سونیا فرهنگفرهی میگوید: نکتهای که در آموزش فارسی عمومی بسیار بر آن تاکید میکنم، فاصله گرفتن از روش آموزش ادبیات در دوران متوسطه است، چون یکی از رویکردهای مهم در آن مقطع، رویکرد کنکوری است؛ بنابراین در تدریس، بر آرایهها و برخی نکات دستوری تاکید ویژهای وجود دارد. در دانشگاه خوشبختانه میتوان فارغ از این مسائل، بیشتر به محتوا پرداخت.
به گزارش «تابناک»، این مدرس دانشگاه در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت علاقهمندی دانشآموزان به درس ادبیات اظهار کرد: علاقه دانشجویان به این درس متفاوت است؛ برخی علاقهمند هستند، برخی بیتفاوت و برخی نیز هیچ علاقهای ندارند.
او افزود: اولین کاری که در آغاز هر ترم انجام میدهم این است که درباره چیستی، نقش، هدف و سودمندیهای ادبیات بهصورت مفصل با دانشجویان گفتوگو میکنم که این گفتوگو ما را در ادامه راه بسیار یاری میکند، زیرا متوجه میشوند در چه مسیری با هم همراه شدهایم.
این مدرس فارسی عمومی دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی با بیان اینکه یکی دیگر از نکاتی که سبب ایجاد شور و شوق در دانشجویان میشود، مشارکت آنها در معنی کردن متون است، گفت: غالباً دانشجویان بخشی از متن نظم یا نثر را میخوانند. سپس نظر خود را درباره معنی و مفهوم آن بیان می کنند. این نوع گفتوگو هم ذهن آنان را به تکاپو وامیدارد و هم ما را به افق گستردهتری از معانی راهنمایی میکند. علاوه بر این مانع خستگی از درس میشود.
فرهنگفرهی همچنین در پاسخ به سوالی درباره تاثیر ادبیات بر سایر علوم در حالی که عدهای معتقدند این درس ارتباطی با دیگر رشتهها ندارد، بیان کرد: البته صاحبنظران و اهل اندیشه مسلماً چنین نظری ندارند. به نظر میرسد عموم مردم جامعه نیز ادبیات را مفید میدانند و گرامی میدارند. اما به هر حال تعدادی از افراد چنین نظری دارند. این نگرش میتواند در میان برخی از دانشآموزان و دانشجویانی وجود داشته باشد که در دوران تحصیل کتابهای ادبیات را میخوانند و همواره مانند درسهای دیگر، باید در آزمونها نمره مناسب کسب کنند. در آموزش رسمی ادبیات، علاوه بر متون، به دستور، املا، معنی لغت، آرایه و مانند اینها بسیار توجه میشود. به صورت طبیعی، مانند تمامی دروس، وقتی موضوع اصلی نمره باشد، دانشجویان و دانشآموزان با تلاش فراوان باید به جزئیات بپردازند تا در آزمونهای ترم و بویژه کنکور موفق شوند. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم همه آنان به ادبیات و یا هر درس دیگری حتما علاقهمند باشند. پس یکی از ایرادها میتواند ناشی از درسی بودن کتابها و آزمونهای بسیار دشوار مربوط به ادبیات باشد.
این ویراستار در ادامه با اشاره به اینکه بخش دیگری از این خردهگیری میتواند به سبب غفلت از نقش مهم ادبیات و آثار ادبی باشد، اظهار کرد: یکی از ویژگیهای مهم یک اثر ادبی، همراه و همسو کردن خواننده با خود است. البته تاکید میکنم، ما درباره آثار باارزش ادبی سخن میگوییم، یعنی آن دسته از آثاری که از نگاه اکثر منتقدان و صاحبنظران و عموم جامعه قابل قبول محسوب میشوند. آثار ادبی چه نظم و چه نثر تاثیر شگرفی بر روح و روان خوانندگان بر جای میگذارند. این تاثیر، بسیار ظریف، پنهان و ژرف است و شاید حتی خوانندگان در آغاز به روشنی متوجه این نکتهها نباشند، اما پیگیر بودن در امر مطالعه به تدریج تغییرات مثبت و قابل توجهی را در نگرش و اندیشه آنها به وجود میآورد. بهتر است برای روشن شدن این ادعا چند مثال بیاوریم، البته برای پرهیز از طولانی شدن سخن، فقط دو نمونه از شعرهای ادبی بزرگان ادب فارسی را بیان میکنم. مولانا میفرماید:
تو مخالفت همیکش تو موافقت همیکن/ چو لباس تو درانند تو لباس وصل میدوز
تو مگو همه به جنگاند و ز صلح من چه آید/ تو یکی نهِ ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز
آیا میتوان آثار شگرف همین دو بیت کوتاه را در مهرورزی، نرنجیدن از اطرافیان، امیدواری و تلاش انکار کرد؟ همچنین سعدی در یک بیت به نکتهای بلند اشاره میکند که امروز بسیار باید مورد توجه قرار گیرد:
علم چندان که بیشتر خوانی/ چون عمل در تو نیست نادانی
که سخنانی کوتاه، زیبا، دلنشین و کاربردی است.
او افزود: میتوانیم کمی هم درباره رمان و داستان صحبت کنیم. وقتی هر یک از ما داستان و یا رمانی را میخوانیم، مدتی را با هر یک از قهرمانان داستان سپری میکنیم. با ویژگیهای درونی آنها آشنا میشویم. تصمیمها، خطاها، کارهای نیک و همه عواطف آنها را درک میکنیم. گویی جای هر یک از آنها نشستهایم. پس ما مدتی را با افراد مختلف سپری میکنیم و از تجربیات آنان میآموزیم. از آنچه گرفتارش شده یا آنچه به دست آوردهاند تجربه کسب میکنیم و این بسیار باارزش است زیرا در زندگی عادی میزان تجربیاتی را که بهدست میآوریم، آنقدری نیست که بتوانیم در بسیاری از تصمیمگیریهای رزومره خود آنها را دخیل بدانیم اما خواندن رمان و همسو شدن با احساسات هر یک از قهرمانان داستان به ما این امکان را میدهد که جهان خود را گسترش دهیم و در بسیاری از موارد مشابه بهتر عمل کنیم و با انسانهای دیگر با نگاه دیگر مواجه شویم، نگاهی که با همدردی و محبت بیشتری است. همچنین ریشه بسیاری از بدیها را بتوانیم درک کنیم یا برای آنکه انسانهای بهتری باشیم گامهایی را برداریم. ما همه این تجربیات را میتوانیم از خواندن آثار ادبی و رمان به دست آوریم. و حالا من از شما میپرسم، میتوانیم بگوییم آنچه به روح، اندیشه و نگرش انسانها مربوط میشود میتواند در زندگی شخصی، حرفهای و اجتماعی آنها نقشی نداشته باشد؟
فرهنگفرهی در انتها درباره میزان امیدواری خود به این که دانشجویان بعد از دانشگاه بهدنبال ادبیات باشند گفت: حقیقت این است که صمیمانه از خداوند میخواهم بتوانم وظیفه خود را به درستی انجام دهم و امیدوارم که چنین بشود.