در دهمین روز از سی و هفتمین جشنواره ملی فیلم فجر، فیلمهای سینمایی «آشفتهگی»، «حمال طلا» و «ماجرای نیمروز: رد خون» به نمایش درآمدند و در آخر نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین معرفی شدند
به گزارش «تابناک»؛ سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر عرصه نمایش 22 فیلم در بخش اصلی (سودای سیمرغ)، و ده فیلم در بخش نگاه نو (فیلم اولیها) رقابت میکنند که از ده فیلم بخش نگاه نو، دو فیلم در بخش سودای سیمرغ نیز حضور دارند و شانس رقابت برای جوایز بخشهای فنی را نیز در اختیار دارند. جزئیات تمامی فیلمهای جشنواره را از اینجا میتوانید ببینید.
در دهمین روز از سی و هفتمین جشنواره ملی فیلم فجر، فیلمهای سینمایی «آشفتهگی» به کارگردانی فریدون جیرانی، «حمال طلا» به کارگردانی تورج اصلانی و «ماجرای نیمروز: رد خون» محمدحسین مهدویان به نمایش درآمدند و در آخر نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین معرفی شدند.
آشفتهگی
حمال طلا
ماجرای نیمروز 2: رد خون
نامزدهای سیمرغهای بلورین سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر
ابراهیم داروغهزاده دبیر جشنواره با حضور در جمع خبرنگاران اسامی نامزدهای این دوره از جشنواره را اعلام کرد. محمد احسانی، محمدعلی باشه آهنگر، محمد بزرگنیا، مهرزاد دانش، پوران درخشنده، ریما رامینفر و محمود کلاری داوران این دوره از جشنوارهاند.
«شبی که ماه کامل شد» ساخته نرگس آبیار با نامزدی در ۱۳ رشته، رکورددار نامزدی جوایز شد. پس از این فیلم، «ماجرای نیمروز رد خون» با ۱۱ نامزدی و فیلمهای «غلامرضا تختی» و «متری شش و نیم» ساخته بهرام توکلی و سعید روستایی با ۱۰ نامزدی در جایگاه سوم قرار دارند.
در جایگاه چهارم «قصر شیرین» رضا میرکریمی با هشت نامزدی قرار گرفت و پس از آن فیلم «مسخره باز» با شش نامزدی در بخش سودای سیمرغ و یک نامزدی در بخش نگاه نو در رده بندی بعدی قرار گرفت. «سرخپوست» نیما جاویدی، «قسم» محسن تنابنده در شش رشته نامزد دریافت جایزه شدند. فیلمهای «۲۳ نفر» مهدی جعفری و «سمفونی نهم» محمدرضا هنرمند نیز در پنج عنوان کاندیدای دریافت سیمرغ شدند و «درخونگاه» سیاوش اسعدی برای سه شاخه نامزد جایزه شده است.
فیلمهای «بنفشه آفریقایی» مونا زندی حقیقی، «طلا» پرویز شهبازی و «ناگهان درخت» صفی یزدانیان در دو رشته نامزد دریافت جایزه شده و فیلمهای «پالتو شتری» مهدی علی میرزایی، «خون خدا» مرتضی علی عباس میرزایی، «سال دوم دانشکده من» رسول صدرعاملی و «آشفتگی» فریدون جیرانی هم در یک رشته نامزد شده اند.
بهترین جلوه های ویژه بصری:
جواد مطوری (مسخره باز)
محسن خیرآبادی، رضا میثاقی، شهاب نجفی (غلامرضا تختی)
هادی اسلامی و امیرسحر خیز (23 نفر)
جواد مطوری (سرخپوست)
سینا قویدل (ماجرای نیمروز: رد خون)
بهترین جلوههای ویژه میدانی:
محسن روزبهانی (23نفر)
ایمان کرمیان (سمفونی نهم)
آرش آقابیک (شبی که ماه کامل شد)
ارشا اقدسی (قسم)
ایمان کرمیان (ماجرای نیمروز؛ رد خون)
بهترین چهره پردازی:
ایمان امیدواری (شبی که ماه کامل شد)
مجید اسکندری (سمفونی نهم)
شهرام خلج (ماجرای نیمروز؛ رد خون)
سعید ملکان (غلامرضا تختی)
ایمان امیدواری (مسخره باز)
عباس عباسی (23 نفر)
بهترین طراحی لباس:
محمدرضا شجاعی (شبی که ماه کامل شد)
مشکین مهرگان (سمفونی نهم)
محمدرضا شجاعی (ماجرای نیمروز: ردخون)
امیر ملک پور (غلامرضا تختی)
الهام معین (مسخره باز)
طراحی صحنه:
سهیل دانش (مسخره باز)
محمدرضا شجاعی (شبی که ماه کامل شد)
کیوان مقدم (غلامرضا تختی)
محسن نصراللهی (متری شیش و نیم و سرخپوست)
کامیاب امینی عشایری (23 نفر)
بهترین صدابرداری:
ایرج شهزادی (متری شیش و نیم)
مسیح سراج (پالتو شتری)
بهمن اردلان (23 نفر)
منصور شهبازی (طلا)
مهدی ابراهیمزاده (قسم)
بهترین صداگذاری:
امیرحسین قاسمی (متری شیش و نیم)
حسین ابوالصدق (سمفونی نهم)
مهرشاد ملکوتی (ماجرای نیمروز: رد خون)
امیرحسین قاسمی (غلامرضا تختی)
آرش قاسمی (شبی که ماه کامل شد)
بهترین موسیقی متن:
پیمان یزدانیان (متری شش و نیم و بنفشه آفریقایی)
امین هنرمند (قصر شیرین)
افشین عزیزی (غلامرضا تختی)
مسعود سخاوت دوست (شبی که ماه کامل شد)
کریستف رضاعی (ناگهان درخت و سال دوم دانشکده من)
بهترین تدوین:
محمدرضا موئینی (سمفونی نهم)
بهرام دهقانی (متری شیش و نیم)
خشایار موحدیان (قسم)
محمد نجاریان (ماجرای نیمروز:ردخون)
میثم مولایی (غلامرضا تختی)
بهترین فیلمبرداری:
حمید خضوعی (غلامرضا تختی)
هومن بهمنش (متری شیش و نیم)
شهرام نجاریان (خون خدا)
علی قاضی (مسخره باز)
هادی بهروز (ماجرای نیمروز: ردخون)
مسعود سلامی (آشفتهگی)
بهترین نقش مکمل زن:
زهره عباسی (ناگهان درخت)
ژیلا شاهی (قصر شیرین)
فرشته صدرعرفایی (شبی که ماه کامل شد)
نیوشا علیپور (قصر شیرین)
پانتهآ پناهیها (درخونگاه)
بهترین نقش مکمل مرد:
آرمین رحیمیان (شبی که ماه کامل شد)
نوید محمدزاده (متری شیش و نیم)
حسن پورشیرازی (قسم)
یونا تدین (قصر شیرین)
علی نصیریان (مسخره باز)
جواد عزتی (ماجرای نیمروز: رد خون)
بهترین بازیگر نقش اول مرد:
حامد بهداد (قصر شیرین)
امین حیایی (درخونگاه)
هوتن شکیبا (شبی که ماه کامل شد)
پیمان معادی (متری شیش و نیم)
نوید محمدزاده (سرخپوست)
بهترین بازیگر نقش اول زن:
مهناز افشار (قسم)
الناز شاکردوست (شبی که ماه کامل شد)
ژاله صامتی (درخونگاه)
بهنوش طباطبایی (ماجرای نیمروز: رد خون)
فاطمه معتمدآریا (بنفشه آفریقایی)
بهترین فیلمنامه:
محسن تنابنده (قسم)
محسن قرائی و محمد داوودی (قصر شیرین)
نیما جاویدی (سرخپوست)
پرویز شهبازی (طلا)
نرگس آبیار و مرتضی اصفهانی (شبی که ماه کامل شد)
بهترین کارگردانی:
بهرام توکلی (غلامرضا تختی)
نیما جاویدی (سرخپوست)
نرگس آبیار (شبی که ماه کامل شد)
سعید روستایی (متری شیش و نیم)
رضا میرکریمی (قصرشیرین)
محمدحسین مهدویان (ماجرای نیمروز:ردخون)
بهترین فیلم:
سرخپوست (تهیه کننده مجید مطلبی)
شبی که ماه کامل شد (تهیه کننده محمدحسین قاسمی)
غلامرضا تختی (تهیه کننده سعید ملکان)
متری شیش و نیم (تهیه کننده سیدجمال ساداتیان)
ماجرای نیمروز: ردخون (تهیه کننده سیدمحمد رضوی)
قصر شیرین (تهیه کننده رضا میرکریمی)
نامزدهای بخش نگاه نو:
جاندار (حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری)
حمال طلا (تورج اصلانی)
دیدن این فیلم جرم است (رضا زهتابچیان)
روزهای نارنجی (آرش لاهوتی )
مسخرهباز (همایون غنیزاده)
واکنش دوباره شورای سیاستگذاری "هنر و تجربه" به نام یک "سیمرغ"
با توجه به اینکه در سی و هفتمین جشنواره ملی فیلم فجر سیمرغی با عنوان «هنر و تجربه» اهدا می شود، شورای سیاستگذاری گروه سینمایی «هنر و تجربه» نسبت به عنوان این جایزه واکنش نشان داد.
