مدیر موسسه باستان شناسی میگوید: در فضای مجازی یا دنیای واقعیت اگر به شما گفتند چوپانی به طور اتفاقی در یکی از مناطق ایران گنج پیدا کرده و میتوان تمام این اشیا را مفت از او خرید، باور نکنید زیر آنها یکسری شی جعلی را به چوپان میدهند و میگویند هرکس که آمد این اشیا را با فلان قیمت به آنها بفروش و مبلغی هم به چوپان میدهند.
به گزارش ایلنا، مصطفی ده پهلوان (مدیر موسسه باستان شناسی و عضو هیات علمی گروه باستانشناسی دانشگاه تهران) مدتی است کاوش در گورستان سگزآباد قزوین را در پیش گرفته و به دستاوردهای جالبی در حوزه باستانشناسی رسیده است. او باتوجه به تجربیاتی که از کاوش در گورستان و واکنش مردم محلی نسبت به باستانشناسی پیدا کرده، موضوعات مختلفی را با خبرنگار ایلنا مطرح کرد.
میگوید: بسیاری از مردم محلی فکر میکنند باستانشناسان به دنبال گنج هستند. با توجه به سوءمدیریتی که در حوزه میراث فرهنگی شاهد هستیم بسیاری از محوطههای تاریخی در حال از بین رفتن هستند. البته نباید فراموش کرد که سونامی بزرگی در ایران وجود دارد که ۹۵ درصد میراث فرهنگی را از بین میبرد و آن هم سونامی اهالی گنج و دفینه و طلسم و خوانش علائم کذب و دروغ و خرافه است چراکه آنها بسیار فعال هستند.
ده پهلوان با اشاره به آنکه بیش از یک میلیون محوطه تاریخی در ایران داریم که هیچکدام سالم نیستند، تصریح کرد: مردم روستاها با حفاریهای غیرمجاز به هوای پیدا کردن گنج؛ بسیاری از این مناطق را از بین بردهاند. چندی پیش یکی از مدیران ارشد برای بازدید از کاوشها به دشت قزوین آمد و به من گفت این شما هستید که در تخریب محوطههای تاریخی مقصرید، شما باید مشخص کنید که مثلاً از میان ۳۰۰ محوطه تاریخی که در قزوین وجود دارد زیر کدام محوطه گنج پیدا میشود و زیر کدام محوطه گنج نیست تا ما بتوانیم به مردم اعلام کنیم که به طور مثال زیر فلان محوطه گنج وجود دارد و اگر در آنجا حفاری کنند مورد شماتت قرار میگیرند و زیر فلان محوطهها گنج وجود ندارد پس حفاری نکنید. وقتی تفکر یکی از مدیران ارشد کشور در این حد است چه میتوان گفت.
این باستانشناس در ادمه به سفری که در سال ۲۰۱۴ به انگلستان داشت اشاره کرد و یادآور شد: در آن سفر بسیار آموختم. یکی از موضوعاتی که توجهام را جلب کرد در خصوص کار اجتماعیای بود که موزهها برای فرهنگسازی در جامعه انجام داده بودند. به طور مثال موزه لینکلن که در حد موزه ملی ما است فقط ۹ نفر کارمند دارد. در این میان شاهد انجام کارهای داوطلبانه بسیار زیادی از سوی مردم بودم. در انگلستان بخشهایی خارج از محوطههای تاریخی تعریف شده (البته خارج از حرایم درجه ۳ سایتهای مهم) که مردم عادی میتوانند با خود فلزیاب ببرند و در آن مناطق کاوش کنند. در این میان فرهنگسازی به قدری عمیق است که اگر هم شیئی توسط آنها کشف شود موظف هستند آن را به موسسه ثبت و ضبط یافتههای محیطی معرفی کنند تا مستندات آن شی ثبت شود. سپس آن شی به یابنده داده میشود.
او تصریح کرد: آنچه که اهمیت دارد ثبت و ضبط مستندات آن شی تاریخی است که میتواند در اختیار تمام پژوهشگران قرار گیرد. شی تاریخی که شناسنامهدار میشود؛ دیگر مشخص است که در چه منطقهای به دست آمده است. کاوش قاچاق در کشورهای توسعه یافته انجام نمیشود. در ساختمان شورای شهرداری لینکن مدیران شهری دور میزی مینشستند که فرسوده بود و چندین خمیدگی روی میز به مرور ایجاد شده بود. افتخار میکردند که این میز سیصد سال قدمت دارد و هنوز بر گرد این میز تصمیمات مهم مدیریت شهری را میگیرند. متاسفانه در ایران کاوش قاچاق و داد و ستد اشیای تاریخی بیداد میکند. موزههای ایران مملو از اشیای ضبط شده و بدون شناسنامه هستند. از زمین و هوا و دریا، شی قاچاق میشود. از سفیر خارجی که با کانتینر قصد خروج اشیا تاریخی را داشت تا لنجهای جنوب کشور که خروار خروار شی تاریخی را به بازارهای مکاره امارات و کشورهای جنوبی قاچاق میکنند. بازار مکاره قاچاق اشیای تاریخی در زیر پوست شهرهای ما در عیان و نهان رواج دارد. از برخی پاساژهای تهران و دستفروشان منوچهری گرفته تا مجموعهداران و ضرب سکههای جعلی در اصفهان، این بلبشو به مثابه موریانههایی هستند که عمارت میراث و فرهنگ و تمدن اسلامی ـ ایرانی را در فرو میخورند.
