تا وقتی رهبری به ماجرای «آقدره» ورود نکرد، کسی حرفی نمیزد/ مطالعه دقیقی در مورد خصوصیسازی انجام ندادهایم
دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی با اشاره به مشکلات کارگران هفتتپه گفت: در ماجرای آقدره تا زمانی که رهبری اقدام نکرده بودند، کسی حرفی نمیزد.
به گزارش دانشجو، همایش بررسی مسئله اجتماعی کارگران هفت تپه از سوی دانشجویان رشته مدیریت دانشگاه صادق (ع) و با حضور میثم مهدیار، مدرس دانشگاه، سید مجتبی امامی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) و محمد صادق شهبازی، دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی در دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد و دانشجویان پیرامون مطالبات کارگران به گفتگو نشستند.
محمد صادق شهبازی در این مراسم گفت: ماجرای هفت تپه مسئله امروز و دیروز ما نیست؛ بلکه حدود پانزده سال پیش کشور حرکت خود به سمت خصوصی سازی را آغاز کرد که دلیل آغاز این خصوصی سازی هم فشار تحریمهای خارجی و مشکلات اقتصادی داخلی بود. برای مثال سازمان بنادر و کشتیرانی خصوصی سازی شد و حالا هر زمان که تحریمی اعمال شود این شرکت خصوصی میتواند اقامه دعوی کند و حق خود را پس بگیرد.
وی با اشاره به بی اهمیت بودن نتیجه کار برای بعضی از مسئولین به مقایسهای از سیستم خصوصیسازی در آلمان و روسیه پرداخت و افزود: زمانی که آلمان شرقی با آلمان غربی یکپارچه شد دولت اصل را بر کارایی قرار داد و پس از خصوصی سازی نظارت انجام داد. اگر مدیر، کارگر را اخراج میکرد یا حقوق پرسنل را نمیداد باید جواب پس میداد. ولی در روسیه اصل برکسب درآمد دولت قرار گرفت و منتهی شد به بحرانهای اقتصادی دوران بوریس یلتسین که او مجبور به استعفا شد و بعد از آن ولادیمر پوتین روی کار آمد.
شهبازی تصریح کرد: متاسفانه شاهدیم که خصوصی سازی در ایران به صورت مدل دوم است. سوالی که در ذهنها ایجاد میشود، این است که چرا اعتراضات در این چنین حوادثی مانند ماجرای پالایشگاه کرمانشاه فقط از سوی دانشجویان صورت میگیرد؟ زیرا از تمامی ارگانهای دولتی و برخی از نهادهای دیگر سهمی از این مجموعه پالایشگاه داشتند و صدای کسی به جز عدهای دانشجوی عدالت طلب بیرون نمیآمد.
شهبازی در ادامه در خصوص حدود حمایت از جریانهای مختلف مردمی گفت: هلند زمانی بزرگترین معضلش سیل بود؛ اخلاق آب را مطرح کردند، حقوق آب، الهیات آب و ... امروزه هلند قطب آبی جهان است. حال ما معضل ورزشگاه رفتن بانوان را داریم و نمیخواهیم روی این موضوع فعالیت و مطالعه داشته باشیم. رنسانس تا ۱۸۰۰ هنوز در اروپا درک نشده بود؛ حالا که از انقلاب فقط چهل سال گذشته نه چهارصد سال. درست است که مشکلات مدیریتی داریم، ولی این مشکلات با ثابت شدن قدم انقلاب در ایدئولوژی حل خواهند شد.
وی تصریح کرد: ظلم همیشه ظلم است، ولی گاه کوچک و بزرگ است. برای مثال شخصی اگر در تظاهرات شیشهای شکسته برای اعتراض به حقوق ۸ ماه عقب افتاده اش و حکومت او را شلاق بزند او ظلم کرده و حکومت در حق او ظلم بزرگتری کرده است.
شهبازی تصریح کرد: جمهوری اسلامی نمیتواند تبلیغ تشیع را در مالزی انجام دهد، ولی اگر تبلیغ غیر مستقیم انجام دهد آیا بهتر نخواهد بود؟ چرا حکومت یک بار به ظلم حکومت مصر در حق اخوان المسلمین و اعدام اعضا اعتراض نمیکند؟ این اعتراض از صد بار تبلیغ تشیع بیشتر کارایی خواهد داشت. این همان اتفاقی میتواند باشد که در آمریکای جنوبی افتاد و موجب رابطه خوب ما با آن کشورها شد.
