«آقای رئیس جمهور شوخی میکنند!»، دخل زمینی، خرج فضایی، تأیید ترور خاشقجی توسط بن سلمان، آشنا از پوسته حصر گفت و ذوالنور تکذیب کرد، پارسا، محرک «اصلاح اصلاحات»، بانک مرکزی سراغ گلوگاه نقدینگی رفت، پازل ناتمام اصلاحات در عراق، آخرین فرصتها برای امارات، سخن از پرگویان، هزینه از مردم!، آینده سیاسی ایران در اختیار «میانهروها»، رقابت بانکها تشدید شد و نقشه راه مسکن با ترسیم روحانی از عناوینی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سهشنبه بیستم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شدند که سخنان روز گذشته رئیس جمهور روحانی درباره مخالفتها عناوین بیشتر گزارشها و یادداشتهای منتشره در روزنامههای امروز را شامل شده است. عناوینی مرتبط با اعتراضات پاریس، برخورد بانک مرکزی با نرخ سود بالای ۲۰ درصد و بررسیهای آماری در رابطه با خط فقر و دخل و خرجهای معیشتی مردم از دیگر موضوعاتی است که در صفحات نخست تعدادی از روزنامهها برجسته شده است.
روزنامه کیهان عنوان «آقای رئیس جمهور شوخی میکنند!» واکنش مردم به ادعای ارزانی پس از برجام را در واکنش به سخنان دیروز آقای روحانی در گزارشی قرار داد. روزنامه وطن امروز نیز همین موضوع را با تیتر حمله روحانی به منتقدان خیالی برجسته کرد. روزنامه دولتی ایران، اما سخنان روز گذشته روحانی را با عنوان حسابکشی روحانی و زیرتیتر پرسش از منتقدان برجام و FATF - مطالبه از مدیران وزارت راه و شهرسازی برجسته کرد. روزنامه قانون در یادداشتی در نقد سخنان روحانی و با عنوان اولین مخالف خوان، واقعیتهای جامعه است! منتشر کرد.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا مخالفید؟
مصطفی درایتی فعال سیاسی اصلاحطلب طی یادداشتی با عنوان چرا مخالفید، با اشاره به سخنان روز گذشته رئیس جمهور در روزنامه آرمان امروز نوشت: بخشی از سخنان دیروز رئیسجمهور که کاسه صبرش لبریز شده، متوجه افرادی بود که در کشور مسائلی ایجاد و به هر دلیلی مخالفت میکنند و حاضر نیستند مسئولیت عملشان را که مستقیما در زندگی مردم تاثیر میگذارد، بپذیرند. درحالی که باید مشخص شود کسانی که مخالفت میکنند و نتیجهاش این است که زندگی مردم را دچار مشکلات میکنند، هزینهاش را بپردازند نه دولتی که اینقدر تلاش میکند این مشکل برای کشور پیش نیاید. متاسفانه نهادهای غیرمسئولی که در مدیریت کشور ایفای نقش موثر دارند، ولی زیر بار مسئولیت نتیجه عملکردشان نمیروند، کم نداریم واین وضعیتی است که همه دولتها را به دلایل متعدد دچار مشکل میکند.
از آنجا که عدم پذیرش کنوانسیون مشکلات جدی برای کشور و مردم ایجاد خواهد کرد، سخن رئیسجمهور از این جهت قابل توجه است که هزینه مخالفت مربوط به مخالفان باشد و نه دولت. درواقع وقتی بهرغم تلاشهای دولت عدهای در مجلس و نهادهای دیگر به اشکال مختلف مخالفت میکنند و بعد هم مسئولیت عملشان را نمیپذیرند، ضمن اینکه گرانیها و مشکلات اقتصادی را بر گردن دولت میاندازند و با دست خودشان برای کشور مشکل ایجاد میکنند؛ آنهم با بهانههایی که ما هیچوقت نفهمیدیم دلیل عمده و مشخصشان برای مخالفت با این قضیه چیست! جز اینکه هر روز که میگذرد بر شبهات افزوده میشود. طبیعی است این شکل رفتار کردن دردی از مشکلات کشور درمان نمیکند. عدهای میخواهند همه چیز گل و بلبل باشد در حالی که خودشان موانع و مشکلات ایجاد میکنند و بعضا اینطور به نظر میرسد که مخالفت با اصل دولت است که برخی را وادار میکند اگر میتوانند مشکلی ایجاد کنند، چشم پوشی نکنند. طبیعتا این با هیچ قاعده و منطقی تطابق ندارد. سوال اینجاست که از چه نکتهای آنقدر نگرانند جز اینکه برخی از کارها شفاف خواهد شد. آیا میخواهند از پولشویی حمایت کنند یا از گردش قاچاق پشتیبانی میکنند؟ در حالی که برخی از دوستان وقتی کم میآورند و استدلال مشخصی هم ندارند پای اعتقادات را به میان میکشند که در تعارض با اسلام است! این نوع استدلال و موضعگیری به طور معمول نه تنها مشکلی از کشور حل نمیکند بلکه ما خودمان با دست خودمان بر مشکلات میافزاییم. نکته اینجاست که وقتی دولت با این گروه موافق است، بهراحتی انجام میدهند، هیچ مشکلی هم ندارد. به یاد داریم در قضیه برجام دولت چه مشکلاتی با آقایان دلواپسی داشت که پیدا بود بیشتر دلواپس منافع خودشان بوده و هستند. اکنون هم همین است و در حالی که دولت مدتهای مدیدی است که تلاش میکند این مانع را از سر راه بردارد، ولی با روندی که در داخل پیدا شده در جایی مشکل حل میشود و در جای دیگر ایراداتی گرفته میشود که اصلا مشخص نیست در مسئولیتش هست یا نیست. هرچقدر هم کنکاش کنیم معلوم نیست که اینگونه رفتار با کدام معیار سیاسی و اخلاقی تطبیق میکند؟ وقتی مردم میبینند به نام دفاع از کشوربر مشکلاتشان افزوده میشود دچار شبهه خواهند شد.
اولین مخالف خوان، واقعیتهای جامعه است جناب رئیس جمهور!
امید فراغت، روزنامه نگار در یادداشتی که روزنامه قانون در شماره امروز خود منتشر کرده، صحبتهای روز گذشته روحانی را موضوع قرار داد و نوشت: جناب حسن روحانی! این روزها وضعیت کشور در حالتی متفاوت به سر میبرد و همان گونه که وارونگی هوا را درک کرده اید، وارونگی جامعه را نیز بپذیرید! این نکته را باید بدانید که امروز دیگر بحث امید یا ناامیدی نیست، اما واقعیت جامعه امروز را بپذیرید و به دلیل ادبیات قدرت، دلایل اینکه جامعه امروز به این حال و قال رسیده را نیز واکاوی کنید! مردم میدانند چه بر کشور میگذرد ولی امیدتان ستودنی است، اما ناامیدی نیز در پس چهرهتان خواندنی است! مردم به درستی دوگانه زبان ذهن و زبان تنتان را تفهیم هستند و بر همین اساس تحت تاثیر امیدها و ناامیدیهای واهی قرار نمیگیرند.
جناب حسن روحانی! مردم میخواهند بدانند که آیا هزینهای که پرداخت میکنند دارای سود عمومی است یا خیر فقط بنا به منفعت برخی جریانها باید هزینههایی پرداخت شود؟! واقعیتی که در جامعه وجود دارد، سبب القای ترسی به مردم میشود؛ چرا که هر چه زمان در حال سپری شدن است، افت محسوسی در برخی موضوعات اقتصادی، فرهنگی و ... مشاهده میکنند. اینکه شما امید تولید میکنید، اما واقعیتها عکس شما ناامیدی تولید میکنند، نمیتواند نشانی از تعادل باشد!
جناب حسن روحانی! متاسفانه اولین مخالف خوان شما واقعیتهای جامعه است! واقعیتی که برخی تحلیلگران و مفسران سیاسی و اقتصادی نمیدانند واقعیتهای امروز به کدام نقطه خواهد رسید؟!
این موضوع را در جامعه یا شاید بهتر است بگوییم بیشتر اقشار حاضر در کشور میدانند که مقاومت ستودنی است، اما نه مقاومتی که در سرمای زمستان باعث یخ زدگی شود؛ به نظرنگارنده یخ زدگی که مقاومت نیست! اگر قرار است جامعه به نقطه طراحی شدهتان برسد، باید بدانند که چگونه و با چه هدف و راهبردی میتوانند به آن نقطه برسند؟! هر رسیدنی که واجد شرایط رسیدن نیست! گاه مردم فراموش میکنند که برای چه باید مقاومت و مبارزه کنند؟! این درست است که سیاست بین دولتها ورزیده میشود، اما با توجه به شرایط موجود مردم میتوانند محرم خوبی باشند! چرا که اگر سخن نظام مردم سالاری دینی فقط حرف نباشد آیا نباید مردم در خصوص تعاملها و تقابلها اظهار نظر کنند؟!
