ایران به عنوان کشوری مملو از منابع طبیعی و فرصتهای ارزنده اقتصادی، ازچند دهه قبل خیز خود برای صنعتی شدن و توسعه اقتصادی متوازن را آغاز کرده است و دراین راه مهمترین راهکاری که شناخته شده است؛ کاهش وابستگی به صادرات نفت و گسترش استفاده از «انرژیهای نو» در راستای کاهش آلودگیهای زیست محیطی و حفظ منابع زیرزمینی سوختهای فسیلی است.
به گزارش تابناک؛ نیاز مبرم به انرژی اصلی ترین شاخصه اقتصادهای درحال توسعه است و در این میان تامین «انرژیهای پاک و تجدیدشونده» نقش کلیدی در رشد جوامع پیشرو ایفا می کند، با اینحال در کشوری مثل ایران که به دلیل خصومت برخی ابرقدرتهای غربی شرایط دشوار تحریم را تجربه می کند، لزوم این تغییر رویکرد بیش از پیش لمس و احساس می شود.
عبور موفقیت آمیز از دامی که آمریکا و متحدانش برای ایران گسترانیده است، راهکارهای ابتکاری و جدیدی می طلبد تا با مدیریت صحیح و مقاومت هوشمندانه بتوان در مسیر خنثی ساختن و کم اثر کردن این تحریم ها حرکت کرد و در دوران سخت تحریم، صنعت و اقتصاد کشور را از بلای فروپاشی و تعطیلی که خواسته دشمنان است، نجات داد.
سازمانی که تدابیر دولت و مجلس برای توسعه برق روستایی و تجدیدپذیرها را باطل کرده!
دولت و مجلسشورایاسلامی چندسالی است که با شناخت این گلوگاه حساس بخش انرژی، قانون حمایت از صنعت برق کشور را وضع و به تصویب رسانده اند و درلایحه بودجه چندسال اخیر نیز منابعی را برای حمایت از تولید انرژیهای تجدیدشونده همچون باد و نور خورشید که زمینه اش در جای جای خاک پهناور ایران عزیز مهیاست، پیش بینی کرده اند. خرید تضمینی برق از صاحبان نیروگاههای کوچک و بزرگ مقیاس و حتی تولیدکنندگان خانگی، یکی از این تدابیر شایسته بوده است که استقبال مردم ، بخش خصوصی داخلی و حتی سرمایه گذاران خارجی را در پی داشته است.
به این ترتیب مبلغ یکهزار و 280میلیارد تومان اعتبار مربوطه درقانون بودجه 97، به رقم یکهزار و هشتصد و شصت میلیارد تومان درسال 98 افزایش پیدا خواهد کرد تا از محل عوارض برق نفس تازهای به کالبد تولیدکنندگان انرژیهای نو در کشور دمیده شود اما مشکلی بزرگی سد راه این جهش حیاتی ایران در روزهای سخت تحریم است؛
تاكنون از مبلغ كل ١٢٨٠ميليارد تومان عوارض پيش بيني شده در قانون بودجه 97، که عمده آن در فصل های تابستان و بهار و پائیز اخذ و واریز می شود، توانیر تنها 840 میلیارد تومان به حساب خزانه داری واریز کرده است که معادل65.6درصد می شود. ازاین مبلغ سازمان برنامه و بودجه کشور تاکنون تنها مبلغ 420 میلیارد تومان يعني تنها 50درصد را تخصیص داده و واریز کرده است؛ یعنی بطور خلاصه از کل 1280 میلیارد تومانی که باید دراختیار برق تجدید پذیر (و توسعه برق روستایی) قرار می گرفته ؛ کمتر از ثلث رقم پرداخت شده است که بحران بزرگی را در این بخش کلیدی صنعت و توسعه کشور ایجاد می کند.
عوارض برق درجهت توسعه شبکه برق روستایی و انرژی های تجدیدپذیر است و مسوولیت تخصیص منابع برعهده سازمان مدیریت و برنامهریزی گذاشته شده است و معضل اساسی دقیقا همینجا رخ داده است؛ این که متاسفانه این منابع در دولت و مجلس تصویب میشود اما توسط این سازمان تخصیص نمییابد!
مشخص نیست قانونگذار به چه دلیلی تقسیم این رقم مشخص و دقیق عوارض که مردم با صدور هر دوره قبوض برق پرداخت می کنند را دراختیار سازمانی قرار داده که خود با مشغله های بسیار زیاد دست و پنجه نرم میکند و با معضلات بسیاری مواجه است؟ مجلس و دولتی که با تصویب قانون حمایت از صنعت برق عزم خود را برای حمایت از این بخش مولد و مادر نشان داده اند، چرا روی تسریع و اجرای آن نظارت لازم را ندارند؟ آیا آنها می دانند بیش از50درصد از منابعی که تصویب کرده اند لای چرخ دنده های پوسیده سیستم دولتی معطل شده و به بخش های دیگر انحراف داشته است؟
چه دلیلی دارد که وزارت نیرو یکبار این مبالغ را ازمشترکین جذب کرده و در یک دورباطل به سازمان برنامه و بودجه سپرده و سپس برای جذب همان منابع مشخص و محقق شده، هفته ها و ماهها به آب و آتش بزند و در آخر به زحمت نصف بودجه را از نوبخت و همکارانش بگیرد؟!