وی گفت: امام در این خصوص به ما یک نصیحت غیر مستقیم کرده بودند، اینکه جنگ آینده جنگ فقر و غناست. این یعنی امام استراتژی صدور انقلاب را جلوی پای ما گذاشته است. در ماجرای آقدره تا زمانی که رهبری اقدام نکرده بودند کسی حرفی نمیزد، چون میگفتند آقدره که برای فلان نهاد است واینها را هم که قوه قضاییه زده پس حتما حقشان است. کسی نمیگفت به چه حقی کارگری که بیکار شده و از روی عصبانیت شیشهای هم شکسته را شلاق میزنید؟
سید مجتبی امامی هم در ادامه به مشکلات بنیادین خصوصی سازی پرداخت و گفت: پس از مدرنیته صنعت و مدیریت کشور در دست دولت قرار گرفت که باید آن را برگردانیم به دست مردم و این هدف قطعا دوران گذاری را نیاز دارد.
وی افزود: ما هنوز که هنوز است در خصوصی سازی مطالعه دقیقی انجام نداده ایم. این خبط ماست. فقط گناه برای کسی که شرکت را به مدیری نالایق واگذار کرده نیست. وقتی ما یک بنگاه چند ده میلیاردی داریم این را باید به چه کسی بدهیم؟ به سهام دار؟ هر چه تعداد سهام داران بیشتر باشد مشکلات مدیریتی عدیدهای در مدیریت این سازمان به وجود خواهد آمد.
امامی در بخش دیگری با اعلام این موضوع که اعتراضات هفت تپه موفقترین اعتراض کارگری پس از انقلاب بوده، گفت: تعداد بالایی از کارگران هفت تپه فامیل اند و این همدلی باعث این اتفاقات شد. شخصی که مدیر سازمانی میشود باید از شرایط اجتماعی و جغرافیایی هم اطلاع داشته باشد.
وی گفت: ما در علوم انسانی نیاز داریم چندین هدف را با هم جلو ببریم و نباید هیچ کدام را زمین بگذاریم.
میثم مهدیار هم در ادامه این مراسم بیان داشت: دو جریان عمده الهیاتی-اجتماعی وجود دارند که قابل بررسی هستند. پارادایم اول اصل برایش فرهنگ سازی و ذهنگرایی ملاک است و حس میکنیم، چون ذهن جوانان ما مسموم شده باید سعی کنیم با تبلیغات و پوستر و گشت ارشاد و پروپاگاندا اذهان را جلب کنیم، اما جریان فکری دیگری داریم که اصل برایش امور اجتماعیست؛ جنگ فقر و غناست؛ از تاریخ به نحو احسن درس میگیرد، نظریهای تدوین میکند و با توجه به آن جلو میرود. مانند امام خمینی که وقتی انقلاب میکند پیش از آنکه به فکر فعالیت فرهنگی باشد بسیج و کمیته امداد و جهاد سازندگی را بنا مینهد، ولی پارادایم اول به فکر فرهنگ سازی و اسلامی کردن علوم انسانی میافتد.
وی ادامه داد: تا سال ۷۰ تقریبا پارادایم دوم مسلط بود، ولی بعد از آن پارادایم اول غلبه کرد و درگیر مباحث معرفت شناختی میشوند. در این هنگام دولت و اقتصاد رو به افول دارند، ولی هیچ کس واکنشی نشان نمیدهد.
مهدیار ایده مدیریت سازمانهای خصوصی سازی شده را با شیوهای که در اکثر کشورهای دیگر موجود است پیشنهاد داد و گفت: وقتی بخش خصوصی را ایجاد میکنیم باید در مقابل آنها سندیکاهایی ایجاد کنیم که با این سازمانها تضاد منافع داشته باشند. الان خانه کارگر اصلا نهاد مناسبی برای این کار نیست، چون آن تضاد منافع ایجاد نشده و سازمانهای خصوصی به منافع خود روی آورده اند.