جناب حسن روحانی! چرا در کنار مقاومت به دنبال اصلاح و تغییر رویهها نیستید؟! به راحتی میتوان در نقاطی که ابهام وجود دارد، اجازه بدهید مردم تصمیمساز و تصمیمگیر سرنوشتشان باشند. این واقعیت باعث خواهد شد آنان خود را مسئولیت پذیر به حساب بیاورند! دستکم به مردم آموزش بدهید که مسئولیت انتخابشان را بپذیرند، شاید در این شرایط پذیرش انتخابشان بتواند کمکی باشد برای انتخابهای بعدی تا کمتر انتقاد کنند؛ البته این پذیرش دو سویه است، چرا که هر کسی خود را در معرض انتخاب مردم قرار میدهد، باید مسئولیت سخنان و شعارهای خود را بپذیرد و برای ازدیاد مشارکت عمومی و حرارت بخشیدن به شور انتخابات از اظهارنظرهایی که فقط جنبه شعار و تهییج افکار عمومی دارد، بپرهیزد! شما بهعنوان مجری قانون اساسی مطالباتی را مطرح کردهاید که تاکنون توانایی محقق کردن آنها را نداشتهاید! در چنین شرایطی مردم چه باید بگویند؟! و شما در قبال تعهداتی که دادهاید چه مسئولیتی دارید؟! چرا هیچ تشویق و تنبیهی نیست؟!
مگر نمیگویید مردم صاحب اصلی کشور هستند، آیا صاحبخانه حق دارد که درباره کوتاهیها شکایت و... داشته باشد؟! اگر دلایل محکمی برای مطالبات بهجا مانده مردم دارید، آنها را صریح و رک با مردم در جریان بگذارید؛ چراکه پیام این صراحت همان محرم خواندن مردم است و از این طریق میتوانید بسیاری از مشکلاتی را که در کشور وجود دارد، رفع کنید زیرا اگر مردم بخواهند میتوان از سد مشکلات فراوانی که وجود دارد، گذشت و کشور را به آن نقطهای که میخواهید رساند؛ ولی هرقدر برای مردم مرثیه بخوانید و آنها را به مقاومتهای این چنینی دعوت کنید، آنها با خود میگویند که چرا با این همه ثروت و نعمت ما باید مقاومت کنیم ولی برخی مسئولان در جایگاههای مختلف در نعمتها غوطه ور باشند و توجهی نیز به مشکلات ما ملت نداشته باشند.
راهکارهای پیشگیری از کودک آزاری جنسی در مدرسه
شیرزاد عبداللهی طی یادداشتی در روزنامه همدلی، مسأله پیشگیری از کودک آزاری را موضوع قرار داد و نوشت: رسیدگی به پرونده کودک آزاری جنسی آن هم در سطح دبستان که سن کودکان بین ۶ تا ۱۲ سال است باید فراتر از چهارچوب بندها و مواد “قانون مجازات اسلامی” صورت گیرد. جرایم جنسی در قانون مجازات اسلامی ذیل عناوینی مانند لواط، زنا، تفخیذ، ملامسه، قوادی و مساحقه مطرح شده است. بجز لواط و زنا، در بقیه جرایم اغلب برای مجرمان مجازات شلاق تا صد ضربه پیش بینی شده و در برخی موارد این مجازات شامل هر دو طرف فعل جنسی میشود. ظاهرا اولین اقدام بعد از تشکیل پرونده ارجاع قربانی به پزشکی قانونی برای اثبات وقوع یا عدم وقوع تجاوز است. این پروسه به سود مجرم و به زیان قربانی است. در بحث آزار جنسی کودکان معمولا کشف جرم مدتها بعد از انجام جنایت اتفاق میافتد و ممکن است آثار فیزیکی جرم قابل اثبات نباشد. اگر مساله اصلی را آسیبی بدانیم که به روح و روان کودکان وارد میشود در این صورت فرقی بین لواط و تفخیذ و ملامسه وجود ندارد. علاوه بر این عدم تفکیک جرم کودک آزاری جنسی، دست قاضی برای مجازات متهمان آزار جنسی کودکان را تا حدود زیادی بسته است. ضعف قانون و مجازات سبک مرتکبین تعرض جنسی علیه کودکان باعث تجری مجرمان و تشویق بزهکاران بالقوه میشود.
