جنجال تازه فوتبال ایران طی ماه های اخیر از روی سکوها آمده است؛ جایی که برخلاف تفکر دیکته شده از سوی رسانه های رسمی و نگاهی که در فرهنگ هواداری فوتبال ایران ترویج می شود، تماشاگران چند تیم باشگاهی داخلی علیه رقیب سرسخت شان یعنی پرسپولیس موضع گرفته اند و این تضاد حتی به حمل پرچم کشور رقیب در برخی ورزشگاه های داخلی حتی استادیوم آزادی منجر شده است.
به گزارش «تابناک ورزشی»؛ چنین حرکتی در فضای عمومی فوتبال ایران که همواره به حمایت از تیم هموطن در میادین آسیایی تاکید داشته و دارد، یک شوک محسوب می شود اما واقعیت این است که آرزوی شکست برای باشگاه رقیب داخلی مقابل حریفان خارجی و حتی خوشحالی از باخت و ناکامی اش در آستانه موفقیتی بزرگ، موضوعی بسیار عادی و قابل فهم است و توقع حمایت ملی از یک تیم باشگاهی در فوتبال روز دنیا که باشگاه ها هویتی مستقل از مرزوبوم پیدا کرده اند، بسیار مضحک و غیرحرفه ای است.
فلاش بکی به تابستان 75 و دو بازی که باعث سوء تفاهم شد
شهریور سال 1375 و مسابقات جام باشگاه های آسیا در فرمت قدیمی بود که دو تیم بزرگ فوتبال ایران مقابل حریفانی از قزاقستان و ازبکستان شکست های سنگینی در بازی رفت پذیرا شدند. پرسپولیس با انبوهی از ستاره های نامی همچون عابدزاده، دایی، پیروانی، محرمی، باقری، شاهرودی، میناوند و ... در آلماتی سه بر صفر مغلوب آلیمای قزاقستان شد و استقلال نیز با یکی از بهترین تیمهایش در ازبکستان مقابل نوفباخور 4 بر یک باخت.
این دو نتیجه شوکی سنگین برای فوتبال باشگاهی ایران بود و باعث شد روحیه جنگندگی سرخابی جریحه دار شود. طی دو هفته تا مسابقه برگشت و با تبلیغات وسیع عمومی رسانه ها ( روزنامه ها و رادیو و تلویزیون) که مثل امروز اینهمه گسترده و پردامنه هم نبود، جوی بی سابقه بین هواداران دو تیم شکل گرفت که دردی مشترک داشتند. در آن شرایط دو باشگاه قرار و مدار گذاشتند که برای عبور از آن شرایط بغرنج از یکدیگر حمایت کنند و در واقع برای نجات منافع خود از رقیب سنتی کمک بگیرند. حاصلش هم البته دو پیروزی تاریخی در مسابقه برگشت و عبور از آن بحران بود.
همان اتفاق هرچند مقطعی باعث القای یک تفکر غلط در ذهن مدیران و تصمیم گیران فوتبال ایران شد که هواداران باشگاهی با علقه های رنگی می توانند در میادین بین المللی و برای عبور از حریفان خارجی روی نیرو و توان رقیبشان هم حساب کنند در حالی که همین تماشاگران برای نشان دادن برتری خود تعداد افتخارات و جام های تیم محبوب خود را به رخ طرفداران تیم مقابل می کشند و عجیب است که تلاش کنند با افزایش جام های دشمن خود، پاسخی برای کری های خود جور کنند و برتری خود را کاهش یا از دست بدهند.
بردوباخت های باشگاهی ربطی به فوتبال ملی ندارد
حس انتقام توام با آرزوی شکست رقیب، تنها منحصر به فوتبال باشگاهی ایران نیست و در کل دنیا، قهرمانی تیم رقیب در«فرهنگ فوتبال» بدترین اتفاق ممکن است و شاید برای خیلی از تماشاگران فوتبال تحمل آن از غم شکست و حذف تیم خودی نیز بیشتر باشد. به کار بردن پسوند ملی مثل پرسپولیسِ ایران یا استقلالِ ایران در رقابت های آسیایی هم نمونه کاملی از اشتباه مصطلحی است که سالهاست تلاش می شود به خورد مخاطب داده شود اما این نگاه تحمیلی هیچ گاه هضم و پذیرفته نخواهد شد.
در بالاترین سطح فوتبال اروپا هواداران باشگاهی حتی برای شکست تیم همشهری -چه رسد به هموطن- مقابل رقبای خارجی جشن و پایکوبی راه میاندازند و هر کاری که از دستشان بربیاید برای ناکامی رقیب همجوارشان انجام می دهند. آرزوی شکست تیم رقیب به هیچ عنوان در فوتبال مذموم نیست و نباید آن را به پشت کردن به منافع ملی گره زد.
پیروزیهای یک باشگاه تنها در مالکیت همان تیم و هوادارانش است و بسط آن به افتخارات فوتبال ملی اشتباه ناشیانهای است که تنها از آماتورها سر می زند و خریدار چندانی هم ندارد. پیرو این دیدگاه، شکستهای باشگاهی هم ربطی به مصالح ملی و شکست یک کشور مقابل سایر کشورها نیست. در هیچ کشور اروپایی نمی بینید که باخت یک تیم باشگاهی متشکل از انبوه بازیکنان با ملیتهای مختلف و اهداف گوناگون براساس بودجه مصرف شده را به نام توفیق و ناکامی فدراسیون فوتبال آن کشور و یا پیشرفت و عقبماندگی تیمِملیاش بنویسند.
