اتفاقهای متعددی در یک بازه زمانی کوتاه (دو، سه سال گذشته) روح جمعی جامعه ایران را متأثر کرده است. گویا در چله هر فاجعه، فاجعهای دیگر رخ میدهد. حادثه قطار تبریز-مشهد، آتشسوزی پلاسکو، سقوط معدن زمستانیورت، زلزله کرمانشاه، آتشگرفتن نفتکش سانچی، سقوط هواپیمای هواپیمایی آسمان، آتشگرفتن دانشآموزان در زاهدان و اکنون فاجعه درگذشت ۱۰ دانشجوی دانشگاه آزاد، فقط مواردی از اتفاقات تلخی است که در سالهای اخیر جامعه آنها را تجربه کرده است.
در کنار این حوادث اگر اعتراضات دی ۹۶ و اعتراضات کارگری اخیر مراه با اقدامات تروریستی نظیر آنچه در مجلس، رژه نیروهای مسلح اهواز و حادثه سیستانوبلوچستان رخ داده است نیز اضافه شود، میتوان تصدیق کرد احساسات جمعی جامعه بهشدت تحت تأثیر قرار گرفته است. صرفنظر از حوادث تروریستی (که تحلیل چرایی بروز و تکرار آنها موضوع این یادداشت نیست) باید عنوان کرد علاوه بر تعدد رخدادهای تلخ، مواردی دیگر را هم درباره بروز هر فاجعه میتوان برشمرد که احساسات جمعی ایرانیان را خسته و آزرده کرده است.
یکی از این موارد قابل پیشبینی و پیشگیری بودن این حوادث است. از حادثه مدرسه زاهدان با مسئولیتپذیری کارکنان مدرسه و استفاده از وسایل گرمایشی مناسب این سن و استفادهنکردن از کفپوش قابل اشتعال، میشد پیشگیری کرد. فاجعه دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات، در صورت تعطیلنکردن پروژه تلهکابین، ساختهنشدن برخی دانشکدهها در ارتفاع بالا با شیب خطرناک و حداقل استفاده از وسایل حملونقل غیرفرسوده، قابل پیشگیری بود.
این موارد در سایر کشورهای جهان، مابازا دارد که در اینجا به یک نمونه در ایالات متحده آمریکا اشاره میشود. در نوامبر ۲۰۱۶، تصادف اتوبوس مدرسه همیلتون در ایالت تنسی به دلیل بیاحتیاطی راننده که سابقه رانندگی بیاحتیاط و خطرساز داشته بود، به کشتهشدن شش دانشآموز انجامید. در این حادثه کیفرخواست دادگاه فدرال Chattanooga علیه مدرسه به سبب پیشبینیپذیری و اجتنابپذیربودن حادثه صادر شد. در تمام نظامهای حقوقی برای تبیین علل حوادث (غیر از حوادث طبیعی) علت حوادث ذیل رعایتنشدن الزامات، بیاحتیاطی، قصور یا ترک فعل قرار میگیرند. در چنین مواردی نتیجه حوادث غیرعمد نیز شامل عنوان مجرمانه قلمداد شده و مستلزم مسئولیت، رسیدگی به خطا و در نهایت مجازات عاملان خواهد بود.
واقعیت این است وقتی باور عمومی این باشد که یک حادثه پیشبینیپذیر است؛ آنگاه انتظار و مطالبه طبیعی مردم آن است که افرادی که با ترک فعل، قصور و سهلانگاری خود زمینهساز بروز حادثه بودهاند، شناسایی، معرفی و عزل شده و البته مطابق قانون با آنها برخورد شود. علت دیگری که تشدیدکننده ابعاد فاجعه است، مسبوقبهسابقهبودن آنهاست. گویی نبود یادگیری سیاستی (Policy learning) از حوادث، خود به یک سیاست نهادینه در ساختار اجرائی تبدیل شده و بههمیندلیل جامعه شاهد بروز حوادث و فجایعی است که پیشازآن مشابه آنها را دیده است. نکته دیگر این است که عموم مردم در شرایط تروماتیک و برانگیختگی عاطفی، انتظار احساس همدلی از سوی بدنه دولت و حاکمیت و بهویژه از سوی مسئولان مستقیم آن حادثه را دارند.
برای مثال در حادثه اخیر دانشگاه آزاد در پیامهای تکراری مسئولان این دانشگاه که در آن «طلب مغفرت»، «مسئلت صبر» و «ابراز تأثر و تألم» بیان شده است، این انتظار برآورده نمیشود و بهاینترتیب، عموم مردم به جای احساس همدلی از پیامدهندگان احساس بیگانگی و حتی موضعگیری درباره آن را دارند. عذرخواهی مسئولان مستقیم، توبیخ و اخراج مقصران و پرهیز از پیامهای تسلیت رسمی در کنار حضور مستقیم در حادثه همراه با ارائه توضیحات مکفی، در این حادثه و حوادث مشابه دیده نمیشود و عملا آنچه از سوی مسئولان در این مقاطع رخ داده، فرسنگها از خواست عمومی فاصله دارد.
ریچارد نفیو در کتاب مهم «هنر تحریم» عنوان کرده که هدف تحریمها «درهمشکستن استقامت روانی مردم یک کشور» است تا تحریمها در کشور هدف، «احساس درد و ناکامی» ایجاد کند. این سخن به این معناست که ابزار تحریم برای شکستن روح و روان یک ملت و ازبینبردن تابآوری جامعه طراحی شده است. تابآوری اجتماعی همان مؤلفهای است که ظرفیت تبدیل و تحول، تطبیق و سازگاری و توان مقابله با تنشهای اجتماعی را میسر میکند؛ بهویژه در زمانی که جامعه به واسطه عوامل مختلف در معرض چالشهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است و در این شرایط برای عبور از بحران باید روی تابآوری مردم سرمایهگذاری کرد.
با این وصف پیشنهاد عملی نگارنده براساس آنچه در بالا به آن اشارهای مختصر شد، این است که مسئولان کشور هر آنچه را در شرایط طبیعی در واکنش به یک فاجعه انجام میدادهاند، در فضای تحریمی امسال و سال آینده، چندین برابر کنند. فراموش نکنیم راه عبور از تحریمها افزایش استقامت روانی مردم است؛ نه اینکه با ناکارآمدی مجموعههای مختلف، مسئولان به دست خود استقامت روانی مردم را تخریب کنند. مردم این روزها غیر از موارد فوقالذکر با افزایش قیمت کالاهای اساسی، شوکهای ارزی و جنگ روانی بدخواهان ایران مواجه هستند. افزایش تابآوری جامعه در گرو اثبات عملی کارآمدی مسئولان در همه دستگاههای کشور است.
* پژوهشگر سیاستگذاری