در پی رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران، در مسجد جامع تبریز در سال 907 هجری قمری توسط شاه اسماعیل صفوی و تشکیل دولت ملی در ایران، علما و فقها نقش و جایگاه مهمی در حفظ و حراست از هویت ایرانی ایفا کردند. همچنان که آغاز رسمیت تشیع از تبریز و آذربایجان بود، علما و فقهای این خطه قهرمان پرور و دیندار، بهطور ویژه در این عرصه فعال بودند. همجواری با عثمانی که داعیه خلافت و تسلط بر جهان اسلام را داشت و برای ازمیان بردن ایران بارها به آذربایجان لشکر کشیده بود، بر اهمیت نقش علمای آذربایجان می افزود، زیرا علما حافظ و نگهبان هویت ملی(تشیع و ایرانیت) بودند و علما و فقهای برجسته خاندان هایی کهنسال از علما، نسل اندر نسل این وظیفه را بر دوش داشتند. در تحولات بعد از شهریور 1320 و اشغال آذربایجان توسط قوای ارتش سرخ شوروی و غائله آذربایجان، علما نقش سرنوشتسازی در جلوگیری از تجزیه ایران ایفا کردند.
تقابل علمای شیعه و مرام کمونیستی
با بروز انقلاب بلشویکی در روسیه تزاری و انتشار آوازه مرام اشتراکی، موجب شد علمای منطقه قفقاز و همچنین علمای آذربایجان وادار به عکسالعمل شوند. بلشویکها در حرکت خود به سمت جنوب و غرب آذربایجان با فرمان جهاد میرزا علی اکبر مجتهد اردبیلی در مغان متوقف شدند. با صدور فرمان جهاد وی عشایر غیور شاهسون مانع از عبور بلشویکها به سرحدات ایران شدند. نقش مجتهد اردبیلی در ناکام گذاشتن بلشویکها به حدی بود که با انتشار خبر درگذشت وی، دولت سوسیالیستی آذربایجان شوروی دستور داده بود جشن و پایکوبی برگزار شود.(گفتوگوی نگارنده با مرحوم حجتالاسلام ابوذر بیدار) بعد از تشکیل حزب توده آیتالله سید یونس اردبیلی با صدور فتوایی مردم منطقه و عشایر شاهسون را از پیوستن به حزب توده برحذر داشت. در خود قفقاز هم تعداد زیادی از علما به علت مخالفت با مرام کمونیستی به قتل رسیدند.
تقابل علما و فرقه دموکرات
با شروع جنگ جهانی دوم، در دوم شهریور سال 1320 ایران به اشغال متفقین درآمد. در مناطق شمالی ایران ارتش سرخ حضور داشت و در مناطق جنوبی ارتش امریکا. ناگفته نماند ایران در دوره جنگ جهانی اول هم به اشغال بیگانگان درآمده و عملاً بین روسیه تزاری و انگلیس تقسیم شده بود.این بار دومی بود که توسط قدرتهای خارجی بدین شکل به اشغال در میآمد. با اشغال ایران تعداد زیادی از مأموران امنیتی و متخصص ارتش سرخ به آذربایجان گسیل شدند، این مأموران بسرعت مشغول شناسایی موقعیتهای استراتژیک جغرافیایی، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گردیدند. در ادامه این روند با صدور فرمان ژوزف استالین، ساماندهی حرکتهای تجزیه طلبانه شدت گرفت، وجهه اصلی و عمده این فعالیتهای گسترده فرهنگی با هدف غیر ایرانی معرفی کردن مردم آذربایجان و ملت واحد نشان دادن آذریهای ایران با مردم جمهوری سوسیالیستی آذربایجان بود که باید یکی شوند.
اعضای حزب توده و عدهای از مهاجران (ایرانیانی که در دوره رضا شاه از شوروی اخراج شده بودند، شوروی در بین این مهاجران تعداد زیادی جاسوس همانند غلام یحیی دانشیان به ایران اعزام کرده بود) مرکز فرهنگی دوستی ایران و شوروی دایر کرده، نمایش فیلمهای تبلیغی، برپایی کنسرتهای موسیقی، برپایی نمایشگاههای فرهنگی، راهاندازی روزنامه به زبان آذری و توزیع اجباری در ادارات و چاپ و توزیع کتاب از جمله فعالیتهای فرهنگی صورت گرفته بود.
تبلیغاتی گسترده با تمسک به رفتار مأموران ژاندارمری با روستاییان درحمایت از خوانین به راه افتاد که هدف این تبلیغات، جذب روستاییان تحت فشار خوانین بود. انقلاب بلشویکی هم در روسیه این گونه آغاز شده و تسری پیدا کرده بود. (جمیل حسنلی) سیاستهای غربگرایانه دوره رضا شاه که در سراسر ایران موجب نارضایتی مردم شده بود، محور دیگر توجه و پوشش خبری دستگاه تبلیغاتی ارتش سرخ بود تا بدین طریق طبقات شهری را به سوی خود جلب کند.
