در جریان عملیات کربلای 4، فرمانده سپاه با اتخاذ یک سیاست اعلامی و نه اعمالی، محور اول عملیات را مستقل اعلام کرد تا سطح هشیاری، آگاهی دشمن به شیوه عملیات ایران، بازسازی توان رزم عراق و مناطق تحت نظر قریب دهد. حتی سردار غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا در زمان دفاع مقدس نیز این موضوع را تأیید کرد که عملیات کربلای 4 مرحله اول عملیات کربلای 5 بود و هر دو یک عملیات بود و این اعلام استقلال عملیات برای فریب واحدهای رزمی و سطح هشیاری دشمن بود؛ موضوعی که در روزهای اخیر با بدفهمی برخی همراه شده است.
به گزارش «تابناک»؛ توییت محسن رضایی درباره عملیات کربلای 4 و عملیات کربلای 5، واکنشهای نامتعارفی در پی داشت. یکی از مخاطبان «تابناک» که امضای او نزد تابناک محفوظ است، با ارسال یادداشتی در این زمینه واکنش واکنش نشان داد و به بررسی ابعاد این ماجرا پرداخت. در این یادداشت آمده است: گروهی آمارهایی دادند که هر مغزی با مواجه با آن صوت میکشد! متأسفانه این حساسیت خوب ولی واکنش احساسی غلط کار را به جایی رساند که توضیح بسیاری از فرماندهان جنگ هم برای گروهی اقناع کننده نبود.
اما ماجرا چیست؟!
در سی سال گذشته همیشه تأکید شد، عملیات «لو رفت» و این عملیات فاقد استراتژی لازم بود. به گواه جزئی ترین صوت، تصاویر، نقشه ها، گزارش اطلاعات و عملیات و عناصر شناسایی، راوی قرارگاه ( فردی که همیشه همراه فرماندهان قرارگاه بود تا جزئی ترین بخش صحبت های فرماندهان را به طور سری مکتوب کند) و صدها سند دیگر که توسط مرکز تحقیقات دفاع مقدس سپاه منتشر شده و بعضا منتشر نشده، ولی در دوره مدیریت جدید، هر پژوهشگری می تواند به آن دسترسی داشته باشد، حتی یک تحلیل بر اطلاع عملیات توسطِ صدام نبود.
البته روال عملیات در کشورمان تکراری شده بود. چند سالی بود که جنگ ادامه داشت و ایرانی ها اکثرا در محور جنوبی و آن هم نیمه دوم سال و آن هم برای فشار به بصره عملیات می کردند. ایران خواهان پایان جنگ بود و پس از والفجر 8 ایران جایی دیگر برای عملیات نداشت.
20 فرمانده تیپ، 70 فرمانده گردان به همراه سی هزار سرباز بعثی در کربلای 5 کشته شدند
از طرفی از تهران قوای حضرت محمد به منطقه اعزام شدند و هزاران تن در منطقه حاضر برای عملیات بودند. اساسا واژه لو رفتن در عملیات برای کسانی که کنش امنیتی و رزمی دارند، یک اصطلاح متفاوت با غیر نظامیان است. عملیاتی در تعریف لو می رود که دشمن در سطح هوشیاری بالایی قرار دارد و توان رزمی در نظر گرفته شده برای محور عملیاتی برآورد درستی نداشت.
بعد از توییت سردار محسن رضایی، نگارنده حسب وظیفه با چند فرمانده ارشد نیروهای مسلح از جمله چند فرمانده لشکر عمل کننده، دو تن از فرماندهان قرارگاه ها و معاونین ارشد سپاه در زمان جنگ صحبت کردم تا چند و چون این ماجرا را بدانم. ابتدا همگان مارا به اسناد ارجاع دادند تا نشان دهند در طول جلسات فشرده، این عملیات در چند مرحله برنامه ریزی شده بود و مرحله اول (موسوم به عملیات کربلای 4) ظرف 12 ساعت از عملیات با شجاعت تمام فرمانده سپاه و با دستور مستقیم و صرفا با تلفات زیر 3 هزار تن شهید، مجروح، مفقود، اسیر و... پایان یافت.
فراموش نشود این عملیات دارای پیروزی های میدانی مهمی بود. لشکر فجر و تیپ حضرت ابوالفضل توانست در محور خود نفوذ کند. چند لشکر و گردان هم توانستند آن طرف اروند پدافند کنند و حتی زمانی که درخواست عقب نشینی شد، ناراحت بودند چرا این سوی میدان پدافندی صورت نمی گیرد.
در این زمان «عراق» مطمئن بود ایران عملیات سالانه خود را انجام داده و از سوی ایران، طرحی وجود ندارد. از سوی دیگر، فرمانده سپاه تصمیم مهمی گرفت. حاضر شد فشار را بپذیرد و اعلام شود، «عملیات انجام شده عملیات کربلای 4 » است و یک عملیات مستقل و بدون مرحله دیگر. تا ضمن پایان دادن به حواشی به وجود آمده، «عملیات فریب» انجام دهد.
توییت آقا محسن هم بدین منظور بود. درواقع «عملیات کربلای چهار، عملیات فریب بود»؛ بدین معناست که عملیات پایان یافته است و قریبی برای سازمان رزم و سطح هوشیاری طرف مقابل بود. نه آنکه خودِ عملیات، عملیات فریب برای یک عملیات دیگر بوده باشد. هدف سردار رضایی از توییت، احتمال زیاد نشان دادن تبدیل کردن یک تهدید به فرصت بود.
فرمانده سپاه با اتخاذ یک سیاست اعلامی و نه اعمالی، محور اول عملیات را مستقل اعلام کرد تا سطح هوشیاری، اگاهی دشمن به شیوه عملیات ایران، بازسازی توان رزم عراق و مناطق تحت نظر قریب دهد. حتی سردار غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا در زمان دفاع مقدس نیز این موضوع را تأیید کرد که عملیات کربلای 4 مرحله اول عملیات کربلای 5 بود و هر دو یک عملیات بود و این اعلام استقلال عملیات برای فریب واحدهای رزمی و سطح هوشیاری دشمن بود.
به عبارت دیگر، مرحله اول انجام شد، در دو محور لشکرها و یگان های عمل کننده موفق عمل کردند (60 گردان عمل کننده)، در محوری کارگره خورد و فرمانده سپاه با اعلام عقب نشینی، محوری که می رفت تلفات فراوان بدهد را تا محل پدافندی قبلی برگرداند و بر اساس اسناد، دشمن را در ادامه فریب داد و دشمن تصورش را نمی کرد مرحله دوم عملیات از جایی انجام شد که 30 درصد توان رزم ارتش عراق را نابود سازد. برآوردها نشان میدهد، 5 هزار شهید در کل دو عملیات آمار ایران از یک نبرد سهمگین است.
متاسفانه چند سال قبل، یکی از فرماندهان که بدون اطلاعات دقیق از 175 شهید تفحص شده غواص سخن گفت، کلام خودش را درست تصحیح نکرد و نگفت: «این آمار شهدای غواص، همه 175 نفر را شامل نمی شود. طبق اطلاعات موجود در بعضی از لشکرها تعداد شهدای غواص از انگشتان دو دست کمتر بود.»
متأسفانه در این سال ها، پژوهشگران بدون توجه به اسناد در حال تحلیل هستند در حالی که عملیات کربلای 4 بیش از تمام عملیات ها اسنادش قابل دسترسی و پژوهش تاریخی و رسانه ای است.