گاهی درختی را به زمین میزنند تا جایش آسمانخراشی بسازند، گاه ورقهای کاغذ سررسید و تقویم میشوند تا بهانه تبریک و تقسیم شادی سال نو باشند و گاه پارههای تن درخت را برای ارتقای فرهنگ و برابری فرصتها در جامعه به کار میبرند. اینجا ورقهای سفید کاغذ چنین معنایی دارند. محسن و معصومه دو معلول جسمی حرکتی هستند که هر دو دستی در نوشتن دارند و پس از ازدواج تصمیمی برای فرهنگسازی حضور معلولان در بین مردم کشورشان آنها را به سمت راهاندازی کلبهای کوچک برای کتابخوانها کشانده است. کلبهای که پر از کتابهای جور واجور است و در بین کتابها، عناوینی هم به دست معلولان نگاشته شده و اینجا عرضه میشود.
محسن حسینی طه، خبرنگار در روزنامه همشهری که اغلب در کلبه حضور دارد معتقد است فرهنگ باید از در بین عامه مردم ریشه بدواند و از مسئولان و دست اندرکاران امور فرهنگی کاری ساخته نیست، از اینرو تمام سعی خود را صرف کرده تا از نزدیک با بازدیدکنندگان کلبه کتاب رویارو صحبت کند. او که سالهاست بهعنوان خبرنگار در روزنامه همشهری فعالیت دارد فوق لیسانس ادبیات است و علاقه وافری به مسائل جامعه شناختی دارد؛ قلم شیوای او در کتابهایش «شکفتن در کویر» که شامل مجموعه داستانهای کوتاه و گفتوگوهایش با مطبوعات است و «آیههای خلسه» که به مجموعه اشعار او اختصاص دارد و «یک نگاه یک جامعه» که به مسائل جامعه شناختی میپردازد، خواننده را تا انتها همراهی میکند. معلولیت او با چند لحظه تأخیر در رساندن اکسیژن در هنگام تولد با او همراه شده عضلات منقبض و تاب خورده دست و پا، حرکت را برای او سخت کرده و زبانی که به سختی میگیرد فهمیدن کلامش را دشوار ساخته. به سختی بتوان معلولی را پیدا کرد که با این همه مشکل باز مانند دیگران رفت و آمد کند، با مردم گفتوگو کند و به پرسشهایشان پاسخ بدهد و صد البته که رویاروییاش با دیگران در این شرایط با ناگواریهایی نیز همراه بوده و زخم زبانهایی هم برایش به یادگار گذاشته است. اما ارادهای قوی توان او را برای زندگی دوچندان کرده است که به گفته خودش او یک بار فرصت زندگی دارد و میخواهد آن را تجربه کند.
معصومه نوری، همسر او نیز کارشناس علوم اجتماعی است. معصومه در کودکی بهدنبال تب شدید و تشنج با معلولیت مواجه شده اما مقاومت او برای زندگی معمولی و حضور در بین مردم بههمراه درک بالای والدینش او را به حضور در جامعه تشویق کرده است. او نیز دو کتاب «چرا صورتم خیس میشود» که شامل دلنوشتههای اوست و «خلاف جهت آب» که حاصل گفتوگو با 27 معلول نخبه ایرانی است بهرشته تحریر درآورده است. زندگی مشترک برای این دو ثمرات فراوانی دارد با کمک هم به تحصیل ادامه دادهاند و نوشتهها و کتابهایشان را منتشر کردهاند و با هم به جامعه عرضه کردهاند. محسن میگوید: از هفت سال پیش امیدواری برای گفتوگو با مردم هر روز صبح ما را به این پارک میکشاند در کنار پارک کتابهایمان را به نمایش میگذاشتیم و هر روز شاهد برخوردهای گوناگونی بودیم از تمسخر و دادن پول تا ناباوری از اینکه کتابهای خودمان است. کم کم دوستانی ثابت پیدا کردیم و مجالی برای گفتوگو. آن زمان تصمیم گرفتیم مغازهای را که در وسط پارک به مزایده گذاشتهاند بگیریم و جای ثابتی برای کارهای فرهنگی مان فراهم کنیم که خوشبختانه شهرداری مغازه را به ما اجاره داد و الان بیش از سه سال است که در اینجا هستیم.
