به گزارش «تابناک»، به فاصله کمتر از یک ماه تا پایان سال و در حالی که آخرین امیدها به بارش باران و برف و پر شدن ذخایر مورد نیاز آبی کشور رو به کمرنگ شدن است و نگرانیها در خصوص شدت گرفتن خشکسالی در سال آینده رو به افزایش نهاده، یادآوری برخی اشکالات خالی از لطف نیست.
اشکالاتی از قبیل بی توجهی به الگوی کشت و بهره برداری پایدار از منابع آب و روی آوردن به طرحها و ایدههایی که کاهش مصرف آب را به دنبال دارد. نوعی بازگشت به ساختاری که از دیرباز در سرزمین گرم و خشک ایران به کار گرفته میشده تا مبادا منابع آب اندکی اتلاف شود؛ ساختاری که قنات از جمله دستاوردهای آن بوده است.
فرهنگی که مدت هاست تغییر کرده و جایش را به رفتارهایی داده که نتیجه آنها، بی توجهی به کمبود منابع آب است. منابعی بسیار ارزشمند که به کمترین میزان خود در همه ادوار رسیده و موجب شده اند طرحهایی مانند انتقال آب بین حوضه ای، برداشت آبهای ژرف و یا امثال انتقال آب از خلیج فارس و دریای خزر به داخل کشور در دستور کار قرار گیرند.
طرحهایی برای تأمین آب مورد نیاز مردم که بسیاری شان با حاشیهها و تنش آفرینیهایی همراه هستند، ولی به زعم برخی مسئولان گریزی از اجرایشان نیست، وگرنه ممکن است زندگی برای شماری از هموطنانمان غیر ممکن شود. توجیهی که نمیشود آن را زیر سؤال برد، مگر آنکه بدانیم مقصد آبهای انتقالی تأمین آب مورد نیاز کشاورزی و صنعت است.
دو مصرف کنندهای که به باور بسیاری از کارشناسان، راندمان و کارایی چندانی هم ندارند، به ویژه در بخش کشاورزی که رهاورد آن برای کشور، مصرف عمده منابع آب و سود اندک برای کشاورز است. چرخهای معیوب که ظاهرا همگان از رفع عیوب آن قطع امید کرده اند، که اگر غیر از این بود، تلاشهایی ولو اندک برای تغییر در بخش کشاورزی را می دیدیم.
بخشی که مصرف کننده بالغ بر ۹۰ درصد (و به روایاتی، حدود ۹۵ درصد) منابع آبی کشورمان است و همه کارشناسان متفق القول بر این عقیدهاند که اندک بهینهسازی در آن، برای عبور کشورمان از خشکسالی کافی است، ولی همچنان به شیوه سنتی و از آن مهم تر، به صورت بخشی اداره میشود.
یعنی چه؟ یعنی همه امور به تشخیص کشاورز پیش میرود و حتی به قدر هماهنگیهای کوچک نیز مسئولان دخل و تصرفی در امور ندارند، چه برسد به اموری مانند نظارت در مصرف آب و مسائلی از این دست؛ مسائلی که بسیار مهم و حیاتی هستند، به ویژه برای کشاورزان، اما کسی نیست به ایشان در خصوص آنها هشدار داده و آگاهشان کند.
به تصاویر فوق دقت کنید؛ تصاویری که ایسنا از برداشت هندوانه در جاسک در روزهای ابتدای بهمن ماه امسال (کمتر از یک ماه پیش) منتشر کرده است؛ محصولی دلپذیر و دلچسب که البته میدانیم یکی از معایب کشت آن، مصرف بسیار بالای آب است. مقادیر بسیاری از آب که برای تولید هندوانه مورد نیاز است و موجب شده این میوه یکی از آب برترین محصولات کشاورزی باشد.
اما قصدمان از یادآوری این مسائل چیست؟ آیا چون هندوانه به شدت آب بر است، باید کشت آن را متوقف کرده و سرنوشت کشاورزان هم برایمان بی اهمیت باشد؟ مگر غیر از این است که در سایه تلاشهای این کشاورزان است که هندوانه در این روزهای سال در دسترس مردم قرار دارد؟ اتفاقی که پیشتر ممکن نبود، مگر با نگهداری هزینه بر و البته مشکل ساز هندوانه در سردخانه ها.
شاید بهترین پاسخ به این دست پرسش ها، مرور تصاویری دیگر باشد؛ تصاویری که آنها هم گوشه دیگری از جاسک را نشان میدهند و ایسنا چند روز پیش منتشرشان کرد؛ تصاویری که در بطن آنها هم مزرعه به چشم میخورد، ولی مزرعه که نه سبز است و نه نشانهای از آب و زندگی در آن دیده میشود.
مزارعی که در آنها شنهای روان جای کشت و زرع کشاورزان را گرفته اند؛ شنهایی که جز بیکار کردن کشاورزان، جادهها را میپوشانند، به روستاها هجوم میبرند و مدفونشان میکنند، زندگی را میکشند و وضعیتی پدید میآورند که نتیجه نهایی آن شکل گیری بیابان است؛ بیابانهایی که توقف ناپذیرند و روز به روز گسترش مییابند تا زمانی که چیزی مانع زایش شان شود.