فهرست بازیگرانی که تابعیت آمریکا و کانادا گرفتند

کد خبر: ۸۵۵۴۶۹
|
۰۷ آذر ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۹ 28 November 2018
|
173262 بازدید
|

بیایید یک بار هم که شده برای بررسی مساله‌مان، آن را با موارد مشابه خارجی‌اش مقایسه نکنیم و با مراجعه به عقل و استفاده از استدلال، بی‌آنکه ملاک را نمونه‌های اصطلاحا مترقی آن طرف آبی بگیریم، ببینیم که یک کار درست است یا غلط؟ دلایل پدید آمدنش چیست؟ نتایج آن چه چیزهایی می‌تواند باشد و اگر غلط است، راه اصلاح آن به چه شکل خواهد بود؟ بسیاری از هنرمندان و چهره‌های مشهور سینمای ایران یا در کشورهای غربی ساکن هستند و فقط سالی یکی دو بار برای کار کردن به ایران می‌آیند، یا اخیرا بین‌شان مد شده که حتی فرزندان‌شان را در خارج از کشور به دنیا بیاورند تا این کودکان بتوانند تابعیت آن کشورها را داشته باشند.

به گزارش روزنامه فرهختگان، رصد کردن مشابه چنین وضعی در سینمای آمریکا که ممکن نیست؛ چون آنها جایی را بهتر از آمریکا نمی‌دانند و اساسا بعید است فکر کنند که برای اقامت در کشورهای دیگر مشکل خواهند داشت. در سینماهای بزرگی مثل هند و چین هم این موارد لااقل به غلظت ایران وجود ندارد. اساسا نه در هند، نه در چین یا کره، ژاپن و تایلند و اکثر کشورهای دیگری که در این سال‌ها سینمای پررونقی داشته‌اند، به اندازه ایران سینما در انحصار فرهنگ اصطلاحا بورژوایی درنیامده است و مفهوم غرب‌گرایی را یکسان و معادلی برای «باکلاسی» نگرفته‌اند. اما بیاییم و یک بار هم که شده، مساله خودمان را برای بررسی کردن، نه با غرب عالم مقایسه کنیم، نه با شرق آن. شیلا خداداد، یکی از هنرپیشه‌هایی است که برای به دنیا آوردن فرزندش به خارج از کشور رفت. او در پاسخ به سوالی در این خصوص با اطمینان به‌نفس و مقداری گستاخی گفت «دوست داشتم.»

شیلا خداداد خیال خیلی‌ها را راحت کرد و چیزی را گفت که از رفتار سایر چهره‌های مشهور ایرانی می‌شد فهمید. پاسخ نهایی آنها درباره خیلی از چیزهاست، اما ملاحظه می‌کنند و کمتر به زبان می‌آورند.

ما باید چنین مساله‌ای را بدون ملاک قرار دادن نمونه‌های بیرونی و خارجی بررسی کنیم و سپس حکم بدهیم که آیا این هنرپیشه حق داشت بگوید «دوست داشتم» و آیا مخالفان و منتقدان او ادعایی بر خلاف منطق دارند؛ یا اینکه این کار غلط است و خداداد و سایر هنرپیشه‌های ایرانی باید بین انجام دادن کاری که دوست دارند و بازیگر بودن در سینمایی که مخاطبانش حق دارند بپرسند و مخالف باشند، یکی را انتخاب کنند؟ آیا مخاطبان حق ندارند نگذارند و نخواهند کسانی که به واسطه هواداری آنها که امروز از موقعیت خاصی برخوردار شده‌اند، هر کاری را انجام بدهند که خودشان دوست دارند و حس می‌کنند بیشتر به نفع‌شان است و فکر می‌کنند وقتی توان انجامش را دارند دلیلی ندارد که انجامش ندهند. اساس مساله در دل همین یک عبارت نهفته است؛ «مسئولیت اجتماعی.»

