در پي درگذشت دكتر فريدون آدميت، استاد برجسته تاريخ معاصر و نويسنده مشهور تاريخ مشروطه و روشنفكري، حجتالاسلام رسول جعفريان، استاد تاريخ دانشگاه تهران در يادداشتي انتقادي با نام «شباهتهاي آدميت با كسروي و فرديد» به نقطه نظرات و آثار آدميت پرداخت.
البته اين يادداشت با واكنشهاي گوناگوني روبهرو شد و از جمله يك دانشجو دكتراي تاريخ در انگلستان،
نقد جعفريان بر آدميت را به شدت مورد انتقاد قرار داد.
احسان عبده تبريزي در
اين نقد خود نوشت: همه وقت چه در مطالعه و چه در مباحثه به لزوم مطالعه آثار شما واقف و به آن اشاره ميکردم و کماکان نيز شما را در حوزه مطالعات تاريخي ـ اجتماعي، به خصوص روحانيت عصر صفوي، در زمره محققان برجسته دوره معاصر ميدانم، اما آنچه را برنميتابم و از آن در فغانم، اين است که محققي چون شما که همواره در آثارش بر سند، عليت و منطق تکيه ميکند، در داوري نهايي درباره انديشمندي که از جناح فکري مخالف بوده، از غريزههاي برخاسته از پايگاه صنفي ـ اجتماعي و تعارضات سياسي خود پيروي کرده و به جاي انتقاد علمي و روشمندانه، به نفي ايدئولوژيک و شخصيتي آن مرحوم پرداخته است. بخش اعظم نوشته شما بر مبناي همين روش نامهربانانه و احساسي است و تنها در چند سطر، آن هم به صورت «باري به هر جهت» بر نوآوريهاي ايشان صحه گذاشتيد.
همزمان امروز روزنامهنگاران در
يك ويژهنامه چهار صفحهاي با نام «تاريخنگار فكر آزادي» به تجليل از شخصيت آدميت پرداختند.
در اين ويژهنامه مطالبي با نام «بيپناه در وطن»، «آدميت يكي زندگي فكري»، «غفلت آدميت از دمكراسي»، «همه زير سايه آدميت» و «آشفتگي در فكر تاريخي» ديده ميشود.
يكي از ديپلماتهاي سابق درباره او گفته است: «مجيز كسي را نميگفت».
عباس ميلاني، نويسنده معماي هويدا، او را «فرزند خلف تجدد ايراني» دانسته، ناصر تكميل همايون او را «يك شخصيت ملي» دانسته و ماشاءالله آجوداني، پژوهشگر مقيم انگليس از نگاه گزينشي آدميت سخن گفته است.
همزمان يكي از بينندگان «تابناك»، بخشهايي از زندگي دكتر آدميت را به نقل از مجله پانزده خرداد سال 1370 ش اول فرستاده كه در آن آمده است: فريدون آدميت، فرزند عباسقلي خان قزويني در سال 1299 .ش متولد شد. وي در ايام تحصيلات ابتدايي مْحصِل دارالفنون بود و در سال 1318 ش کلاس پنجم را به اتمام رسانده و سه ماه بعد در آزمون نهايي مدرسه متوسطه شرکت کرد. پس از آن به دانشکده حقوق و علوم سياسي راه يافته و در سال 1321 .ش فارغ التحصيل شد. پايان نامهاش را درباره زندگي و اقدامات سياسي ميرزا تقي خان امير کبير نوشت که دو سال بعد با نام «اميرکبير و ايران» با مقدمه استادش محمود محمود به چاپ رسيد.
سبرخي از اين سمتها عبارت بودند از: دبير دوم سفارت ايران در لندن، معاونت اداره اطلاعات و مطبوعات، معاونت اداره کارگزيني، دبير اول نمايندگي دايمي ايران در سازمان ملل متحد، رايزن سفارت ايران در سازمان ملل، نماينده ايران در کميسيون وابسته به شوراي اقتصادي و اجتماعي ملل متحد، نماينده ايران در کميسيون حقوقي تعريف تعرض، مْخبر کميسيون امور حقوقي در مجمع عمومي نهم، نماينده ايران در کنفرانس ممالک آسيايي و آفريقايي در باندونگ، مدير کل سياسي وزارت خارجه، مشاور عالي وزارت امور خارجه، معاون وزارت امور خارجه، سفير ايران در لاهه، سفير ايران در مسکو، سفير ايران در فيليپين و نهايتا سفير ايران در هند.
آدميت در کنار انجام مأموريت اداري در بريتانيا، وارد دانشکده علوم سياسي و اقتصاد لندن شد و پس از پنج سال تحصيل در رشته تاريخ و فلسفه سياسي در سال 1941م به درجه دکترا دست يافت.
وي با درخواست بازنشستگي زودهنگام به عرصه تحقيق و پژوهش در تاريخ معاصر وارد شد و فعاليتهاي علمي خود را در زمينه بررسي روشنفکران و نهضت مشروطه متمرکز ساخت و در اين زمينه، مقالات و کتابهاي متعددي نيز منتشر کرد.