جعفر صانعی مقدم مدیرعامل موسسه «هنر و تجربه» با اشاره به این نکته که سیمرغ «هنر و تجربه» در حالی اهدا می شود که نمایندهای از این گروه سینمایی در هیات انتخاب و داوری جشنواره حضور ندارند، نظرات شورای سیاستگذاری گروه سینمایی «هنر و تجربه» را منتقل کرد.
شورای سیاستگذاری معتقدست این سیمرغ در حالی در جشنواره ملی فیلم فجر اهدا میشود که هیات انتخاب و داوری به نمایندگی از گروه سینمایی «هنر و تجربه» در جشنواره حضور ندارند و همچنین از آنجا که این عنوان مشخصاً به نام این گروه سینمایی ارجاع می دهد لذا شورای سیاستگذاری خواستار این است که عنوان این سیمرغ تغییر کند و یا نمایندگانی از سوی این گروه سینمایی در بخش انتخاب و داوری حضور داشته باشند تا در پی این اتفاق توجه بیشتر و تخصصیتری به فیلمهای هنری و تجربی مبذول شود. اعضای شورا همچنین با استقبال از بازگشت بخش «نگاه نو» ویژه فیلم اولی ها به جشنواره فیلم فجر و رویکرد جدی تر به پذیرفتن فیلم هایی با نگاه هنری و تجربی در این رقابت سینمایی، امیدوار است مسئولان سینمایی به ایجاد بخش مستقل هنر و تجربه نیز اقدام کنند تا از این مسیر این بخش از سینمای ایران که با خود موضوعات و ساختار متفاوتی می آورند، تقویت شود.
شورای سیاستگذاری و مدیران گروه «هنر و تجربه» با احترام به نمایندگان سینمای هنری و تجربی در جشنواره و برگزیده این بخش، ابراز امیدواری می کند که در دوره بعدی جشنواره ملی فیلم فجر سینمای هنر و تجربه دارای بخش مستقل شود و یا جشنواره ای ویژه فیلم های هنری و تجربی به شکل مستقل برگزار شود تا از این مسیر فیلمسازانی که رویکرد متفاوتی به سینما دارند فرصت بروز و ظهور بیشتری داشته باشند.
گروه سینمایی «هنر و تجربه» از سی و سومین دوره جشنواره با معرفی فیلمهای خود به جشنواره ملی فیلم فجر، داوری و اهدای تندیس هنر و تجربه را نیز برعهده داشت ولی از دوره سی و ششم با تغییر تندیس هنر و تجربه به سیمرغ، هیات انتخاب و داوری این بخش حذف شد. این گروه سینمایی سال گذشته نیز موضع خود را نسبت به این سیمرغ که با نام «هنر و تجربه» ولی بدون داوری نمایندگان گروه اهدا می شود، اعلام کرده بود.
در حال حاضر گروه «هنر و تجربه» در جشنواره هایی چون فیلم کوتاه تهران و سینماحقیقت بهترین ها را به داوری خود معرفی می کند.
جیرانی: نمیخواستم شبیه نوآر آمریکایی شود. ما بیشتر به سمت فیلمهای نوآر فرانسوی رفتیم
نشست خبری فیلم «آشفتهگی» با حضور فریدون جیرانی (نویسنده، کارگردان و تهیهکننده)، بهرام رادان، مهناز افشار و نسیم ادبی (بازیگر)،مسعود سلامی (مدیرفیلمبرداری)، امین میرشکاری(صدابردار)، کارن همایونفر (آهنگساز)، مارال جیرانی (طراح لباس)، کامیاب امین عشایری (طراح صحنه) و با اجرای حمیدرضا مدقق در دهمین روز جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
جیرانی درباره شباهت این فیلم به «خفهگی» گفت: فیلم جدید من ضمن اینکه در ادامه فیلم «خفگی» هست، داستان بیشتری دارد. سعی کردم داستان فیلم مانند «خفهگی» داستان جاندارتری باشد. تجربه دیگری مانند خفگی در فرم بود. ساختن چنین فیلمهایی در ایران سخت است. چون سعی میکنی فضایی که دوست داری را خلق کنی اما فضای اجتماعی و التهابات سیاسی سینمای ایران را تحتتاثیر قرار داده است. اینکه از این فضا دوری کنی، با خوب بودن یا بد بودنش کار ندارم اما به نوعی ریسک است و من میدانم به هر حال هر تجربهای برای خودش نکات مثبت یا منفی دارد.
او ادامه داد: من این تجربه را به دلیل دیگری دوست دارم. به دلیل فضای عاشقانهای که همیشه دوست داشتم در فیلمهایم داشته باشم. من هیچوقت از فضایی که همیشه در فیلمهایم داشتم عبور نکردم. به ویژه که سه تا بازیگرم خیلی خوب این نقشها را درآوردند.
جیرانی با اشاره به تاثیر طراحی صحنه، لباس و فیلمبرداری گفت: من از همه گروه بسیار متشکرم که کمک کردند تا فضای فیلم در بیاید.
او ادامه داد: ارژنگ از فضای رئالیستی میآید. فضایی که در فیلم «سالاد فصل» از خسرو شکیبایی بازی کرد. ارژنگ بوی عادل مشرقی را میدهد. آنموقع این مساله را میدانستم. اما چون این تیپ و عشق را دوست داشتم، سعی کردم آن را با فضای فیلم هماهنگ کنم. میخواستم این نوع عشق مریض در فیلم باشد. اگر بیرون زده، باید تصحیح شود.
جیرانی درباره لحن سرد فیلم گفت: نمیخواستم شبیه نوآر آمریکایی شود. ما بیشتر به سمت فیلمهای نوآر فرانسوی رفتیم. در ایران شوخی است. آمریکاییها ریتم تندی دارند و تنشهایشان متفاوت است. بنابراین آن سردی را من میخواستم.