حق دارند که بگویند دوست دارم؟

هیچ ابرسرمایه‌داری در دنیا، هیچ‌کدام از چهره‌های مشهور و ثروتمند و در یک کلام هیچ‌کدام از افرادی که وضعیت قدرتمندتری نسبت به باقی افراد اجتماع پیدا کرده‌اند، اگر در یک جنگل، دور از انسان‌ها و در کنار حیوانات زندگی می‌کردند، نمی‌توانستند به موقعیت‌های فعلی‌شان برسند. طرفداران آزادی به سبک لیبرالیسم می‌گویند که هرکس موقعیتی ویژه پیدا کرده، لابد تلاش کرده است. آیا اگر سرمایه‌داری که کاخی چندهزار متری در بهترین نقطه آب و هوایی یک منطقه دارد، اگر خودش به تنهایی در یک دشت یا جنگل زندگی می‌کرد، می‌توانست چنین کاخی بنا کند؟ آیا تمام آنچه او دارد واقعا حاصل تلاش و هوش شخص خودش است یا اینکه خارج از جامعه انسانی، بنا کردن چنین موقعیت‌هایی ناممکن است؟ درباره موقعیت آدم‌های مشهور هم می‌شود دقیقا همین پرسش‌ها را کرد؛ شما بدون جامعه انسانی و در خلأ، آیا می‌توانستید از چنین مواهبی برخوردار شوید؟ آیا یک نفر می‌تواند موقع معروف شدن و برخورداری از ویژگی‌های آن، در قالب جامعه انسانی قرار بگیرد و بعد، این قالب را برای انجام دادن کاری که دوست دارد بکند دست‌وپاگیر ببیند و برای عبور از آن، به قاعده یک قالب اجتماعی دیگر(جنگل) متوسل شود؟ حالا حتی فرض کنید سیما و سینمای ایران صددرصد در تیول نهادهای دولتی و رسمی نیستند و پول تمام فیلم‌ها و سریال‌ها از مالیات شهروندان یا فروش منابع کشور تامین نمی‌شود. باز هم در آن صورت یک نفر نمی‌تواند بگوید که برای مشهور شدن و بهره‌مندی از مواهب آن به اجتماع انسانی و قواعدش احتیاج دارم اما پس از آن نمی‌خواهم این قواعد دست‌وپا گیرم شوند و می‌خواهم هر کاری را انجام بدهم که دوست دارم و فکر می‌کنم منفعت شخصی من در آن بیشتر است.

دیکتاتوری زرد؛ پولش را ما بدهیم ولی حق دخالت نداشته باشیم؟

اینکه سینمای ایران چقدر آینه‌ای حقیقی از جامعه ایران است، پرسشی است که قطعا پاسخ خوشایندی نخواهد یافت. حتی مخاطبان سینمای ایران هم عموم مردم نیستند و سالن‌های نمایش فیلم در نقاط مرفه‌نشین شمال پایتخت متمرکز شده‌اند. البته از ابتدا وضع به این شکل نبود، اما هرچقدر به زمان حال نزدیک‌تر می‌شویم، چنین شکافی بین هنر سینما و مردم ایران عمیق‌تر و عریض‌تر می‌شود. وقتی گفته می‌شود فلان فیلم، پرفروش‌ترین فیلم ایرانی در سال جاری بود و نتیجتا طبع و پسند مردم ایران به چنین درونمایه‌هایی متمایل است، بلافاصله باید اعتراض کرد که کدام مردم؟ ۶۸درصد از کل فروش سینمای ایران مربوط به تنها سه پردیس سینمایی در شمال شهر تهران می‌شود و چنین چیزی در جهان بی‌سابقه است. آیا منظور کسانی که جامعه را با این آمار‌های خودساخته قضاوت می‌کنند، همان مردم مناطق مرفه‌نشین شمال پایتخت است یا مردم ایران از ماکو تا شوش و از خراسان تا چابهار را شامل می‌شوند؟ سبک زندگی نمایش داده شده در سینمای ایران منحصر به پسند همان کسانی است که در چند پردیس سینمایی شمال تهران بلیت فیلم‌ها را می‌خرند و آمارها را می‌سازند. اخیرا قضیه از این هم پیشتر آمده و چهره‌های سینمایی ایران حتی لازم نیست برای مطرح‌ماندن، حضور مداومی در پروژه‌های سینمایی داشته باشند؛ بلکه حضور در فضای مجازی و البته حاشیه‌سازی‌های گاه و بیگاه آنها در این فضا برای چنین منظوری کفایت می‌کند. سبک زندگی هنرپیشه‌های ایرانی آنچنان که در فضای مجازی نمایش داده می‌شود هم مطابق پسند کل مردم ایران نیست و به همان چند درصدی که جزء کاست اجتماعی به‌خصوصی هستند خلاصه می‌شود. در این میان مردم واقعی ایران، دو انتخاب بیشتر ندارند؛ یا به فضای مجازی نیایند و اگر آمدند این هنرپیشه‌ها را دنبال نکنند یا اینکه اگر آنها را دنبال کردند و به این مولفه‌های مغایر با سبک زندگی‌شان در رفتار هنرپیشه‌ها اعتراض داشتند، متهم شوند به قرار گرفتن ذیل عنوان «هجوم سرسام‌آور کاربران بی‌ادب و فضول مجازی.»