پرچم ژاپن و یک سوء تفاهم روی سکوی ورزشگاه های ایران
به این ترتیب طبیعی است که ببینیم هواداران تیم هایی مثل تراکتورسازی، استقلال و یا سپاهان که هر سه درکورس قهرمانی لیگ داخلی، پرسپولیس را رقیبی سرسخت و جدی می دانند، برای تضعیف روحیه حریف پرچمی را به روی سکوها حمل کنند که تداعیکننده شکست برای حریف باشد و یقینا هیچ ربطی به پشت کردن به پرچم مقدس کشور خودشان ندارد کما اینکه اگر تیم ملی کشورمان در جام ملت های آسیا با تیم ملی ژاپن روبه رو شود، یقینا نظیر چنین کاری را از یک ایرانی نخواهید دید که با شکست تیم کشورش با پرچم حریف به خیابان ها بیاید و جشن بگیرد؛ حال طرفدار هر رنگ پیراهن و تیم باشگاهی باشد.
آیین نامه ای اف سی؛ درج پرچم ملی روی پیراهن باشگاهی ممنوع
نکته جالبی که می تواند مؤید اصل جداسازی باشگاهها از هویت ملی باشد، دستورالعمل صریح کنفدراسیون فوتبال آسیا مبنی بر حذف نشان ملی یا پرچم کشورها از روی پیراهن تیم های باشگاهی است که در لیگ حرفهای قهرمانان آسیا سال هاست، لازم الاجرا شده است. حذف تعلقات نژادی، دینی و ملیتی از صحنه رقابت باشگاهی نشان می دهد که فوتبال روز دنیا دیگر نخواهد پذیرفت که یک باشگاه خود را معرف و نماینده یک کشور بداند چرا که درصورت قبول این موضوع، باید منتظر عواقب عجیبی در رقابتهایی نظیر لیگ قهرمانان باشیم که اصول حرفهای گری را زیر سؤال می برد.
اصرار برای ملی کردن تیم های باشگاهی برای چیست؟
24ساعت مانده به مصاف حساس تیم پرسپولیس مقابل السد قطر در لیگ قهرمانان آسیا، مازیار ناظمی معاون اطلاع رسانی وزارت ورزش و جوانان در پیامی روی صفحه اجتماعی اش خبر از تماس کاپیتان استقلال با اردوی پرسپولیسی ها در قطر داد! او مدعی شد رحمتی برای بازیکنان قرمزپوش آرزوی موفقیت کرده است! یعنی کاپیتان آبی ها به حریف همیشگی روحیه داده تا به یکقدمی فتح جامی برسند که نداشتنش سال هاست دستاویز کری هواداران استقلال علیه پرسپولیسی هاست. همین خبر عجیب و غریب در عرض چندساعت سوژه شبکه های اجتماعی و موجب خشم هواداران استقلال شد و کار به جایی رسید که رحمتی خبر را قویا تکذیب کرد و یا بهتر بگوییم ناچار شد بگوید آن خبر کذب است.
در همین ماجرا عمق علاقه دولتی ها به چنین وصلت هایی را که بوی ملی می دهد، می بینید اما این اقدام باید قبل از جام جهانی صورت می گرفت تا شماره یک کنار گذاشته شده تیم ملی توسط کی روش، برای تیم ملی کشورش آرزوی موفقیت کند و ژست منافع ملی بگیرد. نکاه دولتی اینجا هم آفت است و اگر تیم های استقلال و پرسپولیس و سپاهان و ... مثل تراکتورسازی خصوصی شوند، دیگر شاهد چنین پدیده های عجیب و غریبی نخواهیم بود. این اصرار بدلیل بهره برداری مشترک اغلب تیمهای باشگاهی ایران از منابع مشترک مالی یعنی بیت المال است که سالهاست معنی اش را در قاموس فوتبال حرفه ای از دست داده ... .
خواهشا جذابیت فوتبال را نکشید؟
فوتبال در تمام دنیا، صنعت جذاب سرگرمی است که سوخت و مواد اولیه آن همین حواشی و کری ها و هیجان رقابت هاست. در همه کشورها تلاش می شود شعله این رقابت های مهیج و پرسود تا جایی که مخرب نباشد، قوی تر شده و باعث سرگرمی بیشتر اقشار جامعه شود.
رسانه ها و مردم، شام های مضحک و مشترک شب های پیش از دربی را فراموش نکرده اند که قرار بود از حساسیت تقابل سرخابی پایتخت بکاهد و سالها مثل یک نمایش طنز، پیش روی هواداران فوتبال اجرا شد. این ضیافت ها خیانتی به جذابیت فوتبال بود که حالا با گذشت یک دهه دیگر کسی نیست که به تکرارش باور داشته باشد. تفکری که تصور تبانی بر سر تساوی های سریالی را به مردم القا کرد و باعث شد هواداران نتایج بازی دربی را از پیش تعیین شده بدانند و ده ها دربی طی دهه 80 حتی به مرز پر شدن ظرفیت ورزشگاه هم نرسد.
نویسنده: مجید کوهستانی