آزمون و خطای شورای اصلاح طلب شهر تهران حتی صدای اصلاح طلبان را هم درآورده است. بخش زیادی از فعالان سیاسی در این جناح اعتقاد دارند با انتخاب های اشتباهی که شورای شهر طی یکسال اخیر داشته علاوه بر اینکه کار شهر و پایتخت معطل مانده، بخش زیادی از مردم و بدنه حامی این جریان را به شدت از عملکرد اصلاح طلبان ناامید و عصبانی ساخته است و این مسأله می تواند موجب ریزش رأی این جریان در انتخابات آتی بشود.
به گزارش «تابناک»، آخرین واکنش به انتخاب های نادرست شورای شهر تهران برای شهرداری را «محمدرضا عارف» رئیس فراکسیون امید داشته است. او با اظهار تأسف از بی ثباتی در مدیریت شهری، تصریح کرد: اعضای شورای شهر تهران و بیشتر کلان شهرها به واسطه حضور در لیست امید شورای عالی سیاست گذاری اصلاحطلبان توانستند رأی بیاورند و اشتباه است که تصور کنند عقبه حزبیشان باعث رأی آوری آنها شده است؛ هر چند تعدادی از این عزیزان هم عضو هیچ حزبی نبودند، انتظار بود در مباحث کلان مدیریت شهری همچون انتخاب شهردار با شورای عالی اصلاح طلبان مشورتهای لازم میشد که اگر این مشورتها انجام میشد، مطمئنا مجبور به تغییر شهردار در کمتر از یک سال نمیشدیم.
انتقاد عارف از شورای شهر تهران
عارف تأکید کرد: برای عملیاتی کردن برنامه حداقل یک دوره چهار ساله مدیریتی لازم است به همین دلیل عدمثبات مدیریتی لطمه شدیدی به مدیریت شهری میزند. ثبات در مدیریت لازمه تحقق برنامه اداره شهر است.
رئیس مجمع نمایندگان استان تهران با اشاره به در پیش بودن انتخاب شهردار تهران، به اعضای شورای شهر توصیه کرد، در انتخاب شهردار جدید به مقبولیت عمومی، چهره ملی، تخصص، کارآمدی، پاکدستی، اشراف کامل به حوزه مدیریت شهری و پایبندی به گفتمان اصلاح طلبی توجه جدی داشته باشند.
وی در همین راستا افزود: بارها تأکید کردم که ویژگی بارز گفتمان اصلاحطلبی قانونمداری و پاکدستی آنهاست. دوستان ما در مجلس و شورای شهر باید به شدت مراقبت کنند که این دو ویژگی گفتمان اصلاح طلبی آسیب نبیند.
این انتقادات نشان می دهد، فعالان سیاسی اصلاح طلب هیچ رضایتی از رویکرد و نحوه انتخاب های اعضای شورای شهر ندارند و تاکنون هم نسبت به هر دو انتخاب اول اصلاح طلبان پارلمان شهری پایتخت که اولی پس از شش ماه به دلیل بیماری و دومی هم پس از شش ماه به دلیل بازنشستگی کرسی شهرداری را ترک کرده و باید ترک کنند، گلایه مند هستند.
تلاش ناکام افشانی و یاران برای دور زدن قانون
محمد علی افشانی، شهردار فعلی تهران که باید به دلیل اجرای قانون منع به کارگیری بازنشستگان کرسی مدیریت عالی شهری پایتخت را ترک کند، به همراه برخی اعضای شورای شهر، اعضای حزب اعتماد ملی و همچنین برخی مشاوران و معاونانش در شهرداری تلاش زیادی کرد که این قانون را دور بزند و راهی پیدا کند که خود را مستثنا از اجرای آن کند؛ اما مجلس موضع سختی در مقابل او و همراهانش در پیش گرفت و هیچ گونه اجازه ای برای چنین موضوعی صادر نکرد.
در نهایت اعضای شورای شهر از یکی دو هفته قبل، کار خود را برای انتخاب دوباره شهر و سومین شهردار پایتخت در بیش از یک سال فعالیت خود در پارلمان شهری تهران آغاز کردند؛ موضوعی که باز هم نشان داد با حواشی زیادی همراه است و گویا هنوز دو انتخاب قبلی برای شورای شهری ها درس عبرت نشده تا آنها این بار دست به یک انتخاب درست و در جهت منافع مردم نه در راستای منفعت های سیاسی بزنند.