با ناکامی حزب توده ایران در تأمین منافع اتحاد جماهیر شوروی، تشکیل فرقه دموکرات برای اقدام عملی و فشار بر دولت ایران برای اخذ امتیاز نفت شمال ایران سرعت گرفت و به دستور سفارت شوروی حزب توده آذربایجان به تابعیت فرقه نوظهور دموکرات درآمد. از شهریور 1324 فعل و انفعالات ارتش سرخ و عوامل وابسته آن گسترش یافت. ضمن اینکه با مداخلات سیاسی و اعمال نفوذ موجبات تزلزل سیاسی حاکمیت مأموران دولتی شده بود. در همین حال به هدایت مأموران امنیتی شوروی تلگرافهایی توسط مهاجران به مسکو و درخواست الحاق آذربایجان به اتحاد جماهیر شوروی ارسال میشد. با تشدید این وضعیت آیتالله سید محمد باقر قاضی طباطبایی (پدر شهید آیتالله سید محمد علی قاضی طباطبایی) که از شخصیتهای صاحب نفوذ با خاندانی کهنسال در تبریز بود به نمایندگی از علما و مردم آذربایجان تلگرافی به مجلس شورای ملی در محکوم کردن اظهارات تجزیه طلبانه ارسال کرد. در همین رابطه وقتی سران فرقه دموکرات برای همراه کردن علما با اقدامات خود به آیتالله میرزا محمد ثقه الاسلام تبریزی (برادر شهید نیکنام میرزا علی ثقه الاسلام) مراجعه کردند و با یادآوری اقدامات ژاندارم ها خواستار همراهی وی با تجزیه آذربایجان شدند. میرزا محمد ثقه الاسلام در جواب گفته بود رفتار چند ژاندارم باعث نمیشود ایرانیت خود را کنار بگذاریم.
با حمایت کامل ارتش سرخ و تجهیز فرقه دموکرات به سلاحهای پیشرفته از اواخر آبان ماه، حرکتهای مسلحانه و کشتار مخالفان فرقه در روستاها و شهرهای مختلف آذربایجان به راه افتاد و با تسلیم شدن پادگان تبریز توسط درخشانی، فرقه دموکرات در 21 آذر ماه 1324 بر آذربایجان سلطه نظامی یافت. ارتش سرخ جلوی قوای اعزامی به آذربایجان را گرفت و عملاً کماندانیهای این کشور مأمور جلوگیری از اقدام ژاندارمری و ارتش ایران علیه فرقه بودند.
در دوره تسلط فرقه دموکرات بر آذربایجان، آیتالله میرزا فتاح شهیدی از شاگردان برجسته آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی به نمایندگی از ایشان مرجعیت مردم آذربایجان را برعهده داشت.
وی برای آگاهی از فعالیتهای فرقه، یکی از شاگردان خود را مأمور نفوذ در تشکیلات فرقه نمود تا از این طریق وی از تصمیمات فرقه مطلع شده، اقدامات پیشگیرانه را انجام دهد.
مهمترین اقدام آیتالله شهیدی که پایههای قدرت و مشروعیت فرقه را متزلزل ساخت، برپایی مجالس متعدد سوگواری به مناسبت ارتحال استاد خود سید ابوالحسن اصفهانی در تبریز و شهرهای مختلف آذربایجان بود. مجالس بزرگداشتی که به مدیریت وی برپا شد در حقیقت مبارزه منفی با مشروعیت فرقه دموکرات بود، به اتکای قدرت و حمایت نظامی ارتش سرخ مخالفان خود را قتل عام کرده و بر آذربایجان تسلط یافته بود. تداوم مجالس متعدد ترحیم تا چهلم آن مرجع فقید در آذربایجان ادامه یافت.
در سایر شهرستانهای آذربایجان، مردم و علما، مبارزات گسترده و همه جانبهای با فرقه دموکرات داشتهاند. در میانه نهضت میهن دوستان با همراهی علما به راه افتاده بود. در سراب حجت الاسلام صدری مهربانی مخالف سر سخت فرقه دموکرات بود. در اردبیل و مغان آیتالله صدوقی و آیتالله نجفی و سید بلخاص از مخالفان فرقه محسوب میشدند. در ارسباران نهضت میهن پرستان ارسباران به همراهی یکی از روحانیون منطقه به راه افتاده بود که رؤسای این نهضت بعد از نبردی شدید دستگیر و اعدام شدند. در مراغه میرزا حبیب مجتهد، فتوایی علیه فرقه دموکرات صادر کرده بود. در بناب آیتالله میرزا باقری بنابی از مخالفان فرقه بود.در مرند تعدادی از رجال شهر از جمله حجتالاسلام رفیعیان تلگرافی در مخالفت با تجزیه آذربایجان به مسکو ارسال کرده بودند، همه امضاکنندگان و حتی تلگرافچی که متصدی ارسال تلگراف بود به دستور استالین به قتل رسیدند حتی خانواده یکی از ایشان هم قتل عام شد. برای ایجاد رعب و وحشت کسانی که برای دفن مقتولین فرقه اقدام کرده بودند هم به قتل رسیدند!
فرجام سخن
در ظهور فرقه دموکرات عوامل مختلفی نقش آفرین بودهاند. نقش عامل خارجی در سوءاستفاده از شرایط نامناسب اجتماعی برای تأمین منافع خود بسیار مهم است. سیاستهای غربگرایانه حکومت پهلوی در آماده کردن بستر نارضایتی هم عامل مهمی بود. با این حال مردم و علمای آذربایجان بهعنوان حافظ و نگهبانان هویت ملی(تشیع و ایرانیت) مخالف فرقه دموکرات بودند. ضمن اینکه به جهت سیاستهای ضد مذهبی از حکومت پهلوی هم ناراضی بودند.با این حال مخالفت ایشان با فرقه به تباین عقیدتی با مرام کمونیستی بازمیگشت. در شهرهای مختلف آذربایجان علما با عدم همراهی خود، مشروعیت فرقه را نزد مردمی که گوش به فرمان نهاد دینی بودند به زیر سؤال برده بود. در این میان نقش محوری را مرجع وقت آذربایجان آیتالله العظمی شهیدی ایفا کرد. وقتی استالین پشت فرقه را در پی تفاهم احمد قوام به طمع نفت خالی کرد، طومار فرقه دموکرات قبل از آنکه پای ارتش ایران به آذربایجان برسد با قیام مردم قهرمان آذربایجان در هم پیچید.
* دانش آموخته و پژوهشگر تاریخ آذربایجان
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.