ضربات سهمگین نوبخت و سازمانبرنامهوبودجه به محیط زیست، اشتغال، جذب سرمایه خارجی، بخش خصوصی وانتقال دانش به کشور
چرا انرژیهای تجدیدشونده تا این حد مهم وکلیدی است و آن را در زمره صنایع مادر و بالادستی می دانند؟ برای پاسخ به این پرسش نیاز نیست راه دوری برویم. تنها کافی است نگاهی به فهرست معضلات امروز جامعه مان بیندازیم و نقش انرژیهای نو در کاهش و حتی محو آنها را مرور کنیم.
محیط زیست: اصرار براستفاده گسترده از سوختهای فسیلی و روبه پایان، کشورمان را با چالشهای عمده ای مواجه کرده است که اکنون سلامت ایرانیان و جان نسل فعلی و آینده را نشانه رفته اند. غول آلودگی هوا مهمترین خطری است که جامعه امروز ما را تهدید می کند و تولید گازهای گلخانه ای درنهایت موجب تغییرات جوی خشن و وقوع سیلها و توفانهای مخرب خواهد بود. این آلودگی چندسالی است که به منابع آب و خاک کشور نیز تسری پیدا کرده و درپی آن بهداشت منابع غذایی روی زمین و آبزیان را نیز تهدید کرده است.
برداشت به رویه از منابع زیرزمینی نشان میدهد درایران نیروگاههای حرارتی دیگر صرفه اقتصادی ندارند و پیش از آنکه فروچالهها شهرها و زمینهای زراعی کشورمان را ببلعند، باید دست از برداشتهای بی رویه برداشت. تا وقتی که نورمستقیم خورشید در دشتهای پهناور و بادهای پرقدرت همچون باد 120روزه سیستان در نواحی وسیعی از این مرز وبوم می وزد، چرا باید از منابع محدود آب شیرین برای تولید برق بهره گرفت؟
درنوارشمالی کشورکه تامین کننده بخش عمدهای از غذای مصرفی داخل است، بحران زباله به تهدیدی جدی تبدیل شده و اگر نیروگاههای زبالهسوز به اندازه کافی وجود داشته وبه موقع حمایت شوند، نیاز به هزینههای جانی ومالی دفع زباله و البته مخارج درمانی مردم نیست. متاسفانه این آلودگیها از طریق پساب های خانگی و صنعتی به دریای خزر سرازیر شده و منابع ارزنده آبزیان و ماهیها را نیز با خطر انقراض روبرو ساخته اند.
اشتغال: درحال حاضر هرهفته یک نیروگاه بزرگمقیاس تجدیدپذیر و دهها نیروگاه کوچکمقیاس به بهرهبرداری میرسد و تا امروزنیز 2هزارواحد نیروگاه کوچک خورشیدی با ظرفیت 20مگاوات در کشوراحداث شده است. این تعداد نیروگاه نیازمند جذب نیروی کار است و هر روز بخشی از جامعه پرشمار فارغ التحصیلان بیکار ایران را جذب می کند و به این ترتیب مانع از بروز بحران های اجتماعی متعدد ناشی از بیکاری و نداشتن درآمد نیز میشود.
طبق آخرین آمار 48هزارنفر در نیروگاههای خورشیدی ، زیست توده و بادی کشور شاغل شده اند. این درحالی است که صنعت پاک انرژیهای نو درایران تازه سالهای ابتدایی را سپری میکند و هنوز به درستی توسط کارآفرینان و صاحبان سرمایه شناسایی نشده است.
با اینحال این حوزه ثابت کرده است که طی سالهای آتی و با تضمین حمایتهای بخش حاکمیتی، به تنهایی می تواند چندین برابر نیروی کار شاغل درصنایع بزرگی چون خودروسازی و نفت کشور را جذب خود نماید اما با روندی که سازمان برنامه و بودجه درتخصیص منابع ویژه تجدیدپذیرها در پیش گرفته است، شاهد تعطیلی و بیکاری بخش عمدهای ازاین نیروی کار متخصص و اغلب جوان خواهیم بود.