در ادامه نشست، سلامی درباره قاببندی فیلم توضیح داد: همانطور که آقای جیرانی گفت، این فیلم یک فیلم تجربی است. برایم بسیار جالب است که آقای جیرانی در این سن و سال هنوز به دنبال تجربه است. همانطور که فکر میکردم خفهگی باید سیاه و سفید گرفته شود. فکر میکردم در آشفتهگی هم باید اتفاق جدیدی بیافتد. ما سعی کردیم فیلمنامه را ابتدا عکاسی کنیم. این تجربه بسیار تازهای برای خودم بود.
او تاکید کرد: برخی مواقع به خاطر شخصیتها مجبور بودم که قابهایم را کجتر کنم. سعی کردم همهجا این یک دست باشد.
رادان درباره حضورش در فیلم «آشفتهگی» گفت: آقای جیرانی به نظر من خیلی جوان هست. منظور مسعود سلامی عزیز هم تجربه آقای جیرانی بود. آقای فریدون جیرانی خودشان برند هستند. فردی هستند که بدون نیاز به اینکه چهره سرشناس در فیلمشان باشند راه آسانتری را برای جلبنظر عموم مردم بروند. اما اینکه اینقدر ایدههای نو و بدیع برای پردازش قصه دارند، خودش جای تحسین دارد.
او تاکید کرد: همه ما بسیار کیف کردیم. نزدیک به بیست سال است که نشده بود با آقای جیرانی کار کنم. احساس میکنم این تجربه ایست که شاید هر کسی شجاعت تجربه کردنش را نداشته باشد.
مهناز افشار در پاسخ به این سوال که بازی شما در این فیلم بیشتر با سکوت است و با نگاه بازی می کنید؟ بیان کرد: من همه جا عنوان کردم که آقای جیرانی کارگردان مورد علاقه من است. زمانی که هدیه تهرانی برای فیلم «قرمز» کاندید شده بود، آرزو کردم زمانی جلوی دوربین این کارگردان قرار بگیرم. آقای جیرانی در سینما به روز است.من و بهرام رادان سعی می کردیم نگاه درستی در این فیلم داشته باشیم. اگر نتوانستم شخصیت دریا در فیلم «آشفتهگی» را خوب دربیاورم کم هوشی منِ بازیگر است. اما از دید من نگاه بازیگر حرف اول را در سینمای جیرانی می زند. من اعلام می کنم بسیار خوشحالم که در آشفتهگی بازی کردم.
نسیم ادبی نیز درباره اینکه در سینما به نقش های کوتاه قائل است و این نقش چه ویژگی داشته است، گفت: دیر با من تماس گرفتند که در سکانس های این فیلم بازی کنم اما دوست داشتم و برایم مهم است که در یک فیلم چه بازیگرانی بازی می کنند و برای چه کارگردانی کار می کنم و حتی اگر یک پلان هم در این فیلم بازی می کردم برایم موجب افتخار بود. فیلمبرداری عالی داشت و فیلم بسیار خوبی دیدم.
عشایری، طراح صحنه نیز در پاسخ به درباره اینکه چگونه به جای بی مکان و تقریبا بی زمان در این فیلم رسیده است و برای این کار چه کرده است؟ توضیح داد: سینمای آقای جیرانی را همیشه دوست داشتم و در ادامه فیلم خفگی فکر کردم اینجا هم می شود شاید با همان شیوه و روش و نه با همان طراحی، فضایی که آقای جیرانی از من خواسته بود را طراحی کنم. شاید این مدل در سینمای ما چندان وجود ندارد. مواردی هم در سینمای کلاسیک داریم و باید به دنبال آن طراحی برویم؛ شاید بیشتر معماری در این مدل به کمک ما آمد و سعی کردم بی مکانی و بی زمانی در این فیلم به خوبی اتفاق بیفتد و قاب های کج آقای سلامی به این فضا کمک بسیاری کرد.
جیرانی درباره اینکه آیا این فیلم برداشت آزادی از یک فیلم خارجی است؟ گفت: طرح این فیلم را حسن حسینی به من داد و فکر می کنم 15 سال پیش فیلمی به نام دوقلوها دیده بود و قصه ی آن را شبیه آن نوشته بود. سال 1385 فیلم دوقلوها را دیدم و قرار بود خانم افشار نقش دوقلوها را بازی کند و فکر کردم شاید نتوانم پروانه نمایش آن را بگیرم و وقتی «خفگی» را ساختم ترجیح دادم آن فیلم نامه را ببینم و با بازیگر مرد جلو بروم.
در ادامه نشست پرسش و پاسخ فیلم «آشفتهگی»، بهرام رادان درباره تجربههای بازی در جشنواره امسال گفت: امسال شانس داشتم در سه کاری حضور داشته باشک که در جریان اصلی سینما بود. در این فیلم یک جنونی در بستر فیلم وجود دارد. من هم سعی کردم همراه آن بدون مکانی و زمانی فیلم را در بازی خودم داشته باشم. از طرف دیگر، به آن دیوانگی باربدی که باید نقش بردیا را بازی کند. یکی از برادران ضعیفالنفس است، یکی قدرتمند است.
او تاکید کرد: در جریان فیلم هم به نظر من، همه ما سعی کردیم خواستههای آقای جیرانی را دنبال کنیم. من در اکرانهایی که دیدم حتی در سینمای آزادی که جمعیت بسیاری آمده بودند، بعد از فیلم سکوت عجیبی دیده میشود.
جیرانی درباره مخاطب «آشفتهگی» گفت: من بازهم از این ریسکها انجام میدهم. چون دوستش دارم. با توجه به نسلی که بغلدستم هستند. بدون نسل جوان، به هر حال ما نسلی هستیم که باید از آنها کمک بگیریم. من فکر نمیکنم این فیلم مخاطب نداشته باشد. اما اگر فکر میکنید خیلی مخاطب دارد، اینطور نیست.
او در پاسخ به این سوال که نظرش درباره برنامههای تلویزیونی درباره سینما چیست گفت: جواب نمیدهم چون این سوال ریسک زیادی دارد. اما ممکن است به زودی خودم برنامه سینمایی داشته باشم.
جیرانی درباره اینکه چرا در پایان فیلم پوکهای از تفنگ خارج نمیشود گفت: ما پرسیدیم گفتند این اسلحهها پوکه ندارند.
جیرانی تاکید کرد: فیلم را از نظر طبقه متوسط نبینید. قهرمان از داخل ژانر بیرون میآید نه از داخل جامعه.
او ضمن تشکر از دو سرمایهگذار این فیلم گفت: سرمایه این فیلم تمیز است.
فریدون جیرانی درباره اینکه چرا در همه فیلم های شما شخصیت هایی که دچار نوعی سرگشتگی هستند، وجود دارند؟ بیان کرد: تقریبا در بسیاری از فیلم های من و فیلم های قدیمی هم شخصیت های فیلم هایم نوعی سرگشستگی داشتهاند. یعنی به نوعی آدم های بیمار در همه فیلم هایی که من ساختم حضور دارند و ممکن است در جاهایی با مباحث روانشناسی نخواند.
این کارگردان درباره این پرسش که آیا فیلم «آشفتهگی» ادای دینی به ساموئل خاچیکیان است؟ گفت: به احتمال زیاد فیلم «دلهره» خاچیکیان را بازسازی می کنم. یک بار هم سعی کردم که این کار را انجام دهم و بخشی از درآمد آن را به خانواده او بدهم . من خاچیکیان را بسیار دوست داشتم و اینکه در آن زمان یک نفر مثل ما ریسک می کرد و فحش می خورد قابل تقدیر است. می توان صفحه های بیشتری درباره آن فیلم ها نوشت.
