خانه هر جایی میتواند باشد، یک خانه مثل قصر با سقفهای بلند یا یک خانه کوچک و با حیاطی نقلی، اما در هر صورت خانه سقف و دیوار دارد با پنجرههای کوچک و بزرگ، خانه برای هرکسی مفهومی دارد. خانه محلی برای آرامش و پناه بردن از خستگیهای روزانه است. جایی که به همراه خانوادهات در هوای سرد زمستان در آنجا غذا گرم میخورید. خانه جایی است که حریم داشته باشد و ما را از سرما و گرما محفوظ نگه دارد. جایی بیرون از خانههای ما خانه برای بعضی از افراد معنایی دیگر پیدا میکند. یک جایی همین نزدیکی برای مردمی که آنجا زندگی میکنند خانه دیگر یک چهار دیواری مسقف نیست. سقف خانه برای ساکنان آن، آسمان است و فرش خانه پودرهای آهک و گرمکن خانه کورههای آهکپزی است کورههای آهک پزی که دو ماهی روشن هستند و لااقل برای زمستان جایست گرم.
شهرک صنعتی کرمان حداقل ۳۰ سال از تأسیس آن همچنان جز مناطق حاشیه نشین این استان محسوب میشود، جایی که خانوادههای زیادی شب و روز خود را با این خاک و گل و لایها سر میکنند. انتهای شهرک کورههای آجر پزی وجود دارد که شب و روز مشغول فعالیت هستند و ساکنان آنجا میگویند نیمه شب احساس میکنی زلزله شده و تمام ساختمان روی سرت در حال خراب شدن است، بیرون که میآیی میبینی کورهها در حال خالی کردن سنگ هستند. در شهرک صنعتی کارخانهها تعطیل شده و افراد در فقر مطلق به سر میبرند در کنار کورهها افرادی اسکان گزیدهاند که آنها را کورهنشین مینامند بیخانمانهایی هستند که خانه و سرپناهی برای ماندن ندارند. مجرم نیستند اما زمینههای جرم در میان آنها بسیار وجود دارد. مشکلات اقتصادی، مشاغل فصلی، نبود کار، بیپولی، اعتیاد، شکستهای عشقی و فرار از خانه و… باعث شده تا از بد روزگار همگی دور هم جمع شوند و کوره نشین نام بگیرند. گویی فقر مردم ساکنان کورهها را تنگ در آغوش گرفته و مردمانش بی رمق و رنگ پریده دست و پا زنان فریاد میکنند و کمک میخواهند.