستوری نرخ ارز در کشور صورت گرفته و در حال گرفتن است، بسیار هولناک تر از آثار تحریم هاست.
البته که در جریان تحریم های آمریکا علیه ایران، مسأله تحریم های ثانویه که عملا مشمول شرکت هایی است که اگر تحریم های آمریکا را نقض بکنند، تحت این اقدام قرار می گیرد، یک اقدام بسیار خطرناکی به جهات مختلف است. این موضوع مصوبه کنگره آمریکاست و عملا معنای دیگرش این است که کنگره آمریکا با این اقدام به کنگره جهان تبدیل می شود و مصوبات آن برای همه کشورهای دنیا لازم الاجراست.
اگر کشوری به این مصوبات و تحریم ها بی توجه باشد، با تنبیهات آمریکایی ها مواجه خواهد شد. این موضوع پیامدهای گسترده ای دارد و فقط روی ایران نیست، بلکه کشورهای دیگر دنیا را تحت تأثیر قرار می دهد و تحت تاثیر هم قرار داده است. شاید یکی از دلایل اصلی مسأله همکاری های اروپا با ایران و تلاشش برای نوعی استقلال از سیاست های آمریکا و تاثیری که سیاست های کنگره بر روی وضعیت اقتصادی اروپا می گذارد، همین موضوع باشد.
اگر شما نگاهی به رابطه تجاری با سایر کشورهای جهان داشته باشید، بر اساس آماری که از رابطه تجاری آمریکا با دیگر کشورهای دنیا در سال 2017 منتشر شد، تنها کشوری که رابطه تجاری مثبتی با آمریکایی ها داشته، بریتانیاست و مابقی کشورها رابطه تجاری منفی با آمریکا دارند که البته این موضوع حتما اتفاقی نیست، بلکه برنامه ریزی شده است، چون بر همین اساس، کشورهای دنیا در یک وضعیت وابستگی به آمریکا به سر می برند که آنها را تابع سیاست ها و برنامه ریزی های این کشور می کند. این موضوع نشان می دهد، چگونه کنگره آمریکا می تواند به یک کنگره جهانی تبدیل بشود؛ علت اصلی اش همین مسأله ای است که از آن یاد کردیم.
در شرایط کنونی تحریم ها در مورد ایران عملا چند ماهی می شود که اجرا شده است. به عنوان مثال یکی از اقدامات قرار بوده این باشد، کشورهایی که بر مبنای پول ملی خودشان هم با ما مبادله می کنند، شامل تحریم بشوند. خوب ما الان با چینی ها و هندی ها تعدادی از قراردادهایمان دوجانبه بوده، منتهی آمریکایی ها حتی کشورهایی که با پول ملی و بانک هایی که با پول ملی شان با ما تجارت کنند را تحریم کرده است که آنها نتوانند در صورت چنین اقدامی مبادلات دلاری داشته باشند.
به تعبیر دیگر، تحریم های ثانویه آثار تعیین کننده ای روی رفتار کشورهای دیگر در انجام مبادلات اقتصادی با ایران گذاشته است که متأسفانه این موضوعات آثارش را در اقتصاد ما نشان خواهد داد. اما متأسفانه باید بگویم در ایران مشکل ما بیشتر داخلی است. آنهایی که در آمریکا برای اثربخشی تحریم ها، ابزارها و سیاست های تحریمی کار می کنند، یک گروه بسیار منسجم در بالاترین سطوح اجرایی و سیاست گذاری این کشور هستند. یک تیم بسیار گسترده است، تلاش شبانه روزی دارند و حتی مطالعات روزمره ای از موضع گیری مسئولان در ایران دارند و این مسائل را تجزیه و تحلیل می کنند، در حالی که ما هیچ یک از اینها را نداریم.
* ما برای مقابله با این اقدامات خصمانه چه باید بکنیم؟
ـ ما در ایران، یک صدم از تلاشی که علیه ما در آمریکا صورت می گیرد، برای خنثی سازی این اقدامات خصمانه نداریم. به همین دلیل است که ما به شدت متاثر از این دسته از سیاست های خارجی هستیم. ما در داخل انسجام لازم و برنامه ریزی کافی برای مقابله با موضوعاتی نظیر تحریم را نداریم، بنابراین اگر اتفاقی می افتد به نظر من بیش از هر چیزی محصول کم کاری و بی عملی ماست تا چیزهای دیگر... ما سالیان سال است که تحریم هستیم؛ اما اقدامی عملی برای مقابله با این موضوع نکرده ایم.