تورج اصلانی: فیلم «حمال طلا» کاملا در دنیای رئال می گذرد / ژاله صامتی: عاشق کارهای سخت هستم
نشست خبری فیلم حمال طلا با حضور تورج اصلانی(کارگردان)، پیام احمدی نیا، لطف الله سیفی،ژاله صامتی و حسن زاهدی(بازیگران)، منصور سهراب پور(تهیه کننده)، حسن اصلانی(مدیر فیلمبرداری)، هادی نادی(نویسنده)، مجید علی اسلام(طراح صحنه و لباس)، محمد صالحی(صدابردار)، رضا عربی(طراح گریم) با حضور حمیدرضا مدقق به عنوان مجری برگزار شد.
تورج اصلانی در ابتدای این نشست پرسش و پاسخ، گفت: فیلم کاملا در دنیای رئال می گذرد و این رئالیته به این برمیگردد که همه چیز در این فیلم واقعی است و هیچ چیز ساخته و پرداخته ذهن نیست. چیزهایی در فیلم می بینیم که در عالم واقع هم قابل مشاهده است و هیچ چیزی تصنعی نیست حتی به زمان فیلم هم توجه شده که به واقعیت نزدیک باشد. در اکثر موارد جرح یا تغییری در سکانس ها یا رفتار بازیگران نداشته ایم و بازیگران برای بازی نقش شان نمودهای بیرونی آن را دیده اند.
سهراب پور، تهیه کننده این فیلم در پاسخ به سوالی در مورد دومین حضورش در جشنواره امسال پس از فیلم درخونگاه گفت: من دوست داشتم بیش از آنکه در مورد حمال طلا صحبت بکنم،ابتدا درباره حملاتی که به فیلم درخونگاه شد صحبت بکنم. در برنامه ای که همه ما می دانیم، یک شبه منتقدی که از یک جا خوراک می گیرد، دور از ادب و دور از شان یک آدم فرهنگی،هرچه بخواهد به زبان می آورد و هرچه بخواهد می گوید. از ظاهر خشنی که برای خود ایجاد کرده و کسی جرات نمی کند به او حرفی بزند تا این حرف هایی که درست نیست. او به راحتی زحمت عوامل فیلم را نادیده میگیرد و بدون حضور نماینده فیلم به آن توهین می کند. این شخص، فرد کم شخصیتی است که می توان به راحتی به سابقه او مراجعه کرد تا فهمید از کجا تغذیه می شود. اگر ما شورای پروانه ساخت داریم، چرا این آقا به خودش اجازه میدهد هر حرفی بزند؟ طی سالیان گذشته فشارهای اقتصادی زیادی به مردم آمد که ریشه های بسیاری دارد اما اگر علمای ما درباره ربا صحبت کرده اند و در قرآن 8 آیه در این مورد وجود دارد، من نمی دانم کجای این مورد مشکل دارد که این آقا با آن مخالف است؟
او ادامه داد: ما در هر دو فیلم سعی کردیم این پدیده را به تصویر بکشیم و به عنوان هنرمند وظیفه داشتیم در مورد مشکلات مردم فیلم بسازیم. سوابق افراد مشخص است. آن 8 سالی که فیلم درخونگاه از آن صحبت می کند را من به آن افتخار می کنم. این افراد کم شخصیت هم مشخص است که کجا بودند. من امیدوارم که جلوی این اشخاص کم شخصیت گرفته شود و برای آن چاره ای اندیشیده شود.
در ادامه نشست، پیام احمدینیا درباره ایفای نقش رضا کیفی در این فیلم گفت: بعد از اینکه فیلمنامه را خواندم توسط خود آقای تورج اصلانی چند نمونه از این آدم ها را در شکل های مختلف دیدیم ولی در نهایت این کاراکتری که آقای اصلانی می خواست، رضا کیفی با این شکل و شمایل که قرار بود طلا را حمل کند را از بین آنها درآوردیم که جذاب تر بود.
لطف الله سیفی هم درباره بازی در نقش لویی که یک فرد ساده در فیلم «حمال طلا» بود گفت: این افراد ساده اگر نبودند این اتفاقات در جامعه ما نمی افتاد. در بازار تهران خیلی آدم ها هستند که همیشه در بازار هستند و همیشه هم بدبخت هستند. نقششان همین است.
ژاله صامتی بازیگر این فیلم هم در پاسخ به سوالی درباره نقش هایش در «درخونگاه» و «حمال طلا » و تفاوت آنها با هم، گفت: من عاشق کارهای سخت هستم. فرقی نمی کند یک سکانس یا یک نقش اول. من قبل از فیلم «حمال طلا» به عنوان فیلمبردار 5 فیلم با تورج اصلانی همکاری داشتم وقتی برای این فیلم به من گفتند و اینکه دو سکانس بیشتر نیست دلم نیامد قبول نکنم. چون تورج اصلانی در هر فیلمی باشد خوب است و به نظرم این کار هم جذاب بود.
حسن زاهدی هم در مورد حضورش در این فیلم به عنوان بازیگر گفت: من حدود 50 سال است که در سینما کار میکنم. اخیرا مد شده که در سینما به جای صدابردار، مدیر صدابرداری داریم و به همین دلیل من دو سال است که من کار نمیکنم. در واقع بعد از ایتالیا ایتالیا دیگر صدابرداری نمی کنم. برای این فیلم اما از من خواستند سر صحنه این فیلم حاضر شوم و وقتی آنجا رسیدم، تورج اصلانی گفت برو گریم کن و جلوی دوربین بیا بازی کن. من در این فیلم نقش خودم را بازی کردم.نقش یک بچه چهارراه شمرون. به هر شکلی که بود بازی کردم و شد. خوبی یا بدی اش را نمی دانم.
تورج اصلانی در پاسخ به سوالی در مورد نحوه پایان بندی فیلم گفت: ما در مورد پایان بندی فیلم خیلی با نویسنده کار گپ زدیم. کاراکتر ما کاراکتر بدشانسی است. من دیدم که شخصیت های بی دست و پای فیلم حتی بیرون از تهران هم نمی توانند زندگی کنند، چگونه می توانم آن ها را عازم غربت کنم؟ به نظرم آمد که مرگ در وطن خود شیرین تر از زندگی سخت در غربت است.
حسن اصلانی هم درباره فیلمبرداری این فیلم که پلان - سکانس های بسیار داشت، گفت: طبق استوری برد و دکوپاژ آقای اصلانی تلاش زیادی کردیم که این اتفاق حس نشود و امیدوارم همانطور که شما می گویید این اتفاق افتاده باشد.
هادی نادری نویسنده «حمال طلا» درباره نقشش در نگارش این فیلم گفت: این یک مقدار به عقب تر و دوستی ما با آقای اصلانی برمی گردد. ما طرح های زیادی با هم مطرح می کنیم و لیدری این جریان با آقای اصلانی است که انتخاب میکند کدام را می توانیم بسازیم یا نه. من در یکی از کارگاههای طلاسازی سال ها کار کردم و داستان را برای ایشان تعریف کرد. خیلی دوستش داشتند و بعد آن را به طرح تبدیل کردند و چیزی که در نهایت الان شده حمال طلا.
از تورج اصلانی درباره هدفش از نشان دادن این همه کثافت در فیلم «حمال طلا» و اینکه آیا می داند وزیر اقتصاد اکنون کیست، سوال شد که او در پاسخ گفت: روح کار ما فیلمسازی است. به عنوان یک فیلمساز در اجتماع یک شاخکهایی داریم که به نسبت بعضی از سوژه ها شاید تیزتر باشد. طبیعتا نمی تواند کسی که مدعی کار فرهنگی هنری است در اجتماعی زندگی کند و چشمش را روی اجتماع ببندد. همه این تعفنی که شما دیدید من هم دیدم و چیزی ساخته ذهن من نیست. این یک شغل است و این تعفنی که شما از آن صحبت می کنید برای من به مثال پول مثل چرک کف دست است برمی گردد. انسان امروز درگیر با چالش چرکی است که قرار است پولی از آن دربیاورد. در روح ما هم این تعفن هست وقتی به اقتصاد فکر می کنیم. برای من مهم نیست وزیر اقتصاد کیست، برآیند و محصول کار او چیست برای من مهم است. من یک شهروند هستم که کارکردهای وزیر وزرای لیدر این بخش را می بینیم. وقتی من فیلمبرداری کردم 10ماه گذشته سکه یک میلیون و 500 بوده الان 4 میلیون و خرده ای است. این برآیند کار وزیر است که ایشان باید این مدل اتفاقات را سروسامان بدهد.
مجید علی اسلام، طراح صحنه و لباس در مورد وجود عنصر طراحی در فیلم هایی که رویکرد واقعی دارند گفت: در کارهای رئال ما باید موقعیتی که شخصیت ها قصه را در آن تعریف می کنند، طبق آن چه رایج است بسازیم. اتفاقا ساخت فضا در فیلم های واقعی سخت تر است زیرا مردم ما به ازای واقعی آن را دیده اند و کوچک ترین اشتباه به چشم همه می آید. در کارهایی که پروداکشن دارد،بله آن جا کار سخت تر است.
محمد صالحی،صدابردار در مورد نحوه صدابرداری در این فیلم گفت: در حال حاضر صدابرداری یک سلیقه است. ما طبق صحبتی که با آقای اصلانی داشتیم تصمیم گرفتیم که سبک تلفیقی را اجرا کنیم. صدابرداری ها در قسمت موتورسواری و خیابان کار سختی بود و بعد از آن کار صداگذاری شروع می شد و خوشحالم که در حضور صدابردار بزرگی مثل آقای زاهدی توانستیم این کار را انجام دهیم.
تورج اصلانی درباره صحنه این فیلم گفت: چون شما مابه ازای بیرونی را می بینید و صحنه ها برای شما آشنا هستند، بیشترین دقت را درباره صحنه دارید. برای همین صحنه های این فیلم علاوه بر تحقیقی که آقای علی اسلام درباره کارگاههای طلاسازی داشت و وسایل آنها همه چک شده بود، من هم پیش از اینکه فیلمبرداری را شروع کنم چند نفر جواهرساز را دعوت کردم آنجا را دیدند و آنقدر آنجا را به عنوان کارگاه پذیرفتند و می خواستند آن را اجاره کنند که من خیالم راحت شد. درباره بازی ها هم دوستانی که مخراج کار بودند سر صحنه ما بودند برای اینکه دقت کنند بازیگران چه رفتاری داشته باشند.
کارگردان حمال طلا درباره نقش ژاله صامتی در این فیلم گفت: زمانی که ما فیلمنامه را می نوشتیم دیدیم فضا خیلی مردانه و زمخت است و تصمیم گرفتیم یک مشتری زن را وارد کنیم. ایشان به عنوان یک مدیر یک موسسه خیریه که هرازگاهی هدیه ای به خانم ها در مراسم هایشان می دهند وارد فیلمنامه شدند. مجموعه ای که بیشتر با زنان سرپرست خانوار در ارتباط است و شاید خانم ژاله زندگیش را وقف همین زنان کرده است. شاید رویایی برای ازدواح دارد و رویش نمی شود مطرح کند. ناشی است و بلد نیست چون با مردها خیلی در ارتباط نبوده و این فرد هم نمونه های بیرونی دارد.
سهراب پور تهیه کننده فیلم نیز در مورد «حمال طلا» گفت: این فیلم به دلیل محدودیت های زمانی ای که برای ساخت داشت حتی از طرف من تهیه کننده هم مهجور واقع شد و آنچنان که باید به آن می پرداختیم،کمتر این اتفاق افتاد. به دلیل پشت صحنه گرم و صمیمانه ای که در این فیلم حضور داشتند،این پروژه پیش رفت و در نهایت به سرانجام رسید و به نظرم کار قابل دفاعی است. البته که هر اثری حتما نقدهایی هم به آن وارد است.
تورج اصلانی در پاسخ به سوالی در مورد وجود حماقت در عناصر فیلم گفت: ما داریم در مورد شرایط ناپایداری حرف می زنیم که ممکن است در آن حماقت هم دیده شود.
اصلانی در مورد این که از این به بعد به عنوان فیلمبردار بیشتر در سینما حضور خواهد داشت یا کارگردان، گفت: من حرفه ام فیلمبرداری است و حرف هایی هم دارم که در قالب کارگردانی می خواهم بیان کنم، بین این دو تفکیک قائلم. حرف هایم را نوشته ام و اگر فرصتش باشد آن ها را می سازم اما در غیر این صورت حاضرم با دیگر فیلم سازان خوش فکر به عنوان فیلمبردار همکاری کنم.
مهدویان: فیلمساز، وابسته نمیشود
نشست خبری فیلم «ماجرای نیمروز: ردخون» با حضور محمدحسین مهدویان (کارگردان)، هادی حجازیفر، جواد عزتی، مهدی زمینپرداز، حسین مهری، محمد عسگری، بهنوش طباطبایی و هستی مهدوی(بازیگر)، محمود رضوی (تهیهکننده)، ابراهیم امینی (نویسنده)، هادی بهروز (مدیرفیلمبرداری)، کامران حجازی (مجری طرح)، ایمان کرمیان (طراح جلوههای ویژه میدانی)، سینا قویدل (طراح جلوههای بصری)، حبیب خزاعیفر (آهنگساز)، شهرام خلج (طراح گریم) و با اجرای حمیدرضا مدقق در آخرین روز جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
مهدویان در ابتدای این نشست گفت: ماجرای نیمروز را که ساختیم به هر حال یکسری شخصیت جذاب در این فیلم بودند که همان موقع فکر کرده بودیم که قصه دیگری را با این شخصیتها تعریف کنیم.
او درباره تحقیقات پیش از ساخت فیلم توضیح داد: این موضوعی بود که درباره آن قبلا کار کرده بودیم. حدود یک سال و نیم روی این موضوع تحقیقات صورت گرفت که در اختیار نویسندگان قرار گرفت.
رضوی ضمن خسته نباشید به اصحاب رسانه گفت: این کار به لحاظ پروداکشن بسیار سخت است. سوژه، سوژه خاصی است و قاعدتا روی لبه تیغ راه رفتن است. بعد از شروع کار همه چیز طبق روال پیش رفت. تا امروز مشکلی پیش نیامده و همکاریهای لازم هم با ما صورت گرفته است.
در ادامه نشست، جواد عزتی درباره حضور در این فیلم گفت: حدود 7 سال گذشته بود و ما به این فکر میکردیم که در این 7 سال به آنها چه گذشته و آنها چطور آدمهایی شدهاند. میخواستیم که این تغییر را نشان دهیم.
مهدویان درباره ساخت قسمتهای بعدی این فیلم گفت: واقعیتش این است که هنوز چنین برنامهای نداریم.
او در پاسخ به این سوال که چقدر مانند ابراهیم حاتمی کیا خودش را سرباز نظام میداند بیان کرد:من مطابق عقاید خودم فیلم میسازم. فیلمساز وابسته نمیشود. حالا بقیه میتوانند تعابیر خودشان را داشته باشند.
هادی حجازی فر،در پاسخ به سوالی در مورد تغییر شخصیت کمال در دو فیلم ماجرای نیمروز گفت: یکی از سختی های کار بچه هایی که در قسمت اول فیلم هم بازی کرده بودند، این بود که شخصیت آن ها جا افتاده بود و طرفدارانی داشت. نکته مهم این بود که ما بتوانیم شخصیت هایی که از ما خواسته شده بود را بتوانیم بازی کنیم. با توجه به وجود تناقضاتی که در شخصیت های فیلم در دو قسمت ماجرای نیمروز وجود داشت، این کار ما را سخت می کرد.
مهدویان در پاسخ به سوالی در مورد حجم انفجار بالای سر صحنه فیلم گفت: این حجم از انفجار می توانست برای بچه ها حادثه ساز باشد کما اینکه حوادث کوچکی هم اتفاق افتاد اما خدا را شکر که همه زنده ایم.
در ادامه این نشست، بهنوش طباطبایی در پاسخ به سوالی در مورد نقشی که در این فیلم بازی کرد گفت: من پیشنهادات مختلف را طی این مدت نپذیرفتم و صبر کردم تا نقشی به من پیشنهاد شود که اولویتش فیزیک و ظاهر نباشد. وقتی آقای رضوی به من پیشنهاد این کار را دادند، بسیار خوشحال شدم چون می خواستم بازهم تجربه کار با ایشان را داشته باشم. وقتی فیلمنامه را هم خواندم، خیلی بیشتر مشعوف شدم و از نقشم لذت بردم. ضمن اینکه این فیلم را قرار بود آقای مهدویان بسازند. کارگردانی که کارهایشان به دل همه مردم نشسته و برای هر بازیگری افتخار است که با ایشان کار کند. آقای مهدویان فیلمساز سفارشی از طرف مردم هستند. این نقش البته چالش های زیادی هم برای من داشت چون من آورده هایی هم از فیلم سیانور با خودم داشتم. جنس زن سازمانی ای که من در دهه 50 قبل از انقلاب بازی کردم با زن سازمانی ای که در سال 67 بازی کردم متفاوت است.
هستی مهدوی هم درباره حضورش در فیلم «ماجرای نیمروز: رد خون» گفت: نزدیک شدن به این نقش سخت بود. چون مابهازا نداریم اگر هم داریم در دسترس نیستیم. زمانی که آقای مهدویان به من پیشنهاد بازی در این نقش را دادند. میدانستم که قرار است که فیلمنامه خوب بخوانم. در ابتدا جذابیتهای فیلمنامه مرا درگیر کرد. خشونت درون فیلم را بسیار درگیر کرد.
او تاکید کرد: همان سکانسی که در اواسط جنگ اتفاق میافتد بسیار مرا درگیر خودش کرد. ما حدود یک ماه در شهرک دفاع مقدس تمرین میکردیم و برای نزدیک شدن به نقش هیچکدام از اینها بیتاثیر نبوده است.
در ادامه نشست بهنوش طباطبایی از شهرام خلج به خاطر اجرای گریمش تشکر کرد.
امینی نویسنده فیلم هم در پاسخ به این سوال آیا فکر نمیکنید داستان خانوادگی بچههای اطلاعات زیادی فیلم را تحت تاثیر قرار داده است؟، گفت: طبیعی است که به نظرمان میآمد که اینطور نیست. باید بازتابها را ببینم و بفهمیم تصورمان درست بوده است یا نه. این فیلمنامه هم مثل کارهای قبلی که با حسین انجام دادیم. به لحاظ داستانی متکثر و در کنار هم جلو میروند. هر چه به پایان میرسیم، این داستانها بهم نزدیک میشوند.
او درباره سرنوشت عباس زریباف گفت: او در عملیات مرصاد کشته میشود. آن بخش که چگونه و توسط چه کسی کشته میشود را خودمان تخیل کردیم. بخشهایی که تاریخ دربارهاش نظری نداده از خودمان تخیل کردیم. افشین را خودمان ساختیم. کمال ما به ازای واقعی دارد.
امینی تاکید کرد: این چیزی که در فیلم میبینید، سرنوشت واقعی کمال نیست.
محمود رضوی تهیه کننده فیلم، در مورد اکران نسخه اصلی فیلم گفت: اگر در مورد خشونت موجود در فیلم بخواهیم صحبت کنیم، باید بگوییم که خشونت موجود در عملیات مرصاد جدی است. حمله ای که سازمان منافقین به کمک دشمن ترتیب داده اند، با خشونت بسیاری همراه بوده و دفاع در مقابل آن ها هم قطعا با سلام و صلوات نبوده است. بنظرم خشونتی که در فیلم به کار رفته چندان غیرطبیعی نیست.
مهدویان در مورد شباهت بین شخصیت کمال و موسی و در فیلم ماجرای نیمروز و لاتاری گفت: برنامه ای برای این شباهت نداشته ام اما اگر چنین شباهتی ایجاد شده چندان از آن بدم نمی آید.
مهدویان در مورد احتمال جایزه نگرفتن فیلمش در جشنواره امسال و اینکه آیا اگر جایزه نگیرد بازهم در جشنواره حضور خواهد داشت، گفت: مهم ترین خواسته ما از جشنواره فیلم فجر بحث اکران فیلم هایمان است. جشنواره فجر یک اکران کوچک برای حدود 20 هزار تماشاگر است و ما با این تماشاگران در ارتباطیم و تعامل داریم و زمینه خوبی برای اکران فیلم فراهم می شود. هر 4 فیلمی که ما طی 4 سال اخیر ساخته ایم در جمع 5 فیلم برتر آرای مردمی قرار گرفت. اگر داوران به ما جایزه بدهند خوشحال می شویم اما اگر جایزه هم ندهند ما به اهداف مان در جشنواره رسیده ایم.
عزتی در پاسخ به این سوال که اگر سیمرغ نگیرد چه واکنشی نشان میدهد گفت: من فکر میکنم اگر واکنش بلد بودم، الان جایگاه محکمتری در سینما داشتم.
حجازیفر در پاسخ به همین سوال گفت: فکر میکنم کار هیئت داوران به خاطر فیلمهای مهمی که در جشنواره فیلم فجر هست، بسیار سخت است. امسال از طریق برخی از رسانهها به هیئت داوران فشار میآید. امیدوارم اتفاق خوبی برای گروه ما بیافتد. هر نتیجهای که بیرون بیاید، من به شخصه از هیئت داوران پشتیبانی میکنم.
رضوی در ادامه گفت: ما روزهای سختی را در پیش داشتیم. ما کاری را انجام دادیم و آنقدر نتایج دیدن فیلم با مردم برای ما خوب بوده است. اگر جشنواره از فیلم استقبال کند، خوشحال میشویم. اگر استقبال نکند برای همکاران دست خواهیم زد. فیلمهای بعدی را هم با دلخوشی مردم خواهیم ساخت.
مهدویان در مورد حذفیات فیلم و میزان آن گفت: در مرحله مونتاژ برخی سکانس های فیلم بنا به دلایلی حذف شده است اما من میزان دقیق آن را یادم نیست.
مهدویان در پاسخ به سوالی در مورد طراحی صحنه شهر بغداد گفت: بغداد یکی از چالش های اصلی ما بود. ما به بغداد دهه 80 میلادی نیاز داشتیم. در نهایت با همکاری دکتر شجاعی و سینا قویدل با تلفیقاتی توانستیم این صحنه ها را بسازیم.
او در مورد عدم نمایش محسن رضایی در عملیات مرصاد و همچنین کوتاه تر شدن فیلم گفت: خیلی افراد در این عملیات حضور داشته اند مثل آقای هاشمی،شمخانی،محسن رضایی و... اما نکته اینجاست که فیلم ما در مورد عملیات نیست بلکه داستانی دیگر را در دل عملیات پیش برده ایم. ضمن اینکه فیلم به نسبت نسخه هیئت انتخاب چندان هم کوتاه نشده است.
