جهان سرسختی دارند شیرازیها. جهانی زیبا، موزون مانند سروهای آن و به شیوه شعر و غزل آن شورانگیز. سرسختی این جهان بیشتر از این بابت است که تن نمیدهند به آداب و آیین زندگی شهری شده و سیمانی شده. که هنوز باغ میروند و در دریغ شادی، خوش میگذرانند. آداب دوستی به جای میآورند سرسختانه، درست در وسط بیخویشیها و دشمنداریهای مرسوم. با همند جایی که دیگران در فاصلههای بعیدی از هم ایستادهاند. هنر و ادب و تاریخ دارند و هنرمند پرورند چنانچه انتظار میروند که باشند. شیراز قلب فرهنگ و ادب ایران است و مردمانش این را خوب میدانند و خوب پاس میدارند.
اینها را گفتم که بدانید بدیهی است وقتی سیل میآید و ویران میکند و جان میگیرد از مردم، شیراز برنمیتابد که میهمانش بیسرپناه، دلخسته، ناموزون و نابسامان، مالباخته و یارباخته بماند. شیراز شورانگیز، این شیراز دوستداشتنی یکپارچه کمک میشود نه به شکل معمول و مرسوم کمکهای ما، بیدریغ و از نوع استثنایی خودش. شیراز روزنه امید ماست به آینده ایرانی که دوست داریم داشته باشیم. این موضوع از آنجایی که ابعاد اجتماعی و فرهنگی وسیعی دارد نیازمند نوعی تحلیل جامعه شناختی است که در ادامه آن را با دکتر روحالله جلیلی از جامعهشناسان و استادان دانشگاه و پژوهشگر جهاد دانشگاهی فارس پیش بردیم. او بخوبی شیراز را میشناسد و در این گفتوگو از نمای نزدیک رفتار مردم شیراز را در حادثه سیل دروازه قرآن تحلیل میکند. او در این گفتوگو به این سؤال پاسخ میدهد که آموزههای فرهنگی و تاریخی چه هویت و تعریفی را برای شهروندان شیرازی به وجود آورده است که چنین مواجهه خاصی امکان بروز مییابد.
شیراز یکی از شهرهای بزرگ و قدرتمند ایران است که از دیرباز نقشی فرهنگی و فرهنگ ساز را در این کشور ایفا کرده است. شیراز شهر شعر و معرفت و ادب است و آنطور که از رفتار مردم در گاه حادثه برمیآید هیچ چیزی را یارای آن نیست که این معرفت را از مردم شیراز بازستاند. دیدیم که چطور این مردم نازنین بدون هیچ هماهنگی بیرونی بهصورت خودجوش در اولین دقایق سیل دروازه قرآن با ارائه خدمات رایگان و مجانی سعی کردند حادثهدیدگان را التیام بدهند و به هر دری زدند تا یاریگری کنند. شما این رفتار را چطور تحلیل میکنید؟
اگر بخواهیم مواجهه مردم با شرایط ویژه و سخت را بررسی کنیم، باید به چند وجه از موضوع پرداخت. وجه اول همان بروز شرایط سخت است که در هر جایی اتفاق بیفتد، واکنشهای کلی تقریباً مشابهی بروز میکند. وجه دوم به زمینههای فرهنگی و اجتماعی هر جامعهای مربوط میشود که چه آموزهها، الگوها و سازوکارهایی را برای چنین شرایطی ارائه میدهد. وجه دیگر مربوط به ساختار رسمی و میزان آمادهسازی مردم از لحاظ توانمندیها و مهارتهای مواجهه با شرایط ویژه است و همچنین میزان آمادگی خود ساختار رسمی برای چنین شرایطی. وجه اول که گفتم به ماهیت خود اتفاق برمی گردد که نیاز به مقابله و پیشگیری از وخامت اوضاع را ایجاد میکند. سیل دروازه قرآن با توجه به سرعت وقوع و مدت کوتاه آن و با توجه به واقع شدن در یک نقطه خاص که برای عموم افرادی که به شیراز آمدهاند، مکان آشنایی محسوب میشود، یقیناً شرایط خاصی را ایجاد کرد که مواجهه با آن را برای مردم حاضر در آن مکان و سایر شهروندان ضرورت میبخشید و از این لحاظ شاهد بودیم که شیرازیها بسیار خوب عمل کردند. وجه دوم که احتمالاً پاسخ پرسش شما را باید بیشتر در این بخش جستوجو کرد، مربوط به این است که آموزههای فرهنگی و تاریخی چه هویت و تعریفی را برای شهروندان شیرازی به وجود آورده است که چنین مواجهه خاصی امکان بروز مییابد. کنشهای اجتماعی مبتنی بر ویژگیها و انتظارات افراد و جوامع شکل میگیرند. شیراز از لحاظ جغرافیایی در منطقهای قرار گرفته است که به نوعی محل تردد و تلاقی فرهنگها و مناطق مختلف ایران محسوب میشود و این زمینه جغرافیایی بستری کلیدی برای گشودگی فرهنگی برای تعامل فراهم کرده است.