هرچند آنها در هر سه انتخاب تاکنون تلاش کرده اند، رویه انتخاب هایشان را دموکراتیک نشان بدهند، اا بسیاری از جهات این انتخاب ها یک نمایش دموکراتیکانه بوده و از واقعیت عمدتا خالی است، چرا که در همین آغاز کار سومین انتخاب، آنها سی گزینه را به عنوان چهره های مورد نظرشان برای شهرداری معرفی کردند. از بین این افراد، برخی اعلام کردند که قصدی برای شهرداری و یا تخصصی در این زمینه ندارند؛ اما گاف بزرگ ماجرا به اینجا مربوط می شد که برخی چهره های در نظر گرفته شده، جزو افراد بازنشسته بودند که در این زمینه «جمشید انصاری» معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور در نامه ای خطاب به محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران اسامی 12 نامزد غیر بازنشسته برای شهرداری تهران را اعلام کرد.
معاون رئیسجمهور 18 گزینه اصلاحطلبان را رد کرد
در نامه انصاری به هاشمی آمده است: بازگشت به نامه شماره 23057/160 روز هفتم آبان ماه جاری درخصوص «اعلام اسامی 28 نفر از نامزد مورد نظر برای تصدی سمت شهردار تهران»، با توجه به اعلام شفاهی مبنی بر حذف 16 تن از افراد اعلامی، نتیجه بررسی در مورد وضعیت اشتغال 12 تن از اسامی باقی مانده زیر بدین شرح اعلام می شود؛
ردیف های 2 و 8 فاقد سابقه در بانک اطلاعاتی این سازمان هستند و بقیه افراد، شاغل در دستگاه های اجرایی بوده و سنوات باقی مانده خدمت آنان (تا بازنشستگی) بیشتر از سه سال است.
1- معصومه ابتکار، 2- غلامرضا انصاری، 3- پیروز حناچی، 4- مصطفی سلیمی، 5- محسن پورسید آقایی، 6- نصرالله جهانگرد، 7- مناف هاشمی، 8- ایرج معظمی، 9- عباس آخوندی، 10- سمیع الله حسینی مکارم، 11- علی اوسط هاشمی و 12- علی ربیعی
این نامه نشان می داد، انتخاب های اعضای شورای شهر تهران برای برگزیدن سومین شهردار منتخبشان، نه تنها مبنای کارشناسی ندارد، بلکه احتمالا صرفا پیشنهادهایی بوده که از احزاب مختلف دریافت کرده اند تا از بین این افراد احتمالا بازهم هر کسی که لابی گسترده و قوی تری داشته باشد به عنوان شهردار آینده برگزیده شود. کار آنقدر بدون پشتوانه کارشناسی بود که در نهایت معاون رئیس جمهور از بین سی گزینه تنها 12 تن را واجد شرایط عدم بازنشستگی اعلام می کند.
گزینه های احتمالی شهرداری تهران
در همین حال، اعضای اصلاح طلب شورای شهر یک هفته قبل از نامه معاون رئیس جمهور در خصوص اینکه چه افرادی می توانند متصدی شهرداری پایتخت شوند و شرایط لازم را از حیث عدم بازنشستگی دارند، یک رأی گیری استمزاجی و افراد مورد نظر خود را در این رأی گیری معرفی می کنند که خروجی آن اقبال شدید به وزیر مستعفی راه و شهرسازی است.
بر اساس آرای استمزاجی اعضای شورای شهر، عباس آخوندی با۱۱رأی، علی اوسط هاشمی با ۸ رأی، نصر الله جهانگرد با ۷ رأی، محسن هاشمی و سید کامل تقوی نژاد با ۶ رأی، پیروز حناچی با ۵ رأی، مناف هاشمی با ۵ رأی، پور سید آقایی با ۵ رأی و علی اصغر احمدی ۵ رأی گزینه هایی هستند که بیشترین اقبال در بین اعضای شورای شهر را دارند.
تمامی اخباری که از شورای شهر تهران بیرون می آید، بیانگر این است که اقبال زیادی در بین اعضای شورا نسبت به شهردار شدن «عباس آخوندی» وزی مستعفی راه و شهرسازی وجود دارد؛ فردی که انتقادات زیادی نسبت به عملکرد او در وزارتخانه ای که 5 سال سکان آن را بر عهده داشت، وجود دارد؛ انتقاداتی که مخصوصا در حوزه مسکن به حد غایی خود رسیده بود.