ده پهلوان معتقد است: تلخترین اتفاقات روزگار ما در عصر مدرن، با ادعای توسعه پایدار و داعیهداری پاسداشت فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی، تجاوز و تخریب مساجد تاریخی، نابودی بافت روستاها، رد پای کاوشهای غیرمجاز مجوزدار برخی نهادها غیرمیراثی در محوطههای تاریخی و بیتوجهی مردم و مسئولان شوش به تخریب حریم این شهر باستانی به عنوان یکی از ده محوطه مهم خاور نزدیک است. در روزگار قاجار و پهلوی بیگانگان کمر به چپاول میراث این سرزمین بستند و اکنون خودمان. آیندگان از ما به بدی یاد خواهند کرد که چگونه میراث و سرمایههای ارزشمند بشری کشورمان را به باد دادیم. در این زمینه عصر قاجار کارنامه درخشانتری خواهد داشت.
این عضو هیات علمی گروه باستانشناسی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: مردم معتقد هستند باستانشناسان جای همه گنجها را میدانند و نمیگویند. این در حالی است که باستانشناسی به دنبال گنجی که در ذهن مردم وجود دارد، نیست. حتی میتوان گفت در ۹۸ درصد از محوطههای تاریخی هیچ گنجی وجود ندارد چراکه اغلب محوطههای روستایی هستند که گاه بر اثر بیماریهای فراگیر مانند طاعون و حتی خشکسالی و عواملی از این دست متروک شدهاند.
ده پهلوان با تاکید برآنکه نباید فراموش کرد که لایههایی که در محوطههای تاریخی پیدا میکنیم مانند صفحات کتاب تاریخ هستند که باستانشناس باید برگ به برگ و مرتب آنها را ورق بزند و به آنچه که در آن نهفته پی ببرد، گفت: این در حالی است که در برخی موارد شاهد حفر تونلهای طولانیای هستیم که توسط مردم کنده شدهاند و محوطهها را از بین بردهاند. حفاریهای غیرمجاز در محوطههای تاریخی، این محوطهها را تبدیل به کتابهایی کرده که موش آنها را خورده است.
این باستانشناس ادامه داد: قره تپه سگزآباد با توجه به اهمیتی که دارد، بعد از زلزله بویین زهرا تخریب شد. حتی در بسیاری از موارد از برخی از مردم شنیدهام که میگویند اگر آثار تاریخی تپه سگزآباد نبود بعد از زلزله بویین زهرا از گرسنگی میمردند چراکه در آن زمان ظرفهای چند رنگ باستانی را که از آنجا پیدا میکردند به بلژیکیها و ژاپنیها و میفروختند و با آن امرار معاش میکردند. میگفتند اگر در آن زمان درآمد روزانه یک کارگر ۵ تومان بود، این ظرفها را با قیمت ۵۰ هزار تومان میفروختند. این عوامل سبب شد تا مردم به این سایت تاریخی حملهور شوند و آثار تاریخی آن را ببرند و بفروشند. اگر اکنون به موزه توکیو ژاپن نگاهی بیندازیم شاهد آن هستیم که بسیاری از اشیای تاریخی تپه سگزآباد در موزههای آنها نگهداری میشود. در واقع میتوان گفت اینگونه بود که لایههای کلیدی و مهم تاریخی این تپه از بین رفت.
او معتقد است: باستانشناسان باید بتوانند مردم را قانع کنند که سفالهایی که در محوطههای تاریخی پیدا میکنند گنج نیستند و باید آنها را حفظ کرد تا بتوان به اطلاعاتی از گذشته دست یافت که از طریق آنها حال و آینده را پیشبینی کرد. در حال حاضر این ظروف سفالی ارزش مالی ندارند بلکه باستانشناسان با انجام آنالیزهای آزمایشگاهی روی آنها پی به کاربرد ظروف و تغذیه مردم در گذشته میبرند. باید گفت به اندازه کافی شناخت برای برخورد با محوطههای تاریخی را نداشتهایم.