جذب سرمایه خارجی: بخش انرژیهای نو بزرگترین حوزه جذب سرمایه گذاری خارجی بعد از برجام بوده است. توافقی که این روزها با فشار و عهدشکنی آمریکا و وضع تحریمهای پیچیده و یکسویه علیه ایران، با مشکلات عدیده ای روبرو شده اما باوجود این تحریم ها با استقبال چشمگیر و مثالزدنی شرکت های اروپایی مواجه شده است.
تنها در یک مورد آلمانی ها 10 نیروگاه تولید برق از انرژیهای تجدیدشونده دراستان همدان احداث کرده اند و ایتالیایی ها نیز قراردادهای ارزشمندی را برای سرمایه گذاری درایران منعقد کرده اند که همگی با برخی کارشکنیهای داخلی و رویکرد عجیب سازمان برنامه و بودجه در تخصیص اعتبار نقش برآب می شود.
ورود دانش خارجی: ورود شرکتهای خارجی تنها از زاویه جذب سرمایه خارجی در زمان تحریم برای کشور حائز اهمیت نیست بلکه انتقال دانش جدید انرژیهای تجدیدشونده، خود ارزش فراوانی برای جامعه علمی کشور دارد. ایران طی دوسال اخیر با چند نمونه سرمایهگذاری خارجی در این زمینه موفق به انتقال فناوری به داخل کشور شده است به گونهای که این فناوری اکنون حتی به برخی از روستاهای کشور نیز راه یافته است.
امروز ما خط تولید صفحات خورشیدی درکشور داریم که با احتساب خطوط تولید کابلها و ترانسها، 70 درصد تجهیزات مورد نیاز در نیروگاههای تجدیدپذیر بادی و خورشیدی درون کشور قابل تولید است و به این توان تجاری سازی، روزبه روز افزوده میشود.
عدالت اجتماعی: منابع تامین کننده انرژیهای تجدیدپذیرهمه جای ایران هست؛ نور آفتاب از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال کشور وجود دارد و از کرانههای خلیج فارس تا عمق کویر لوت زیر نور خورشید می درخشد. باد نیزدر همه فصول بر فلات پهناور ایران می وزد و با خود برکت و فرصتهای بی نظیر کار و تلاش را به همراه می آورد. تنها کافی است که قدر این سرزمین پرگهر را بدانیم و در گوشه گوشه وطن، زمینه بکارگیری جوانان شایسته ایرانی را فراهم آوریم.
صرفهجویی در مصرف نفتو گاز: منابع زیرزمینی نفت وگاز که برداشت از آنها با هزینه های هنگفتی برای دولت همراه است، هر روز افول می کند و خام فروشی این سرمایههای تکرارناپذیر خسارت عمده ای برای نسل های آتی خواهد بود. ما می توانیم به سرعت انرژی های تجدیدپذیر را جایگزین نفت و گاز ارزشمند خود کنیم و این منابع را بعد از فرآیندهای افزاینده پتروشیمی با ارقامی چندبرابر ارزش خام، بفروشیم.
در انتظار تصمیم تکمیلی مجلس و حذف نقش دولت در تخصیص بودجه تجدیدپذیرها
دولت حسن روحانی بارها مدعی شده است که در پی جمع آوری نقدینگی رهاشده درفضای مالی کشورو هدایت آن به سوی بخش تولید و صنعت به جای سرگردانی در بازارهای کاذبی چون بازار ارز و سکه و خودروهای وارداتی و... است.
با توضیحالت بالا ؛ آیا هنوز هم دولت و مجلس شورای اسلامی، فرصتی بهتر از عرصه انرژیهای نو و تجدیدپذیر پیدا خواهند کرد که تا این حد بتواند منافع ملی و عمومی را تامین کرده و با خود سود و امنیت در سراسر کشور به همراه بیاورد؟
انرژیهای نو؛ بزرگترین فرصت جذب سرمایهگذاری خارجی بعد از برجام محسوب می شود و با توجه به استقبال شرکتهای اروپایی و مشارکت آنها درتوسعه آن ، می توانست یکی از میوه های شیرین «برنامه جامع اقدام مشترک» باشد اما حالا می بینیم با سوء تدبیر برخی مدیران، این فرصت نیز از دست می رود.
سرمایه لازم برای تولید هر نیروگاه نسل جدید از جیب بخش خصوصی تامین می شود و بودجه خرید تضمینی نیز از محل عوارض برق مردم تامین می شود. با این حساب؛ انرژی تجدیدپذیر یکی از معدود عرصههای ورود تمام عیار بخش خصوصی دراقتصاد کشور بوده است که باید از ناامیدکردن خیل سرمایه گذاران و فعالان آن به طورجدی پرهیز کرد. درصورت مایوس شدن و فرار سرمایه گذاران غیردولتی فعال در این حوزه، شاید نتوان با ماهها تلاش و بند و تبصره حمایتی نیز این زیان را جبران کرد و آنها را به چرخه بازگرداند.