مهدویان در پاسخ به سوالی در مورد اینکه آیا کسی جز او و محمود رضوی می توانستند به سمت ساختن چنین فیلمی بروند گفت: دوستان از عقبه کار ما خبر ندارند.ما سختی هایی داشته ایم که این فیلم را بسازیم.
رضوی همچنین در پاسخ به سوالی در مورد اکران عید فیلم گفت: فیلم ویژگی هایی دارد که حتما در لیست نامزدهای اکران نوروز قرار می گیرد اما این که به ما اکران بدهند یا نه دست ما نیست. اگر بتوانیم اکران عید را بگیریم حتما این کار را می کنیم.
حجازی فر درباره انتقاد از شخصیت کمال در این فیلم گفت: خیلی برداشت دم دستی و سطحی نسبت به کمال در این یادداشت گفته شد. من درک میکنم بسیاری از دوستان طرفدار دو آتیشه کمال بودند. همه از کمال قطع امید کردند و به سمت صادق رفتند.
او درباره حضور نیافتن در فیلم قصر شیرین بیان کرد: من از پارسال درگیر فیلم قصر شیرین بودم. بخشی از فیلمنامه برای من نوشته شد. قرار بود ماجرای نیمروز در تیر ماه کلید بخورد. به دلایلی به شهریور ماه افتاد. من از آقای میرکریمی عذرخواهی کردم. میدانم او از دستم ناراحت شد. چون فیلم ماجرای نیمروز2 بدون شخصیت کمال نمیتوانست ساخته شود. تئاتر که همیشه بوده است.
مهری نیز درباره نقشاش در این فیلم گفت: راجع به نقش عباس زری باف، این نقش در ماجرای نیمروز یک کمتر بود. اما در قسمت دوم از نقش های محوری بود.
او درباره اینکه چرا کمتر در سینما حضور دارد بیان کرد: مقداری از تلویزیون دور شده بودم که کمتر کار کنم. میخواستم خودم را آماده کنم که در سینما بیشتر کار کنم. مقداری هم نگران بودم.
او تاکید کرد: این شخصیت چون منفی است، نگران بودم که بازخوردها بد باشد. اما هنوز یک بازخورد منفی نسبت به این شخصیت نداشتم.
محمود رضوی همچنین در پاسخ به سوالی در مورد بازخورد احتمالی سازمان منافقین و تهدید شدن توسط آن ها گفت: ما خبری از این اتفاق نداریم اگر کسی خبری دارد به ما هم بگوید.
نمایش فیلم «آنجا همان ساعت» سیروس الوند برای هنرمندان
فیلم سینمایی «آنجا همان ساعت» به کارگردانی سیروس الوند ظهر روز یکشنبه 21 بهمن در پردیس سینمایی چارسو برای هنرمندان به نمایش درآمد.
این فیلم به درخواست صاحبان اثر و با موافقت ابراهیم داروغه زاده دبیر جشنواره فیلم فجر در بخش خارج از مسابقه در پردیس سینمایی چارسو و سینمای حجاب به نمایش در می آید.
سیروس الوند (کارگردان) و شهرام حقیقتدوست، امیرحسین فتحی و شاهرخ فروتنیان (بازیگران) از جمله عوامل این فیلم بودند که در این مراسم حضور داشتند.
در ابتدای این مراسم و پیش از نمایش فیلم سیروس الوند ضمن خیر مقدم به حاضران در سالن گفت: «من هم مانند شما هنوز این فیلم را ندیدم، ساختم ولی تا به حال نتوانستم کامل ببینم. خوشحالم که بالاخره جشنواره این موقعیت را ایجاد کرد تا فیلم من دیده شود.»
در ادامه مراسم شهرام حقیقتدوست بازیگر این فیلم نیز بیان کرد: «من هم فیلم را ندیدم و خیلی ذوق زده هستم تا ببینم چه اتفاقی در آن رخ داده است. اینکه خدمت آقای الوند بودم باعث افتخار من بود و جای آقای پرویز پرستویی نیز خالی است، ایشان بزرگ ما در این کار بودند.»
سپس امیرحسین فتحی دیگر بازیگر فیلم «آنجا همان ساعت»، با ابراز خشنودی از حضورش در این مراسم اکران، گفت: «اینکه فیلم به نمایش درآمد و آن را می بینیم اتفاق خیلی خوبی است. به آقای الوند بابت ساخت این فیلم تبریک ویژه می گویم.»
یلدا جبلی و فردین خلعتبری مطرح کردند؛
زمانی که با مدنیت کنار نمیآییم، دست به خشونت میزنیم
آیا داستان فیلم جمشیدیه واقعی است و براساس تحقیقات شکل گرفته یا پرورش یافته ذهن شماست؟
یلدا جبلی: بخشی از داستان طبعاً برگرفته از داستان واقعی است البته از زمان نگارش نیز تحقیقات آغاز شد و با وکلای دادگستری و شخصیتهای مختلف گفتگو کردیم و فیلمنامه طی این تحقیقات و به تبعیت از آنها تغییر کرد.
فردین خلعتبری: یک اتفاقی برای ما افتاد که عیناً بخشی از آن در فیلم دیده میشود. چند روز از آن اتفاق گذشت اما جراحت آن در ذهن و روح ما همچنان وجود داشت و بعد به این نتیجه رسیدیم که موضوع مناسبی برای ساخت فیلم است و بعد از نگارش فیلمنامه، ساخت آن را آغاز کردیم. البته در تحقیقات ما نتایجی که از اتفاق رخ داده حاصل میشد از منظر وکلای دادگستری و حتی قاضی سیاهتر از چیزی بود که در مراحل اولیه فیلمنامه به آن فکر میکردیم.
عموما در پایان فیلمهای توام با خشونت، به نوعی از آن تبری میشود اما در این فیلم افراد بعد از ارتکاب خشونت، آن را در محافل دوستانه تعریف میکنند. این مساله دردناکتر از اصل خشونت است.
فردین خلعتبری: ترانه در سکانسهای ابتدایی به امیر میگوید حالا که فکر میکنم پشیمون نیستم. یعنی در ابتدا از عملش حس خوبی ندارد، اما آن را عکسالعملی در مقابل جامعه خشمگین میداند و به خودش حق میدهد که از همسرش دفاع کند ضمن اینکه حین دعوا کاملا ترسیده بود. و حالا که به خیر هم گذشته، هم خوشحال است و هم آن را برای دوستانش تعریف میکند. خشونت تاسفبرانگیز است و در دو وجه کلامی و فیزیکی اقشار مختلف جامعه را تهدید میکند.
یلدا جبلی: قطعا این خشونتها در جامعه امروز نوعی عکسالعمل است. اقتصاد نامتوازن، عدم اجرای قانون، شهر شلوغ و بیظرفیت، عدم رسیدگی به خواستههای بدیهی اجتماع و عدم آگاهی مردم از قانون، همگی میتوانند جامعه را خشنتر کنند.
به نظر میرسد زنان در خشونتها بیشتر از سایر گروهها قربانی میشوند. این مساله از نظر شما چقدر واقعیت دارد؟
یلدا جبلی: قطعا آسیبپذیری زنان از نزاعهای خیابانی و درگیریها و خشونتهای سطح شهر بیشتر از آقایان است و اصلا نیازی به بررسی آماری و تحقیقات پیچیده ندارد. بسیاری از ما میتوانیم از طریق مشاهدات میدانی این موضوع را شاهد باشیم. در نمایشها و اکرانهای مردمی هم که داشتیم، این میزان از خشم نشان داده شده در فیلم برای مردم آشنا بود و آن را کاملا باور کرده بودند.
