«برای حدود یک دهه من هشدار دادهام از بین رفتن مشروعیت نهادهای حاکم و اعتماد عمومی به آنها از آمریکا و اروپا گرفته تا خاور دور و آفریقا و آمریکای لاتین تهدیداتی جدی را متوجه آینده جوامع آزاد، ثبات نظام بینالمللی و جامعه جهانی خواهد کرد.»
به گزارش ایسنا، داگلاس شوئن، تحلیلگر و مفسر سیاسی آمریکایی در تحلیلی در پایگاه هیل در خصوص بحرانی که نظم جهانی به آن گرفتار شده مینویسد:
« در چند ماه گذشته ما نظارهگر سقوط اوضاع در ونزوئلا، اقدام کرملین در مطرح ساختن قانونی برای به زندان انداختن افراد به اتهام توهین به مقامات دولتی در فضای مجازی و بیرون آمدن دونالد ترامپ از مذاکراتی بینتیجه بر سر خلع سلاح هستهای کره شمالی (در حالی که این حکومت خودسر گامهایی برای بازسازی تاسیسات مربوط به تسلیحات هستهای خود اتخاذ کرده است) بودهایم.
آشکار است که فضای بین المللی بی ثبات باقی مانده و درگیر تنشهای هستهای، تهدیدات افراطگران، فقر مداوم و بیثباتی در جهان سوم بوده است. این بیثباتی و بیاعتمادی حاکم در فضای جهانی در مواجهه با قدرت فزاینده ملیگرایان و جنبشهای پوپولیستی در غرب از جمله در چند کشور اروپایی و آمریکا پیچده تر شده است.
همان طور که من در کتابم به نام "سقوط" بحث کردهام، چیزی که ما در حال مشاهده آن هستیم بحران جهانی برای دموکراسی نه فقط در سراسر جهان بلکه همچنین در داخل آمریکا که زمانی به عنوان استاندارد دموکراسی در جهان تلقی میشد، است.
در حقیقت چیزی که ما داریم تجربه میکنیم سقوط نظم جهانی است.
دلایل این سقوط را می توان در شکستهای نهادهای حاکم و تشدید بدبینی مردم به آنها بعد از بحران مالی بین المللی ۲۰۰۸ مشاهده کرد؛ بحران مالی که دولتهای سراسر جهان را به لحاظ سیاسی و اقتصادی به چالش کشیده و باعث تحلیل رفتن اعتماد به نهادها در آمریکا و در سطح بین المللی شد.
چند مسالهای که از نشانههای این بحران هستند شامل افزایش قدرت حکومتهای خودکامه در سراسر جهان، انحلال اقتدار دولتها در آمریکای لاتین و آفریقا و همچنین آغاز انفجار شکافهای سیاسی و اجتماعی در آمریکا در زمان دولت اوباما هستند.
در درجه اول چیزی که مهم است این است که دلایل و نتایج مربوط به وضعیت ناگوار فعلی را درک کنیم. در نهایت شکست نهادها، قیام علیه نخبگان حاکم و فروپاشی نظامی ائتلافی که برای هشت دهه صلح جهانی را حفظ کرده، باعث ایجاد بحرانی که ما اکنون در آن قرار داریم شده است. این فاکتورها در کنار یکدیگر نه فقط اعتماد عمومی بلکه کارکردهای دولتی را تهدید میکنند.
در درجه دوم آن چه که مهم است نگاه کردن به فراتر از کشورهای غربی برای درک تهدیدهایی که آمریکا با آنها باید روبه رو شود است. قدرتهای خودکامه به ویژه روسیه و چین به لحاظ ارضی، و مادی و همچنین معنوی در مسیر پیشرفت قرار داشته اند. در یک دهه گذشته روسها و چینیها توانستند وفاداران بیشتری را به نظام ایدئولوژیک ضد آمریکایی، ضد غربی و ضد دموکراتیک خود جذب کنند.
در عین حال چالشهای دیگر نظیر کره شمالی و همچنین گروههای افراط گرا نظامها و ارزشهای غربی را هدف قرار داده اند و سقوط نهادها و تشدید مشکلات در آمریکای لاتین و آفریقا هرچه بیشتر چالشهای اقتصادی و سیاسی و زیرساختی پیش روی آمریکا به عنوان یک داعیه دار رهبری جهان را افزایش میدهد.»