چند نکته درباره موضوع مهاجرت وجود دارد. نکته اول این است که آمار مهاجرت در بین بچههای دهه ۶۰، ۷۰ و ۸۰ متاسفانه رو به تزاید است. بهرغم مسئله افزایش قیمت ارز میبینیم که میزان تمایل و گرایش و نه الزاما توان رو به فزونی گذاشته.
ممکن است فرد الزاما توان مهاجرت نداشته باشد، اما میزان تمایل به مهاجرت در کشور ما بین جوانها به شدت افزایش پیدا کرده است. حتی چیزی که من درحال حاضر میبینم این است که میانسالهای ما هم چنین وضعی را پیدا کردهاند و تمایل به مهاجرت دارند. حالا بعضی از اینها می توانند و می روند، اما برخی نمی توانند، هر چند تمایل به رفتن در آنها وجود دارد.
نکته دوم این است که بر اساس قاعده اجتماع به همان نسبتی که نیروهای فعال میانسال به سمت کهنسالی می روند و کهنسالان از دایره خارج می شوند، جوانها باید بیایند و جای آنها را پر کنند تا این چرخها بچرخد و کودکان و نوجوانان باید بیایند و در قالب جوانها قرار بگیرند.
حالا وقتی مهاجرت یا جنگ صورت می گیرد و این ساختار جمعیتی به این دلایل که مطرح کردم به هم می ریزد یقینا کشور دچار یک شکاف و مشکل می شود؛ یعنی همان اتفاقی که در زمان جنگ هشتساله برای ما افتاد. در آن دوران ما تعداد زیادی شهید دادیم، تعداد زیادی مجروح و مفقود داشتیم و البته تعدادی از افرادی که به جنگ وابسته نبودند و به همین دلیل مهاجرت کردند.
این مسئله به یکباره حفره ای را در ساختار جمعیتی ایران ایجاد کرد که ما هنوز هم اثرات آن را میبینیم. درحالحاضر هم همین وضعیت وجود دارد. وقتی که جوانهای دهه ۷۰ و ۸۰ ما به این شکل دارند به خروج از کشور تمایل پیدا می کنند، همین وضعیت پیش می آید.
آن عده از این جوانها که می توانند، از کشور خارج می شوند، اما آن عدهای هم که نمی توانند -چون به هر حال آن تمایل به مهاجرت به هر دلیلی باقیست- یقینا در اولین فرصت ممکن چنین کاری را انجام می دهند. خب همینها هستند که باید بیایند و کشور را بسازند و بچرخانند؛ بنابراین وقتی که این فاصله شکل می گیرد حتما کشور دچار بحران می شود.
نکته دیگری که اینجا اهمیت دارد این است که افرادی که مهاجرت کرده اند، تصمیم گرفته و رفته اند، اما آنهایی که مهاجرت نکرده اند درحالی که قصد مهاجرت دارند، اما نتوانسته اند بروند، تعلق اجتماعی و هویت ملی معمولا ضعیفی دارند. خب این افراد طبیعتا مشکل ایجاد می کنند، چون شما وقتی احساس تعلق به جایی نداری خیلی هم برای آن دل نمی سوزانی و انرژی صرف نمی کنی و اینجاست که یک شکاف جدید ایجاد می شود.
یعنی آن بحث اختلاف میاننسلی پیش میآید که تبدیل می شود به شکاف میاننسلی و شکاف میاننسلی نیز به گسست میاننسلی تبدیل می شود. یعنی آنچه به عنوان یک میراث فرهنگی چندصدساله داریم یقینا با رفتن اینها همه قیچی می شود. این یک خطر است که درحال حاضر ما را تهدید می کند.
*جامعه شناس
منبع: سازندگی