آخوندی نظریهپرداز خوبی است اما مجری خوبی نیست
در همین زمینه، به تازگی مشاور رئیس جمهور از رویکرد و اقدامات «عباس آخوندی» در وزارت راه و شهرسازی به شدت انتقاد و تأکید کرده که او بیشتر نظریه پرداز خوبی است تا یک مجری خوب! «اکبر ترکان» با بیان اینکه آخوندی نظریه پرداز برجستهای است، گفت: نظرات آقای آخوندی در اقتصاد کلان بر مبنای اقتصاد آزاد و رقابت کامل است، در حالی که جامعه ما شرایط رقابت کامل ندارد.
وی عملکرد عباس آخوندی در وزارت راه و شهرسازی گفت: آقای آخوندی یک نظریه پرداز است که نظریات خوبی را مدون و اعلام کردند؛ اما وزیر خوبی نبودند. ترکان با بیان اینکه آخوندی نظریه پرداز برجستهای است، گفت: نظریات آقای آخوندی در اقتصاد کلان بر مبنای اقتصاد آزاد و رقابت کامل است، در حالی که جامعه ما شرایط رقابت کامل ندارد. اگر همه چیز را به بازار بسپاریم و فکر کنیم که دست نامرئی قیمت بازارها را میتواند متعادل کند این تفکر و اقدامات مبنی بر آن، موجب از دست رفتن قشرهای ضعیف کشور میشود.
مشاور رئیس جمهور ادامه داد: شرایط در کشور ما بر مبنای رقابت کامل نیست و اجرای این دست از نظریات موجب میشود، مردم ضعیف و کم درآمد تحت فشار سنگینی قرار بگیرند و آسیب ببینند. نظریات ایشان به عنوان یک نظریهپرداز قابل احترام است؛ اما اینکه آیا این نظریات در جامعه ما قابل پیاده سازی است یا خیر، به نظر بنده امکان اجرای نظریات آقای آخوندی در ایران وجود ندارد.
البته «عباس آخوندی» که پس از دوران وزارت فعالیت بیشتری را در فضای مجازی انجام می دهد، پس از حدود ۲۴ ساعت وزیر سابق راه و شهرسازی پاسخ این اظهارات را داده و یادداشتی با تیتر «مرحوم والد قائل به ربط نبود» را در کانال تلگرامیاش منتشر کرده است.
آخوندی منتقد دولتی که پنج سال وزیرش بود
متن یادداشت عباس آخوندی را در ادامه می خوانید: گفتن گزارههای نامرتبط، متعارض و متضاد در فرهنگ سیاسی ایران بسیار متداول است. شاید هم موضوع ژرفتر از این باشد و در نظام معرفتی ما ایرانیان رخنه کرده باشد. دوستی اخیرا گفته است: اگر همه چیز را به بازار بسپاریم و فکر کنیم که دست نامرئی قیمت بازارها را میتواند متعادل کند، این تفکر و اقدامات مبنی بر آن، موجب از دست رفتن اقشار ضعیف کشور میشود. البته این سخن جدید نیست و هر روزه از سوی کسان زیادی برای توجیه سیاستهای صدها بار شکستخورده در توزیع بیحاصل منابع عمومی بیان میشود. کسان دیگری نیز کمی آن طرفتر همین سخنان را البته با هدف جنگ مقدس با لیبرالیزم بیان میکنند. رسانه و ضدرسانه زنجیرهای نیز این ماموریت بزرگ را لحظهای از یاد نمیبرند و مرتب با بوق و کرنا به آن میپردازند. چه ارتباطی بین این دو وجه وجود دارد؟ البته مرحوم والد فرمودهاند که هیچ ارتباطی نیست!
طنز داستان در این است که همین دوستان و حضرات هر روز ختم امن یجیب برای سرعت یافتن فرایند خصوصیسازی جلب سرمایهی بخش خصوصی و حتی سرمایهی خارجی میگیرند. فرضِ ذهنی حضرات این است که عدهای بهعنوانِ سرمایهگذار باید یافت شوند تا سرمایهگذاری کنند، سازمان حمایت برای محصول و خدمت آنان قیمتگذاری و تعزیرات هم انبارِ آنان را تاراج کند و در پایان آنان نیز بسیار خشنود و سپاسگزار باشند و به سرمایهگذاری ادامه دهند. اگر هم کسی اعتراض کرد، پاسخ روشن است. ۱- این نظریهها در ایران جواب نمیدهد. ۲- مرگ بر لیبرالیزم. ۳- در حال جنگ اقتصادی با امریکا هستیم. متأسفانه خدای تعالی حاضر به تغییر سنت خود به نفع حضرات و پذیرش سنت متعارض نیست. لذا ختم و التجای حضرات بدون استجابت میماند.
