محمد فاضلی عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی طی یادداشتی که در ویژه نامه ایران ما مؤسسه ایران چاپ شده نوشت: وقتی درست میان جشن و آیین باستانی نوروز قرار میگیریم، از آنجا که عمیقاً ایرانی است و برای اکثریت ایرانیان در این زمانه، هیچ موقعیت دیگری نیست که تا این حد ایرانیت داشته باشد، فرصتی پیش میآید که بیشتر به ایران بیندیشیم. راستش را بخواهید فکر میکنم بدون داشتن ادراکی از ایران و آنچه برای آن مطلوب میپنداریم، آدم راهش را گم میکند. نقاطی باید در افق دید آدمی باشند که به آنها چشم بدوزد و همچون فانوس دریایی، کشتی آدمی را در میان دریای حوادث، منافع، حب و بغضها هدایت کند تا راه بجوید و گم نشود. میهن یکی از آن چند نقطه معدود است و از جمله مهمترین آنهاست.
ایران برای من سرزمین تنوع، سازگاری با تنوع و مدارا در قبال تنوع است. کثیری از تنوعها در این سرزمین کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. تنوع جغرافیایی، اقلیمی؛ دینی- مذهبی؛ قومی، زبانی، هنر، موسیقی، معماری؛ و در کنار همه این تنوعها، لایههای تاریخ بر یکدیگر انباشت شدهاند و در هر گوشهای از این سرزمین، میراث مادی و معنوی غنی و درخشانی یافت میشود که همچون نگینهایی بر تارک آن تنوع میدرخشند. من در حد شناخت خودم از برخی کشورهای جهان و آنچنان که در متون خواندهام، کشورهایی که چنین متنوع باشند، پرشمار نیست.
توجه به تنوع ایران و کثرت لایههای تاریخی که در این سرزمین و فرهنگاش رسوب کردهاند و بدان حیات میبخشند، مأموریتی برای آدمی تعریف میکند: تلاش برای دفاع از گوناگونی، هشدار دادن نسبت به هرگونه اقدام برای یکنواختسازی و نادیده گرفتن هر گوشهای از این تنوع و هرگونه انگارهای که یکدستی را مفروضی برای اندیشه، سیاستگذاری یا اقدام قرار دهد.
من در سایه توجه داشتن به این تنوع است که در همه عرصههایی که فعالیت اندیشهای یا سیاستگذارانه داشتهام، از یکنواختاندیشی گریزان بودهام. من براساس همین اندیشه، یکسان بودن برنامه درسی دانشگاهها در برخی رشتهها در استانهای مختلف ایران را نمیفهمم. اندیشههایی را که ذات محلی مسأله آب در ایران را لحاظ نمیکنند و نسخههای واحد میپیچند و دستورالعملهای کلی صادر میکنند قابل نقد میدانم. هر گونه اعمال اقتداری را که در قبال تنوع مذهبی، دینی، زبانی و قومی مداراگر نباشد به نفع ایران نمیبینم. همین رویکرد به ایران است که مرا نسبت به روندهای یکسانساز ناخرسند میکند. یکسان شدن مصالح ساختمانی و الگوهای معماری در نقاط مختلف کشور، زیر پا نهاده شدن عقلانیت اقلیمی و کشت شدن محصولات مناطق خاص (نظیر برنج یا زعفران) در سایر نقاط و یکسان اندیشیدن به ظرفیتها و قابلیتهای مناطق مختلف کشور آزاردهنده است. هر روندی که ظرفیت بازتولید تنوع را تضعیف کند، سمی مهلک برای ایران است. سیاست فرهنگیای که نتیجه آن تقویت موسیقی، معماری، تئاتر، زبان و دیگر ظرفیتهای بازتولید هویت فرهنگی متنوع ایرانیان باشد، بنمایه تمدنی ایران را تقویت
خواهد کرد.
ایران در تنوع برآمده از سه هویت ملی، دینی و مدرن و با هویتهای متکثر پیوندیافته با هویت ملی، سرمایه تمدنی عظیمی دارد و هرگونه تلاش برای نادیده گرفتن یکی از این سه سرمایه اصلی، یا زیرمجموعههای مربوط به هر کدام، خساراتی جبرانناپذیر خواهد داشت. ما باید سازگاری با این تنوع در همه ابعادش و مدارا در قبال این تنوع را بیاموزیم و در ساختارهای نهادی گوناگون، پایداری آن را تضمین کنیم.
آینده ایران در چارچوب میزان احترام گذاردن به تنوعهایش، سازگاری و مدارا با آنها رقم میخورد. ایران نمیتواند شاهد چیرگی یک اندیشه، مذهب، سلیقه سیاسی، مشرب سیاستگذاری و اندیشهای یکسانانگار و یکسانساز باشد. ایران نمیتواند تلاقیگاه اندیشهها، فرهنگها، سبکها و سلیقهها نباشد. احترام گذاشتن به تنوعها زمینهای فراهم میکند که ایران در مسیر تاریخی خود بالنده باشد. امیدواری من به آینده این سرزمین و مردمانش نیز بر بنیان این تنوع استوار است. این تنوع در سایه آزادیای که فرصت بروز و ظهور به این تنوع بدهد، قادر است بسیاری از ظرفیتهای این مردم و تاریخ و سرزمینشان را به فعلیت برساند. معادن، سرمایههای مادی و همه آنچه ظرفیتهای سختافزاری این سرزمین به حساب میآیند، در فقدان پذیرش و تحمل تنوع و مدارا کردن با آن، به اندوختههایی تمدنساز تبدیل نمیشوند کما اینکه در چند دهه گذشته نیز ثروت سرشار نفت و بهرهگیری از سایر منابع سبب نشدهاند به آن اندازه که شایسته است، منشأ اثر شوند. هر تمدنی بر بنیان هستهای نرمافزاری ساخته میشود و من تنوع جامعه، تاریخ و جغرافیای ایرانی را یکی از مهمترین هستههای نرمافزاری ساختن تمدن ایرانی در دنیای جدید میدانم و به میزانی که این ثروت تاریخی محترم شمرده شده و الزامات ناشی از آن در عرصه سیاست و سیاستگذاری منشأ اثر شود، میوه امید نیز به همان اندازه بر درخت ذهن و نگره انسان ایرانی میروید.