رئیس جمهور آمریکا همین اخیرا اعلام کرده که تمامی تحریم ها علیه ایران به وضعیت قبل از برجام بازخواهد گشت. عملا در این مدت ما همه این تحریم ها را داشته ایم فقط موضوع مربوط به سیاست های تحریم های ثانویه که نقش کشورهای دیگر در ارتباط با ایران را تعیین می کرد، موضوع مهمی بود که انها نیز از این موضوع تأثیر خواهند پذیرفت، ولی در سایر موارد موضوع جدیدی را شاهد نخواهیم بود.
* ساز و کاری که اتحادیه اروپا وعده اش را داده بود برای جلوگیری از این سیطره آمریکایی هاست، این موضوع چقدر در خنثی ساختن اقدامات تحریمی آمریکا علیه کشورمان تأثیر خواهد گذاشت؟
فشارهای کنونی آمریکا علیرغم تهمیداتی که ظاهرا اروپا در آن برای ادامه همکاری با ایران در چارچوب برجام مصمم است، ادامه خواهد یافت و به نظر می رسد این موضوع حتی همین کشورها را کماکان تحت تأثیر قرار خواهد داد. پس به این شکل نیست که ما بتوانیم از این تنگناها عبور کنیم، مگر اینکه ما برنامه های منسجمی از پیش می داشتیم؛ حتی اعتقاد دارم در شرایط کنونی هم گروهی در ایران برای مقابله با تحریم ها و آثار آن باید تشکیل شود، یک کار مستمر انجام بدهد و ما را از این کلی گویی هایی که عمدتا دستگاه های برنامه ریزی کشور دارند، خارج کند تا به یک وضعیت فعال در ارتباط با تحریم ها و آثار آن برسیم؛ در غیر این صورت باید منتظر بمانیم و هر فشار بین المللی را به همراه همه آثارش پذیرا باشیم.
اقداماتی که دولت برای افزایش نرخ ارز در کشور داشته، خودش بیشترین آسیب را به اقتصاد و جامعه زده است و همه هدف هایی که دولت ترامپ به دنبالش بوده را عملا محقق کرده است و بنده بر این عقیده ام که با توجه به این شرایط از حالا به بعد هزینه ها سنگین تر نخواهد شد.
* شما معتقدید که افزایش وحشتناک نرخ ارز در کشور متأثر از تحریم ها جدید نبوده و کاری است که دولت آن را انجام داده است؟
- دقیقا همین طور است.
* هدف از چنین افزایش نرخی توسط دولت چه بوده؟
- هدف در واقع جبران سیاست های غلط دولت ها و به ویژه همین سیاست های غلط اقتصادی در 5 سال گذشته است. دولت در ایران تا چندی پیش چیزی بالغ بر 500 هزار میلیارد تومان بدهی داشته است که امروز این رقم به شدت بیشتر شده، ضمن اینکه مشکلات عدیده ناشی از اجرای سیاست های غلط در 5 سال گذشته هم امروز خود را بروز داده که یکی از آنها افزایش نقدینگی است که در اختیار بانک های خصوصی و ناشی از سیاست های خود دولت است.
وقتی دولت در سال 92 عهده دار مسئولیت قوه اجرایی شد، کل نقدینگی کشور رقمی حدود 460 یا 470 هزار میلیارد تومان بود. الان این رقم بیش از 1600 میلیارد تومان است و پیش بینی می شود تا پایان سال این رقم به بالای 2 هزار میلیارد تومان برسد. اینها محصول سیاست های همین دولت است، ضمن اینکه در اثر اهمال بانک مرکزی و سیاست های غلط دولت، صورت وضعیت مالی بانک ها به شدت بدتر شده و دولت برای تأمین منابع سپرده های مردم نزد بانک ها نیازمند منابعی است که از آنها برای جبران نابه سامانی ها در نظام بانکی بهره بگیرد، برای همین دست به افزایش نرخ ارز زده است.
* وضعیت بهتر خواهد شد یا بدتر؟
- اینکه وضعیت بهتر بشود یا بدتر، بسته به این دارد که چگونه با این موضوع مواجه شویم. عرض کردم ما هیچ برنامه ای برای مواجهه با ابزارها و سیاست های تحریمی نداشته ایم و همواره بسیار منفعل در قبال آن عمل کرده ایم و به نظر من خطر اصلی که کشور را تهدید می کند، همین است. این انفعالی که سیاست های بخش عمومی در کشور ما با آن مواجه بوده، مشکل بزرگی است.