این زوج فرهنگی برای بیرون کشاندن معلولان از خانه و ایجاد محیطی برای گفتوگوی آنها با مردم در پارک برنامههایی نیز دارند؛ از جمله پویش روز جهانی معلولان که به ارائه کتابها و دست ساختههای آنها به مردم میپردازد. تا یکی دو هفته پیش هم صبحهای یکشنبه کلبه محل جمع شدن همه کسانی بود که برای مثنوی خوانی میآمدند ولی تعدادشان که بیشتر شد جلسات را به سالن دیگری در باغ منتقل کردند اما عصرهای چهارشنبه کار کتابخوانی و نقالی کتاب در همانجا برای علاقهمندان ادامه دارد؛ از جمله دختران و پسران دانشجویی که هر یک کتابی میخوانند و با دوستانشان به اشتراک میگذارند. معصومه میگوید در حال حاضر بچهها کتابهای روانشناختی مانند کتابهای یونگ و فروید را در دستور کار دارند و با هم میخوانند و این جمع هر روز بزرگتر و پرشورتر میشود. چای داغ قهوه و نسکافه هم در کنار خواندن کتاب میچسبد. شاید هم کمی از سرعت آدمها بگیرد و آنها را برای لحظاتی به دیدن کتابها وادار سازد... در کلبه برای بچهها هم لوازم التحریر فراهم است. اینجا جای گپ و گفت هم شده و اهالی موسیقی، خط و نقاشی هم ترجیح میدهند گاهی کلاسهای خود را اینجا برگزار کنند. تلاش برای تغییر نگرش جامعه نسبت به معلولان و تواناییهای آنها این زوج نویسنده را بر آن داشته که از چند سال پیش مردم را تشویق کنند تا عیدها برای هدیه دادن به دیگران یا بهجای دادن سررسید به همدیگر که اغلب بیش از نیاز به دست همه میرسد به دادن هدیههای فرهنگی روی آورند و با بسته هایی از کتابهایی که معلولان نگارنده آن هستند تلاش خود را برای آشنایی با شرایط این افراد آغاز کنند. محسن میگوید ما به همه مردم و ادارات توصیه میکنیم هدیههای فرهنگی به یکدیگر بدهند. او ادامه میدهد: استقبال از ایده هدیه فرهنگی از کتابهای معلولان، تا حال خوب بوده و کسانی که دوست دارند در این طرح شرکت کنند توان خود را برای خرید به همراه تعداد هدیهای که در نظر دارند از طریق کانالهایی که کلبه کتاب در فضای مجازی راه انداخته به ما میگویند ما نیز بستههای آنها را با بستهبندی شکیل آماده میکنیم و در اختیارشان قرار میدهیم. معصومه خیلی دوست دارد کلبه فرهنگسرای کوچکی شود. او میگوید: برای طرح هدیههای فرهنگی، 10 عنوان از کتابهای معلولان را آماده کردهایم. او امیدوار است روزی در هر خانواده یک کتاب در زمینه معلولان خوانده شود تا به این ترتیب فرهنگسازی از دل خانوادهها آغاز گردد و میافزاید: ناآشنایی مردم با معلولان برای ما ناگوار است و درددل میکند امروز برای گرفتن وام برای تجدید چاپ یکی دو کتاب که تمام شده بود به بانک رفته بودیم و کارمند بانک به جای اینکه از خود ما بپرسد پرداخت اقساط وامها را چگونه تضمین میکنیم از همراهمان میپرسید اینها میتوانند قسط بدهند. البته به نظر من این مردم نیستند که تقصیر دارند و با ما آشنا نیستند بلکه این ما هستیم که باید سعی کنیم این آگاهی را بالا ببریم با کتابهایی که در این زمینه مینویسیم والا صداوسیما و رسانههای دیگر که اغلب ما را بهگونهای ترحمآمیز نشان میدهند. کاش این رسانهها نیز روزی تواناییهای ما و مشکلات واقعی ما را نمایش دهند نه اینکه در کنار ما تنها به اعلام شماره حساب بپردازند.حضور معلولان در جامعه یکی از اهداف سازمان ملل متحد است تا از این رهگذر مشکلات این قشر و لزوم توجه به آنها و همگرایی و حمایت طلبی برای رفع آنها بیشتر مورد توجه قرار گیرد بیشک حرکتهایی این چنین که توسط خود افراد دارای معلولیت برنامهریزی و اجرا میشود بستر فرهنگی مناسبی برای رسیدن به این مهم خواهد بود.
بان کی مون، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد در پیام روز جهانی افراد دارای معلولیت، در سال 2016 با اشاره به کنوانسیون حقوق این افراد گفت: دولتهای عضو سازمان ملل متحد از ابتدای سالجاری میلادی، اجرای دستورکار 2030 برای توسعه پایدار، طرحی کلی برای صلح، بهروزی، کرامت و فرصت برای همه روی سیارهای سالم را آغاز کردند. دستورکار 2030، با 17 آرمان وابسته به هم توسعه پایدار، بر مبنای تعهد نادیده انگاشته نشدن هیچکس استوار است. دستیابی به این امر، به شمول کامل و مشارکت مؤثر افراد دارای معلولیت در جامعه و توسعه نیاز دارد. پیش از آنکه افراد دارای معلولیت بتوانند توان بالقوه کامل خود را بهعنوان اعضای برابر و ارزشمند جامعه بپذیرند، اقدامات بسیاری باید انجام پذیرد. باید کلیشهها و تبعیضهایی را برطرف سازیم که به محرومیت آنان تداوم میبخشد و محیطی قابل دسترس، اختیاردهنده و فراگیر برای آنان ایجاد کنیم. بهمنظور موفقیت دستورکار 2030، باید افراد دارای معلولیت را در اجرا و نظارت بر آن سهیم کرده و از کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت بهعنوان راهنما استفاده کنیم.
در این روز، حکومتهای ملی و محلی، کسب و کارها و همه نقشآفرینان در جامعه را به افزایش تلاشها برای پایان بخشیدن به تبعیض و از میان برداشتن موانع محیطی و نگرشی فرامیخوانم که از بهرهمندی افراد دارای معلولیت از حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جلوگیری میکند. اجازه دهید با هم برای مشارکت کامل و برابر افراد دارای معلولیت در جهانی فراگیر و پایدار تلاش کنیم که بشریت را با همه گوناگونی آن دربر میگیرد.»
گزارش از: راضیه کباری
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.