در همین حال هوا، خبر تودیع و معارفه وزیر امور اقتصادی و دارایی را خواندم و دیدم که دوست عزیزم جناب جهانگیری اولویتهای کاری این وزارتخانه را تعریف کردهاند، شامل: اول، بهبود فضای کسبوکار است؛ دوم، توانمندسازی بخش خصوصی؛ سوم، ساماندهی گفتوگوی دولت و بخش خصوصی است؛ چهارم، وزارت اقتصادشدن وزارت امور اقتصادی و دارایی؛ پنجم، توسعه بازار سرمایه از طریق خروج کامل نیروهای مسلح و دولت از بنگاهداری و عرضه سهام آنها در بازار بورس است؛ ششم، مولدسازی داراییهای زیاد دولت؛ هفتم، بسط پایه مالیاتی و جلوگیری از فرار مالیاتی و هشتم، کمک به بانک مرکزی در اصلاح نظام بانکی. بدون توضیح از این بخش میگذرم.
آیا واقعا از این نوع سیاستگذاری و مدیریت اقتصاد ملی جز شکلگیری سرمایهداری نظامی و دولتی و توسعه نهادهای عمومی غیر دولتی با هزاران رانت و حاشیهی پیرامونی و حلقههای متعدد سوداگرانی که به نام بخش خصوصی پیرامون آنها پرسه میزنند و از تن دادن به هرگونه رقابت خودداری میکنند، میتوان انتظار داشت؟ آیا در این فضا، خصوصیسازی جز انتقال سرمایههای انباشتهی دولت به این نهادها و شکلگیری دولت در پنهان و غیر پاسخگو چیز دیگری است؟ آیا اگر بسیاری از نهادهای مدنی کسبوکار از جمله انجمنهای صنفی و سازمانهای حرفهای امروز ایران جولانگاه سوداگران و سفتهبازان شده است باید در شگفت بود؟ و آیا این سیستم جز بیشینه کردن منافع بادآورده از طریق دسترسی به اطلاعات درونی و تحکیم ارتباطهای ناسالم رهآورد دیگری میتواند داشته باشد؟ حال شما ارتباط موضوع را با بمبارانهای خبری ضد لیبرالیستی و البته از سرِ غیرت و حمیّتِ جانبداری از ضعیفان، ضرورت خروج از برجام و مخالفت با FATF را بیابید. البته که مرحوم والد قائل به ربط نبود.
دیگر وقت آزمون و خطا نیست!
به هر حال با توجه به انتقادات اصلاح طلبان از رویکرد شورای شهر برای انتخاب گزینه ای که بتواند نظرات مردم و بدنه حامی این جریان را جلب کند و همچنین گمانه زنی هایی که مبنی بر انتخاب احتمالی آخوندی برای شهرداری تهران شنیده می شود ـ که البته عملکرد او حداقل در وزارت راه و شهرسازی در پنج سال اخیر آن چیزی نبوده که بتواند تضمینی برای موفقیتش در شهرداری پایتخت باشد ـ به نظر می رسد، اصلاح طلبان این بار باید با وسواس بیشتری گزینه مورد نظر خود را برگزینند.
این گزینه باید از همه جهات دارای شرایط لازم برای اداره امورات شهری پایتخت باشد و بتواند نسبت به انتظاراتی که مردم از شهردار تهران دارند و حداقل در یک سال و چند ماه اخیر به هیچ عنوان برآورده نشده، پاسخ بگوید؛ انتخاب هایی نظیر آخوندی که حتی در بدنه دولت و فعالان سیاسی اصلاح طلب هم منتقدان جدی و زیادی دارد تا جایی که او را نظریه پرداز و نه مجری خوب می خوانند، نمی تواند برای کرسی مهمی مثل شهرداری تهران پاسخگو و تأثیر گذار باشد، چون شهرداری نیاز به یک مجری خوب و توانمند دارد که بتواند در بخش های مختلف عمرانی مسائل شهر را به خوبی پیش ببرد.