خرافههای گنجیابی
ده پهلوان با اشاره به باورها و خرافات مردم درخصوص گنج و گنجیابی و پیدا کردن اشیای عتیقه گفت: متاسفانه این باورها و خرافات در میان مردم ایران بسیار رسوخ کرده و جا افتاده و برای اینکه بخواهیم این خرافات را از ذهن مردم کنار بگذاریم کار بسیار دشواری پیشرو خواهیم داشت. برخی از مردم بارها به ما گفتهاند که دفینهها دارای طلسم هستند. چگونه است که ما باستانشناسان طی این سالها حتی به یک مورد از این طلسمها برنخوردهایم؛ نه تله فیزیکی وجود دارد و نه طلسمی. آنچه که مشخص است جذابیت این داستانها برای مردم عادی است.
این باستانشناس ادامه داد: اگر در اینستاگرام؛ دفینه و باستانشناسی را سرچ بزنیم، خواهیم دید که بیش از باستانشناسی مردم به دنبال دفینه هستند. مافیای عجیبی در این حوزه شکل گرفته است؛ مافیایی که هم سازمان یافته و هم از جنس سازمان نیافته است. چنانکه بسیاری از اشیای جعلی توسط این مافیا به مردم فروخته میشود. حتی تعدادی از دوستان من نیز در دام این مافیا افتادهاند.
او تصریح کرد: هشت سال پیش یکی از دوستانم مجسمهای به من نشان داد و از من خواست تا آن را بررسی کنم دیدم که یک مجسمه برنجی بودا است از او پرسیدم آیا این مجسمه را خریده است؟ از من پرسید چطور؟ به او گفتم این یک مجسمه دکوری از بودا است که به راحتی در بازار خرید و فروش میشود. با وجودی که این شخص دارای تحصیلات تکمیلی بود اما گول مافیای اشیای عتیقه را خورده بود و شی تقلبی که در بازار میتوان با قیمت ۱۰ یا ۲۰ هزار تومان خرید را یک میلیون تومان خریده بود. وقتی از او پرسیدم آیا این مجسمه را از چوپان خریده است یا خیر جواب مثبت بود. این یک کلک قدیمی است. به طور مثال شخصی میآید و به شما میگوید که چوپانی به طور اتفاقی در یکی از مناطق ایران گنج پیدا کرده و میتوان تمام این اشیا را مفت از او خرید. آنها یکسری شی جعلی را به آن چوپان میدهند و میگویند هرکسی که آمد این اشیا را با فلان قیمت به آنها بفروشد و مبلغی هم به چوپان میدهند. اینگونه است که میتوانند به راحتی مردم را گول بزنند و اشیای تقلبی را به عنوان شی تاریخی به مردم بفروشند. تجربه من نشان میدهد این امر دهها سال است در ایران رواج دارد و هر سال بیشتر میشود.
این باستانشناس معتقد است: ما باید مردم را نسبت به این داستانها و تقلبها آشنا کنیم. به طور مثال سعی کردم مردم منطقه سگزآباد را توجیه کنم و حتی دو روز برای این امر زمان گذاشتم و توضیحات لازم را به آنها ارائه دادم اما در نهایت متوجه شدم نمیتوان داستان نهادینه شده گنج در ذهن آنها را به راحتی پاک کرد و آنها همچنان به دنبال گنج هستند.
او درخصوص این مهم که خرافات و داستانهای گنج و گنجیابی در کدام مناطق ایران بیشتر نمود پیدا کردهاست، گفت: تقریباً میتوان گفت در تمام ایران، این خرافات وجود دارد و بیشتر مردم به دنبال پیدا کردن گنج هستند. در مناطقی از سیستان و بلوچستان و خوزستان گرفته تا شمال و شمال غرب و مرکز کار کردهام؛ به طور مثال موضوعی که در خصوص جیرفت مطرح شد بسیار اهمیت دارد چنانکه به اندازهای اشیا را از این منطقه به خارج از کشور صادر کردند که حراجیهای خارج از کشور مملو از اشیای عتیقه ایرانی بود و تا اندازهای اشباع شده بود که دیگر کسی این اشیا را نمیخرید. این اتفاقات در سال ۸۰-۸۱ رخ داد. حتی برخی از این مجموعهها از طریق هواپیما به بریتانیا فرستاده میشد تا در مجموعههای شخصی آنجا به نمایش و فروش گذاشته شوند. البته برخی از این محمولهها نیز کشف و ضبط شد و بعد از بررسیهای انجام شده موفق شدیم آنها را به ایران بازگردانیم. هرچند این کارها نمیتواند توسط مردم عادی انجام شود اما باید دید چه کسانی پشت پرده بودند.
این باستانشناس خاطرنشان کرد: در این میان شاهد آن هستیم که بسیاری از سکههای جعلی به نام اصل به موزهها راه پیدا کردهاند و این زنگ خطری برای بروز سونامی وحشتناک در این حوزه است. به صراحت میتوانم بگویم ۹۰ درصد از میراث فرهنگی ما توسط مردم تخریب میشود. تنها امید من فرهنگسازی برای نسل جدید آن هم از دوره دبستان است. رسانه و صداوسیما میتواند تاثیرات شگرفی در حوزه فرهنگسازی برای نسل آینده داشته باشد.