بیش از دویست سینماگر در نامهای سرگشاده خطاب به سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نسبت به نحوه ممیزی فیلمهای کوتاه برای سیوپنجمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران اعتراض کردند؛ اعتراضی که بار دیگر متوجه مرد پرحاشیه سینما و تئاتر است؛ مردی که حتی حرف وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را نیز نمیخواند و پیش از این نشان داده از قدرت ویژهای برخوردار است.
به گزارش «تابناک»؛ سیوپنجمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با حواشی فراوانی مواجه شده که غالب این حواشی، متوجه ممیزی فیلمها در این رویداد است؛ ممیزی که تصور میشد، حداکثر مشمول چند فیلم شده باشد؛ اما اکنون مشخص شده طیف بسیار گستردهای از فیلمهای سینمایی را شامل میشود و ابعاد کار آنچنان گسترده است که امروز 200 سینماگر، نامهای سرگشاده خطاب به سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر کردند و خواستار ورود مستقیم وزیر در این زمینه شدند.
در متن این نامه تأکید شده است: «سازمان سینمایی از فیلم کوتاه که بستر فیلمسازی و امید سینمای کشور است، نه تنها هرگز حمایتی درخور نداشته است، بلکه متأسفانه هر ساله ادارۀ ارزشیابی و نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعدادی از فیلمهای کوتاه جشنوارۀ فیلم کوتاه تهران را که از طرف هیأت انتخاب برای حضور در جشنواره انتخاب شدهاند، ممیّزی کرده و این فیلمها را از حق دیده شدن و داوری محروم میکند.»
این موضع گیری مشخصاً پیکان انتقادها را به سمت حسین پارسایی، مدیرکل نمایش خانگی، مستند و فیلم کوتاه میبرد که زیرمجموعه ابراهیم داروغه زاده، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی است. متأسفانه در شرایطی که معاون نظارت و مسئول اصلی این حوزه یعنی داروغه زاده پزشکی عمومی دارد، زیرمجموعه او نیز در خارج از حوزه سینما مشهور است و اساساً پارسایی، یک چهره عمدتاً تئاتری است که از قضا فعالیتهایش در این حوزه نیز حاشیه ساز شده و مشخص نیست با چه استدلالی نظارت بر سینما به او سپرده شده است.
پارسایی به تازگی تئاتر بینوایان را به قیمت بلیت بسیار گران روی صحنه برد که با اعتراض وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همراه شد؛ اما در نهایت او نه تنها قیمت بلیت تئاترش را به شکل قابل توجهی کاهش نداد و همچنان بخش قابل توجهی از بلیتها با قیمتهای شش رقمی عرضه شد، بلکه در تلویزیون به منتقدان که طبیعتا یکی از آنها وزیر ارشاد بود تاخت و از حرکتش دفاع کرد. پارسایی در سایر حوزه نیز همچون تئاتر هر عملی دوست داشته انجام داده و نصیحتهای مشفقانه تأثیری در عملکردش نداشته است.
نمونه واضح این اتفاق، پخش فیلمهای سینمایی و طیف وسیعی از سریالها در برخی VODها از جمله فیلیمو است که متأسفانه با وجود تذکرات رسانهای مکرر، این شخص مانع از این اقدام فراقانونی نشده است. اتفاق حیرت آور اینکه، دستگاههای نظارتی و قانونی نیز سراغ پارسایی نیامده و از او نپرسیدهاند که چرا به عنوان مدیرکل نمایش خانگی اقدامی علیه این سامانههای نمایش خانگی که بدون دریافت پروانه نمایش، هر فیلمی را پخش میکنند، انجام نداده است؟
در این شرایط که طیف وسیعی از فیلمها و سریالهای خارجی بدون پروانه نمایش در VODها پخش میشود، اینکه فیلمسازان کوتاه که آتیه سینمای ایران هستند و بسیاری از فیلمسازان حرفهای ایران به سنت تاریخی از میان آنها به صحنه میآیند، با چنین برخوردی مواجه شوند، جای تأمل دارد. آیا مضمون این طیف گسترده از فیلمهای کوتاهی که از سوی پارسایی و شورای پروانه نمایش خانگی مشمول ممیزی با توقیف شدهاند، از مضمون سریالهای آمریکایی که بدون مجوز نمایش در VODها پخش میشوند، بدتر است؟
مجموعه این اتفاقات چنین پرسشی را نیز پیش میآورد که آیا پارسایی و همکارانش در حوزه مدیریتیاش از جتیی حمایت میشوند که در دولتهای خاتمی، احمدی نژاد و روحانی با وجود تغییر وسیع نگاهها و طیفهای مدیریتی در اغلب اوقات در حوزه فرهنگ باقی میمانند و عمدتاً از نقطهای به نقطهای دیگر جابجا میشوند. چگونه مدیری میتواند با مسجدجامعی، صفار هرندی، حسینی، جنتی، صالحی امیری و صالحی کار کند و اکنون نیز با وجود نقدهای مکرر به او، سخت بر موقعیتش تکیه دهد؟! حقیقتاً پشت صحنه فرهنگ ایران چه میگذرد که خروجیاش در ممیزی جشنواره فیلم کوتاه بیرون میزند؟