هانیه توسلی عکس گربه خانگی‌اش را که مرده بود منتشر کرد و نوشت: «بخواب مامان جان. بخواب تنها دلخوشیم. بخواب شیرین عسلم. منو ببخش. دیگه آرزویى ندارم. دیگه هیچى نمى‌خوام از خدا. دیگه بى‌حس شدم. دیگه تموم شدم. فقط منتظرم که زودتر بیام پیشت. همین» و وقتی مردم به این حرکت و ادبیات او اعتراض کردند، متهم شدند به فضولی در سبک زندگی دیگران. مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی مقابل چشم میلیون‌ها ایرانی خبر ازدواج‌شان را منتشر می‌کنند و از تبریکات آنها لذت می‌برند، اما چند سال بعد که خبر جدایی‌شان منتشر شد و بخشی از مردم ایران، ساده‌دلانه و از روی معصومیت تصمیم می‌گیرند برای آشتی دادن این دو نفر کمپین راه بیندازند، با زننده‌ترین عبارات به فضولی و حماقت متهم می‌شوند. چطور عروسی شما به مردم مربوط است اما جدایی‌تان مربوط نیست؟ چطور علاقه شما به گربه و سگ خانگی‌تان باید در مقیاسی چندصد هزارتایی نمایش داده شود، اما اعتراض به این جهان‌بینی(اگر اسمش را بشود جهان‌بینی گذاشت) و گارد گرفتن بخش بزرگ اما حذف شده جامعه در برابر این سبک زندگی، اسمش فضولی است و نپذیرفتن اینکه هرکس حق دارد، هرطور دلش خواست رفتار کند؟ مردمی که دوست ندارند در جامعه‌شان از پرتوان‌ترین تریبون‌ها و رسانه‌ها مرتب خبر طلاق، تنهایی، گربه‌ و سگ بازی‌های بورژوایی منتشر شود، فضول نیستند. حق‌شان است که نخواهند. در مورد زندگی هنرپیشه‌ها در خارج از کشور و کسب درآمد‌شان در داخل هم همین‌طور است؛ منتها با اضافه شدن این نکته که این بار نه‌فقط بحث سبک زندگی، بلکه مستقیما بحث حقوق مالی مردم ایران هم مطرح می‌شود. آیا سینمای آمریکا حاضر است آن دسته از هنرپیشه‌های ایرانی را که در آنجا زندگی می‌کنند در بهترین حالت بیشتر از چند پلان فرعی در فیلم‌هایش بازی بدهد؟ تجربه کسانی که طی این سال‌ها به خارج از کشور رفته‌اند، نشان می‌دهد که چنین نیست. پس می‌شود به این افراد گفت شما بدون مردم ایران نمی‌توانستید جایگاهی داشته باشید و اگر این مردم از رفتار شما، سبک زندگی شما یا هر چیز دیگری از این دست خوش‌شان نیاید و شما همچنان مطرح باقی بمانید؛ یعنی مطرح نگه داشته شده‌اید، نه اینکه خودتان لایق چنین جایگاهی هستید. این یک نوع دیکتاتوری است. مردم ایران زندگی هنرپیشه‌های سینما و خوانندگان موسیقی پاپ در خارج از کشور و کسب درآمد آنها در داخل کشور را نمی‌پسندند. چنین چیزی به عرق ملی آنها اصابت می‌کند و دل‌شان را به درد می‌آورد. مردم وقتی می‌بینند هنرپیشه‌ای فرزندش را خارج از کشور به دنیا می‌آورد تا بتواند تابعیت آنجا را داشته باشد، از او خشمگین می‌شوند؛ اما اعتراض مردم ایران از این چهره‌ها به واسطه رفتارهایشان، تغییری در جایگاه آنها به وجود نمی‌آورد؛ چون این افراد به‌طور طبیعی و مردمی بالا نیامده‌اند و این یک دیکتاتوری زرد است؛ یعنی دیکته شدن سبک جلفی از زندگی که وابستگی فرهنگی شدیدی به خارج از کشور دارد و در برابر غرب خودکم‌بین و در برابر هموطنانش پرنخوت و مغرور است.

