«با این وضع چرا باید در ایران بمانم؟!»؛ این سوالی است که اخیر یکی از دانشجویان نمونه کشوری از مسئولان پرسیده است. سوالی که نه مختص به آن دانشجو، که سوال بسیاری از دانشجویان ایرانی است.
به گزارش «تابناک»، این را میشود از در پیش گرفتن مهاجرت توسط بسیاری از دانشجویان نمونه ایرانی دریافت. دانشجویانی که وقتی در زمره نخبگان و افراد نمونه قرار میگیرند و راه برای مهاجرتشان هموارتر میشود، بیشتر با این سوال دست به گریبان میشوند که چرا نروند و بمانند؟
سوالی کلیدی که سرچشمه بسیاری از مهاجرتهای دانشجویی از مبدا کشورمان است. همان مهاجرتهایی که فرار مغزها نام میگیرند و گاه طرح و نقشههایی برای مقابله با آن در دستور کار قرار میگیرد، اما چون جامع و کامل نیستند، اثربخشی به دنبال ندارند.
درست مثل دایر کردن جشنواره دانشجویان نمونه کشوری که قرار بوده به تقدیر از دانشجویان برتر و ارائه تسهیلاتی به آنها برای جلوگیری از خروج شان از کشور گره بخورد، اما آنقدر از اهدافش دور مانده که تلاش برگزار کنندگان آن، کمتر دیده شدنش است!
جشنوارهای که شرکت کنندگان موفق در آن هم دیده نمیشوند. این را میشود از گلایههای گاه و بی گاه برخی از ایشان دریافت. امثال دانشجویی که در دوره اخیر این جشنواره برگزیده شد و زمانی که برای صحبت کردن پشت تریبون رفت، با اشاره به شرایط نامناسب کسب و کار و نبود امنیت شغلی در کشور از مسؤلان حاضر در جلسه سؤال کرد: «با این وضع چرا باید در ایران بمانم؟!»
سوالی که در حضور معاون اول رییس جمهور و وزرای علوم و بهداشت مطرح میشد و اگر سازوکارهایی مانند در نظر گرفتن امتیاز برای جذب این دانشجویان کارآمد و سودمند بود، نیازی به طرح آن نبود. سوالی که وزیر بهداشت کوشید به آن پاسخ دهد و نتیجه تلاش وی تاکید بر این نکته بود که «وقتی به سن ما برسید، نتیجه کارتان را خواهید گرفت»!
جملهای که وزیر پیرو آن، دستور جذب این دانشجویان به عنوان مشاور خودش را صادر میکند تا مشخص شود که ساختار جذب نخبگان در کشورمان تا چه اندازه ناقص و پر اشکال است؛ ساختاری که در آن اگر وزیر لطف کرده و نخبگان را به عنوان مشاور خود انتخاب کند، تا زمان حضور وی در کابینه لقمه نانی به ایشان خواهد رسید و اگر همین لطف هم نباشد، هیچ بهرهای نخواهد برد و بهترین راه پیش رویشان، مهاجرت است.
ببنید و قضاوت کنید: