به گزارش «تابناک»؛ در روزهایی که مسئولان با همه توان برای رسیدگی به سیلاب بخشهای شرقی استان گلستان پای کار آمده و میکوشیدند مشکل رها شده اهالی این خطه را رفع و رجوع کنند، رویدادی در شیراز به وقوع پیوست که حکم سیلی سختی بر گوش همگان داشت؛ سیلی که موجب شد توجه همگان به موج بارشی معطوف شود که روانه کشورمان بود.
موجی که پیش از رسیدنش به پهنه جغرافیایی کشورمان، تدابیر برای مهار بارشهای ناشی از آن در دستور کار قرار گرفت. تدابیری از جمله سفر رئیس جمهور به خوزستان و بازدید از برخی زیرساختهای این استان در مهار سیلاب که با ادای قولی ویژه همراه بود. اینکه نمیتوان از وقوع سیلاب جلوگیری کرد، اما دولت قول میدهد خسارات ناشی از آن را جبران کند.
وعدهای بزرگ که پیرو آن، سلسله اقداماتی در دستور کار قرار گرفت که از جمله آنها، اعلام وضعیت فوق العاده در شش استان کشورمان بود؛ استانهایی که پیش بینی میشد بارشها در آنها سیلابی شود و از این روی، مرخصی همه کارکنان دولت و دستگاههای امدادی در آنها لغو شد تا آماده سازی برای مقابله با این سیلابها در دستور کار قرار گیرد.
همزمان با این تدارکات، مسئولان بازنشر وعده رئیس جمهور را در دستور کار خود قرار دادند تا اگر در شهر یا روستایی خطر قریب الوقوع به نظر رسید و دستور تخلیه مردم صادر شد، همگان به این دستورات توجه نشان دهند و اطمینان داشته باشند که خسارتهای مادی ناشی از سیلاب توسط دولتمردان جبران خواهد شد و بهتر است جانشان را نجات دهند. دستورهایی که با شروع بارندگیها بارها صادر و اغلب با مقاومت مردم مواجه شدند.
البته تفسیر این مقاومتها کار چندان سادهای نیست، اما به باور برخی، یکی از دلایل مهم تن در ندادن مردم به هشدارها در خصوص تخلیه شهرها و کوچ موقتی به اردوگاه ها، بی اعتمادی شان به وعده جبران خسارت است؛ وعدهای که ظاهرا یادآوری برخی مسائل مانع از آن میشود که تحقق پذیر به نظر برسد و افرادِ در معرض خطر را قانع کند که به هشدارها و دستورهای مسئولان توجه نشان دهند.
ناباوری که ریشههای آن را میشود در فرجام بسیاری از حوادث مشابه یافت. در وعدههایی که برای جبران خسارات امثال زلزله زدگان سرپل ذهاب یا ورزقان داده میشد و یا محقق نشدند و یا اگر شدند، با دست اندازهای فراوان و بعد از سپری شدن زمانی زیاد به فرجام رسیدند تا کارنامه نه چندان قابل قبولی از مسئولان در این خصوص بر جای بماند و نتیجه، عدم اطمینان کامل به تحقق وعدههایی باشد که در خصوص سیلابهای اخیر داده شده است.
وعدههایی که حالا از زبان رئیس مجلس نیز بیان میشوند تا آن دسته از هموطنانمان که هنوز در معرض سیلابهای مخرب و خطرناک قرار دارند، مجاب شوند، بی چون و چرا دستورهای صادره برای تخلیه شهرها و روستاها را اجابت نمایند. وعدههایی که حالا ساز و کارهایی برای تحقق آنها نیز ارائه میشود، اما اطمینان به تحقق شان زیر بار یادگارهای نامطلوب گذشته چندان ساده نیست.
یادگاریهایی از جنس اختصاص بودجههای اندک برای جبران خسارات بر جای مانده از حوادث قهریه و از آن مهم تر، اختصاص این بودجهها به صورت قطره چکانی و در بلند مدت که از یک سو مانع از اثربخشی و کارامدی شان میشود و از سوی دیگر، به افزایش نارضایتیها میانجامد. نارضایتیهایی که گاه آنقدر بالا میگیرند که مسئولان مجاب میشوند کم کاری هایشان را جبران کرده و بودجهای متناسب و در خور برای جبران مافات تدارک ببیند، اما از جمله نتایج آن، رنگ باختن حنای وعده مسئولان در آینده است.
روندی که میشود نمونههای زیادی از وقوع و تکرارش مثال زد. مثل اختصاص کمکهای اندک به زلزله زدگان که موجب شد بسیاری از ایشان مجبور به گذراندن زمستان در چادر و کانکس شوند و این کوتاهی موجب واکنش شدید افکار عمومی تحت فشار قرار دادن مسئولان شود. فشاری که در نهایت ایشان را وادار به پرداخت کمکهای بیشتر و مثمر ثمرتر کرد. کمکهایی که ظاهرا تا نارضایتیها حداکثری نشود، اختصاص پیدا نمیکنند.
رفتاری که امیدواریم این بار تغییر کند، به این صورت که طرح یا لایحه متممی برای بودجه ۹۸ تدارک دیده و در مجلس طرح شود تا جبران خسارتهای ناشی از سیلابهای اخیر به سرعت جامه عمل بپوشد و البته متناسب با خسارات وارد آمده هم باشد، نه اختصاص مبالغی جزیی یا به صورت قطره چکانی که موجب خواهد شد مشکلات سیل زدگان برای مدتهای طولانی لاینحل بماند و گسترش پیدا کند. اتفاقی از جنس رکوردشکنی در رسیدگی به مشکلات مردم که موجب خواهد شد در بحرانهای آتی، وقتی تصمیمی از جنس دستور تخلیه شهرها و روستاها صادر میشود، همگان به آن تن دهند.