افق تمدنی انقلاب اسلامی چشمانداز روشنی است که رهبر انقلاب در طول سالیان اخیر همواره بر آن تأکید داشتند و بررسی بیانیه مهم گام دوم انقلاب اسلامی نیز نشان میدهد ایشان رسالت مهم انقلاب را پیشروی در مسیر مراحل پنجگانه تمدنسازی و نهایتاً تسلط گفتمان انقلاب بر سایر گفتمانهای رقیب بر میشمارند که از قضا در ۴۰ ساله دوم انقلاب بیش از پیش دچار انفعال و ناامیدی جهانی شدهاند. اما اینکه برای تحقق دولت و جامعه اسلامی کدام نیازها باید در اولویت قرار گیرند موضوع اصلی مطالب ایشان در این بیانیه است.
انقلاب بیکران و غرب محتضر
یکی از ابعاد بسیار جذاب بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی که فراروی حقایق موجود و مسیر پیشرو به آیندهای پر از امید گواهی میدهد، سخن از ماندگاری ماهیت انقلاب و احتضار گفتمان ضد آن است. گویی سه دهه پس از پیشبینی تاریخی امام خمینی (ره) مبنی بر شنیدن صدای شکسته شدن استخوان مارکسیسم اینک رهبر انقلاب با همان قاطعیت از نزدیکی احتضار لیبرالیسم خبر میدهد: «آن روز که جهان میان شرق و غرب مادی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبرد، انقلاب اسلامی ایران با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، اما این واکنش ناکام ماند. چپ و راست مدرنیته از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیکتر شدند. اکنون با گذشت ۴۰ جشن سالانه انقلاب و ۴۰ دهه فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دستوپنجه نرم میکند.»
در مقابل، اما نهال انقلاب، اکنون به تنومندی رسیده است. آماده ثمر دادن است و اگر آفت زدایی شود همان شجره طیبهای خواهد بود که اصلش ثابت و شاخ و برگش در آسمان است. مبانی و ارزشهای انقلاب بسان ریشههایی تنومند اکنون چنان خود را بر زمین گستردهاند که دیگر کسی را یارای ریشهکن نمودن آن نیست. نه خستگی و افسردگی میتواند نهال انقلاب را خموده کند و نه میوههای کرم خوردهای که خود اصرار دارند هرچه زودتر از درختی که اصل و ماهیتشان از آن است جدا شوند. تعبیر شیوای رهبر انقلاب در ابتدای این بیانیه مبنی بر «بدون تاریخ مصرف» بودن انقلاب اسلامی، تأکیدی بر همین موضوع است: «برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، اما شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است. آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت و برادری هیچیک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصور کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقق آنها.»
دفاع ابدی از نظریه نظام انقلابی
و، اما کلیدواژه مهم و مفهوم اصیلی که در بیانیه رهبری به عنوان نظریه زنده و غیرقابل عدول مطرح شده است «نظام انقلابی» است. تعبیری نو که به اساس تمدنسازی در بستر اجتماع اسلامی اشاره مینماید. تاریخ قرون اخیر نشان داده است نهادسازی در بستر انقلابها، آنها را فربه میکند و در بند بوروکراسی فرو میبرد. رشد بوروکراسی انعطاف را کاسته و محافظه کاری را روحیه هژمون ساخته است. اما آنچه رهبر انقلاب در بیانیه دوم به عنوان مشخصه انقلاب اسلامی و تجربه ۴۰ ساله آن ذکر میکنند دقیقاً خلاف این است: «انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطاهای خویش است، اما تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حساسیت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد، اما به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریه نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.»
نظام انقلابی در نظرگاه رهبری مهمترین مشخصه متمایزکننده انقلاب اسلامی از سایر انقلابها و علت اصلی از بین نرفتن ماهیت آن پس از ۴۰ سال است. «انقلابی ماندنِ» نظام نظریه و قرائتی است که پویایی، انعطاف و تحرک را با خود به همراه آورده است و جزمیت را از جبین انقلاب میزداید.