وي هنگامي که به عنوان سفير ايران در هند در سال 1342 .ش منصوب شد، شاه در استوارنامه او چنين آورد:«… لازم ميدانيم يکي از مأمورين شايسته و مورد اعتماد خود را به سمت سفير کبير و نماينده فوق العاده در آن کشور تعيين نماييم…».
وي در انجام فعاليتهايش به نگارش کتابهايي مانند «انديشههاي ميرزا فتحعلي آخوندزاده»، «انديشههاي ميرزا آقاخان کرماني» و… پرداخت و آنچه را که نامبردگان ضد اسلام، امامان معصوم شيعه، علماي اسلام و اعتقادات ديني مسلمانان نوشته بودند و جرأت پخش آن را نداشتند، منتشر ساخت. انتشار کتاب انديشههاي«ميرزا فتحعلي آخوندزاده» در سال 1349.ش موجب خشم علما و جوانان مسلمان شد و به همين دليل ساواک بر آن شد که اين کتاب را براي پيشگيري از جريحهدار شدن احساسات مردم جمعآوري كند.
يکي از مقامات ساواک در اين باره چنين اظهارنظر ميکند: «… اگر از طرف مقامات مسئول مملکتي براي رفع ناراحتي از جامعه بزرگ روحانيتـ به هر صورت مقدور است ـ اقدام نشود، جوانان متعصب مذهبي امکان دارد روزي به صورتهاي خطرناکي عکسالعمل نشان دهند.»
در ادامه گزارش ساواک نسبت به جمعآوري کتاب ياد شده ـ انديشههاي آخوندزاده ـ چنين آمده است: «… وزارت فرهنگ و هنر با توجه به نظر بازرسان خود مبني بر اين که مطالب اين کتاب با آنکه در زمينه شرح احوال ميرزا فتحعلي تهيه و تدوين شده، معهذا مطالب بسياري از آن مخالف و مغاير با اصول اسلام بوده و نويسنده آن به طور کلي به اديان الهي مخصوصا دين مقدس اسلام و بنيانگذاران آن اهانت زيادي روا داشته، و با در نظر گرفتن اين که کتاب انديشههاي ميرزا فتحعلي آخوندزاده، قبل از اعلام نظر آن وزارتخانه به ثبت رسيده و انتشار يافته در تاريخ 21/7/49 با کتابخانه ملي مکاتبه تا در صورت ارايه مجدد براي تجديد چاپ، از صدور شماره ثبت خودداري شود. مراتب در کميسيون مورخ 21/7/49متشکله در وزارت اطلاعات توسط وزير اطلاعات مطرح و تصميم گرفته شد نسبت به جمعآوري آن از طريق مقتضي اقدام گردد.»
در پي جمعآوري اين کتاب از سوي ساواک، شاه شخصا به سازمان اطلاعات و امنيت و همچنين وزارت فرهنگ و هنر، اظهار ميدارد که با چه جرأت و اجازهاي کتابي را که از دست عليا حضرت شهبانو جايزه دريافت کرده است، توقيف کرده و دستور جمعآوري آن را دادهايد؟ در نامه رئيس دفتر مخصوص شاه به وزارت فرهنگ و هنر اين گونه آمده است: «ذات مبارک ملوکانه امر و مقرر فرمودند فورا اجازه انتشار کتاب انديشههاي ميرزا فتحعلي آخوندزاده نوشته فريدون آدميت که از طرف علياحضرت شهبانوي ايران به اعطاي جايزه مفتخر شده است، صادر شود. در اجراي اوامر مطاع مبارک خواهشمند است نتيجه اقدام را گزارش فرمايند تا به شرف عرض برسد.»
وزارت فرهنگ و هنر به پيوست نامه محرمانه دفتر مخصوص شاه، اين يادداشت را به شهرباني و رونوشت آن را براي ساواک فرستاده است: «با ارسال رونوشت نامه محرمانه شماره 4 ـ 380/ م مورخه 28/12/50 دفتر مخصوص شاهنشاهي درباره کتاب انديشههاي ميرزا فتحعلي آخوندزاده که طبق مفاد آييننامه ثبت و انتشار کتاب از طرف کتابخانه ملي به شماره 248 مورخ 20/4/49 به ثبت رسيده، ليکن انتشار آن متوقف شده است، خواهشمند است دستور فرماييد از هر اقدام فوري که در اجراي اوامر مطاع ذات مبارک شاهانه معمول ميدارند، وزارت فرهنگ و هنر را نيز مطلع سازند. رونوشت به انضمام رونوشت محرمانه 4/380/ م مورخ 28/12/50 جهت اطلاع به سازمان اطلاعات و امنيت کشور ارسال ميشود.» در پي ارسال اين نامه، ساواک در يک گزارش مفصل خبر از رفع توقيف کتاب انديشههاي ميرزا فتحعلي آخوندزاده ميدهد.
همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي، فريدون آدميت به عضويت كانون نويسندگان آزادانديش درميآيد. پس از به رسميت شناخته شدن کانون فوق از سوي دولت موقت، پيشنهادي در ده ماده از سوي اعضاي آن به دولت داده ميشود که اجراي قانون اساسي، آزادي انتخابات، مطبوعات، زندانيان سياسي و رعايت اعلاميه حقوق بشر از اهم آنهاست.