از طرف دیگر زمینه ادبیاتی غنی در شیراز که به نوعی نمایندگیکننده بخش عظیمی از فرهنگ ایرانی است و حضور دو شاعر بلند آوازه ایرانی نیز عامل قابل توجهی است. هم در آموزههای مکتبخانهای و هم در متون آموزشی مدرن ما آموزههای انسانی سعدی و حافظ که تبلور آن در مصرع «بنی آدم اعضای یک پیکرند» بروز داشته، میتوان زمینههای مهمی برای چنین واکنشهایی یافت. همچنین تعریفی که شیرازیها از خود دارند و در مفاهیمی مانند پایتخت فرهنگی ایران در بین مردم رایج شده است، میتوان ارتباطهایی را پیدا کرد. بخشی از این کنشها را میتوان از چنین زمینهای دید. تلاشی مضاعف برای تأیید آنچه بهعنوان ویژگی شیرازیها معروف شده بود.
همیاری اجتماعی بهعنوان یکی از شاخصهای توسعه انسانی جوامع مورد توجه برخی جامعهشناسان است. با توجه به اینکه آنچه در شیراز پس از سیل اخیر شاهد بودیم در زمره همین همیاری اجتماعی قابل تفسیر است آیا میتوان امیدوار بود که در جامعه ایران پتانسیلهای بزرگی از سرمایه اجتماعی و زمینههای توسعه وجود دارد؟
مسلماً هر جامعهای همیشه پتانسیلهایی برای خروج از وضعیتهای نامطلوب خود را دارد. همچنان که ذکر شد، منابع فرهنگی بسیاری در ایران وجود دارد که حاوی آموزهها و تجارب بسیار در حوزه همکاری و کمک به دیگران است. اما نکتهای که به نظرم در اتفاق اخیر پیش آمد میتوان از دوجنبه دید: اینکه آیا جامعه ما فاقد زمینههای کنشی به مانند رفتار مردم شیراز است و اتفاق اخیر امری نادر و بدون سابقه محسوب میشود یا اینکه چنین مقولاتی مسبوق به سابقه است و در نتیجه تجمع و تراکم اخبار ناگوار، پنهان مانده و فراموش شدهاند. به زعم من، باید با رویکرد دوم به ماجرا نگریست. در نتیجه پاسخ من به سؤال شما این است که بله جامعه ایران پتانسیل بزرگی از سرمایه اجتماعی را دارد که بروز، تعمیق و ماندگاری آن مستلزم این است که علاوه بر وضعیتهای حاد که امکان بروز فراهم میشود، در شرایط عادی نیز میتوان با برنامهریزی مناسب امکان تبلور آن را فراهم آورد.
با توجه به سؤال قبل میخواهم بدانم چطور باید سرمایه اجتماعی شکل گرفته در دل شهرها و میان شهروندان را سمت و سو داد چنانکه بتواند جامعه را از سرازیری ناامیدی اجتماعی و ازهمگسیختگی نجات داد؟
واقعیت این است که سرمایه اجتماعی همواره در معرض ارتقا یا اضمحلال است. پاسخ به چنین سؤالی که ماهیتی مدیریتی دارد مستلزم آگاهی از متغیرهای مؤثر بر سرمایه اجتماعی است که در سطوح خرد، میانه و کلان عمل میکنند و تعامل این سطوح با یکدیگر برسازنده وضعیت سرمایه اجتماعی در یک جامعه خواهد بود. ماهیت دومینویی عملکردهای انسانی بهخودیخود واجد ویژگی تسری، رشد و بقا هستند و رفتارهایی که در واکنش به مهربانی شیرازیها از طرف سایر هموطنان بروز کرد، حاکی از چنین امری میباشد. همچنین در حادثه سیل گلستان، لرستان و خوزستان نیز میتوان شواهد بسیاری شبیه به رفتار شیرازیها مشاهده کرد. در کنار ماهیت پویا و زایندهای که در سطوح گوناگون کنشهای انسانی به وقوع میپیوندد، شیوه برنامهریزیهای کلان اجتماعی در سطح دولت و حاکمیت نیز نقش کلیدی در این امر خواهد داشت. متأسفانه در این سطح، آنچنان که باید، از دانشهای اجتماعی و رفتاری استفاده کاربردی نشده است. با وجود اینکه ادبیات سرمایه اجتماعی در سالهای اخیر در برنامههای توسعه وارد شدهاند، ولی در عمل چندان به مرحله اجرا نرسیده است. تسهیل فرآیندهای تعاملات انسانی و فراهمسازی زمینههای حضور شهروندان در مسئولیتهای مختلف اجتماعی میتواند نقش مؤثری در بهبود وضعیت فراهم آورد. در این زمینه مهمترین سیاستی که باید نصبالعین نهادهای رسمی و سیاستگذار قرار گیرد، توجه جدی به تقویت اعتماد نهادی و حذف زمینهها و دلایل کاهش این نوع اعتماد است.