رهبر انقلاب چندین سال پیش از ادبیاتِ پنج مرحلهای پیشرفت انقلاب اسلامی رونمایی کردند. «انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی» گامهایی بودند که از سال ۵۷ به مسیر حرکت آرمانی انقلاب شکل دادهاند، اما ایشان در چند سخنرانی طی سالهای اخیر واژه «اسلامی» را با «انقلابی» جایگزین کرده و از نظام انقلابی، دولت انقلابی، جامعه انقلابی و تمدن انقلابی نام میبرند تا قرائت مورد قبول اسلام در تفکر خود را با وضوح بیشتری بیان کنند. اسلامِ مدنظر رهبر انقلاب همچون امام خمینی (ره) نه اسلام خشک و تکفیری است و نه اسلام اهل تسامح و لیبرال، بلکه قرائتی است تحول خواه و آرمانگرا که در عین منطقی و استدلالی بودن، اما هرگز سر سازش با ایدئولوژیهای غیر فرود نمیآورد. ایشان جایگاه کنونی کشور را در آستانه ۴۰ سالگی اینگونه توصیف میکنند: «از میان همه ملتهای زیر ستم، کمتر ملتی به انقلاب همت میگمارد و در میان ملتهایی که بهپاخاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و جز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. اما انقلاب پُرشکوه ملت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چله پرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه وسوسههایی که غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی شده است. درودی از اعماق دل بر این ملت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرآیند بزرگ و جهانی ۴۰ سال دوم میشود.»
نظام انقلابی تعبیر جدیدی است که در ظاهر مفهومی خودمتناقض است (واژه نظم درونش نوعی ایستایی دارد و واژه انقلاب، به تحرک اشاره دارد)، اما این تعبیر میکوشد تا معنی مصطلح نظام را از ذهن زدوده و چارچوبی را برای گسترش ایدئولوژی انقلاب به تصویر بکشاند که در آن ایست و رکود بیمفهوم است.
این نظام اسلامی از نگاه رهبر انقلاب اکنون در میانه تحقق گام سوم است. پس از پیروزی انقلاب و تحقق نظام اسلامی حالا باید مترصد تشکیل دولت انقلابی و در کنار آن جامعه انقلابی باشیم. حلقه مفقودهای که میتواند توأمان به «دولت انقلابی» و «جامعه انقلابی» عینیت ببخشد متشکل از یک عبارت است: «جوان انقلابی.» جوان نسل سوم انقلاب که اکنون خود را پرچمدار آن شعارها میداند تنها نسل سومی است که بیواسطه در جریان انقلابهای بزرگ تاریخ، توانسته است میراث دار نسلِ اول باشد.
رهبر انقلاب گویا در بیانیه گام دوم دو بار سنگین را همزمان بر دوش جوان مؤمن انقلابی قرار میدهد. برای جامعهسازی نیاز به انتقال میان نسلی به سمت پنجره جوان کشور است و در بُعد دولتسازی نیز نیازمند نیروسازی هستیم و بهترین بستر برای نیروسازی، قشر جوان است. به عبارتی بیانیه گام دوم را میتوان در اعلام جهاد رهبری خطاب به جوانان برای دولتسازی و جامعهسازی برشمرد.
دولتسازی و جامعهسازی در ۷ بُعد
واپسین بخش بیانیه گام دوم به هفت حوزه مهم موضوعی که انقلاب برای پیشروی باید به آنها اهتمام ورزد مورد اشاره قرار گرفته است. استخراج عبارات کلیدی این هفت محور نشان میدهد به صورت کلی در همه این محورها مخاطب اصلی چه در حوزه دولتسازی و چه در بُعد اجتماعی، جوانان هستند. بررسی عبارات مهم این بندها به روشنی بیشتر موضوع کمک میکند:
۱) علم و پژوهش
نخستین موضوع مورد اشاره رهبر انقلاب در میان مطالبات سبعهشان؛ تمرکز بر ضرورت افزایش شتاب در حوزه علم و پژوهش است. ایشان قبلاً نیز به حسب روایت شریفه «العلم سلطان» تبیین نمودهاند که علم را به مثابه ابزار اساسی قدرت یک کشور میدانند و طبعاً آنگاه که نقشه راه کامیابی ملت در گام دوم را ترسیم میکنند به علم به عنوان نخستین درجه اهمیت بنگرند.