اینکه نتیجه چه خواهد شد، شرایط بدتر می شود یا بهتر، بستگی به این دارد که دولت تا چه حدی واقعا آمادگی داشته باشد برای مواجهه با این موضوع. متأسفانه تا جایی هم که من اطلاع دارم، هیچ نوع آمادگی برای این موضوع وجود ندارد، ولی یک جای کار جای خوشبختی دارد.
* خیلی ها می گویند، تا الان هر اتفاقی قرار بود بر اثر تحریم ها بیفتد، افتاده و با رسیدن موعد اجرای تحریم ها اتفاقا بار روانی این مسأله کم می شود و شرایط رو به بهبود خواهد رفت؛ شما هم به این موضوع اعتقاد دارید؟
- بله، همینطور که شما هم اشاره کردید، بخش قابل توجهی از این تحریم ها آثار خودش را گذاشته و از این به بعد، تاثیر چندانی نخواهد داشت. این تأثیرات البته و متأسفانه می تواند یک ابزاری باشد برای دولت و یا جریان هایی که دولت از آنها دفاع می کند!
* منظورتان چه جریان هایی است؟
- همین مافیاهای قدرت ثروت، مثل بنگاه های شبه دولتی و بنگاه های شبه خصوصی؛ مثل اتاق های بازرگانی، پتروشیمی ها و فولادی ها و امثال اینها که دولت عملا و به تعبیر بهتر کارگزار آنهاست. الان دولت متأسفانه بیشتر به دنبال پاسخگویی به نیازهایی اینهاست تا نیازهای مردم. به همین دلیل دولت بسیار منفعل عمل کرده و نشسته تا ببیند چه اتفاقی در جاهای دیگر می افتد. پس اگر مشکلی در اثر تحریم ها و آثار مخرب آن می بینم به نظر بیشتر به دلیل آثار سوء تدبیر داخلی است تا هر چیز دیگری.
* راهکار اصلاح این شرایط چیست، آیا راهکار همان تعیین کمیته ای برای مقابله با آثار تحریم است یا ابزار دیگری را هم در این راه می توان مورد استفاده قرار داد؟
- قطعا لازم است یک کمیته برای مقابله با تحریم ها و آثار آن مرکب از تخصص های مختلف غیر حکومتی تشکیل بشود. چون آنهایی که در دستگاه های دولتی و حکومتی هستند با کمال تأسف بسیار منفعلند و یک نگاه کاملا اداری به چنین مسائلی دارند؛ در حالی که به نظر، در چنین جایی ما به یک شور ملی نیاز داریم، آدمایی که درد مردم را درد خود بدانند، نه اینکه به عنوان یک وظیفه اداری بنشینند چیزهایی در بیاورند که به درد هیچ کس و هیچ جا نمی خورد.
از طرفی باید یک بازنگری جدی در نظام و ساختار اداری کشور و به خصوص در نظام تصمیم گیری های اقتصادی به وجود بیاید تا بتواند به مشکلات کنونی پاسخ بدهد؛ در غیر این صورت، متأسفانه هر روز وضعمان بدتر می شود. قطعا یکی از عواملی که باز در این مسأله لازم است تغییر کارکرد اقتصاد کشور است. کشور با این ظرفیت های بزرگ اقتصادی که دارد، متأسفانه از ظرفیت هایش استفاده نمی کند و هر روز هم این سیاست های ارزی وضع اقتصاد کشور را به طور منفی تحت تأثیر قرار داده است.
همین مسائل دست به دست هم داده تا تولید در کشور ما بیش از هر زمان دیگری مهجور واقع شود. مادامی که این مسأله یعنی تولید و تقویت آن در محور سیاست های کنونی قرار نگیرد، مشکلات ادامه خواهد داشت. البته این خودش نیازمند یک بازنگری جدی در ارتباط با نقش دولت است. متأسفانه دولت یک نقش بسیار منفعلانه به خود گرفته و این موضع گیری های غیر علمی و غیر کارشناسی که همه چیز را واگذار کنیم به بازار باید مورد تجدیدنظر قرار بگیرد، چون شرایط کشور، یک شرایط اضطراری است و باید سیاست هایی که متناسب با این شرایط است در کشور انجام و اجرا بشود.