یکی از واکنشهای مهم در تحلیل رفتار مردم شیراز در حادثه سیل دروازه قرآن سهم بازنمایی رسانهای را بیشتر از نفس کارهای خیر داوطلبانه مردم شیراز میدانست. به نظر شما اساساً چقدر باید برای این بخش یعنی بازنمایی رسانهای در شبکههای اجتماعی نقش قائل شد؟
نمود عینی بحث بازنمایی رسانهای را میتوان در انتشار سریع فیلمهای سیل دروازه قرآن در همان نیم ساعت اول وقوع به روشنی مشاهده کرد. بههمین ترتیب، انتشار کمک رسانیها و خدمات به سیلزدگان و مسافران نیز بههمین سرعت و در حجمی گسترده انتشار پیدا کرد. سؤال شما را در این زمینه باید از دو منظر واکاوی کرد؛ اینکه بازنمایی رسانهای چه نقش و پتانسیلی در گسترش چنین فعالیتهایی میتواند داشته باشد و بحث دیگر اینکه چه مقدار از این فعالیتها برای مطرحشدن در سطح رسانهها انجام گرفته است. یقیناً دسترسی به امکانات ارتباطی در مشاهده شدن این فعالیتها نقش مؤثری داشته است و در بسیاری از جاهایی که احتمالاً فعالیتهای مشابهی در حال انجام بوده، بهعلت عدم دسترسی به این ابزار، امکان نشر و دیده شدن پیدا نکرده است. هر چند از لحاظ آسیبشناسی نیز میتوان از تأثیر نمایشی این اتفاق بحث کرد و اینکه چنین تمایلی در بین شهروندان چه نقشی در این بازنمایی داشته است، اما با توجه به نوع رویکرد شما در سؤالات، در این بحث تمرکز بر جنبه فرصت بودن این امکانات است و از این منظر نگریسته میشود. این بحث را میشود به پاسخ سؤال قبلی در مورد ارتقای سرمایه اجتماعی اتصال داد، به این معنی که از ظرفیت بازنمایی شدن و به تصویر کشیدن برای تقویت جریان چنین اقدامات و فعالیتهایی بهره گرفت. با توجه به اینکه رسانهها از ماهیتی دوسویه برخوردارند و در انتشار اخبار و موضوعات منفی نیز ابزار بسیار مؤثری هستند، در نتیجه بهرهگیری از ظرفیت آنها برای توسعه سرمایه اجتماعی مستلزم فعالیتهای فکری گسترده و دقیقی خواهد بود.
مردم شیراز به خونگرمی و میهماننوازی شهره هستند. چه چیزی به نظر شما باعث ایجاد چنین ویژگی در آنان شده است؟
همچنان که در پاسخ به سؤال اول اشاره شد، این امر را باید در زمینههای اجتماعی و فرهنگی این شهر جستوجو کرد. موقعیت جغرافیایی و قرارگیری در مسیر ارتباطی، زمینههای فکری و اخلاقی منبعث از خزانه غنی از ادیبان و شاعران، برخورداری از مکاتب فکری و فلسفی خاص شیراز، اقلیم ویژه و... شرایطی فراهم آورده است که سکونت در شیراز برای مهاجران و مسافران به تجربه مطلوبی تبدیل شده و از سهولت خاصی برخوردار باشد. حضور افراد از زبانها و مناطق دیگر در کنار یکدیگر طی سالیان متمادی خود نیز فضای رواداری و تساهل ارتباطی را فراهم آورده و تقویت کرده است. برای نمونه، پذیرایی از تعداد کثیری از مهاجران مناطق جنگی در زمان جنگ ایران و عراق که حتی پس از پایان جنگ نیز ماندگاری بسیاری از آنها را بهدنبال داشته است، مثال دیگری از همین کنش مردم شیراز در مواجهه با میهمانان نیازمند همیاری است. به زعم من، چنین بستر تعاملی از لحاظ تنوع ساکنان شیراز که هم عاملی برای تساهل است و هم ناشی از فرهنگی تساهلی است، عامل اصلی شکلگیری رفتارها و واکنشهایی بوده است که به تعبیر شما عنوان میهمان نوازی و خونگرمی را برای شهروندان شیرازی زیبنده کرده است. تبار این ویژگی میهماننوازی را میتوان در گستره تاریخ جست، آنجا که حافظ شیرازی میگوید:
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش
هرچند نوروز امسال و از دست دادن تعدادی از هموطنان در سیل اخیر، خاطره ناگواری از نوروز را رقم زد، اما همچنان که سعدی به توصیف شیراز پرداخته است، خاک شیراز، مسافران را ساکن میکند:
خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز
که برکند دل مرد مسافر از وطنش
* جامعه شناس مقیم شیراز
این مطلب نخصتین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.