به گزارش «تابناک»، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: همکاران محترم روزنامه کیهان از یادداشت بنده با عنوان «این نقد منصفانه است؟» که در همین روزنامه در 21 اسفند ماه منتشر شد، برآشفته شدند و با عصبانیت علیه بنده موضع گرفتهاند.
در خصوص مواردی که علیه من گفتهاند نه میتوانم شکایت کنم، چرا که ناامید از رسیدگی هستم و نه اصراری به پاسخ کامل دارم، چون هیچ چیز بهتر از این نیست که قاضی مورد حمایت آن دوستان که به پاس آن نمایش قضایی ارتقای مقام گرفت و به دادستانی تهران رسید، پس از کلی عوارض و مشکلاتی که برای جامعه ایجاد شد، اکنون در حال تحمل حبس در اوین است و البته همه میدانند که اگر حتی اندکی از آن اتهامات را کسی میپذیرفت، امروز از نوشته بنده برآشفته نمیشدند. بگذریم. فقط به اصل ماجرای آن یادداشت میپردازم.
نویسنده محترم کیهان در رد نوشته بنده آوردهاند که:
«از قرائن مشخص است که امثال عباس عبدی قصد فهم حقیقت و رعایت انصاف و حق را ندارد وگرنه روشن است که اولا: ملاک دروغ بودن یک تهمت، صرفا این نیست که فرد شکایت کند و اگر نکرد، پس ادعای تهمت زننده درست است! عبدی مدعی «حقوق» خواندگی است و میداند که مدعی باید بینه و سند اضافه کند و نه آنکس که به دروغ متهم شده است.»
تمام این پاراگراف در تایید یادداشت بنده است. چون در آن یادداشت همه اینها را گفتهام و نمیدانم چرا نویسنده این نکات را در نقد بنده ذکر کردهاند. پرسش این است که اگر به کسی تهمتی زده شود و مظلوم واقع شود، آیا وظیفه اوست که شکایت کند یا خیر؟ اگر شکایت نکند از کجا بدانیم که تهمت ناوارد است؟ میگویید که وزارت اطلاعات مرجع رسیدگی است.
اولا در این مورد چون اتهامزننده شخص حقیقی است، وزارت اطلاعات میتواند نظر دهد، ولی ابتدا باید مستندات اتهامزننده را بگیرد و مطالعه کند. راسا که نمیتواند چیزی بگوید. در نتیجه چارهای نیست جز اینکه ابتدا شکایت و سپس دادگاه تشکیل شود و اتهامزننده پای میز محاکمه بیاید. حالا فرض کنیم که روزنامه کیهان به طور قطع و یقین میداند که این اتهام دروغ است، خوب چرا خواهان مجازات مفتری نمیشود؟
در ادامه نوشتهاند که:
« فرض کنیم دختر آیتالله آملی به دستگاه قضایی شکایت میکرد؛ تهمتزنندگان شبهاصلاحطلب یا برخی اعضای حلقه انحرافی را هم احضار میکردند و معلوم میشد این جماعت دروغ قطعی و بین گفتهاند (چنان که هیچ یک کوچکترین سندی ارایه نکردند.) خب! در آن صورت این جماعت، میپذیرفتند که بیاخلاقی و ظلم کرده و از فردی که حق او را ضایع کردهاند و نیز مردم عذرخواهی میکردند؟!»
