محیط سیاسی و نظم امنیتی خاورمیانه به گونه ای است که ناظران و کارشناسان این حوزه، مدام با تحولات جدید و غافلگیرکننده ای مواجه می شوند؛ تحولاتی که گاه موجب برهم خوردن ترتیبات امنیتی، تغییر الگوهای دوستی و دشمنی، برهم خوردن موازنه قدرت، تغییرات سیاسی و اجتماعی در واحدهای سیاسی و غافلگیری راهبردی بازیگران آن می شود.
به گزارش «تابناک»؛ یکی از موضوعاتی که در 8 سال گذشته بر دینامیزم های امنیتی و سیاسی و رقابت های قدرت در منطقه تأثیر مستقیم گذاشته، بحران سوریه و صف بندی های سیاسی ناشی از آن بوده است.
در همین راستا، پس از آنکه روز گذشته ایران، روسیه و ترکیه به همراه نماینده سازمان ملل در مورد تشکیل کمیته قانون اساسی سوریه به توافق دست یافتند، ایالات متحده نیز در اقدامی غافلگیرکننده، خبر خروج نیروهای آمریکا از سوریه را اعلام کرد. خبری که تا حدودی موجب حیرت بسیاری از کارشناسان و ناظران امور سوریه و خاورمیانه شد.
روزنامه والاستریت جورنال روز چهارشنبه به نقل از دو مقام آگاه در دولت آمریکا اعلام کرد که این کشور آماده خروج نیروهایش از شمال سوریه است.
مقامات آگاه در این خصوص اعلام کردند که واشنگتن به متحدین خود در شمال سوریه خبر داده که قرار است، فوری نیروهای آمریکائی را از مناطق مذکور خارج کند؛ مناطقی که این کشور مدعی بود برای مبارزه به تروریست های مورد حمایت خود در آنجا نیرو مستقر کرده است.
بلافاصله دونالد ترامپ خبر رسانههای آمریکایی مبنی بر خروج نیروهای این کشور از سوریه را تلویحا تأیید کرد و در توییتر خود نوشت: ما داعش را در سوریه شکست دادیم، این تنها دلیل ما برای ماندن در آنجا بود.
آیا آمریکا عقب نشینی می کند؟
در چند ماه گذشته، مواضعی از سوی آمریکایی ها اتخاذ شد که باور خروج نیروهای این کشور از سوریه را کمی باورناپذیر می کند. جایی که آن ها اعلام کردند در حال آموزش بیش از 40 هزار نیروی محلی هستند و تجهیرات سنگینی نیز تحویل آن ها داده شد. از سوی دیگر، کاخ سفید تا چند روز گذشته بارها اعلام کرده بود تا زمانی که نیروهای ایران در سوریه حضور دارند، آمریکا نیز نیروهایش را حفظ خواهد کرد. به همین جهت، این تناقض ها در مواضع آمریکایی ها تا حدود زیادی مشکوک، مبهم و شاید مخاطره آمیز باشد!
حال اگر فرض را بر خروج نظامیان آمریکا از سوریه بگیریم، به پرسش های بعدی می رسیم.
چرا مهم است؟
نخستین پرسشی که باید بدان پاسخ داد، این است که چرا اعلام خروج نیروهای آمریکا از سوریه تحول مهمی است؟ پاسخ را باید در دینامیزم های جدید سیاسی در سوریه جستجو کرد؛ جایی که بحران از فاز نظامی وارد فاز مصالحه و توافق سیاسی شده است.
در واقع، علی رغم جدی شدن تشکیل کمیته قانون اساسی سوریه و توافق میان ایران، روسیه، ترکیه و نماینده سازمان ملل، همچنان یک مانع عمده در حل و فصل بحران سوریه وجود داشته و آن هم کارشکنی های ایالات متحده و حضور نیروهای آن در سوریه بوده است. با عقب نشینی آمریکا از سوریه- همانطور که روسیه نیز بدان اشاره کرده- چشم اندازی برای دستیابی به راه حل سیاسی به وجود می آید. از سوی دیگر، مهم است چراکه می تواند تحولات بزرگ دیگری نیز به همراه داشته باشد.