قانون باید هرگونه تعرض جنسی در هر سطحی (لواط، زنا، تفخیذ، ملامسه و ملاعبه) علیه کودک را جنایت تلقی و علاوه بر مجازات زندان طویل المدت، از حضور دوباره افراد کودک آزار در مشاغل مرتبط با کودکان جلوگیری کند. در مدارس و اماکن ورزشی و اردوهای تربیتی و شبانه روزیها هم باید ۱- «خود مراقبتی» جنسی آموزش داده شود و ۲- پروتکل رفتاری مسئولان و مربیان و معلمان در این مکانها تنظیم و اجرا گردد. بحثهای خود مراقبتی جنسی که گاهی تحت عنوان «آموزش جنسی» مطرح میشود حساسیت برانگیز است. در شرایطی که سیستم نظارتی وزارت آموزش و پرورش بسیار ضعیف و ناکارآمد است «آموزش جنسی» توسط افراد آموزش ندیده که صلاحیت لازم را ندارند ممکن است امکان سوء استفاده و تعرض بیشتری را فراهم و اوضاع را از اینکه هست آشفتهتر کند. به جای حرفهای گُنده، باید از کارهای کوچک و عملی شروع کرد. به کودکان بگوییم: «هیچکس حق ندارد قسمتهای حساس بدن شما را لمس کند یا ببیند و شما حق دارید و باید در چنین شرایطی فریاد بزنید.» قطعا هیچ جریان سیاسی یا مذهبی تندرو و کندرو با این سطح از آموزش «خود مراقبتی» مخالفت نمیکند. ترویج و نهادینه سازی این دوسه جمله کار شاقی نیست، مشکل اینجاست که مدیران ارشد آموزش و پرورش به مسایل واقعی کف مدرسه چندان توجهی ندارند و کارهای نمایشی و پرسروصدا در حوزههای غیر مرتبط مثل کنکور و جنگ نمایشی با مافیا برای آنها جذابیت بیشتری دارد. آنها بعد از افشای این جرایم در نقش طلبکار و شاکی ظاهر شده و ابعاد جنایت را در بعد مجازات فرد متهم خلاصه میکنند.
مسأله دوم تنظیم پروتکل رفتاری عوامل مدرسه و اردو و شبانه روزیها است. آدم انگشت به دهان میماند که عضو انجمن دبستان پسرانه ناحیه ۴ اصفهان، که سروکارش با مدیر مدرسه است، چگونه سر از سرویس بهداشتی دانش آموزان درآورده است؟ این شخص قاعدتا ساعتها در مدرسه و در حیاط و راهرو و کلاسها پرسه میزده و فرصت کافی برای شناسایی قربانیان و ایجاد ارتباط و فریب آنها در اختیار داشته است. متاسفانه نظارتی ولو ضعیف برکار و رفتار عوامل مدرسه وجود ندارد. رفتار معلمان، مربیان، ناظمها و مدیران مدارس (خوب یا بد) مطابق روحیات و خلقیات شخصی آنها و فاقد چارچوب حرفهای و سازمانی است. ارتباط کلامی و فیزیکی با کودک باید تابع مقررات خاصی باشد. پروتکل رفتاری افرادی که با کودکان کار میکنند باید حداقل شامل موارد زیر باشد:۱- ممنوعیت خلوت کردن معلم /مدیر /ناظم / سرایدار /مربی با یک دانش آموز در یک مکان دربسته تحت هر گونه توجیهی. ۲- ممنوعیت بوسیدن، بغل کردن، نشستن در نیمکت دانش آموز. دست کشیدن به سر و صورت و گردن دانش آموزان ۳- ممنوعیت گفتن جوک و متلک جنسی در کلاس ۴- کنترل شدید مربیان شبانه روزیهای روستایی و نصب دوربین و بازدیدهای سرزده و مصاحبه با دانش آموزان این مراکز ۵- موظف کردن عوامل اجرایی و معلمان به گزارش رفتارهای مشکوک همکاران. ابراز محبت به کودکان و نوازش دانش آموزان و شوخی با آنها، لزوما نشانه سوء رفتار نیست. بسیارند معلمانی که دانش آموزان را مانند فرزندان خود دوست میدارند و به آنها صادقانه محبت میکنند. اما عادی شدن چنین رفتارهایی، فرصتی طلایی در اختیار فرد منحرف قرار میدهد. فرد کودک آزار (پدوفایل) با استفاده ازمقدمات به ظاهر عادی هدف شوم خود را دنبال میکند. ممنوعیت این گونه تماسها و رفتارها فرصت را از افراد پدوفایل که در هر قشر و گروه اجتماعی به صورت بالقوه وجود دارند میگیرد و زمینه را برای رفتارهای هدفمند آنها از بین میبرد.