در جایی از فیلم گفته میشود در بسیاری از موارد قانون دیر میرسد و مردم قربانی میشوند. آیا معتقدید قانون نقش پررنگی در کاهش خشونت و احقاق حقوق ندارد؟
فردین خلعتبری: اگر پلیس نسبت به هر نزاعی حساس باشد و برای اینکه رفتاری به عنوان خلاف ثبت شود نیاز به این نباشد که حتما شاکی خصوصی وجود داشته باشد و پلیس تمامی نزاعها در سطح شهر را رصد کند، قطعا شرایط بهتر میشود و هر فردی که در این نزاعها حضور دارد، سابقهاش ذخیره شود (البته نه اینکه برایش سوءسابقه شود). در این شرایط ما مشکلات بسیار کمتری را خواهیم داشت. مثلا در شهر یا حتی مدارس بارها شاهد بودهایم که دو نفر با هم درگیر میشوند و افراد دیگر آنها را جدا میکنند و پلیس نیز در آنجا حضور دارد اما هیچ گزارشی ثبت نشده و به اصطلاح درگیری با یک صلوات ختم به خیر شده و پلیس دخالت نکرده است زیرا مساله شاکی خصوصی نداشته است. درحالیکه در بسیاری از کشورها چنین نزاعهایی باتوجه به اینکه کلیت شهر و افراد جامعه باهم ارتباط دارند، کاملا رصد میشود و حتی در مواردی مدعیالعموم وارد ماجرا شده و نزاع را به محکمه میبرد. در کشور ما هم میتوان این کار را کرد و میتوان حداقل نزاعها را ثبت کرد تا مشخصات افراد برای نزاعهای بعدی وجود داشته باشد.
آقای خلعتبری به عنوان یک موزیسین بفرمایید آیا این موضوع که خشونت به آثار هنری نیز تسری پیدا کرده مثلا موسیقی که باید در اکثر مواقع هنری آرامشبخش باشد تبدیل به یک عنصر تهییجکننده و حتی خشونتطلب شده را قبول دارید؟
فردین خلعتبری: خشونت وقتی به صورت عمومی گسترش پیدا میکند به همه عرصهها وارد میشود. ذات خشونت عدم تجربه در روابط اجتماعی و اجازه دادن به گسترش غرایز است زمانی که ما با مدنیت نمیتوانیم کنار بیاییم خشن میشویم. خشونتی که ما در جامعه داریم بیشتر مانند خشونت کودکان است. کودکان در عالم کودکی وقتی اسباببازیشان را کسی میگیرد با خشونت میخواهند آن را پس بگیرند. از سوی دیگر زندگی شهری خشنتر از زندگی روستایی است و بسیاری از هنرمندان ما در شهرها زندگی میکنند و طبیعی است رفتاری که در شهر و جامعه میبینند روی آثار هنری آنها هم تاثیرگذار باشد.
همایون غنیزاده: مسخرهباز تحت تأثیر تئاتر نیست!
همایون غنیزاده که اخیرا فیلم سینمایی «مسخره باز» او در جشنواره فیلم فجر اکران شد، به فارس گفت: این فیلم را برای همه مردم ساختم امیدوارم که همه هم آن را دوست داشته باشم بهرحال هیچ انگیزهای نمیتواند انسان به جز علاقه به مردم تکان دهد.
وی در ادامه افزود: این سبک فیلم نیست که تماشاگر را انتخاب میکند، من آن را برای عامه مردم ساختم، مردم میتواند بهترین انگیزه برای یک فیلمساز باشند و بهترین چیز برای یک فیلمساز میتواند این باشد که همه فیلمش را دوست داشته باشند.
غنی زاده با اشاره به تفاوت های بین سینما و تئاتر گفت: به هر حال سینما، سینما است و تئاتر، تئاتر. من نمیخواستم فضای مسخرهباز تئاتری باشد.
وی تأکید کرد که برای ساخت مسخرهباز مدیون هما روستا بوده و به خاطر او فیلم را ساخته است.
غنی زاده در پاسخ به سوال خبرنگار فارس درباره ساخت پروژه ای در حد «می سی سی پی نشسته می میرد» گفت: اگر شرایطش پیش بیاید، قرار است باز هم چنین کاری داشته باشم، منتها فعلا که هنوز برنامه خاصی ندارم.
علیرضا شجاعنوری: مردم از سینمای مستهجن با شوخیهای جنسی ناامید شدهاند
علیرضا شجاع نوری بازیگر فیلم سینمایی «سونامی» و تهیه کننده «بنفشه آفریقایی» درباره دغدغههای سینمایی خود اظهار داشت: من اگر دلم برای سوژهای بتپد آن را میسازم اما برای صرف گیشه فیلم نمی ازم آن هم در صورتی که قصه زشتی داشته باشد.
شجاع نوری با اشاره به اینکه پخش «بنفشه آفریقایی» به دست سیمای مهر است، گفت: سیمای مهر یکی از شرکای ما است و فکر میکنم برنامهریزی برای پخش و اکران آن هم برای اوایل سال آینده باشد.
وی با اشاره به ذائقه مخاطبان این روزهای سینما گفت: یک عده این ذائقه را معطوف سینمای مستهجن با شوخیهای جنسی کردهاند، به همین دلیل هم هست که اکثریت خاموش مردم در خانهها نشستهاند و از سینما ناامید شدهاند، اگر مردم بتوانند فیلمهایی ببینند که ارتباط دلی با زندگی آنها برقرار کنند و سینمایی باشد که به شعور مخاطب احترام میگذارد، مطمئنا دست از سر فیلمهای کمدی برمیدارند و به سینما امیدوار میشوند.
شجاع نوری در ادامه افزود: ما اگر ادعای فرهنگ داریم، باید سینمایی کار کنیم که صرفا وقت مخاطب را نگیرد.
وی درباره پیشبینی خود از گیشه «بنفشه آفریقایی» گفت: اگر بتوانیم اطلاع رسانی صحیح درباره این فیلم و موضوع آن به مردم داشته باشیم، حتما موفق خواهیم بود. نمیگویم فیلمم پرفروش خواهد شد یا رکوردها را جابهجا میکند اما اگر به مخاطب خوب اطلاعرسانی کنیم، حتما مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
شجاع نوری اظهار داشت: فیلم ما، مخاطب کارهای کمدی را نخواهد داشت بنابراین ما آنها را نخواهیم داشت ،همچنین این فیلم هیاهویی هم نخواهد داشت و با اسپری فلفل فرق میکند، باید بویش پخش شود تا مخاطب را جذب کند.
وی پیام این فیلم را انسان بودن به شمار آورد و گفت: هزینههای بنفشه آفریقایی را خودم تقبل کردم، ۲۰ درصد سیمای مهر با همراهی زیاد تقبل کردند و این هم حاکی از نگرششان به درام ما بود. در ابتدا چون در اولویت بنیاد فارابی نبودیم، ما از آنها حمایتی نگرفتیم اما بعد که فیلم تمام شد و فشارهای مالی هم روی ما زیاد بود به ناچار دست به دامن فارابی شدیم و ۲۰ درصد از سهم فیلم را هم فارابی خرید و باقی هم توسط خودم تهیه شد.
شجاع نوری اظهار داشت: ساختمان فیلم آماده نبود، ما هزینه برای ساخت فیلم و طراحی صحنه زیاد کردیم، همه فکر میکنند همه چیز سرجایش بوده است، یک خانواده بیرون رفتند و ما آنجا رفتیم! اما اینطور نبود به همین دلیل هم در برآوردهای بعد از ساخت ما یک و نیم میلیارد تومان هزینه کردیم اما دوستان یک میلیارد به نظرشان میآید و به همین دلیل هم ۲۰ درصد خریداری شد که برای همان هم ما ممنون هستیم.