در بُعد دولت سازی؛ وظیفه کلان دستگاه اجرایی حمایت از علم و پژوهش و شتاب دهی به آن است: «ما اکنون حرکت را آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدت بالا ادامه یابد تا آن عقبافتادگی جبران شود» و در بُعد جامعهسازی خطاب اصلی رهبر انقلاب با جوانان دانشگاهی و پژوهشگر است: «جامعه: اینجانب همواره به دانشگاهها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدی دراینباره تذکر و هشدار و فراخوان دادهام، ولی اینک مطالبه عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید.»
۲) اخلاق و معنویت
نیاز مهم انقلاب در حال حاضر، گسترش اخلاق انقلابی و معنویت است، چراکه تغییر در رفتار و پیشرفت به سمت الگوی رفتاری متعالی مستلزم توأمسازی معنویت با ساختار دولتی و رفتار اجتماعی است. از همین رو رهبر انقلاب گرچه حاکمیت را موظف به رواج اخلاق در جامعه برمیشمرند: «دستگاههای مسئول حکومتی دراینباره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد... در دوره پیشرو باید در اینباره برنامههای کوتاهمدت و میانمدت جامعی تنظیم و اجرا شود.» مهمترین شیوه اصلاحی نیز از نگاه ایشان دعوت عملی و به عبارتی اصلاح اخلاق و بهبود معنویت خود حاکمان است: «اخلاق و معنویت، با دستور و فرمان به دست نمیآید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، اما اولاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند و ثانیاً زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی دراینباره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدمعنویت و اخلاق، به شیوه معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنمیها مردم را با زور و فریب، جهنمی کنند.»، اما در عین حال ایشان وظیفه تعمیم و تسری اخلاق و معنویت را محدود به حاکمیت نمیسازند و با بهکارگیری عبارت: «البته [وظایف حکومت]به معنی رفع مسئولیت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست» دوباره چراغ سبزی به جوانان برای برپاساختن اخلاق و معنویت با بسترهای متناسبی، چون تبلیغ فرهنگی، امر به معروف و نهی از منکر نشان میدهند.
۳) اقتصاد
اقتصاد گرچه به لحاظ اولویت زمانی در شرایط کنونی به فرموده رهبری مقدم بر همه امور است؛ لکن در نگرش کلان و اعمال ترتیب پس از علم و اخلاق در مرتبه سوم اهمیت در ساخت دولت و جامعه اسلامی قرار میگیرد. همچون محورهای پیش، این مأموریت نیز قابل تفکیک به دو حوزه حاکمیت و مردم است. در بُعد حاکمیتی، الزام به پیادهسازی سیاستهای اقتصاد مقاومتی به عنوان رویکرد رهبر انقلاب در چله دوم انقلاب در نظر گرفته شده است: «راهحل این مشکلات اقتصادی، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامههای اجرایی برای همه بخشهای آن تهیه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیت، در دولتها پیگیری و اقدام شود.» نقش کلیدی جوانان نیز به عنوان تحقق بخش اصلی گام دوم در حوزه اقتصادی، از سوی رهبری اینگونه توصیف شده است: «یک مجموعه جوان، دانا، مؤمن و مسلط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشرو باید میدان فعالیت چنین مجموعهای باشد.»