از اولین چهره‌هایی که مشخص شده بود در خارج از کشور زندگی می‌کنند و فقط برای کار کردن به ایران می‌آیند، فریبرز عرب‌نیا بود. او و پسرش جانیار در آمریکا زندگی می‌کنند. نسرین مقانلو هم همین‌طور بود. او اساسا قبل از هنرپیشه شدنش هم در آمریکا زندگی می‌کرد و جالب است که سینماگران ایرانی از بین این همه داوطلب مشتاق داخلی، یک نفر را در حد و قواره مقانلو ندیده بودند. پارسا پیروزفر هم در آمریکا زندگی می‌کرد و البته مدتی است که غیر از پروژه‌های سینمایی، برای اجرای تئاتر در ایران مانده است. حامد بهداد و شهاب حسینی هم اخیرا اقدام به اخذ اقامت در آمریکا کرده‌اند و حسینی اکنون در آنجا حضور دارد.

حمید فرخ‌نژاد هم ازجمله هنرپیشه‌هایی است که پس از یک جنجال رسانه‌ای مشخص شد مخارج ماهانه حدودا 130 میلیون تومانی زندگی فرزند و همسرش در آمریکا را از سینمای ایران تامین می‌کند و می‌فرستد. نیکی کریمی مدت‌هاست که انگلستان را به‌عنوان محل زندگی انتخاب کرده و برای کار کردن به ایران می‌آید. اما بهرام رادان، رضا عطاران و پیمان قاسمخانی هم در کانادا خانه و زندگی دارند. یک نکته جالب توجه، خانه و زندگی پیمان قاسمخانی در خارج از کشور است، چه اینکه او در سینمای ایران به‌عنوان نویسنده شناخته می‌شود و بودن او در خارج از کشور خیلی واضح‌تر نشان خواهد داد که این سینما به واقع آیینه‌ای از زندگی مردم ایران نیست؛ خصوصا اینکه قاسمخانی نویسنده بخش بدنه سینمای ایران و فیلم‌های پرفروش آن است و همین نشان می‌دهد آن بخش از سینمای ایران هم به مردم ربطی ندارد و اگر به آن می‌گویند پرفروش، خریدارانش ساکنان کدام طبقه اجتماعی هستند.

البته علیرضا کاظمی‌پور، یعنی فیلمنامه‌نویسی که یک‌سری آثار به اصطلاح ماورایی و اجتماعی مثل «گمگشته»، «او یک فرشته بود»، «کمکم کن»، «غریبانه»، «از نفس افتاده»، «زمانه»، «خوش‌نشین‌ها»، «پنچری» و... را دارد هم مقیم کاناداست. او در سال دو سه بار به ایران می‌آید و سفارش کار می‌گیرد و برمی‌گردد کنار آبشار نیاگارا. غیر از اینها تعداد زیادی از چهره‌های هنری ایران هستند که برای به دنیا آوردن فرزندشان به خارج از کشور رفته‌اند. نکته چشمگیری که در این فهرست بلندبالا وجود دارد، نام دو کشوری است که به‌عنوان مقصد اکثر هنرپیشه‌های ایرانی، چه برای زندگی و چه برای به دنیا آوردن فرزندشان انتخاب شده؛ اکثر آنها به کانادا یا آمریکا رفته‌اند و این منطقا نمی‌تواند اتفاقی و بی‌دلیل باشد.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۸۷
انتشار یافته: ۱۲۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
حسود هرگز نیاسود این خودش مصداق فضولی در کار مردم است
پاسخ ها
کی به کیه
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۰۴ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
دقیقا اون کامنت هایی که موافق رفتار بازیگران است اقشار متوسط به بالای جامعه از نظر اقتصادیست
و منتقدان به این رفتار بازیگران، قشر متوسط به پایین جامعه از نظر اقتصادی هستند
علی رضا
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۴۳ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۹
سلام این طور نیست هر کدام از این اقامتها توهین به ملتی است که با اغماز و ساده گیری ایشان خانمها وآقایان چیزی شده اند. حالا هم با همان پول این مردم رفته اند اقامت گرفته اند . بجای آنکه برای همین نیم بند هنرشان داخل کشور سرمایه گذاری کنند. شرم و حیا خوب است. بی شرفی بد است
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۲ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
ممنون بابت اطلاع رسانی، لطفا اسامی تمام مسولین و فرزندانشون که در خارج از کشور بخصوص کشور شیطان بزرگ زندگی یا درس می خونن و پاسپورت و تابعیت دوم دارند را هم منتشر و اطلاع رسانی کنید! وقتی کسانی که ادعای ساده زیستی و مقاومت دارند برای مردم خودشون و تمامی خانوادشون در لوکس ترین حالت ممکن زندگی می کنند دیگه به بازیگران گله ای نیست!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۱۴ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۸
درود بر شما دقیقا درست است هنرمندان هیچگاه هیچ ادعایی در این مورد ندارند ولی برخی مسیولین که بعنوان چهره ضد آمریکایی خود را معرفی نموده اند فرزندانشان ساکن شیطان بزرگ هستند و مخارج آنها از ایران تامین میشود. پیدا کنید پرتقال فروش را !
.
gfh
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
واقعاً یکی از مزخرف ترین و کمونیستی ترین نقدهایی بود که تا به حال نوشتید

