سال 91 و در حالی که تنها یک سال تا پایان دولت احمدی نژاد مانده بود، بهای ارز یک شبه به حدود چهار برابر ارزش خود رسید و این مسأله نتیجه ای جز کاهش شدید ارزش پول ملی و افزایش شدید قیمت ها که به دنبال آن ارزش دارایی های مردم به یک چهارم کاهش یافت و باعث فقیر تر شدن مردم ایران شد، نداشت. این مسأله باعث شکل گیری صف های طولانی برای خرید ارز و تبدیل پول به کالاهای سرمایه ای هم شد.
به گزارش «تابناک»؛ تشکیل صف های طولانی از سوی مردم برای دریافت ارز دولتی، شب خوابی ها مقابل بانک هایی که برای به تعادل رساندن قیمت ها در بازار ارز با قیمت دولتی ارائه می کردند، نوسان شدید قیمت ها و درج هر روز یک قیمت روی کالاهای مصرفی مردم و موضوعاتی از این دست، باعث شد بسیاری از کارشناسان و سیاسیون به شدت از عملکرد دولت وقت در این خصوص انتقاد کنند.
همین موضوع باعث شد، در انتخابت ریاست جمهوری سال 92 بسیاری از کاندیداها به انتقاد از عملکرد دولت دهم در خصوص نحوه مدیریت اقتصاد کشور و سیاست خارجی که البته موضوعی بجا و درست بود، بپردازند و همین موضوعات به سرفصل اصلی رقابت های انتخاباتی تبدیل شود. برای همین مردم این احساس را داشتند که باید کسی را برگزینند که بر خلاف دولت وقت، توانایی ویژه ای در مدیریت اقتصاد و سیاست خارجی داشته باشد.
حسن روحانی به نمایندگی از ائتلاف اصلاح طلبان، اعتدالگرایان و برخی اصولگرایان معتدل به خوبی توانست ضعف های دولت و کشور در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی را موشکافی و البته تأکید کند که برنامه ویژه ای برای انجام مدیریت صحیح در این حوزه ها دارد؛ بنابراین، مردم در نهایت دست به انتخاب «شیخ دیپلمات» زدند؛ به امید اینکه او، تیم و دولتش بتوانند از همه ظرفیت ها برای رفع مشکلات در این حوزه ها بهره بگیرد.
دولت تدبیر و امید با استقرار خود توانست در چهار ساله اول دولتداری، با اجرای سیاست های انقباضی اقتصادی و رایزنی های ویژه در حوزه سیاست خارجی که در نهایت منجر به عقد قرارداد برجام با 1+5 شد، نسبت به بهبود روابط خارجی ایران با دنیا به ویژه با اروپایی ها، کنترل نرخ تورم و جلوگیری از تشدید آن، بهبود فضای کسب و کار، رسیدگی به افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی، کنترل قیمت کالاها، کنترل نرخ ارز و کاهش نسبی قیمت آن و موضوعاتی از این دست، دست یابد؛ اما همه اینها در سایه یک رکود شدید تورمی بود که کارشناسان اقتصادی و دانشگاهیان بارها و بارها نسبت به عوارض و مشکلاتی که از این ناحیه ایجاد خواهد شد، هشدار دادند.
با برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران، روحانی توانست با رشد نسبی آرا، بار دیگر به عنوان رئیس جمهور برگزیده شود. انتخابی که همه امید آن را داشتند تا از قبل آن کشور به شرایط بهتری دست پیدا کند و با رفع رکود تورمی شرایط اقتصادی ایران رو به بهبود بیشتر برود؛ اما اولین نشانه های مربوط به عدم دستیابی به چنین شرایطی در جریان انتخاب کابینه بروز کرد؛ جایی که هشدارهای زیادی به رئیس جمهور در خصوص برخی انتخاب ها داده شد، اما او و یارانش توجهی به این هشدارها نکردند.
با گذشت شش ماه از عمر دولت دوم حسن روحانی، ترامپ و آمریکایی ها تعهدات دولت قبل از خود را غیر قابل پذیرش دانستند و با نقض پیمان یکجانبه از برجام خارج شدند و تأکید کردند که تحریم های مربوط به موضوع هسته ای ـ که به موجب انعقاد قرارداد برنامه جامع اقدام مشترک برداشته شده ـ در دو بازه زمانی بار دیگر بازخواهند گشت؛ اقدامی که نشان داد دولت هیچ پیش بینی و پلنی برای مقابله با آن نداشته و ندارد و همین باعث شد مشکلات سال 91 یک بار دیگر در کشور ظهور و بروز یابد.