پشت پرده عقب نشینی چیست؟
در اینجا، یک پرسش عمده ذهن بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران و حتی مقامات سیاسی را به خود جلب کرده است؛ اینکه پشت پرده خروج نیروهای آمریکا از سوریه چیست؟ چرا در حالی که بسیاری از ناظران تصور می کردند آمریکایی ها به دنبال حضور بلندمدت در سوریه هستند، ناگهان از خروج نیروهایشان از سوریه خبر دادند؟
در این زمینه چند گزاره و فرض عمده قابل تصور است؛
فرض نخست: عقب نشینی آمریکا از سوریه بخشی از طرح جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ و مایک پمپئو برای تمرکز نظامی و امنیتی علیه ایران است. براساس این سناریو، واشنگتن احتمالا نیروهای خود را از نقاطی مانند سوریه به سمت خلیج فارس گسیل می کند و در مرحله بعد ممکن است آن ها به دنبال اقدام نظامی علیه ایران باشند. حال ممکن است این پرسش مطرح شود که این فرض تا چه حد قابل پذیرش است؟
در این زمینه باید به چند نشانه توجه کرد؛ نخست اینکه، با توجه به عدم تحقق وعده اروپایی ها یا عدم توان آن ها برای تحقق این وعده ها، آمریکایی ها احتمال خروج ایران از برجام را دور از ذهن نمی دانند. خروج ایران از برجام معنایی جز ازسرگیری فوری فعالیت های هسته ای ندارد. در اینجاست که ممکن است آمریکایی ها دنبال راه اندازی یک اقدام پیشدستانه علیه تأسیسات هسته ای ایران باشند. اقدامی که ممکن است زمینه های یک جنگ نامحدود را فراهم کند. دومین نشانه را باید در حمایت های اخیر مقامات آمریکایی از برخی اپوزیسیون خارج از کشور از جمله «رضا پهلوی» دانست. در واقع واشنگتن به دنبال پیشبرد جدی سیاست «تغییر رژیم» و معرفی آلترناتیوهای آن هستند. نشانه سوم را نیز بایستی در تمرکز نظامی دوباره آمریکا و حضور ناوهای نظامی این کشور در خلیج فارس دانست.
فرض دوم به ما می گوید که عقب نشینی آمریکا از سوریه طبق توافقی مشترک با روسیه و ترکیه حاصل شده است؛ توافقی که بدون تردید عوایدی نیز برای واشنگتن خواهد داشت. توافق با روسیه برای بیرون راندن ایران از سوریه می تواند در این فرض جای گیرد.
فرض سوم: خروج نیروهای آمریکا از سوریه خون بهای قتل خاشقجی است. در واقع، عقب نشینی آمریکا از سوریه و خالی کردن پشت کردها از سوی این کشور، امتیازی است که واشنگتن به آنکارا داده تا از ادامه فشار بر سعودی و حتی برخی نزدیکان ترامپ و از جمله کوشنر جلوگیری کند. براساس این فرض، آغاز حملات ترکیه علیه کردهای شمال سوریه قریب الوقوع است!
فرض چهارم: ممکن است آمریکایی ها طرحی برای هدف قرار دادن نیروهای ایران در سوریه و نیروهای حزب الله در لبنان(از سوی اسرائیل) داشته باشند. لذا، آمریکا با خارج کردن نیروهای خود از سوریه به دنبال آن است که ایران یا حزب الله نتوانند به این نیروها برای حمله متقابل دسترسی داشته باشند.
فرض پنجم: آمریکا قرار نیست کامل از سوریه خارج شود، بلکه صرفا با خروج برخی از نیروهایش، از یک سو، با توافق با آنکارا زمینه را برای کنشگری نظامی ترکیه در شمال سوریه علیه کردها فراهم می کند و از سوی دیگر، با این عقب نشینی، تعاملی را با بشار اسد آغاز کند!
فرض ششم: آمریکا با اعلام خروج نیروهای خود از سوریه، فضا را برای کنشگری ترکیه در شمال سوریه بیشتر می کند. افزایش اقدامات و کنش های ترکیه در شمال سوریه می تواند منجر به شکاف میان ترکیه و ایران و روسیه شود. در واقع، گسترش عملیات های میدانی ترکیه در سوریه دور از انتظار نخواهد بود که بار دیگر تنش هایی میان آنکارا و مسکو و تهران به وجود خواهد آمد. تنش هایی که می تواند منجر به شکست روند آستانه و تشکیل کمیته قانون اساسی شود.