به گزارش «تابناک»؛ اگر از جمله مخاطبان پرشمار رسانه ملی هستید و سریالهای آن را تعقیب میکنید، احتمالا حدس زدهاید که قرار است درباره کدام سریال نقدهایی را مطرح کنیم. سریالی با نام «بچه مهندس» که چندی پیش در ماه مبارک رمضان فصل نخست آن پخش شد و ظاهرا بازخوردهای مثبتی گرفت.
بازخوردهایی که موجب شد «بچه مهندس ۲» ساخته شده و به پخش برسد؛ سریالی که مدتی است هر شب از شبکه دوم سیما پخش میشود و این اواخر داستانش به جاهایی رسیده که اعتراضهایی را در شبکههای اجتماعی به دنبال داشته است. انتقادهایی که اگر در زمره «بازخورد»های این سریال محسوب شوند، بعید است فصل دیگری برای آن ساخته شود!
اشکالاتی که حتی متوجه برخی بازیگران این سریال هم شده، چون به باور بخشی از مخاطبان، در داستان این سریال کودک همسری تبلیغ شده است؛ مسألهای که چندی است طرحهایی برای تغییر قوانین مربوط به آن در مجلس و میان حقوقدانان و فعالان موافق و مخالف ازدواج در سنین پایین در جریان است و دیدگاه نویسنده و سازندگان این سریال به نوعی جانبداری از یکی از طرفین این درگیری است.
اما آیا این تنها اشکال سریالی است که بچه مهندس نام دارد و در همین نام فریاد میزند که نقش اول آن یک بچه است؟ بچه که نه، کودکی که از نعمت پدر و مادر محروم مانده و به یک مرکز نگهداری سپرده شده است. به یک پرورشگاه که داستانهای زیادی در بطن آن نهفته که در این سریال روایت میشود. داستانهایی بزرگسالانه که موجب شده کودکان سریال، بزرگ رفتار کنند، سنجیده سخن بگویند، رفتار بزرگترها را از خود بروز دهند و حتی به مانند بزرگسالان عاشق شوند و برای ازدواج تصمیم بگیرند!
گویی از دید نویسنده و عوامل این سریال، کودک یعنی ماکت کوچکی از انسانهای بزرگ؛ ماکتی عروسک گونه یا به تعبیر بهتر، مینیاتوری از بزرگسالان. تعریفی که سالهاست غلط بودن آن به اثبات رسیده و منسوخ شده تا تعریف جهانی کودک و کودکی، دورهای از زندگی انسان باشد که ویژگیهای خاص خود را دارد و در آن فرد نیازمند حمایتهایی است. دورانی که همه انسانها آن را پشت سر می گذارند و اقتضاهای خاص خودش را دارد.
دورانی که همگی آن را لمس کرده و میدانیم چگونه دورانی است، اما ظاهرا خیلی هایمان خیلی زود یادمان میرود و تصور میکنیم کودک، موجودی از دنیای دیگر است که باید دنیایش را ساخت و به آن سر و شکل داد و این عروسک را در آن به قاعده و اصولی خاص حرکت داد و راهبری کرد. تصوری شبیه آنچه در بچه مهندس نمود و بروز یافته است.
اما چرا چنین سریالی به این ورطهها افتاده و به جای تصویری مناسب از کودکی که ساکن مرکز نگهداری از کودکان بی سرپرست است، تصویری از کودکی با روحیات بزرگسالانه نمایش میدهد و دغدغه اش، پیگیری مسأله عشقی و ازدواج این کودکان است؟ مگر نه اینکه این سریالها با راهنمایی و مشورت و همراهی کارشناسان مختلف، به ویژه متخصصان امور ساخته و پرداخته میشود و هدف از این کار، کاستن از اشکالات احتمالات و سهوی آن است؟!
هرچند پاسخ به این باید مثبت باشد و حتی در بسیاری از سریالهای تلویزیونی، مثبت بودن آن به وضوح در اغراق آمیز بودن رعایت نکات کارشناسی به چشم میخورد، درباره بچه مهندس، منفی است. نکته عجیبی که از حبیبالله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور بیان شده تا مشخص شود، این سریال حتی در فصل اول نیز مورد کارشناسی و مشورت بهزیستی قرار نگرفته است!
موضوعی که معاون این سازمان با اشاره به آن میگوید: همزمان با پخش اولین فصل از سریال «بچه مهندس» به عوامل صدا و سیما نکاتی را گفتیم. جای تعجب بود که اساساً چرا در مورد موضوعی که به بهزیستی برمیگردد، هیچ مشورتی از ما نگرفتند. از بهزیستی که متولی رسیدگی به کودکان بی سرپرست و پرورشگاههاست.
رفتاری که به باور این مقام مسئول، غیرحرفهای است و نشان میدهد، شاید برای فیلمسازان جنبههای بصری نسبت به جنبههای محتوای علمی مهمتر است. نگاهی که مسعودی فرید معتقد است باید تغییر کند، چون «این دست فیلمها ممکن است باعث ترویج نگاههای نادرست نسبت به این قشر از کودکان و وضعیت و فضای پرورشگاهها در میان مردم شود. جای تأسف دارد که به رغم تذکراتی که به صدا و سیما دادیم، این کار همچنان در حال تکرار شدن است.»
مسائلی که اگر کنار دیگر اشکالات این سریال قرار گیرد، میشود نتیجه گرفت بچه مهندس -به طور ویژه فصل اخیر آن، سریالی کارشناسی نشده است که هدفش هرچه باشد، پرداختن به مسأله کودکان پرورشگاهی و مسائل و مشکلاتشان نیست. سریالی که ظاهرا مهمترین هدفش، رساندن دو نوجوان به هم و شکل دادن ازدواج آنها در پایان سریال است که اگر این باشد، میشود اشکال مهم تری نیز به آن گرفت و یکی از بارزترین و شاخصترین سریالهای وطنی خواندنش که از کودکان سوءاستفاده کرده است!