ظاهرا دوستان کیهان متوجه ماجرا نیستند. مگر قرار است اصلاحطلبان را قانع کنید؟ این کار وظیفه دستگاه قضایی نیست. وظیفه آن رسیدگی به اتهام و سپس صدور حکم عادلانه است. به علاوه برای اقناع بنده نیازی به دادگاه نیست. از نظر من این خبر به صورت مضحکی ساختگی بود. و اتفاقا جالبی قضیه همین است وضعیتی که موجب پذیرش یک خبر ساختگی و مضحک میشود برای جامعه خطرناک است. ساختگی بودنش را نه الان که همان زمان میگفتم و خبر را مسخره میکردم ولی در هر حال باید مفتری را به پای میز محاکمه میآوردند. مفتری از دوستان شماست چه ربطی به ما دارد؟ اوست که تهمت زده و باید محاکمه میشد. حالا خوب بود بهجای این حرفها توصیه میکردید که این بار قانون اجرا شود و مفتری را پای میز محاکمه بیاورند. اینکه کسی حکم صادره را نمیپذیرد، بحث دیگری است. خوب اگر این طور است کل محاکمات را لغو کنند، چون خیلیها بسیاری از احکام را قبول ندارند. مگر دستگاه قضایی منتظر پذیرش این و آن است؟
نویسنده در ادامه نوشتهاند که:
«وزارت اطلاعات به عنوان مرجع حقوقی ذیصلاح درباره جاسوسی، درباره ادعای مذکور رسما موضع گرفته و ادعای تهمتزنندگان را دروغ دانسته است... گفتند درباره دختر خانم آیتالله آملی لاریجانی بررسی کارشناسی کردیم و دیدیم همه ادعاها دروغ و کذب محض است.»
ای کاش درباره زندانیان محیط زیستی این قاعده را رعایت میکردند که اتفاقا مرجع تشخیص اتهام آنان وزارت اطلاعات است. ظاهرا نویسنده محترم متوجه این نکته نبودهاند. ولی در مورد موضوع یادداشت بنده این مساله صادق نیست. چون من هم در مجموع معتقدم که خبر جعلی است و اتهام دروغی است و در این مورد نیازی به نظر کارشناسی وزارت اطلاعات ندارم. ولی مساله بنده چیز دیگری است. اینکه چرا مفتری مجازات نشده است؟
به علاوه اگر آقای رییس سابق قوه این را در جلسه تودیع بیان نمیکردند که کسی به یادش نمیآمد. بنابر این مساله آن قدر برای ایشان مهم بوده که در جلسه تودیع آن را ذکر کردهاند.
مساله اصلی چیز دیگری است. نه اتهام به دختر ایشان و نه عدم رسیدگی به اتهام تهمتزننده. مساله این است که یک جوان که خودتان هم مسخرهاش میکنید، آن طرف آب نشسته پای یک کانال تلگرامی و یک خبر مسخره را جعل میکند و کل کشور را به هم میریزد و پس از چند سال هنگام تودیع، هنوز پدر محترم کسی که مورد تهمت واقع شده و رییس قوه قضاییه بوده، از این اتهام و تکرارش از سوی دوستان حکومتیشان و نیز پذیرش آن، به خدا شکایت میکند. خوب هنگامی که رییس قوهای که باید به شکایت مردم رسیدگی و عدالت را اجرا کند خودش هم مجبور میشود به خدا شکایت کند از مردم چه توقعی داریم؟
این یعنی چه؟ یعنی پایههای نظام رسانهای رسمی کشور بسیار سست و لرزان است. کدام کشور تا این حد از نظر اطلاعرسانی ضربهپذیر است؟ آن قدر پذیرش این گزاره و شایعه دروغ در ذهنها نفوذ کرده که نویسنده کیهان نیز بر اساس همان برداشت یادداشت مرا خوانده و پیش خود گمان کرده که من اتهام را تایید کردهام. یکی از پایههای این نظام رسانهای رسمی و لرزان کشور، روزنامه کیهان است که با سیاست خود کل این بنا را متزلزل کرده است. در واقع باید گفت که سهم کیهان از آنچه مینالد، بیبدیل است. سهم اصلی را در فروپاشی این نظام رسانهای رسمی، کیهان به عهده دارد. اگر کیهان اصول حرفهای را رعایت میکرد، نیازی نبود که به وزارت اطلاعات و هیچ جای دیگر استناد کند. اگر مینوشت که ما تحقیق کردهایم و این خبر جعلی است، همه مردم یا اکثر مردم میپذیرفتند، ولی چون کیهان آن را جعلی میداند، بسیاری نتیجه عکس میگیرند. ولی خیال کیهان راحت باشد. از نظر من آن خبر جعلی است. ولی بداند که بدتر از جاسوسی این و آن، باید به فضایی پرداخت که مضحکترین خبر جعلی را به راحتی میپذیرد. فضایی که دستپخت کیهان و همسرایان آن است.