۴) عدالت و مبارزه با فساد
متأسفانه بهرغم اینکه انقلاب اسلامی در طول چهار دهه پس از پیروزی خود توانست تلاشهای زیادی برای جبران شکاف طبقاتی برجستهای که در دوران طاغوت میان اغنیا و فقرا ایجاد شده بود، نماید، اما با شکلگیری طبقهای نوکیسه که گاه از آنها با تعبیر آقایان و آقازادگان یا ژنهای خوب یاد میشود و در واقع مشتمل بر کارگزارانی از انقلاب هستند که منافع شخصی و خانوادگی را بر اهداف و آرمانهای انقلاب رجحان دادهاند؛ احساس بیعدالتی و ادراک فساد در میان مردم مجدداً شکل گرفته است. طبیعتاً دولت اسلامی و انقلابی به عنوان یک رکن مهم گام دوم انقلاب اسلامی وظیفهای کلیدی در زدودن این احساس از اذهان دارد: «دستگاههای نظارتی و دولتی باید با قاطعیت و حساسیت، از تشکیل نطفه فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی باایمان و جهادگر و منیعالطبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همهجانبهای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.» البته رهبر انقلاب در همین بند به نحوی امید خود را از دولتمردان و مدیرانی که در طول این چهار دهه بر مسند قدرت نشسته و روحیه محافظهکار پیدا کردهاند سلب میکند و مجدداً بر نقش اجتماعی جوانان بر اصلاح ساختارها و گرفتن زمام امور به دست خویش برای مبارزه انقلابی با فساد تأکید مینمایند: «این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته آن چشم امید به شما جوانهاست و اگر زمام اداره بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان - که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد.»
۵) استقلال و آزادی
همان شعارهای کلیدی و محوری حرکت انقلاب اسلامی هستند که پس از چهار دهه همچنان به عنوان مطالبهای زنده و پویا مطرح میشوند. در این گزاره نیز دوگانه جامعه- دولت توأمان موظف به تلاش برای استقرار این دو آرمان معرفی میشوند. از یکسو «حکومتها موظف به تأمین این دو هستند و از سوی دیگر همه موظف به حراست از این دو با همه وجودند.»
۶) عزت ملی، روابط خارجی و مرزبندی با دشمن
رهبر انقلاب در بند ششم اساسنامه گام دوم مرز هویتی انقلاب را با فضای پیرامونی آن به روشنی ترسیم مینمایند. سهگانه عزت حکمت و مصلحت همواره مورد تأکید ایشان در موضوع سیاست خارجی بوده و این مسئله به عنوان یکی از ویژگیهای دولت انقلابی در چله دوم انقلاب مجدداً مطرح شده است: «دولت جمهوری اسلامی باید... از ارزشهای انقلابی و ملی خود، یک گام هم عقبنشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد و در همهحال، عزت کشور و ملت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحتجویانه و البته از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند.» در این بیانیه حتی خط قرمز شفافی برای دولتها در سالهای آینده ترسیم شده است که با وجود تذکرات شفاهی، اما پیشتر در اسناد مدون و سیاستهای کلان دیپلماسی جمهوری اسلامی اینقدر شفاف بیان نشده بود: «در مورد امریکا حل هیچ مشکلی متصور نیست و مذاکره با آن جز زیان مادی و معنوی محصولی نخواهد داشت.»
در بُعد اجتماعسازی رهبر انقلاب به مؤلفه عدماعتماد ملی و حس انزجار عمومی از خیانتهای امریکا و غرب تأکید شده است: «امروز ملت ایران علاوه بر امریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیر قابل اعتماد میداند.» احساسی که باید در طول سالهای آتی بیشتر تقویت شود تا عبرتهای پیشین از اعتماد به غرب مانع از غفلتهای خسارتبار برای جامعه شوند.
۷) سبک زندگی
آخرین بند بیانیه مهم رهبر انقلاب به محور سبک زندگی اختصاص دارد که ایشان صرفاً جوانها را مخاطب این بخش قرار میدهند: «تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی، اقتصادی، دینی و سیاسی به کشور و ملت ما زده است؛ مقابله با آن جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانهاست.»
در این بخش آخر گویی رهبر انقلاب از دولت و نقش دولت تغافل مینمایند و وزن اصلی فرهنگسازی و ترویج سبک زندگی انقلابی را به حرکات آتش به اختیار جوانان و سخن با دولت را به وعده دیگری میسپارند: «سخن لازم دراینباره بسیار است. آن را به فرصتی دیگر وامیگذارم.»
این مطلب نخستین بار در روزنام جوان منتشر شده است.