این مسأله در شش ماه به دلیل بی تدبیری دولت تدبیر و امید و همچنین زیاده خواهی برخی مردم که دقیقا در نقشه و سناریوی پیش بینی شده برای به هم ریختن وضعیت اقتصادی کشور ایفای نقش کردند، تبدیل به معضل جدی برای مردم کشورمان شد و به کاهش شدید ارزش پول ملی، افزایش وحشتناک قیمت ها در همه حوزه ها، کاهش توان مردم برای خرید و کوچک تر شدن سفره آنان، افزایش فاصله طبقاتی و... انجامید.
بسیاری از مردم با تجربه ای که از سال 91 به دست آورده بودند، بدون توجه به عوارض ناشی از هجوم بردن برای خریدهای دیوانه وار در هر حوزه ای تلاش کردند که پول خود را به ارز یا کالا تبدیل کنند. به همین دلیل، مثلا خودروهایی از ایران خودرو و سایپا خریدند که شاید هنوز سنگ آهن مربوط به ساخت بدنه فولادی خودروی خریداری شده از معدن خارج نشده بود؛ خودرویی که نه نامش مشخص بود، نه قیمتش، نه رنگش و نه مابقی چیزهایش و همین باعث شد که قیمت کالاها به شدت افزایش پیدا کند.
این رویکرد مردم در خرید خودروها و اجناسی که تا چند ماه پیش بر سر نخواستنش دعوا بود، باعث شد که دولت و سوء استفاده کنندگان شرایط را مهیا برای آنچه در اثر بی تدبیری آنان ایجاد شده بود، بدانند؛ بنابراین، همه مشکلات نظیر بدهی های دولت، کسری بودجه، برنامه هایی که برای آزادسازی قیمت ها مد نظر بود و ... را در این پروسه اجرایی کنند و قیمت ارز را به اندازه ای افزایش بدهند که شاید تصور نصف این افزایش تا چند ماه پیش شدنی نبود.
دولت و برخی مردم تلاش کردند به بهای کاهش ارزش پول ملی، کاهش توان مردم برای خرید، افزایش بی حد و حصر فاصله طبقاتی، فقیرتر شدن مردم، له شدن قشرهای آسیب پذیر، نابودی برخی صنایع و بیکار شدن برخی هموطنانمان و کارگران، پرکردن جیب سوء استفاده کنندگان و ... اقدام به افزایش قیمت ها، افزایش قیمت ارز، انجام خریدهای دیوانه وار و ... کردند به امید آنکه پس از 13 آبان و اجرای تحریم های ثانویه، بتوانند از این وضعیت سود ببرند.
چند روزی است، سیزده آبان گذشته و دولت احتمالا متوجه بی تدبیری اش شده باشد و مردمی هم که به سراغ خرید ارز و کالا رفته اند هم فهمیده اند که چطور در جنگ روانی که قرار بود علیه کشور و اقتصاد آن به راه بیفتد، ایفای نقش کرده اند؛ ایفای نقشی که ضررش صرفا متوجه ایران و مردمش شد و عایدی که این افراد فکر می کردند برای آنها نداشت؛ شاید اگر تدبیری بود و مردمی که به امید سود کردن خریدهای آنچنانی انجام دادند، چنین کاری نمی کردند؛ وضعیت امروز خیلی بهتر بود و در این جنگ روانی عده ای شکست نمی خوردند.
حالا نه خبری از ارز 30-40 هزار تومانی است و نه قیمت ها نسبت به آنچه مردم فکر می کردند افزایشی داشته است. این افزایش ها فقط برای زمانی بود که مردم برای خرید به بازار هجوم می بردند! شاید اگر فرهنگ نخریدن در کشور برای کالاهایی که بی دلیل قیمتشان افزایش می یابد جا می افتاد، شاهد بحران خودرو، بحران رب، بحران سیب زمینی، بحران مرغ، بحران افزایش قیمت هر روزه لبنیات، بحران تخم مرغ، بحران موز، و بحران های مضحکی که صرفا ساخته پرداخته خود ما و حاصل بی تدبیری دولت بود، نمی بودیم! امروز بار روانی اجرای فاز دوم تحریم های آمریکا برداشته شده و انتظار می رود همچون روزهای گذشته، شاهد کاهش قیمت ها باشیم.