چندی است یک پویش ادبی مردمی در برنامه «حالا خورشید» به راه افتاده که مدعی است استفاده از فعل «میباشد» نادرست است و رضا رشیدپور مجری این برنامه از بینندگان میخواهد تا از نامههای اداری و هرگونه دست نوشتهای که در آن فعلِ «میباشد» به کار رفتهاست، عکس بگیرند و به روابط عمومی این برنامه ارسال کنند.
روزنامه خراسان در ادامه نوشت: به همین دلیل ما برای بررسی درست یا نادرست بودن این ادعا به سراغ دکتر اندیشه قدیریان استادیار زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت علمی بنیاد فردوسی رفتیم و از او درباره این پویش پرسیدیم. وی معتقد است کاربرد فعلِ «میباشد» مانند بسیاری از واژه ها و فعلهای موجود در زبان امروزی مورد استفاده ما، پیشینهای کهن دارد و در کلامِ شمار قابلِ ملاحظهای از ادیبان سخن سنج، به کار رفتهاست. در ادامه توضیح و استدلالهای دکتر قدیریان را درباره درستی این فعل میخوانید.
با پویش «نمیباشد» ناهمداستانم
ما در فارسی با قرار دادنِ «می»، پیش از بُن مضارع و افزودنِ شناسه به پایانِ آن، «مضارع اخباری» میسازیم. مثلاً بن مضارع «شدن»، «شو» است که بر طبقِ قاعده مذکور، «میشوم»، «میشوی»، «میشود» و... افعالِ مضارعِ اخباریِ به دست آمده از آن هستند.
«بودن» نیز مصدری است که بنِ مضارعِ آن «باش» است و با قرار گرفتنِ این بُن، میانِ «می» و شناسهها، افعالِ «میباشم»، «میباشی»، «میباشد»، «میباشیم»، «میباشید» و «میباشند» به دست میآیند. برای این امر نیز لازم میدانم به ذکر شواهد و مستنداتی از متون ادبی پارسی بپردازم.
مستندات متون ادبی پارسی
گر صحبت او خواهی از صحبتِ خود بگذر
با خویش چو باشم من، با یار «نمیباشم»
فیض کاشانی
چرا تازه «نمیباشی» ز الطافِ ربیعِ دل؟
چرا چون گل نمیخندی؟ چرا عنبر نمیسایی؟
مولوی
چون نزد تو ما ز جملۀ او باشیم
سودای تو میپزیم و خوش «میباشیم»
سنایی غزنوی
سخن بگوی چو من در سخن «نمیباشم»
که در حضورِ تو با خویشتن «نمیباشم»
اوحدی مراغه ای
به دیدارِ تو هستیم آرزومند
به گفتار تو «میباشیم» خرسند
سلمان ساوجی
ما چو در سایه الطافِ خدا «میباشیم»
هرچه پاشند به ما، ما به جهان میپاشیم
شاه نعمت ا... ولی
دل در دو جهان هیچ نخواهم بستن
با آنکه مرا خوش است خوش «میباشم»
عراقی
چون بوعلی درآمد، شیخ گفت: ما را اندیشه زیارت «میباشد»؛ بوعلی گفت: ما در خدمت «میباشیم»
اسرارالتوحید/ محمد بن منوّر
پای مردان را «نمیباشد» نگار
بلکه باشد غرقِ خون از نیشِ خار
عمان سامانی
روز و شب «میباشد» آن ساعت که همچون آفتاب
می نمایی روی و دیگر باز روزن میبَری
سعدی
مرا شکیب «نمیباشد» ای مسلمانان
ز روی خوب، لکم دینُکم ولی دینی
سعدی
ز حالِ بی خبرانت خبر «نمیباشد»
به کوی خسته دلانت گذر «نمیباشد»
خواجوی کرمانی
کسان گویند: هر جوینده ا ی یابنده «میباشد»
تو را میجویم و هرگز نمییابم چه حال است این؟
هلالی جغتایی
دلِ هر قطرهای دریای اسرارِ تو «میباشد»
حباب بی سر و پا هم هوادارِ تو «میباشد»
حزین لاهیجی
مرا به فقر و فنا افتخار «میباشد»
ز نامِ مُلکِ غنا، ننگ و عار «میباشد»
شمس مغربی
صبا را بر سرِ کویت توانایی چه «میباشد»؟
چمن را پیشِ رخسارِ تو رعنایی چه «میباشد»؟
سیدای نسفی
عاشق همه دم زار و حزین «میباشد»
سودازده و بی دل و دین «میباشد»
محمّد فضولی
به راز عشق، زبان در میان «نمیباشد»
زبان ببند که آنجا بیان «نمیباشد»
وحشی بافقی
ای دل به سفر چرا نبندی مفرش
کاندر حضَرَت عیش «نمیباشد» خوش؟
ابوالفرج رونی
به مکتب راهمی گیرد ز شوخی باز میدارد
«نمیباشند» بیجا خردسالان، دشمنِ عاشق
اسیر شهرستانی
موشکافی هنر «نمیباشد»
چشم از عیب دوختن هنر است
صائب
گُل به بویت گرچه «میباشد» «نمیباشد» بسی
مَه به رویت گرچهمی مانَدنمی مانَد تمام
محتشم کاشانی
بهتر آن باشد که چون مرغان ز دام
دور «میباشیم» از هم والسلام
عطار نیشابوری
کلام آخر
گفتنی است اهل قلم نیز تا زمانی که بتوانند از فعلِ «است» استفاده کنند، از به کاربردنِ «میباشد» میپرهیزند و تنها هنگامی از آن استفاده میکنند که تکرارِ «است» ها، از فصاحتِ کلامشان میکاهد ؛ همان طورکه «میگردد» را نیز زمانی به کار میبرند که ظرفیتِ نوشته، به دلیل بالا رفتن تعداد «میشود»ها پر شده باشد.کهنگیِ ساختار «میباشد» و قدمت استعمال آن در متون ادبی یا محدودیتهای وزنی ای که منجر به انتخاب این فعل از سوی شاعران شده است، نمیتواند و نباید نویسنده و شاعر امروز ما را از استفاده این فعلِ صحیح، محروم کند و موجباتِ رسواییِ رسانه ایاش را فراهم آورد. تردید نداریم که آثار تراز اوّل ادب فارسی، مهمترین مرجع برای سنجش درستی یا نادرستیِ یک واژه، فعل و تعبیر و ترکیب به شمار میآیند و این که ما استفاده از واژه ای را تنها برحسب سلیقه نوشتاری خود، خوش نمیداریم، برهان قاطعی بر نادرستیِ استفادۀ آن، از سوی دیگران نخواهد بود.