دست نئو نازی ها رو از پشت بستید

مرفه پایتخت نشین دیگه نداریم الان همه نسبت به سال 89 که دلار 1000 تومان بود 12 تا 15 برابر فقیر شدیم

همه می دونند که مرفه جامعه فقط یک قشر هستند که از نظر سطح فرهنگی خیلی هم داغونن

پنج میلیون ایرانی توی صف انتظار برای مهاجرت از ایران هستند یعنی دارند فرار می کنند

معلومه که بازیگرها و ورزشکارها و خیلی از مردم از آینده مملکت اطمینان ندارند و یه راه فرار برای روز مبادا برای خودشون درست می کنند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۶ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
بدبخت کارگر.بدبخت مردم عادی که جنگ میشه باید برن جلوی توپ.تحریم میشیم اونا باید تحمل کنن.یارانه قطع میشه یارانه اونا قطع میشه و....
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۸
در عوض وقتی موشک و بمب باران می شوید برایتان سرود پیروزی و خوشبختی پخش می کنند
ناشناس
|
Germany
|
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
می‌خواستیم کشور رو درست اداره کنین، حالا اینها افرادی هستند که کار غیر قانونی و اختلاس نکردند. اختلاس ران و غارتگران بیت المال و آقازاده ها خیلی بیشتر در خارج تشریف دارند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
شاید نقدی باشد بر کار بازیگران ولی در این اوضاع اقتصادی و نابسامان کشور بهترین کار این است که برای آینده فرزندت هر کاری بکنی البته از راه درست .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۲۸ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
جناب روشنفکر نما
این جماعت حداقل ۲۰ برابر یک ادم معمولی در ایران درامد دارند بس لطفا حرف بی خود نزنید برای این ها
مهدي
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
البته هركس درانتخاب سبك و محل زندگي خودمختاراست.ولي باورحرفهايي مانند اينكه ((ماعاشق مردم وايرانيم وبه عشق مردم زندگي ميكنيم)) ازطرف خيليهاشون قابل باورنيست.جمله هاي مرحوم ناصرخان ملك مطيعي رودربرنامه دورهمي بيادبياريدكه ميگفت حاضرنبوده دربهترين شرايط توامريكاباشه وعليرغم مشكلاتش توايران مونده.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
بهتره يه مقاله بنويسيد راجع به اينكه چرا حتي مردم كوچه و بازار هم فكر فرار دارند و دنبال راهي ميگردند كه بتونن تابعيت كشوري رو بگيرن. شده گرجستان يا تركيه كه تا همين چند سال پيش كسي نگاهشون هم نميكرد!!
اون جدول اسامي هم جالبه كه گداشتيد ولي ممكنه يه جدول هم از آقايون مدير كشور و فرزاندانشون هم بذاريد كه كاملا شفاف سازي بشه؟! مرسي
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
اینایی که رفتن بچشونو تو اون کشورها بدنیا آوردن خواستن که بچشون تابعیت اونجا رو بگیره
من نمیتونم باید به بازیگر یا هنرمندی که از الان وطن بچشو تغییر داده و کشوری دیگه رو وطن بچش کرده احترام بگذارم.
همون بهتر تا این دوستان خودشون هم تغییر تابعیت بدن و برن. ایران در طول تاریخ هزاران ساله خودش از این زخم از خودی خوردن ها زیاد دیده. این هم بگذرد و روسیاهی واسه اونایی میمونه که .... بماند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
اینا پولشو دارن می تونن برن ولی بقیه که ندارن موندن.!
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